کد خبر: ۶۱۳
تاریخ انتشار: ۱۸ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۴:۵۷
پپ
صفحه نخست » ویژه نامه نوروز


معصومه پاکروان

گذشته، عید هم حالی دگر داشت و همسایه زحالمان خبر داشت

خوشم می‌آمد از ایام نوروز همینطور از ناهار و شام نوروز

عمو فیروز بود و سام علیکم که دورش جمع می‌گشتند مردم

تتق تق می‌زد و آواز می‌خواند بدون ساز و دستک، جاز می‌خواند!

ننه از ماه بهمن فکرسبزه به فکر سیر و سنجدهای تازه

پدر می‌آمد از بازار پربار به دستش میوه و آجیل بسیار

نمی‌گفت کم بخور باید بماند و بچه باید این را خود بداند!

خوشا سبزی پلو با روی ماهی خوشا آن شام و عطرو بوی ماهی

همه در دور سفره می‌نشستیم و پسته‌ها و فندق می‌شکستیم

پدر هم یا مقلب بر لبش بود همه نوع خوردنی‌ در خانه موجود

همه عیدی به دست و شاد بودیم به خوشحالی هم استاد بودیم!

عموجان و دایی سر می‌رسیدند لپ ما را همگی می‌کشیدند

کلاس چندی عموجان!یعنی عیدی بیا ما را بخندان! یعنی عیدی

و عمه می‌رسید از راه و خاله علی و مریم و شیما و هاله!

همه تا نیمه شب می‌نشستیم دوباره پسته فندق می‌شکستیم

...

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: