کد خبر: ۵۹۱۶
تاریخ انتشار: ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۷:۵۳
پپ
اشتباهاتی که هنگام انتخاب شغل مرتکب می‌شویم
صفحه نخست » مشاوره

یاسمین رضوی

چه کسی است که نداند شغل ما، کیفیت زندگی مان را تعیین ‌‌می‌کند. درست است که روابط عاطفی و اجتماعی، رشته‌ تحصیلی، سلامت جسم و روح و مسائلی از این دست بر کیفیت زندگی اثر می‌گذارند، اما نباید فراموش کنیم که «شغل» یعنی چیزی که بخش زیادی از زمانمان را به خود اختصاص می‌دهد، ارتباطات جدیدی را به‌همراه دارد و منبع امرار معاش ما و انتخابش بسیار در سرنوشت و مسیر زندگی‌مان مهم است.

این روزها که پیدا کردن یک شغل درست و حسابی که هم با رشته تحصیلی و تخصصی مان جور در بیاید و هم با علایق مان سازگار باشد و از طرفی، از لحاظ مالی و اقتصادی رضایت بخش باشد، سخت شده، شاید ذکر نکاتی درباره انتخاب شغل ک‌‌می‌فانتزی و غیرواقعی به نظر برسد و با خودتان بگویید: «همین که شغلی دارم، کافی است» اما بد نیست که چند نکته کلی و مهم را در انتخاب شغل در نظر بگیرید و حتی به اطرافیانتان در این زمینه کمک کنید.

چه شغلی؟

شاید آن‌قدرها دستمان برای انتخاب شغل باز نباشد. اما می‌توانیم به یک سری نکات دقت کنیم تا انتخاب موفق‌تری داشته باشیم. نکاتی که بخشی مربوط به شخصیت و سلامت روانمان می‌شود و بخشی دیگر اگرچه مستقیم به این مسئله مربوط نیست اما غیرمستقیم قطعا در آن اثر می‌گذارد. در ادامه به این نکات خواهیم پرداخت.

1ـ تحقیق کنیم

ممکن است دستمان برای انتخاب شغل زیر سنگ باشد. با خودمان بگوییم: فقط کافی است کاری پیدا کنم که از پس اجاره خانه و قسط‌هایم برآیم. بقیه‌اش دیگر مهم نیست. اما این باعث می‌شود که زودتر از آنچه فکر می‌کنید دوباره به «چه کنم؟» برگردید و سردرگم و پریشان دنبال کار دیگری بگردید. اگر قرار است کاری را شروع کنید، حتما درباره تاریخچه آن تحقیق کنید و ببینید دیگرانی که دستشان توی کار است، آینده آن را چگونه پیش‌بینی می‌کنند. چنانچه کار یا صنعتی که واردش شده‌اید تا 20 سال دیگر دوام ندارد و ممکن است چیزی جایگزینش شود و شما این نشانه‌‌ها را در روند آن می‌بینید بهتر است تجدید نظر کنید؟ باید نشانه‌های افت آن شغل را در نظر بگیرید.

2ـ فقط پول

افراد ‌‌می‌گویند که پول آرامش و خوشبختی می‌آورد. اما درستش این است که پول آسایش می‌آورد، خانه و ماشین و رفاه با خودش می‌آورد اما آرامش نه! آدم‌ها به شما ‌‌می‌گویند که وقتی قبض آب و برق و گاز و اجاره خانه و هزار و یک خرج دیگر روی دستتان است، مهم نیست که به چه شغلی مشغول باشید، فقط کافی است پولی دربیاورید تا ذهن تان از این همه آشفتگی رها شود. اما یک سمت دیگر ماجرا این است که شما پول کافی دارید، ماشین و خانه و زندگی رضایت بخش دارید، اما هر روز با نفرت از شغلی که در آن وقت زیادی را سپری ‌‌می‌کنید از خواب بیدار ‌‌می‌شوید. تعادل را بین پول و شغل برقرار کنید. ممکن است در یک شغل دیگر پول کمتری به دست آورید، اما شما برای آن شغل مناسب تر و آن شغل برای شما ارضاءکننده‌تر باشد.

3ـ به ارتقا شغلی فکر کنید

آیا شما آد‌‌می‌هستید که ‌‌می‌توانید سالها در یک موقعیت شغلی باقی بمانید؟ آیا از لحاظ شخصیتی آد‌‌می‌هستید که ‌‌می‌توانید سال‌ها کارمند دبیرخانه باشید و هیچ تغییر دیگری در وضعیت شغلی‌تان رخ ندهد؟ یا فردی هستید که نمی‌توانید در زمان بگنجید و یا یک کار روتین را هر روز بدون تغییر تکرار کنید؟ با خودتان را خوب بشناسید و تعارف را کنار بگذارید. بعضی از صنوف و شغل‌‌ها، ارتقایی درشان نیست. آیا شما کسی هستید که ‌‌می‌خواهید به شغلی ثابت و بدون تغییر قدرت اکتفا کنید؟ به شغلی که حقوقش سالانه ارتقایی اندک دارد؟ تمام این‌هایی که گفتیم به معنای این نیست که کارمندان و افرادی که بدون تغییر موقعیت شغلی، زندگی ‌‌می‌کنند کارشان ارزشمند، تکراری یا انتخابشان اشتباه است. خیر، این فقط مثالی برای شناخت روحیه مان و انتخاب شغل با دید بازتری بود. چه بسا که شما در یک محیط کارمندی و بدون تغییر احساس امنیت بیشتری داشته باشید و بخواهید سال‌های شغلی‌تان را به همین شکل بگذرانید و احساس رضایت هم بکنید.

