مریم کمالی نژاد
ترس کودکان از پدیدههای طبیعی یا هر چیز دیگری، اغلب اکتسابی است. یعنی کودک اغلب یاد میگیرد که باید بترسد. تا قبل از اینکه کودک پایش را توی بیمارستان بگذارد و یا درد زدن واکسن را درک نکرده باشد، چرا باید از فردی با روپوش سفید بترساند؟
دلایل متفاوتی وجود دارد که باعث ترس کودکان از پزشک و هرکسی که به درمان و درد ربط دارد، بشود.
مادر علی میگوید که وقتی پزشک بهخاطر مشکلات جسمیکه پسرش به آن دچار شده بود، برای دفعه دوم، دستور آزمایش خون داد، نمیدانستم چطور میتوانم دوباره علی کوچولو را راضی کنم. میدانستم که بهتنهایی از پسش برنمیآیم. بچه آنقدر جیغ و فریاد میکشد و تکان میخورد که احتمال آسیب دیدنش هم میرود. بنابراین از همسرم خواستم همراهیمان کند، اما او بهخاطر وضعیت کاری اش نتوانست همراهمان بیاید. علی کوچولو بهمحض اینکه متوجه شد کجا آمدهایم و قصدمان چیست، راه خیابان را گرفت و تا جان در بدن داشت دوید و دوید و به گرد پایش هم نمیرسیدم. بهسختی توانستیم متوقفش کنیم و خواستهاش این بود که برویم خانه و حالم خوب است، میدانستم تظاهر میکند حالش خوب است و درد را کتمان میکند. آن روز، در استیصال کامل بودم و نمیدانستم چه کار بکنم که بچه تا این حد نترسد و دچار اضطراب نشود.
شاید تجربه مادر علی کوچولو برای اغلب مادرها آشنا باشد. چون تحقیقات نشان میدهد که اغلب کودکان در هنگام مواجه با پزشک و آمپول و آزمایش دچار ترس و اضطراب میشوند.
در این نوشتار میخواهیم توصیههایی برای کنترل اضطراب و ترس کودکان برای چنین مواقعی بپردازیم. امیدواریم که فرزندان این سرزمین همیشه سالم و سرحال باشند، اما وضعیت جهان به گونه ای پیش میرود که باید برای شرایط بحرانی هم آماده باشیم.
بشناس، نترس
میدانیم یکی از منابع ترس، ناشناختهها هستند. ترس از ناشناختهها در بزرگسالان هم ریشه دارد. زمانی که ندانیم قرار است با چه چیزی روبرو شویم، دچار ترس و اضطراب میشویم. پس قبل از حضور کودکتان در مطب پزشک، بیمارستان، آزمایشگاه و... او را آماده کنید. چطور؟ با او صحبت کنید. از کتابهای مرتبط کمک بگیرید. کیف لوازم پزشکی برایش بخرید و اجازه دهید با آنها بازی کند و آشنا شود. کودک را آموزش دهید. حتی میتوانید چند بار موقعیت را در غالب نمایش بازسازی کنید. کودک دکتر شود و شما مریض و بالعکس. زمانی که میخواهید کودک را با این روشها آرام و آماده کنید، دقت کنید که در موقعیت ناراحتکنندهای نباشد. لباسش اذیتش نکند، سرما یا گرمای آزاردهندهای در کار نباشد. حتی خوب است که او را در آغوش بکشید و بهش اطمینان بدهید که همیشه کنارش هستید و از او حمایت و مراقبت میکنید.
این مجازات نیست
بیشترین ترس کودکان در مورد آمپول زدن است، چون درد دارد و آنها گمان میکنند که این درد را نمیتوانند تحمل کنند. خوب است که وقتی کودکان قرار است واکسن دریافت کنند، به آنها توضیح دهیم که این مجازات نیست. هرچیزی که درد دارد، مجازات نیست، بلکه باعث میشود که بیمار نشویم یا از دردهای بزرگتر پیشگیری کنیم.
خاطرههای تلخ
وقتی کودک را به درمانگاه یا مطب پزشک میبرید، او را مجبور به درمان نکنید. کم ندیدهایم پدر و مادرانی که دستوپای کودک را آنقدر محکم نگه میدارند تا آمپولش را بزند، که کودک نفسش بند میآید و میترسد. یا اینکه مدام به کودکشان میگویند: مجبوری، باید آرام بشینی، تکان نخور، بچهبازی در نیاور، گریه ندارد که، مرد که گریه نمیکند و...!
در حالی که مسئله کودک ناآشنایی با محیط، اضطراب نسبت به ناشناختهها و آموزش ندیدن است. شما با اصرار و اجبار برای او خاطرهای تلخ میسازید تا هر بار با همین اضطرابها روبرو شوید و ماجرا تا حتی بزرگسالی ادامه داشته باشد و فرد نتواند دنبال درمان برود.
فقط یک چسب زخم است
خاطرم است وقتی کودک بودم، به خاطر یک حادثه باید بخشی از زبانم را بخیه میزدند، زمانی که دکتر خواست کارش را شروع کند، به من گفت: چیزی نیست، فقط یک چسبزخم است که باید بچسبانم روی زبانت. من آنقدر تجربه نداشتم که بدانم چسبزخم روی زبان نمیچسبد و اصلا کار درستی نیست اما آنقدری میدانستم که چسبزخم درد ندارد. وقتی که اولین درد گزنده را حس کردم، دست دکتر را گاز گرفتم و بنای گریهوزاری گذاشتم.
سعی کنید به کودکان در مورد شرایطی که قرار است برایش پیش بیاید دروغ نگویید. همان قدر که نباید بترسانیدش. به او وعده پوچ و دروغین ندهید که؛ تمام شد، دیگه واکسنی در کار نیست. همین بود! در حالی که هنوز واکسن تزریق نشده است. در این شرایط کودک اعتمادش را به شما از دست میدهد و با اضطرابهای بعدی روبرو خواهد شد.
حواسپرتی
سعی کنید با روشهای مثبت حواس کودک را هنگام تزریق یا هر کاری که درد دارد، پرت کنید. موسیقی مورد علاقهاش را پلی کنید، یا اجازه دهید توی گوشی شما کارتون ببیند. حتی از او بخواهید یک سرفه محکم بکند. چون سرفه کردن درد را کم میکند.
مضطرب نباشید
والدینی هستند که بیش از فرزندشان مضطرب و هراسانند. البته به آنها حق میدهیم چون دیدن درد بچه، از سختترین و دلخراشترین اتفاقات زندگی است. اما نباید کودک متوجه اضطراب شما شود، همین که گمان کند شما هم میترسید، دچار احساس ناامنی میشود. اگر شرایط مساعد است در تمام طول درمان و مواجه به پزشک او را در آغوش بگیرید یا دستش را توی دستتان نگه دارید که نشان از حمایت و مراقبت و امنیت است. بهتر است که این کار را پدرها انجام دهند. چون در نگاه کودکان، پدرشان فردی قوی و قهرمان است که از پس همه مشکلات برمیآید و از هیچ چیزی نمیترسد.
از پزشک و درمان به عنوان تنبیه استفاده نکنید
اگر خاطرتان باشید، بخشی از کودکی ما به ترسهای واهی گذشت. هر زمان که شیطنتی ازمان سر میزند، با یک موجود خیالی که آمپول دارد، ما را میترساندند. آمپول زدن از همان زمان تبدیل شد به تنبیهی که قرار است بابت کارهای بد سراغمان بیاید. این کار را با بچهها نکنید. چون هم آنها را بدون دلیل ترساندهاید هم اینکه زمانی که کودک لازم باشد آمپول بزند و یا دردی برای درمانش تحمل کند، احساس گناه میکند و تصورش این است که خطایی از او سر زده و بابتش دارد تنبیه میشود.
انتخاب پزشک
پزشکی را انتخاب کنید که علاوه بر تخصص حرفهای، در زمینه ارتباط با کودکان هم آموزشدیده باشد. نوع رفتار پزشک بسیار مهم است. دندانپزشکهایی هستند که کودک برای دیدنشان سر از پا نمیشناسد، آنقدر با بچهها خوب و مهربان رفتار میکنند که کودک ترسش از دندانپزشکی میریزد، اما برخی دیگر خشک و رسمیو ترسناک اند.
سرزنش و تحقیر
هرگز کودک را بابت ترس و اضطرابش نسبت به پزشک و درمان و واکسن، مسخره، سرزنش و تحقیر نکنید.
حواستان باشد که جلوی بقیه از ترس نگویید؛ دیروز محمد برای یک واکسن نمیدونید چه بلایی سر ما آورد!
به کودک و شخصیتش احترام بگذارید.