مریم کمالی نژاد
گمان میکنیم که برخی اختلالات روانی مربوط به بزرگسالان است و ربطی به کودکان ندارد. اغلب تصوری از اختلال وسواس در کودکان نداریم که البته این مسئله بهندرت هم در کودکان سه چهارساله دیده شده است اما در 5 و 6 سال به بالا دیده میشود و خوب است که والدین از علائم این اختلال آگاه باشند و بدانند که چطور آن را تشخیص دهند و با کودکی که دچار اختلال وسواس است کنار بیایند و چه کمکی برای درمان آن از دستشان بر میآید. والدین باید بدانند که علائم وسواس در کودکان را به پای بدخلقی او نگذارند و بتوانند بین آنها تمیز قائل شوند. وسواس در کودکان میتواند روند زندگی طبیعی و رشد آنها را تحتتأثیر قرار دهد. بنابراین تشخیص و درمان آن بسیار حائز اهمیت است.
وسواس و اضطراب
وسواس پیوندی اساسی با اضطراب دارد. کارهایی که کودک گمان میکند مجبور است مداوم انجام دهد تا اضطرابش را از بین ببرد. همچنین وسواس فکری نیز میتواند در کودکان اتفاق افتد که شامل تصاویر، افکار و یا ایدههایی ناراحتکننده هستند که دست از سرش برنمیدارند و ناخواسته و مداوم به ذهنش میرسند. بنابراین وسواس در هر سطحی نشان از اضطراب شدید است. کودکان اغلب تصوری از اینکه افکارشان غیرمنطقی است ندارند و نمیتوانند وضعیتی که به آن دچار شدهاند را درست در غالب کلمات بیان کنند و همین مسئله تشخیص وسواس فکری را در کودکان سخت میکند.
همچنین برخلاف آنچه تصور میکنیم، پسران دو برابر بیش از دختران دچار اختلال وسواس فکری میشوند.
وسواس فکری در کودکان
تکرار و تکرار و تکرار؛ کودک آنقدر یک رفتار را تکرار میکند تا آنجا که روند طبیعی زندگی خود و خانوادهاش را تحتتأثیر قرار میدهد. تکرار یک رفتار در کودک نشان میدهد که ذهن کودک با یک فکر آزاردهنده مشغول شده است و او را به اضطراب دچار کرده و او برای خلاصی از اضطراب آن رفتار را مدام تکرار میکند.
به افکار تکرارشونده وسواس فکری و به افعالی تکراری، وسواس اجباری گفته میشود. وسواس اجباری نشان از وسواس فکری دارد.
وسواس در کودکان میتواند به علت ساختار مغزیشان باشد که نشاندهنده کمبود یک انتقالدهنده شیمایی به نام سروتونین در مغز است و یا ژنتیکی است که از والدین به ارث رسیده است. وجود یک فرد دارای وسواس، اضطراب اجتماعی و افسردگی میتواند احتمال ابتلای کودک به اختلال وسواس را افزایش دهد.
نشانههای وسواس در کودکان
1ـ تکرار یک رفتار مثل شستن دستها که کودک آن را به میکربها ربط میدهد و احساس میکند میکربهای دستش کشته نشدهاند.
2ـ کندی در رفتار روزانه مثل لباس پوشیدن، غذا خوردن، دوش گرفتن و...
3ـ بهطور کلی کودکانی که دارای وسواس هستند در انجام تکالیف و مسئولیتهایشان دچار کندی هستند.
4ـ میل به انزوا که علتش همان اضطرابی است که کودک تجربه میکند.
5ـ اضطراب و انزوا کودک را به سمت بدخلقی و عصبانیت و بیقراری میکشاند. پس کودک دچار وسواس احتمال کودک بدخلقی است که زود عصبانی میشود.
6ـ نگرانی مداوم و آزاردهنده کودک در مورد مرگ و یا از دست دادن والدین و دیگر نزدیکانش.
7ـ نگرانی کودک در مورد تمیز و کثیفی و متقارن و غیرمتقارن بودن اشیاء
8ـ وسواس درباره تمیز و مرتب نوشتن تکالیف درسی و بارها و بارها پاره کردن و پاک کردن و از اول شروع کردن
9ـ نگرانی در مورد قفل بودن در و عدم ورود دزد و یا خاموش بودن چراغ و اجاق گاز و...
10ـ وسواس شدید برای از دست ندادن جایگاه همیشگیاش در خانه، مثل یک مبل خاص
11ـ تکرار یک خواسته یا جمله و پرسش که کودک در طول روز بارها و بارها آنها را تکرار میکند. ممکن است او یک سؤال را چندین و چند بار از شما بپرسد.
12ـ عدم تمرکز در هنگام مطالعه کردن و و دوباره خواندن یک متن کوتاه
13ـ نگرانی درباره انجام یک کار بد، گناه و یا خطا
14ـ انجام مراسم تکراری با ترتیب مشخص برای خوابیدن، مسواک زدن، یا هر کار روتین دیگر
15ـ شمردن بیش از حد و چندباره اشیا
درمان وسواس در کودکان
اغلب کودکان با رفتار درمانی مشکل شان برطرف میشود. اگر کودک دچار وسواس حاد شده و یا دلیل آن نوعی عفونت باشد، دارودرمانی توسط پزشک برای او آغاز میشود. اما بهطور کلی نوع درمان کودک با توجه به سنوسال، شدت وسواس و سلامت عمومیکودک مشخص خواهد شد. اما کاری که از دست والدین برای درمان کودک برمیآید را نباید نادیده و کماهمیت انگاشت. والدین بیشترین نقش را در بهبود کودک دارند و بهترین یاریدهنده درمانگر در مسیر درمان کودک هستند.
به یک متخصص مراجعه کنید
برخی از والدین برای مشکلات رفتاری کودکان نیازی به مراجعه به متخصص نمیبینند. آنها گمان میکنند که کودک باید از والدینش حرفشنوی داشته باشد و همین باعث میشود که مشکلش برطرف شود که البته این مسئله نشان از ترسهای اغلب والدین در مورد درمانهای روحی و روانی در خود و کودکانشان دارد. در واقع مراجعه به متخصص را مساوی با پذیرش برچسب روانی بودن میدانند و از آن انکار میکنند.
با رواندرمانگر صحبت کنید
کاملا در جریان مشکل کودکتان قرار بگیرید. از متخصص بخواهید که برایتان توضیح دهید علت رفتارهای کودکان چیست و وسواسش دقیقا از کجا نشئت میگیرد و چه کارهایی از دست شما برمیآید. جزئیات بسیار اهمیت دارد نباید آنها را نادیده بگیرید. درباره جزئیترین رفتارها با رواندرمانگر صحبت کنید و راهکار بخواهید.
مواجههسازی
یکی از راههای درمان وسواس در کودکان و البته بزرگسالان مواجهه شدن با عامل اضطرابی است که ایجاد وسواس کرده است. پریسای 12 ساله دچار وسواس جبری است و احساس میکند تمام سطوح آغشته به ویروس و میکرب اند، خاصه پس از همهگیری کرونا وضعیت پریسا به مراتب وخیمتر شده است، او حتی حاضر نیست با خواهرش در یک اتاق بماند یا به او دست بزند. نمیخواهد با دیگران سر یک میز بنشنید و... پزشک پریسا در جلسات متعدد از او خواست که بدون هیچ مانعی و قبل از اینکه بخواهد جایی را شخصا ضدعفونی کند، به سطوح خانه دست بزند و پس از آن هم دستش را نشوید. در جلسات بعد پزشک از پریسا میخواست که با لمس خانوادهاش مواجهه شود، حتی پوشیدن لباس خواهرش را تجربه کند. او تا پیش از این حاضر نبود، لباس تازه شستهشده خواهرش را بپوشد. بعد از مدتی پریسا توانست به مقدار زیادی بر اضطرابش غلبه کرده و وسواسش را به میزان زیادی درمان کند.
سرزنش یا تأیید نکنید
همان قدر که نباید کودک را بابت اختلالی که به آن دچار شده و ریشه در اضطراب دارد، سرزنش کنید. به همان میزان هم نباید او را در این مسیر تشویق، حمایت و یا تأیید کنید. هم سرزنش و هم حمایت باعث حادتر شدن وضعیت کودک میشود.
صبور باشید
اگر کودکان به وسواس دچار باشد، مدت زمان طولانی ممکن است زمان لازم داشته باشد تا به این اختلال غلبه کند. نباید عجول باشید و بخواهید مسئله یک شبه برطرف شود.صبور باشید و درمان را تا آخرین قدمهایش به همراه کودکتان پیش ببرید. رفتار وسواسگونه کودک را حمایت نکنید، اما خودش را و درمانش را بهشدت حمایت کنید.