یاسمین رضوی
کیست که نخواهد زندگی بهتری را تجربه کند؟ آیا فردی وجود دارد که موفقیت و پیشرفت و آرامش را پس بزند و رنج و ناآرامیرا طلب کند؟ همه ما خواهان زندگی بهتریم. میخواهیم شرایط تغییر کند. زندگی به سامان شود. آدم آرام و آگاهی شویم. آرامش داشته باشیم. پیشرفت کنیم. ثروتمند باشیم و هزارو یک هدف دیگر که برای خودمان درنظر گرفتهایم. اما فقط میخواهیم که شرایط تغییر کند و همه تلاشمان را میکنیم تا شرایط و دیگران را تغییر دهیم و کمتر به این فکر میکنیم که برای تغییر وضعیت، این منم که باید تغییر کنم نه چیز دیگری. همهمان میخواهیم شکوفا شویم اما حاضر به تحمل درد و رنج قد کشیدن جوانه زندگیمان را نداریم. حاشیه امنمان را چسبیدهایم اما میخواهیم زندگی تغییرات مثبتی داشته باشد. کمیکه جلوتر میرویم و میپذیریم که برای تغییرات مثبت باید خودمان تغییر کنیم، موانع تغییر خودشان را نشان میدهند. تغییر کردن سختیهای خودش را دارد. در این نوشتار میخواهیم سختیهای تغییر کردن را یادآوری کنیم و راههای غلبه بر آنها را برشماریم.
1ـ شما واقعا میخواهید تغییر کنید؟
نیت و انگیزه درونیتان را بررسی کنید. آیا خودتان واقعا میخواهید تغییر کنید یا به این خواست قلبی شما نه، بلکه تقاضای مداوم پدر، مادر، همسر و یا فرزندانتان است؟ اگر از عمق وجودتان نخواهید که تغییر کنید، پیمودن مسیر برایتان بسیار سخت و حتی غیرممکن میشود. چراکه انگیزهتان خیلی زود تمام میشود و دست از تلاش میکشید و تسلیم سختیها میشوید. پس قدم اول برای غلبه بر سختی مسیر تغییر، داشتن نیت و انگیزههای واقعی درونی است. به اهدافتان فکر کنید، اگر خواست قلبی شما نیستند، آنها را کنار بگذارید و اهداف آگاهانهتری انتخاب کنید. قلم و کاغذ بردارید و هرچه به ذهنتان میآید را بنویسید و اهدافتان را از میان آنها بیرون بکشید.
1ـ میترسید
تغییر کردن آدم شجاع میخواهد. انجام بعضی از کارها برای اولین بار و یا قدم گذاشتن در مسیری ناشناخته است، میتواند شما را بترساند و از تغییر کردن منصرفتان کند و به همین دلیل قدم اول را که مهمترین قدم است برندارید. برای کنار آمدن با ترسهایمان از تغییر کردن چه کنیم؟ خودتان را کنار نکشید. حتی اگر قرار است نیمه راه بایستید و چهره وحشتزدهتان را تماشا کنید، باز هم منصرف نشوید، قدم بردارید و خوب به خود ترسیدهتان نگاه کنید. مطمئن باشید دفعه بعد کمتر میترسید و شجاعت بیشتری کسب کردهاید. همین که کمیاز منطقه امن خودتان بیرون آمده و با ترستان روبرو شدهاید، اعتمادبهنفستان را بیشتر میکند. باید بپذیرید که تغییر کردن دردهای روحیای بههمراه دارد، اما نتیجه ارزش تحمل این دردها را دارد. حتی ممکن است در شرایط دشوارتر دچار دردهای جسمی شوید که علت آن استرس و اضطراب و ترس است، مثل احساس درد در معده، سرد شدن دست و پاها، تپش قلب و... اما نگران نشوید، همین که از این سد عبور کنید، تمام این احساسات و دردها تمام میشوند. پس مدتی انجام آن کار دیگر نیاز به شجاعت خاصی ندارد. مثل یاد گرفتن رانندگی؛ ممکن است که سالها از یادگیری این کار اجتناب کنید. به سختی خودتان را راضی میکنید که کلاسهای آموزشی را شرکت کنید. کمی بعد مانع بعدی جلویتان میروید و آن اجتناب از رانندگی کردن بدون حضور مربی است، اما اگر یک بار بر این موانع غلبه کنید، پس از مدتی دیگر نیاز به شجاعت خاصی برای رانندگی کردن ندارید.
2ـ محیط مانع تغییر شما میشود
شما میخواهید لاغر شوید، این تغییری است که از اعماق قلبتان میخواهیدش و حتی برای بهتر کردن زندگیتان به آن احتیاج دارید، سلامتی جسم و روحتان به آن بستگی دارد. شما قدمهای اول را برمیدارید، اما اطرافیان شما هر روز مشغول خوردن غذاهای پرکالری و کمارزش هستند. فستفود و تنقلات و...
شما میخواهید دست از منفیبافی بردارید، منفیبافی روان شما را آزرده کرده است و آرامش را ازتان گرفته، تصمیم گرفتهاید و میخواهید شروع کنید، اما اخبار، شبکههای اجتماعی، آدمهای اطرافتان مدام خبرهای منفی به شما میدهد و خوراکی میشود برای منفیبافی.
برای این مسئله چه کار میتوانید بکنید؟ محیطتان را طوری تغییر دهید که شما را پشتیبانی کند. این هم بخشی از تغییر است.
البته منظور ما این نیست که شما باید آدمهای زندگیتان را کنار بگذارید و دور رفاقت و معاشرت را خط بکشید. بلکه منظور ما این است که منفیترینها را شناسایی کنید و تا وقتی که بر اوضاع مسلط شوید، برخورد با آنها را به حداقل برسانید و در عوض افرادی را پیدا کنید که اهداف مشترکی با هم داشته باشید. این همان گروه پشتیبان است.
یکی از مشکلات محیطی این است که شما فکر میکنید دیگران ممکن است قضاوتتان کنند یا درباره شما بد فکر کنند. اگر به دوستی بگویید که نمیتوانید در خوردن فستفود او را همراهی کنید یا در مهمانی به میزبان بگویید که الان دیگر نمیخواهید بیش از این چیزی بخورید، میترسید که گمان کنند شما آدم کسالتبار و یا حتی بیادبی هستید که زحمات طرف مقابل را نادیده گرفتهاید و یا سرخورده شوند که از زحمتی که برایتان کشیدهاند راضی نیستید.
اینکه گمان کنید دیگران در مورد چالشهای زندگی شما بیطرف و خنثی میمانند، خوشخیالی است. بالأخره آدمها در برابر شما موضعی را اتخاذ میکنند و باید خودتان را برای مواضع منفی و حتی پرخاشگرانه آماده کنید. این درست همان جایی است که انگیزههای قوی درونی و عمیق به کمکتان میآیند.
3ـ تسلیم «نشدن» میشوید
وقتی کودک هستیم، شکست چندان معنایی برایمان ندارد. اگر کودک هم میخواست مثل بزرگسالان تسلیم شکست و افتادن شود، هرگز راه رفتن را یاد نمیگرفت. با دو بار زمین خوردن، تسلیم میشد و میگفت: «نه، نمیشه، من همهاش دارم زمین میخورم» یا هیچ بچهای دوچرخهسواری را یاد نمیگرفت چون بهخاطر زمین خوردن تمام تنش را زخم کرده بود. اما تسلیم شدن و نشدن برای بچهها بیمعناست، آنها میخواهند و میتوانند. کمکم که بزرگ میشویم شکست برایمان تبدیل به یک امر ترسناک میشود و وسواس «اگر نشد» به جانمان میافتد و این امر بیشتر بهخاطر نگاه اطرافیان است.
و اتفاقا یک مانع ذهنی است تا اینکه واقعی باشد. اگر زمین بخورید کسی شما را مسخره نمیکند، آسمان به زمین نمیآید و زندگی ادامه دارد، فقط شما قویتر خواهید شد.
مسئله مهم این است که هیچکسی تنها با خواندن راههای رسیدن به موفقیت، یا روشها تغییر کردن، نه تغییر کرده است و نه توانسته چیزی را عوض کرده و به موفقیت دست پیدا کند. تغییر مثبت و موفقیت حاصل تلاش و بارها شکست خوردن است. بزرگترین معلم بشریت، شکست است.
از شکست نترسید و قدم بردارید.
4ـ هنوز احساس نیاز واقعی نمیکنید
اگر بهاندازه کافی احساس نیاز به تغییر شرایط نداشته باشید، هرگز قدمی برنخواهید داشت. «همین طوری خوبه» یا «خیلی هم بد نیست» این جملاتی است که باعث میشود از جایتان تکان نخورید و فریب ناخودآگاه است که علاقه دارد ثبات را حفظ کنید و نسبت به تغییر مقاومت میکند. مردم معمولا آنقدر صبر میکنند و پشت گوش میاندازند تا مشکل لاینحل شود و بعد آنقدر درد میکشد و اوضاع برایشان زجرآور میشود تا دستبهکار شوند. چه کنیم تا زودتر دردمان بیاید؟ از خودتان بپرسید این مسئله 5 یا 10 سال دیگر چه شکلی خواهد شد؟ شما را به کجا میرساند؟ به سمت سکته قلبی و بیماریهای جدی؟ به سمت یک فرد بیکار و فقیر؟ به سمت یک فرد تنها و بدون استقلال عاطفی و اعتمادبهنفس؟
همه اینها را در ذهن خود ببینید، همه را یادداشت کنید تا انگیزهتان قوتب بگیرد.