فاطمه اقوامی
داشتم از خیابان رد میشدم که یکدفعه یک موتوری که سعی داشت به زور خودش را به همراه موتور از فاصله میان ماشینها رد کند، آهسته به ماشینی خورد و با اعتراض از او خواست که سریعتر حرکت کرده و راه را برای او باز کند... راننده ماشین که اصلا از لحن اعتراضی پسر جوان موتوری خوشش نیامده بود، سری از شیشه ماشین بیرون آورد و ناسزایی نثار او کرد اما این پایان ماجرا نبود... شاید باورتان نشود اما من هنوز به آن دست خیابان نرسیده بودم که دعوایی میان دو راننده شکل گرفت... در کسری از ثانیه عدهای دورشان را گرفتند و معرکهای وسط شلوغی خیابان شکل گرفت... چک و لگد و فحش بود که در آن میان رد و بدل میشد... برخی سعی میکردند غائله را بخوابانند اما دو طرف دعوا دست بردار نبودند و بیاعتنا به بوق ماشینهای پشت سر خودشان را وسط رینگ بوکس فرض کرده و سخت در تلاش بودند امتیاز به دست آورند! راننده ماشین که انگار چندان از روند بازی رضایت نداشت دست به قفل فرمون برد و با تنها سلاح در دسترس وارد میدان شد اما خدا را شکر با سد آدمها روبرو شد و دستش به طرف مقابل نرسید... خلاصه با تلاشها و وساطت اطرافیان و بوق مکرر ماشینهای در ترافیک پشت دعوا مانده، دعوا ختم به خیر شد و هر کس رفت سوی کار خودش ولی در فاصله اندک از ماجرا من هنوز مات و مبهوت ایستاده بودم به تماشا... باورم نمیشد که یک اتفاق ساده چطور ممکن بود به یک فاجعه ختم شود؟! از کی ما اینقدر بیاخلاق شدهایم که هنوز اتفاقی نیفتاده سریع از کوره در رفته و با بدترین رفتار و اخلاق به استقبال یکدیگر میرویم؟! رفتارهای بیادبانهای که گاهی به چنین خشونتهای ظاهری را در پی دارد و جسممان را آزرده میکند، گاهی نیز مجازی است و روحمان را خراش میدهد!
این قضیه درد مشترک این روزهای ماست و همه ما به نوعی درگیر آن هستیم، برای همین تصمیم گرفتیم در این روزهای منتهی به سال جدید نگاهی به این موضوع مهم و حیاتی داشته باشیم، به امید آنکه تلنگری باشد برایمان و آراسته به ادب و خلق نیکو سال نو را آغاز کنیم.
تذکرات دلسوزانه پدر...
شاید برای همه ما جای تعجب باشد، زمانی که کشور با مشکلات متعدد اقتصادی، معیشتی، سیاسی و بینالمللی دست و پنجه نرم میکند، سکاندار کشتی کشور در کنار پرداختن به این مقولات مهم و پیگیری آنها، دغدغهای چون «خطر کم رنگ شدن ادب اسلامی» را مورد توجه قرار داده و برای چندمین بار نسبت به آن تذکر دهند. البته اگر ما هم از دریچه نگاه کلان و متعالی ایشان به قضیه نگاه کنیم به خوبی درک خواهیم کرد این دغدغه چقدر مهم و اساسی است. در اندیشه رهبر فرزانه انقلاب، هدف نهایی راهی که ما در سال 57 به رهبری امام عزیزمان شروع کردیم، رسیدن به تمدن اسلامی است. «بخش حقیقی تمدن اسلامی آن چیزی است که متن زندگی ما را تشکیل میدهد» (23/7/91) حالا در این متن زندگی «اگر بیاخلاقی حاکم شد، حرصها، هوای نفسها، جهالتها، دنیاطلبیها، بغضهای شخصی، حسادتها، بخلها، سوءظن به یکدیگر وارد شد، زندگی سخت خواهد شد؛ فضا تنگ خواهد شد؛ قدرت تنفس سالم از انسان گرفته خواهد شد.» (29/4/88)
درست است که در همین متن زندگی واقعی و دنیای دور و برمان نمونههای بیشماری برای اثبات رشد بیاخلاقی به وفور یافت میشود اما نباید از نقش رسانههای مجازی غافل شویم. در سالهای اخیر همگی شاهد بودیم که «این رسانههای الکترونیکی و اینترنتی موجب شده است که افراد بیمحابا علیه یکدیگر حرف بزنند و بد بگویند.»(1/1/91) و متأسفانه به چشم خود میبینیم که «با گسترش فضای مجازی به تدریج ادب اسلامی دارد کمرنگ میشود.»(15/11/99) حجم گسترده این بیاخلاقیها بر روح و روان جامعه اثر سوء خود را گذاشته و حالا همه به اهمیت رعایت آداب اسلامی بیشتر از همیشه پی بردهاند. پدر دلسوز ما هم بار دیگر و این بار در دیدار مداحان در این باره نکاتی را مطرح کرده و به آنها به عنوان «یکی از رسانههای بزرگ و ارزشمند کشور» توصیه میکنند «ادب اسلامی را در جامعه بگسترانید.»