4ـ شغل همیشگی

بعضی خانواده‌‌ها تعصب خاصی روی شغل خانوادگی شان دارند. کل فامیل فرهنگی و معلم هستند یا پزشک و مهندس. گرافیست شدن در این خانواده‌‌ها اغلب با فشار روانی همراه است. فرزندان این قبیل خانواده‌‌ها اغلب با یک تصور از پیش تعیین شده در مورد شغل آینده شان دست به انتخاب ‌‌می‌زنند. «همه پزشکند، من چطور ‌‌می‌توانم نقاش شوم، مادرم دق ‌‌می‌کند از انتخابم» به هر حال شما نباید تسلیم انتخاب والدین تان شوید. اگرچه که به آن احترام ‌‌می‌گذارید. کم نیستند کسانی که شغل مورد عنایت خانواده و والدین را ادامه داده اند و احساس رضایت ندارند.

تغییرش می‌دهم

1ـ «الان به این شغل احتیاج دارم، بعدا تغییرش میدم» «فکر کردی من آد‌‌می‌ام که توی کاری که آزارم بده بمونم، نه من همیشه این انتخاب رو دارم که شغلم را تغییر بدم، ولی فعلا برای کمی ‌پول درآوردن و راه انداختن زندگی باید این کار را شروع کنم» آیا افرادی را ‌‌می‌شناسید که با این توجیهات خودشان را به انجام کاری که در آن نه خوب بودند و نه مؤثر، مشغول شده و گیر افتاده‌اند؟

افراد ممکن است وارد شغلی شوند که از نظر مالی آن‌ها را ساپورت می‌کند، کم‌کم در آن کار تجربه و مهارت پیدا ‌‌می‌کنند، مهارت‌‌هایی که مختص همان شغل خاص است و از سایر مشاغل مستثنی است. هرچه که زمان ‌‌می‌گذرد، دامنه شغلی که قابل دوام است، کوچک و کوچک‌تر ‌‌می‌شود تا آنجا که فرد با خودش ‌‌می‌گوید: تا ابد باید همین شغل را ادامه دهم و شانس دیگری ندارم. گاهی مجبورید که شغلی را به عهده بگیرید که ‌‌می‌دانید به آن علاقه‌ای ندارید، ایرادی ندارد. شروع کنید، اما برای خودتان زمانی مهلت تعیین کنید. در تصمیم‌گیری‌‌ها، در مورد آنچه واقعا ‌‌می‌خواهید انجام دهید، تمرکز کنید و قبل از اینکه کار موقت تبدیل به حرفه دائمی‌تان شود، از آن خارج شوید.

2ـ منتظر موقعیت کامل نباشید

برخی از افراد از آن طرف بام افتاده‌اند و حاضر نیستند هیچ موقعیت شغلی‌ای را تجربه کنند و سال‌های زیادی منتظر شغل «کامل» و صددرصد دلخواه ‌‌می‌مانند. هیچ شغل صددرصد دلخواه و بدون چالشی وجود ندارد. هرگز شما در ابتدای کار به‌عنوان مدیر ارشد انتخاب نخواهید شد تا وقتی که تجربه و مهارت کسب نکنید. پس نباید منتظر بمانید. باید از جایی شروع کنید.

3ـ من استعدادش را ندارم

شما به کاری علاقه دارید، اما به دلایلی مدام با خودتان تکرار می‌کنید که «من استعدادش را ندارم» «من ریاضیدان نخواهم شد، من موزیسین فوق‌العاده‌ای نمی‌شوم، من که از فلسفه سر در نمی‌آورد، من که در هر صورت نقاشی‌ام افتضاح است، من حتی نمی‌توانم یک سازه کوچک سر هم کنم، چه مهندسی» درست است که بعضی از مشاغل به یک استعداد ذاتی نیاز دارند، اما این تنها بخش کوچکی از ماجراست؛ جورج مک فلای در بازگشت به آینده ‌‌می‌گوید: هر کاری که فکرتان را به آن معطوف کنید، از دستتان بر ‌‌می‌آید.

پس کنار ننشینید به این بهانه که استعدادش را ندارید. وارد شوید، علایقتان را دست‌کم نگیرید. آموزش بینید، پشتکار داشته و تمرین کنید.

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: