گردآوری و تنظیم: مریم سیادت
اقتصاد دایره ای
یک مقاله فرانسوی خواندم که محتوایش برایم جالب بود. در این مقاله توضیح میدهد که حدود سال ۲۰۰۰ شعار «میخرم، مصرف میکنم، دور میریزم» بین فرانسویها رایج شده بود.
اما امروز فضای فکری تغییر کرده و شعار «تعمیر میکنم، مبادله میکنم یا دوباره میفروشم» بر سر زبانها افتاده.
تجربه میدانیام در این خصوص بازارهای دست دوم فروشی بود که تقریبا هر ماه جایی از شهر برپا میشد تا مردم بهجای دور ریختن اجناس استفاده شده خود آن ها را برای فروش مجدد به دیگران عرضه کنند.
این کار فواید زیادی دارد. مثل برگشت بخشی از پول برای تهیه وسایل مورد نیاز دیگر، کمک به کسانی که توان خرید کمتری دارند، فرهنگ فاصله گرفتن از مصرف گرایی حاد، زباله نشدن وسایلی که هنوز قابلیت استفاده دارد و ...
تجربه شخصیام هم زمانی بود که میخواستیم فرانسه را ترک کنیم و ناگزیر بودم با بسیاری از وسایلم خداحافظی کنم. دوستان توصیه کردند که صفحه ای در سایت فروش برای خودم باز کنم و با گذاشتن عکس از اجناس و توضیح کوتاه با قیمت مناسب آن را به فروش بگذارم. اما من باور نمیکردم کسی این وسایل استفاده شده را خریدار باشد.
تقریبا تا روزهای آخر مانده بودم که این حجم وسایل را چه کنم تا اینکه دل به دریا زدم و برخی از وسایل را در سایت قرار دادم. باورکردنی نبود! هر روز پیام دریافت میکردم و مشتری پیدا میشد و میآمدند و وسایل انتخابی خود را میبردند. انقدر برایم جالب آمد که تا جای ممکن اجناسم را برای فروش در این سایت گذاشتم. نام این سایت در فرانس leboncoin است. مثل سایت دیوار در ایران...
از کمد و میز و صندلی گرفته تا وسایل ورزشی مثل راکت و توپ…
از وسایل گلکاری گرفته تا سطل زباله و...
همه با سرعت بالایی به فروش رفت که برایم بسیار جالب توجه بود.
دو روز آخر هم برخی وسایل باقی مانده که واقعا قابل فروش به نظر نمیرسید را در همکف ساختمان گذاشتیم و روی آن نوشتیم رایگان.
تا شب خبری و اثری از وسایل نبود…
این بخش هم خیلی برایم جالبتوجه بود.
******
دروود به آریوبرزن کرمانی!
دشمن،
پشت دروازههای ایران بود، در نزدیکی مرز کردستان، ما اینجا در خارج از
مرزها، هر روز خطر رو میدیدیم! ما در پشت مرزهای ایران، سوارانی میدیدیم هلهله
کنان، تیغهایی میدیدیم، آهیخته، کفتارهایی میدیدیم، جیغزنان که فقط و فقط
منتظر یک لحظه غفلت و لنگیدن «شیر ایران» بودند، شیری که در بیشه خودش دچار مشکلات
عدیده بود!...
ما اینجا هر روز از کابوس «تکرار تاریخ»
ترسیدیم و لرزیدیم. ولی این بار پاسدارانی «سر» باز و «جان» باز، به رهبری» بیرقیبترین
شطرنج باز حال حاضر دنیای سیاست خارجی» و به فرماندهی اریوبرزنی این بار برخاسته
از کرمان، تاریخ را جور دیگری رقم زدند!
در آستانه تولد «پادشاه سرزمین آزادگی»،
درود میفرستم به روح اسطورههای شرف و عزت تاریخ ایران، از بلندیهای قفقاز تا
جزیره مجنون، از جنگلهای گیلان تا نخلستانهای دلوار، از مرز بلوچستان تا نقطه
صفر مرزی کردستان!
و درود ویژه به روح بلند سپهسالار ایران
زمین و سربازانش در حلب، بوکمال و خانطومان !اونهایی
که به خاک افتادند تا پرچم این سرزمین افراشته بمونه! اونهایی که رفتند تا صحنه
هایی مثل عکس بالا، برای ما فقط یه عکس باشه و صدای مهیب انفجار فقط نشانی از «ترقه
بازی چهارشنبه سوری»!
عکس ضمیمه ساکنان
روستای مای لای ویتنام، که چند ثانیه بعد از این عکس، همگی توسط آمریکاییها کشته
شدند! به زنان قبل از این عکس تجاوز شده بود!... آتش زدن روستا و کشتن تمامی۵۰۰
سکنه اون!
