حجت السلام والمسلمین فرحزاد
در نماز چه ذکرهایی بیشتر از همه گفته میشود؟ یکی الله اکبر است از همه بیشتر گفته میشود، دومش سبحان الله است. یعنی شما در اذان و اقامه، اول چهار بار در اذان، در اقامه دو بار و در پایان اذان هم باز میگویی الله اکبر، الله اکبر، لا اله الا الله. شروع نماز 6 بار مستحب است آدم بگوید الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر. تکبیره الاحرام که رکن نماز است، شروع نماز با آن میشود، آن واجب است. آن هفتمین است. یعنی 6 تا مستحب قبل غیر از اذان و اقامه. چرا الله اکبر را گفته است؟ آن بزرگ میفرماید چون الله اکبر قاطع اندیشهها و فکرها و خیالات است. شما که میخواهی بروی طرف نماز میگویی فلان چیز نخریدم، فلان جا نرفتم، فلان کار نکردم. بگو غیر از خدا همه کوچک هستند فقط خدا بزرگ است. و خدا همه کاره است، همه کارها را میتواند تنظیم کند. اول من بروم حق خدا را ادا کنم. الله اکبر. غیر از خدا و همه اندیشهها و فکرهایت را پشت سر بریز بگو الله اکبر آمدم. مقدمات نماز بینندگان عزیز خیلی مهم است. خیلیها میگویند چرا ما در نماز حضور قلب نداریم، محبت نداریم، عشق نداریم. هر چیزی مقدماتش خیلی مهم است. قبل از نماز آدم وضو با حضور قلب بگیرد خیلی مهم است. یک کم بنشیند، بدنش، روحش، فکرش آرام شود. یک کمیگلهایش تهنشین شود. استغفار بکند. آقای بهاء الدینی میفرمودند نماز آقای بروجردی رفتند شرکت بکنند. یک نفر رسید به اصطلاح دید آقا رفت رکوع. دید مهر 20 متر آن طرفتر است تا برود بردارد. محکم زد با مشتش مهر را نصف کرد گفت الله اکبر رفت رکوع. خب این چه نمازی است که شما مهر نماز را میشکنید، مهر مسجد مال وقف را که به رکوع آقا برسی. نه، نماز آن آرامشش، خشوعش، طمأنینهاش. قبلش آدم کمیاستغفار بکند. یک موقعی من این را عرض کردم خاطرات. خیلی رفقا میگویند خاطراتی که با بزرگان داشتی بشود بنویسیم، کتاب کنیم. ما معمولا آقای شریعتی هر شب میرفتیم نماز آقای بهاءالدینی چون نزدیک منزل ما بود و گاهی بچهها، نوهها، اینها همه میآمدند. بچههای کوچک. قبل از نماز نگاهشان میافتاد بههمراه من بچه کوچک بود. میفرمودند بروید در کمک را باز کنید ببینید گزی، سوهانی، شکلاتی، به اینها بدهید سرشان گرم شود. و الا اینها نمازهای ما را میخورند. یعنی بروید اینها را تأمین کنید آرام باشند، فضای خانه، بچه شما از مدرسه آمده از گرسنگی لعلع میزند. من نماز اول وقت. بابا اول این را سیر کن. عیب ندارد. گناهش گردن من. حالا پنج دقیقه دیرتر. نماز اول وقت هم ثانیهای نیست. تا یک زمانی است. غرضم این است که این فضا آرام شود. الله اکبر قاطع اندیشههاست. یعنی در فکر هرچه که هستی تمام. قطعش کن. خدا بزرگ است. غیر از او... «عَظُمَ الْخَالِقُ فِي أَنْفُسِهِمْ وَ صَغُرَ مَا دُونَهُ فِي أَعْيُنِهِم» خدا که بزرگ شد همه کوچک هستند. الله اکبر. فقط خدا. خب. با خدا انس گرفتی، ارتباط گرفتی. غرور و وهم و خیال تو را نگیرد که من به خدا رسیدم. الان نزدیک است که نعوذ بالله خدا بشوم یا وحی به من نازل بشود یا جبرئیل به من وارد شود. نه، سبحانه سبحانه. سبحانه سبحانه. رکوع میروی یا سه مرتبه سبحان الله، سجده هم همین طور. یا سبحان ربی العظیم و بحمده، سبحان ربی الاعلی و بحمده. که پاک و منزه است از آن فکر و خیال. شما هر چقدر که از خدا بهره میگیری، بهره شما از خداست ولی خدا او نیست. مثل اینکه یک مثال دریا زدیم. مثال خورشید هم خیلی مثال قشنگی است. شما الان خورشید که اگر نتابد تمام موجودات کره زمین از بین خواهند رفت. بلادرنگ. یعنی حیات نبات و گیاه و حیوان و انسان، با نور و حرارت خورشید است. هیچ شکی نیست. یعنی عالم ماده. کره خاکی از بین میرود. یعنی آن حرارت و نور به آن نرسد از بین میرود. خب آیا این خورشید میتواند کسی همه آن را جذب کند؟ هیچ وقت نمیتواند. محال است. اصلا تمام نور خورشیدی به تو برسد ذوب که هیچی، اندر نابود نابودت میکند. خورشید یک مخلوق خداست. ما تاب نداریم به آن نگاه کنیم آن وقت تو میخواهی ذات خدا را ببینی؟ ذات خدا اصلا حرفشم هم نمیشود بزنی. خورشید ما میتوانیم بهره خودمان را از نور و حرارت و انرژی از آن بگیریم. اگر هم به خدا رسیدی، بهرهی خودت را از خدا بردی ولی آن خدا نیست. قطره دریا نیست ولی دریا قطره هم هست. دریا که میگوییم همه قطرهها را هم شامل میشود. اما قطره میتواند بگوید من اقیانوس هستم؟ قطره بگوید من دریا هستم.