ادب هیأتی زیبا و پسندیده
ادب واژهای است که از سدههای نخستین
در نوشتههای دانشمندان اسلامی کاربرد داشته و حتی برخی از نویسندگان قدیمی در نامگذاری
تألیفات خود از آن استفاده کردهاند. برای این واژه عربی در لغتنامهها معانی
مختلفی چون تمرین دادن نفس و حسن خلق ذکر شده است. ابن منظور، ادب را راهنمای مردم
به سوی کار پسندیده و بازدارنده از کار زشت میداند.
اما ادب در اصطلاح به دو معنای عمده
ادبیات (علوم ادبی) و ادب دینی (اخلاقیات) به کار رفته که پر واضح است مقصود ما در
اینجا همان معنای دوم یعنی ادب دینی است. برخی این ادب را «حفظ حد و اندازه هر
چیزی و تجاوز ننمودن از آن» تعریف کردهاند. در تعریفی مشابه خواجه عبدالله انصاری
میگوید: «ادب آن است که بنده در اثر شناختن ضرر و زیان تعدی از حدود الهی، حد
میان غلو و جفا را حفظ کند.» در کتاب ارشاد القلوب دیلمی درباره ادب آمده است:
«حقیقت ادب جمع شدن صفتهای نیک و دور کردن صفات زشت است...»
و اما علامه طباطبایی، مفسر بزرگ قرآن
در تفسیر گرانسنگ خود المیزان، ادب را اینگونه تعریف میکنند: «معنای چکیده و
اصلی ادب آن هیئت نیکویی است که شایسته است رفتار بر آنگونه باشد، البته این کار
و رفتار باید از نظر دینی مشروع باشد و یا از لحاظ عقلا مقبول و مجاز باشد، مثل
آداب دعا و آداب دیدار دوستان، و به تعبیر دیگر ادب عبارت است از ظرافت فعل...»
ادب گاهی نیز به شناخت و معرفت آنچه آدمی را از انواع خطاها باز میدارد معرفی شده است که البته به نظر میرسد اینکه لفظ ادب بر شناخت و معرفت اطلاق شده و در معنای عقل و فهم به کار گرفته شده مجازگونه باشد چون ادب از فهم سرشار و عاقلانه اندیشیدن نشأت میگیرد و بیادبی ریشه در جهل و نادانی دارد.
البته گاهی هم ادب در اصطلاح به معنای راه و رسم، عادت، عرف و آیین به کار میرود که جمع آن هم آداب است. در اینجا منظور ادب همان شیوه و قالبهای رفتاری انسان در جامعه در موقعیتهای گوناگون است و معمولا به چارچوب مشترکی از رفتار و گرفتار نسبت داده میشود که باعث ایجاد نظم جمعی و احترام عمومی و سازگاری شده و مشخص میکند اعضای جامعه در رویدادها و مراسمات مختلف مثل مهمانی، مسافرت، لباس پوشیدن و... چگونه باید رفتار کنند. این معنای اخیر از ادب (به معنای آداب و رسوم) با معنای اولیه اشتراک و تفاوتهایی دارند اما باز هم مشخص است که مراد ما از ادب در این نوشتار همان اصطلاح اولیه است که از کمال و شرافت انسانی سرچشمه میگیرد و همیشه مورد ستایش قرار گرفته است.
افزونترین ادبها
در یک نگاه کلی میتوانیم بگوییم که سرلوحه دعوت همه انبیاء و هدف بعثت آنها ادب بوده است؛ ادب نفوس بشر. یعنی انسان باید نفسش را تأدیب کند تا در رفتار خود از مرزهای تعیین شده از ناحیه خداوند خارج نشده و به سمت افراط یا تفریط کشیده نشود. این نوع ادب اهم مباحث مربوط به ادب الهی است که بسیار هم به آن تأکید شده است. حضرت علیعلیهالسلام میفرمایند: «ضَبْطُ النَّفْسِ عِنْدَ الرَّغَبِ وَ الرَّهَبِ مِنْ أَفْضَلِ الْأَدَبِ»؛ نگاه داشتن نفس هنگام خواهش و ترس از افزونترین ادبهاست.
انبیاء الهی آمدهاند تا راه و روش مهار هواهای نفسانی و تأدیب نفس را به انسانها بیاموزند. اگر نفس انسان مؤدب شود، حس معنوی در او زنده شده و او را به سمت آخرتطلبی و معنویات سوق میدهد.
این گوهر ارزشمند
به نظر همه ما ادب داشتن و مؤدبانه رفتار کردن کار بسیار پسندیدهای است و افرادی که دارای این خصلت هستند، در نظر ما آدمهای دوستداشتنی و قابل احترامی هستند اما به احتمال زیاد خیلی از ما تا به حال آنگونه که باید به اهمیت و ارزشمندی ادب پی نبردهایم و نمیدانیم چه گوهر ارزشمندی را داریم از دست میدهیم. در اهمیت ادب همین بس که حضرت علیعلیهالسلام میفرمایند: «كُلُّ شَىْءٍ يَحتاجُ اِلَى الْعَقْلِ وَالْعَقْلُ يَحْتاجُ اِلَى الاَدَبِ» یعنی هر چیزی به عقل نیاز دارد و عقل به ادب نیازمند است. در جای دیگری نیز زکات عقل را ادب معرفی میکنند. در آیه سه سوره حجرات با بیان یکی از وجوه رفتاری غیرمؤدبانه به ارتباط ادب و عقل اشاره شده است. آنجا خداوند متعال میفرماید: «کسانی که از پشت حجره میآمدند و پیامبرصلیاللهعلیهوآله را صدا میزدند بیشتر آنها بی عقل هستند و اگر صبر میکردند برای آنها بهتر بود.» آیتالله مکارمشیرازی در اینباره میفرماید: «اصولا هر قدر سطح خرد و عقل بالاتر رود بر ادب او افزوده میشود؛ زیرا «ارزشها» و «ضد ارزشها» را بهتر درک میکند و به همین دلیل بیادبی همیشه نشانه بیخردی است یا به تعبیر دیگر بیادبی، کار حیوان و ادب، کار انسان است.»
از طرفی آن قدر ادب داشتن مهم است که امام صادقعلیهالسلام میفرمایند: «اگر دو روز هم از عمرت باقی مانده باشد، یکی از آن دو روز را به ادبآموزی بپرداز تا از آن برای روز مرگت یاری ستانی؛ برای آنچه به جا میگذاری، خوب میپروری و استوارش میکنی.»
ادب با شخصیت و کمال انسانی رابطه تنگاتنگ دارد. حضرت علیعلیهالسلام میفرمایند: «ای مؤمن، علم و ادب، ارزش وجود توست. در تحصیل علم کوشش نما. هر مقداری که بر دانش و ادبت افزوده شود، قدر و قیمت تو افزایش مییابد.» و حتما به همین خاطر است که ادب در روایات بهعنوان بهترین ارثی که میتوان برای فرزندان برجای گذاشت معرفی شده است: «بخشش و تفضل هیچ پدری به فرزندش بهتر از عطیه ادب و تربیت پسندیده نیست.»
از مهمترین نکات در مقوله تربیت فرزند نیز آموزش ادب در جایگاه ویژهای قرار دارد و حقی بر گردن پدر و مادر است تا به فرزند خود ادب پسندیده را بیاموزند. امام سجادعلیهالسلام در رساله حقوقیه خود به این مسأله پرداختهاند: «حق فرزندت بر تو این است که.... موظفی فرزندنت را با آداب و اخلاق پسندیده پرورش دهی.» حضرت علیعلیهالسلام در نامه معروف خود به امامحسنعلیهالسلام ضمن اشاره به این وظیفه نکته تربیتی مهمی را یادآور شده و میفرمایند: «فرزند عزیز در راه ادبآموزی تو از فرصت استفاده کردم و قبل از آنکه دل کودکانهات سخت و عقل به اندیشههای دیگری مشغول شود به تربیت مبادرت نمودم و وظیفه پدری خود را انجام دادم.»