امروز مصادف بود با قتلعام فجیع اهالی
این روستا! سیاهترین روز تاریخ جنگ ویتنام!
****
پاسپورت کرونا
اینجا تو دانمارک برخلاف اسپانیا و انگلیس پر آشوب، آهفته آرومی
رو گذروندیم. «سیاهپوشان» دیگه نیامدن بیرون و کسی ماشینها رو اتیش نزد، خدا رو
شکر.
اینجا با محدودیتهای خاصی، کار و کاسبیها
بعد از دو ماه باز شده، (هرچند که خیلی از کاسبی های کوچک ورشکست شدن و جمع کردن)!
ولی قانون گذاشتن که مثلا برای رفتن به آرایشگاه باید «پاسپورت کرونا» داشته باشی، یعنی برگه نشون
بدی که واکسن زدی، یا نتیجه تست کرونای منفی داری!
صاحبان مشاغل، که بیچارهها فقط دنبال
مشتری هستن، گفتن نه، ما پاسپورت کرونا چک نمیکنیم، اگه مشتری ماسک بزنه کافیه،
ولی دولت گفته: بیخود! ۳۰۰۰ تا ۴۵۰۰۰ کرون جریمهتون میکنیم!
راستی در دوران دو ماهه محدودیتها، بخشهای
روانپزشکی پر از مریض شده بود و تخت کم داشتند! کلا محدودیتها، ملت رو افسرده و روانه
تیمارستان کرده بود!
اینجا فقط ۴۳۱.۸۰۵ نفر هر دو دوز واکسن رو دریافت کردند! ( چون واکسن کمه)! آمار مرگ امروز صفر بود ولی خب همسایه هامون وضعشون خوب نیست، آلمان حدود ۳۰۰ و فرانسه بالای ۳۰۰ نفر مرگومیر داشتند!
*****
خرید با وقت قبلی
وقتی به هلند آمدیم فروشگاهها باز بود و فقط باید هنگام ورود ماسک میزدیم.
رستورانها و کافیشاپها هم فقط میشد بروی غذا سفارش بدی و بگیری. نشستن ممنوع بود.
بیش از ۵ ماه میگذرد.
یک دوره کرونا کمتر شد اما دوباره زیاد شد تا جایی که همه فروشگاهها هم تعطیل شد جز بخش مواد غذایی.
اول گفتند: همه میتوانند به سایت فروشگاهها مراجعه کنند و خرید آنلاین داشته باشند. یا برایشان ارسال خواهد شد یا باید بیایند در ساعت مشخص شده مقابل مغازه تحویل بگیرند.
اما بهتازگی ایده جدیدی را به کار بستهاند. سایتهای فروشگاهها زمان ارائه میدهند و شما میتوانید حداقل چهار ساعت قبل یک ساعت مشخص رزرو کنید و با نشان دادن کد ارسالی، حضوری خرید کنید.
مثلا فروشگاه اکشن زمان بندی بیست دقیقهای دارد! یعنی هر ساعتی انتخاب کنی، فقط بیست دقیقه فرصت داری که خرید کنی و سریع فروشگاه را ترک کنی...
به نظرم هرچند کمی عجلهای و کلافهکنندس اما فکر خیلی خوبی است که مانع ازدحام و تجمع افراد میشود، جلو هدر دادن وقت را میگیرد و انسان را با برنامهتر هم میکند.
*******
دست از سر حجاب من بردارید!
جمله بالا رو کف دستش نوشته.
مستندی در خصوص قوانین جدید منع حجاب در فرانسه و مصاحبه با دختر محجبه که از یورونیوز در حال پخش بود.
فکر کن! فکر کن چرا در فرانسه همجنسگرایی آزاده و حتی حمایت و پشتیبانی از آن قانون میشه، اما برای حجاب قانون محدود کردن محجبهها و مبارزه با آن قانون میشه.
به این میگن جابجایی ارزشها.
ارزشهای طبیعی انسانی میشه ضد ارزش، ضدارزشهای مخالف طبیعت انسان و ایمان او میشه ارزش.
فکر کن! نگذار قدرت تفکر را از تو بگیرند. تعریف آزادی چیه؟
اسلام به ما گفت یعنی: نبود مانع برای رشد.
و فکر نکنی عموم مردم غرب چنین هستند... نه... حکومت دست بَدان جوامع غربی است که از شیطان فرمان میبرند.
رسالت؛ به تباهی کشیدن جسم و جان انسانها. همان طور که شیطان برایش قسم خورده!