***********
دست فرزندان را خالی از توانمندی نکنیم
حجت السلام والمسلمینتراشیون
در ویژگی های زن و مرد موفق به روایتی از امام صادقعلیهالسلام میرسیم که مرد برای اینکه بتواند زندگی را بهخوبی مدیریت کند چند ویژگی نیاز دارد. اولین ویژگیاش معاشرت زیبا است. معاشرت خوب با خانوادهاش، با همسرش. دومین نکتهای که رسیدیم در این روایت هست «سعه بتقدیره» مرد باید یک گشادهدستی سنجیده هم در محیط خانه داشته باشد تا بتواند زندگی را مدیریت کند. روزی را خدا میدهد. البته موانعی جلوی او به وجود میآید که این موانع عمدتا موانع انسانی است همین جا من یک نکتهای را به عنوان یک نکته تربیت فرزندی میخواهم بیان کنم و آن این است که بالأخره وقتی ما میگوییم مدیریت زندگی گره خورده به مسائل مالی و باید به این توجه شود، ما باید در راهبرد تربیتی فرزندانمان از دوران کودکی حتما این موضوع را ببینیم که فرزندانمان را توانمندشان بکنیم برای اینکه بتوانند تولید ثروت بکنند، درآمد به دست بیاورند چون این واقعا بخشی از زندگی است. نباید هم نادیده گرفت. ما گاهی اوقات درباره ازدواج امیرالمؤمنین و حضرت زهراسلاماللهعلیها عرض میکنیم که وقتی وجود مبارک امیرالمؤمنین آمدند به خواستگاری حضرت زهراسلاماللهعلیها، وقتی که آن موارد عمومی، اخلاقی، شناخت کامل وجود داشت، محقق شد، پیامبر یک پرسشی از امیرالمؤمنین پرسیدند. گفتند حالا علی جان بگو ببینم چی داری. یعنی معلوم است مهم است که حتی پیامبر آنجا پرسیدند و امیرالمؤمنین هم تشریح کردند توانمندیهای اقتصادی و مالی شان را برای پیامبر گرامی اسلام. بالأخره امرار معاش یک بخشی از زندگی ما است و بخش مهمی از آن هم هست و این اصلا یک عامل اقتدار در زندگی است. ما گاهی اوقات امروز میبینیم در نظامات تربیتی به این کمتر توجه می شود. یعنی ما دایم داریم فرزندانمان را انباشتشان میکنیم از یک مجموعهای از دانشها. یعنی هی میگوییم ریاضی یاد بگیر، علوم یاد بگیر، فیزیک یاد بگیر، شیمی یاد بگیر. نمیگوییم هم اینها بد است. بالأخره اینها علوم عمومی هست که باید هر فردی با آن آشنا باشد ولی آن که مهم است این است که وقتی این به یک سن قانونی رسید، هجده، نوزده سال، بیست سالش شد، یکمرتبه مواجه نشویم با این پرسش که حالا چی. من باید چه کار کنم؟ دستش خالی از توانمندیها باشد. توانایی تولید ثروت را نداشته باشد. این واقعاً برای جامعه امروز یک نگرانی است و باید حتما ما تکلیف این موضوع را در تربیت فرزندانمان روشن کنیم.