از آنچه گفته شد و روایات بسیار دیگری که فرصت ذکر همه آنها در این نوشتار نیست، مشخص میشود که در اسلام و آموزههای آن ادب بسیار مهم است به صورتی که نمیتوان موضوعی را یافت که نیاز به ادب و آداب نداشته باشد و آنقدر مهم و اساسی است که اگر کسی به شما در حال نماز سلام کند موظفید جهت رعایت ادب، جواب سلام او را بدهید.
ریشه بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی را که دنبال کنید به همین عدم رعایت ادب و اخلاق اسلامی خواهید رسید. متصف بودن به ادب برکات فردی و اجتماعی بسیاری برای جامعه به همراه دارد که برخی از آنها عبارتند از:
ـ فزونی عزت و شرافت
ـ تزکیهکننده اخلاق؛ اخلاق شامل مجموع
سجایا، خویها و عادتهای خوب و بد و زشت و زیبای انسانی است. آنچه موجب میشود
اخلاق انسانی از پلیدیها و زشتیها پاک شود، «ادب» است.
ـ افزایش
توانایی در برقراری ارتباط با دیگران
ـ کاهش مشکلات اجتماعی
ـ آسان سازی کارها
ـ دل پذیر ساختن زندگی
ـ حاکم شدن نظم و انضباط در جامعه
ـ افزایش همبستگی اجتماعی
ادب داشته باش حتی در قبال دشمن
در آیه 83 سوره بقره، در زمینه رعایت ادب یک قانون کلی مطرح میشود و خداوند میفرماید: «قولوا للناس حسنا»؛ یعنی با مردم به زبان خوش سخن بگویید. استفاده از لفظ کلی ناس روشن میسازد که این قضیه شامل همه مردم میشود. علامه طباطبایی ذیل تفسیر این آیه میگویند: «خوشرفتاری با همه چه مؤمن و چه کافر موضوع این آیه است.» چیزی که در روایات هم به آن توصیه شده و در سیره عملی ائمه معصومین نیز نمود داشته است. نقل شده روزی عایشه همسر پیامبرصلیاللهعلیهوآله نزد حضرت نشسته بود که مردی یهودی وارد شد. هنگام ورود به جای «سلام علیکم» گفت: «السام علیکم»؛ یعنی «مرگ بر شما». طولی نکشید که یهودی دیگری وارد شد، او هم به جای «سلام» گفت: «السام علیکم» معلوم بود که این ماجرا بر حسب تصادف نیست، بلکه نقشهای است که با زبان، پیامبر را آزار دهند. عایشه سخت خشمگین شد و فریاد برآورد: «مرگ بر خود شما و...» پیامبر فرمود: عایشه! ناسزا مگو، ناسزا اگر مجسم گردد بدترین و زشتترین صورتها را دارد. نرمی و ملایمت و بردباری روی هر چه گذاشته شود، آن را زیبا میکند و زینت میدهد و از روی هر چیزی برداشته شود از زیبایی آن میکاهد؛ چرا عصبی و خشمگین شدی؟ عایشه گفت: ای فرستاده خدا، مگر نمیبینی که اینها با کمال وقاحت و بیشرمی به جای سلام چه میگویند؟ پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود: چرا، من هم گفتم: «علیکم»؛ (برخود شما)، همین قدر کافی بود.
