یاسمین رضوی
احساس تنهایی یک معضل انسانی است. همیشه بوده و هرچه زمان به پیش میرود، بیشتر در آدمها نمود پیدا میکند. سنوسال هم نمیشناسد. از کودک هفت هشتساله ممکن است احساس تنهایی کند تا سالمند 90 ساله. حس تنهایی، علل مشترکی ندارد و نست به هر فرد پیچیدگیهای خاص خودش را پیدا میکند. به همین دلیل است که درمان آن و پیشگیری از آسیبهای روحی که بههمراه دارد سخت و متغیر است.
بهطور مثال تکفرزندی که نمیتواند در مدرسه هم دوستی برای خودش پیدا کند، با مردی که بهتازگی همسرش را بر اثر کرونا از دست داده، هر دو حس احساس تنهایی میکنند اما هرکدام نیازهای متفاوتی دارند و نوع منحصربهفردی از تنهایی را درک میکنند. در ابتدا باید بدانیم که منظور از «تنهایی» دقیقا چیست. چرا احساس تنهایی میکنیم؟ علائم این حس در افراد چگونه بروز پیدا میکند و درمانهای موجود برای حس تنهایی کدامند؟ با ما همراه باشید تا به این سؤالات پاسخ دهیم.
تنهایی چیست؟
اگر از خودتان بپرسید «تنهایی چیست؟» اولین پاسخ احتمالا درباره «تنها ماندن و کسی را دوروبر نداشتن» خواهد بود. اغلب ما ساعتی را در روز و یا هفته بهتنهایی سپری میکنیم، کسی اطرافمان نیست و خودمان تنهاییم اما احساس تنهایی نداریم. پس منظور از حس تنهایی، نبودن افراد در اطرافمان نیست. چهبسا که گاهی تلاش کنیم خودمان را بدون حضور دیگر افراد، حتی نزدیکترینهایمان، در جایی به آرامش برسانیم، فکر کنیم، به کارهای شخصیمان برسیم و... در واقع تنها ماندن برای آدمی نیاز است اما «احساس تنهایی» یا «حالت تنهایی» یک مسئله ذهنی است.
احساس تنهایی باعث میشود که افراد احساس پوچی، تنهایی و بیهوده و زیادی بودن بکنند. این افراد غالبا از فقدان معاشرت با دیگران شاکی اند و خواستار تماس و ارتباطهای انسانی هستند. اما از نظر روانی وضعیتی دارند که ارتباطهای انسانی را برایشان سخت میکند. پس «حس تنهایی» لزوما به معنای «تنها بودن» نیست. اگر در هفته یک بار حداقل احساس تنهایی میکنید، باید بدانید که این حس دارد در حالت روحی شما جای خودش را باز میکند.
چرا احساس تنهایی میکنم؟
همان طور که که گفته شد، حس تنهایی سنوسال نمیشناسد و در هر سنی ممکن است آدم را درگیر کند. بخشی از پژوهشگران معتقدند که احساس تنهایی ریشه در ژنتیک و وراثت دارد و به شکل غریبی «مسری» است. به این صورت که اگر شما بدون احساس تنهایی، مدتی را با فردی که مدام احساس تنهایی دارد معاشرت کنید، ممکن است بعد از مدتی به این حس دچار شوید.
علاوه بر وراثت و ژنتیک، مسائلی مانند انزوای طولانیمدت، مهاجرت و انتقال به یک مکان جدید، جدایی و طلاق، مرگ و از دست دادن نزدیکان و اختلالات روانشناسی مثل افسردگی و اضطراب، ممکن است به «حس تنهایی» بینجامد.
همچنین نباید این نکته را از نظر دور داشت که احساس تنهایی در کسانی که اعتمادبهنفس پایینی دارند بیش از دیگران دیه میشود. این افراد گمان میکنند که لایق توجه و محبت دیگران نیستند و به همین خاطر ناخودآگاه به انزوا و گوشهگیری فرو میروند و حس تنهایی را در خودشان میآفرینند.
تنهایی چه بلایی سرمان میآورد؟
ممکن است زنی را بشناسید که سالهای سال تنها زندگی کرده است، یا مردی که خودخواسته هیچ رابطه مستمر و عمیق انسانی با کسی ندارد. اما سرزنده، سرحال و اجتماعی است و نشانههای احساس تنهایی درش دیده نمیشود. اما کسی را بشناسید که اطرافش پر از آدمهایی است که هر آنچه توجه و گفتگو و معاشرت و محبت بخواهد را نثارش میکنند، اما باز هم احساس تنهایی دست از سرش برنمیدارد. متأسفانه احساس تنهایی، خطرات قابل توجهی برای سلامتی دارد.
ـ اعتیاد به مواد مخدر
ـ تغییر عملکرد مغز
ـ آلزایمر
ـ رفتارهای ضد اجتماعی
ـ بیماریهای قلبی و عروقی و سکته مغزی
ـ کاهش حافظه و یادگیری
ـ افسردگی و خودکشی
ـ افزایش سطح استرس
ـ ضعف در تصمیم گیری
احساس تنهایی و سبک زندگی
افرادی که احساس تنهایی میکنند معمولا سبک زندگی ناسالمی هم دارند. کمتر ورزش میکنند، بیشتر غذاهای چرب و فستوفود مصرف میکنند، دچار اختلال خوابند و بیشتر در طول روز احساس خستگی میکنند و به همین دلایلی که گفته دچار پیری زودرس میشوند.
ارتباطات حس تنهایی
احساس تنهایی با «ازدواج»، «درآمد بیشتر» و «تحصیلات بالاتر» در ارتباط است. در واقع کسانی که ازدواج میکنند، تحصیلات بالاتری دارند و درآمد بیشتری نصیبشان شده، کمتر احساس تنهایی میکنند. در عوض کسانی که تنها زندگی میکنند، در شبکههای اجتماعی و بهطور کلی فضای مجازی زمان بیشتری میگذرانند و مشکلات و اختلالات سلامت روان را نادیده گرفتهاند، بیشتر هم احساس تنهایی دارند.
گسترش شبکههای اجتماعی باعث کمعمق و کمرنگ شدن روابط اجتماعی با کیفیت شده است. آنچه از شبکههای اجتماعی و روابط فضای مجازی نصیب افراد شده «توهم رابطه» و «توهم دوست صمیمی» است. در حالی هیچ کدام از اینها کیفیتی ندارند و فرد زمانی که متوجه این مسئله میشود بهشدت دچار احساس تنهایی شده و غم و اندوه امانش را میبرد.
با این حال افرادی که دو یا سه دوست صمیمی واقعی در اطرافشان دارند و با آنها وقت میگذرانند و نه در مجازی فقط چت کنند، کمتر احساس تنهایی کرده و سلامت روان بیشتری دارند.
با احساس تنهایی چه کنیم؟
خبر خوب این که بر این حس میتوان غلبه کرد. فقط کافی است که آگانه شرایط را تغییر دهیم و بخواهیم که شادتر و سالم تر زندگی کنیم و بدانیم که این مسیر، ممکن است طولانی و زمانبر باشد اما شدنی است.
راههای غلبه بر تنهایی:
1ـ حاشیه امنتان را ترک کنید. خزیدن در گوشه اتاق و هیچ کاری نکردن، یا ارتباطات را به صفر رساندن، به شما آرامش نمیدهد. درک این نکته که بشر امروز نیاز به تنهایی دارد، کار سختی نیست. اما نباید این تنهایی عمیق و طولانی شود. بنابراین انجام خدمات اجتماعی یا دیگر فعالیتهای جمعی که از آن لذت میبرید را فراموش نکنید. فرصتهایی برای خودتان جور کنید که با مردم در ارتباط بمانید.
2ـ مثبتاندیش شوید و انتظار بهترینها را داشته باشید. در واقع وقتی که تصور میکنید یا برنامه فردا را توی سرتان میریزید، ذهنتان را از طرد شدن، دیده نشدن، موفق نشدن و افعال منفی دیگر خالی کنید. به بهترینها فکر کنید.
3ـ بهدنبال پیدا کردن دوستانی نزدیک باشید که ارزش و علایق و اعتقاداتی مشابه شما داشته باشند.
4ـ «حس تنهایی» را اگر در خودتان تشخیص دادید، نیازی نیست که بترسید یا ناراحت شوید، کافی است بدانید که چیزی باید تغییر کند.
5ـ درباره اثرات منفی حس تنهایی بخوانید و آگاه شوید تا اصراری به ادامه دادنش نداشته باشید یا نسبت به آن بیتوجه رفتار نکنید.
6ـ خودتان را بیشتر بشناسید. با خودشناسی میتوانید متوجه شوید که چه علل درونی شما را به سمت احساس تنهایی کشانده است. چه موانع درونی در وجودتان هست که جلوی درمان را میگیرد.
7ـ از هنر غافل نشوید. هنر یعنی خلق یک اثر تازه. مهارت خلق کردن، بهشدت بر روحیه افراد اثر میگذارد و علاوه بر بالا بردن اعتمادبهنفس، حس تنهایی را هم کاهش میدهد.
8ـ با یادگیری مهارتهای ارتباطی و گسترش ارتباطات صمیمانه میتوانید به بخشی از تنهاییتان غلبه کنید.
9ـ پیادهروی کنید. مشخص است که پیادهروی، تنفس هوای سالم و وقت گذراندن در طبیعت، حالتان را بسیار خوب میکند.
10ـ به دیگران کمک کنید. آیا کمک کردن به دیگران بخشی از برنامه روزانهتان است؟ یا حداقل نسبت به آن آگاه هستید؟ بعضی از ما هیچ جایگاهی برای کمک به دیگران قائل نیستیم. در واقع اگر پیش بیاید، شاید دستی هم برآوریم و کاری هم بکنیم، اما برنامه زندگی مان نیست. شما میتوانید با کمکهای داوطلبانه، به حس تنهاییتان غلبه کنید.