رهبر انقلاب نیز در باب رعایت ادب نسبت به کسانی که آنها را قبول
نداریم میفرمایند: «دو جور میشود حرف زد؛ یک جور میشود هتاکانه و بیباکانه و
بیادبانه حرف زد؛ یک جور هم میشود مؤدب حرف زد.» (14/10/94) یعنی «یک جور
آنچنانی که درست منطبق با حق است، یک جور هم آنچنانی که در آن آمیزهای از ظلم
وجود دارد.» (14/3/89) «حتی
شما ببینید در قرآن کریم در بسیاری از موارد وقتی صحبت از فاسقین است، صحبت از
کافرین است، صحبت از بدهای اشرار عالم است، میفرماید: وَ لکنَّ اَکثَرَهُم لا
یَعلَمون؛ نمیگوید همه آنها؛ ملاحظه میکنید؛ بالأخره یک اقلّی هستند بین همینها
که اینها تعقّل دارند؛ قرآن کریم ملاحظه حقّ آنها را میکند و «اَکثَرَهُم» میفرماید.»(14/10/94)
ایشان در صحبتهای اخیر
خود اسوهای را هم در این زمینه به ما معرفی میکنند:«شما نگاه کنید فاطمهی
زهراسلاماللهعلیها دو خطبه طوفانی ایراد کرده؛ دو خطبه به معنای واقعی کلمه
طوفانی: یکی در مسجد در میان انبوه متراکم مردان، یکی هم خطاب به زنان مدینه که
پُر [است] از مطالب بسیار مهم و اعتراضی ـ اعتراض ـ و تنبیه نسبت به مفاهیم برجسته
اسلامی که فاطمهی زهراسلاماللهعلیها در مورد آنها خطر را احساس میکرد، لکن
در این دو خطبه مهم و بزرگ و پُرشور، یک کلمه هتک و زشت و توهینآمیز وجود
ندارد؛ [و همه کلمات،] کلماتِ محکم و مستحکم، بیاناتِ متین و متقن. باید این جوری
عمل کنید؛ در اظهارات، در صحبتها، قول به غیر علم نباید باشد، غیبت نباید باشد، تهمت
نباید باشد و بدگویی و بدزبانی نباید باشد.» ایشان از اخلاق علوی هم مثالی ذکر
کرده و میفرمایند: «امیرالمؤمنین فرمود «اِنّی اَکرَهُ لَکُم اَن تَکونوا
سَبّابین»؛ وقتی که در لشکر امیرالمؤمنین خطاب به لشکریان معاویه بعضیها یک
مقداری بدزبانی کردند، حضرت فرمود نه، بدزبانی نکنید، بدگویی نکنید، «اِنّی
اَکرَهُ لَکُم»، من دوست ندارم شما این جوری باشید.»(15/11/99)
ادب بهشتی
دکتر بهشتی یکی از پرورشیافتهگان
مکتب روحالله بود که آموزههای اسلامی در باب ادب را خوب فرا گرفته بود و میدانست
فرقی میان دوست و دشمن در این زمینه نیست. او بر این باور بود که «مسلمانی بیش از
هر چیز، در راستی و درستی، صدق و امانت، صراحت، در مبارزه و جهاد و فداکاری و
انفاق، در عبادت و نماز و روزه و حج و در تعهد اجتماعی و امربهمعروف و نهیازمنکر
متجلی میشود. بنابراین دروغ تاکتیکی گفتن، تهمتزدن برای اینکه رقیبان را از
میدان به در کنیم، شایعهسازی و دروغپردازی جزو تاکتیکهای مسلمانان علوی نیست!
شما آیا سراغ دارید که علیعلیهالسلام حتی به معاویه هم دروغ گفته و به او تهمت
زده باشد؟ نه! زیرا که علی مرد راستی و درستی است.» این مشی فکری و عقیدتی در عمل
او نیز نمود داشت. در خاطرات نقل شده از ایشان آمده است: «عدهای گفتند حالا که
«مرگ بر شاه» همهگیر شده؛ شعار جدید بدیم: «شاه زنازاده است، خمینی آزاده است.» میگویند
شهید بهشتی آشفته شد و گفت: رضاخان ازدواج کرده، این شعار حرام است. از پلکان حرام
که نمیشود به بام سعادت حلال رسید.»
«گفتند الآن
بهترین موقعیت است، برای کمک به پیروزی انقلاب هم هست! نیت بدی هم که نداریم. آمار
شهدای ١۵ خرداد رو بالا میگوییم،
خیلی بالا، این ننگ به رژیم هم میچسبه! بهشتی بدون تعلل گفت: با دروغ میخواهید
از اسلام دفاع کنید؟ اسلام با صداقت رشد میکند نه دروغ!»
اخلاق گمشده فضای حقیقی و مجازی زندگی ما
فرهنگ اسلامی ـ ایرانی بسیار غنی و پربار است و ما ایرانیها از قدیم الایام به رعایت ادب و احترام زبانزد بودیم اما با کمال تأسف خیلی از ما چند سالی است اخلاق را در زندگی حقیقی و مجازی خود گم کردهایم. با وجود توصیههای فراوان و آموزههای اخلاقی بیشماری در روابطمان با دیگران از اعضای خانواده گرفته تا دوست و آشنا و همکار و غیره دیگر آنگونه که باید و شاید اصول اخلاقی را مدنظر قرار نمیدهیم و ادب اسلامی را رعایت نمیکنیم و انواع بیاخلاقیها را در سطح جامعه شاهد هستیم. در به وجود آمدن این وضعیت عواملی چون کم رنگ شدن اصول معنوی، تربیت و فرهنگ ناصحیح خانوادگی، فاصله گرفتن از ارزش های اخلاقی، ضعف عملکرد سیستم آموزشی تأثیرگذار هستند. البته از نقش رسانهها به خصوص فیلمها و سریالها نیز نباید غافل شد. متأسفانه در اکثر تولیدات سینمایی و تلویزیونی به خصوص در حوزه طنز ما شاهد نمایش انواع بیاخلاقیها و بیادبیها هستیم. انگار برای خنداندن مردم راهی جز بیان نکات غیراخلاقی نیست!
وضعیت در دنیای مجازی به واسطه ویژگیهای خاص آن به مراتب بدتر و تأسفبرانگیزتر است. همان طور که رهبر معظم انقلاب بارها نسبت به آن تذکر دادهاند «متأسفانه این رسانههای الکترونیکی و اینترنتی موجب شده است که افراد بیمحابا علیه یکدیگر حرف بزنند و بد بگویند!...»(1/1/91) انگار مجازی بودن این فضا و عدم مواجهه رودررو با دیگران و امکان پنهان ماندن هویت افراد در آنها جرأت و جسارتی کاذب به وجود آورده که چشم بر تمام اصول اخلاقی بسته و به راحتی هر آنچه بر زبانشان میآید میگویند و به اختلافات دامن زده و همبستگی و اعتماد اجتماعی را نشانه میروند. اینگونه رفتار نه تنها موجب سقوط اخلاقی افراد میشود بلکه لکه ننگی بر نام فرهنگ و ادب یک کشور مینشاند کما اینکه شاهد هستیم بعضی از خبرگزاریهای دنیا رفتارهای غیراخلاقی برخی از کاربران ایرانی فضای مجازی در رویدادهای مختلف را به کل ایران تعمیم داده و مثلا نوشتهاند «ایرانیها به پایت به دلیل مصدومیت رونالدو توهین کردهاند.»
تلخی ماجرا وقتی بیشتر میشود که میبینیم جوانان مذهبی و انقلابی نیز در دام این عدم رعایت اخلاق و ادب اسلامی افتاده و در راه اهداف خوبشان مانند عدالتطلبی از این روش غلط استفاده میکنند. البته رهبر انقلاب مانند یک پدر دلسوز ضمن انتقاد از این رویه و توصیه به جوانان، راه را بر ایرادگیریهای بی پایه و اساس بسته و میفرمایند: «حالا این حرف من بهانهای نشود برای اینکه یک عدهای بروند جوانهای انقلابی را بهعنوان جوانهای تند، مورد ملامت و شماتت قرار بدهند؛ نه، من همه جوانهای غیور کشور را، جوانهای مؤمنِ انقلابی کشور را فرزندان خودم میدانم و پشت سر آنها قرار میگیرم؛ من از جوانان انقلابی و مؤمن و غیور حمایت میکنم؛ منتها همه را توصیه میکنم به این که در رفتار خود، با اخلاق اسلامی رفتار کنند؛ قانون را مراعات کنند. همه باید قانون را مراعات کنند. تجسم انقلاب در قانون جمهوری اسلامی است.»
ایشان برای رهایی از بیاخلاقیهای فضای مجازی راهحلی را هم را هم ارائه میدهند: «باید از طرف مسئولین کشور برای این هم یک جوری تدبیر بشود ولی عمده این است که خود ما مردم، خودمان را مقید کنیم به اخلاق اسلامی؛ خودمان را مقید کنیم به قانون.»
منابع:
ـ بیانات رهبر معظم انقلاب
ـ به رسم ادب اسلامی، شماره 274 نشریه خط حزبالله
ـ بازشناسی ادب و تفاوت آن با اخلاق، محمد هدایتی / فصلنامه علمی ـ پژوهشی پژوهشنامه اخلاق
ـ ادب سرلوحه دعوت انبیاء/ پایگاه اطلاعرسانی حوزه
ـ ادب / ویکی فقه
ـ ادب مقدم بر اخلاق اسلامی است / پایگاه خبری آستان مقدس حضرت معصومه سلام الله علیها
ـ فایده آداب/ پرسمان دانشگاهی