کد خبر: ۵۵۸۶
تاریخ انتشار: ۱۴ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۵:۵۵
پپ
صفحه نخست » ج مثل جوان

آژیر قرمز

نرگس مهتدی

یادش بخیر سال آخر دانشکده استاد درس اخلاق با یک سؤال همه را غافل‌گیر کرد.

ـ اسلام چه نیست؟... همه با تعجب و خنده به هم نگاه می‌کردند. آخرمعمولا می‌پرسند چه، چه است؟ ولی استاد بر طرح سؤالش مصر بود و جوابی که در آخر خودش به سؤالش داد هنوز بعد از گذشت این همه سال در ذهنم مانده است.

استاد گفت اسلام سوپرمارکت نیست که یک جنس را انتخاب کنید و جنس دیگر را نه؛ نمازرا می‌خوانیم ولی روزه سخت است. صدقه می‌دهیم ولی خمس را؟ غیبت نمی‌کنیم ولی دروغ؟ مگر می‌شود نگفت آن هم از نوع مصلحتی‌اش!

استاد می‌گفت به قول امروزی‌ها اسلام یک بسته کامل است. وقتی گفتی مسلمانم یعنی نسبت به تمام احکامش تسلیمی. نکند امت محمد‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم جا پای بنی‌اسرائیلی بگذارد که نسبت به بعضی احکام مؤمن بود و نسبت به بعضی کافر.

راستش را بخواهید این روزها با گسترش رسانه‌ها و فضای مجازی بیش از پیش به یاد حرف‌های استاد اخلاق می‌افتم اینکه فضای مجازی نظام اخلاقی و اعتقادی ما را هدف قرار داده وما عملا بی‌خیال بعضی از اخلاقیات و اعتقادات شد‌ه‌ایم. قسمت غم‌انگیز ماجرا آنجایی است که احساس می‌کنیم در این وانفسای بی‌اخلاقی چاره‌ای جز سکوت نداریم و این‌گونه است که ناخواسته مهره‌ای می‌شویم در زمین بازی دشمن.

شبکه‌های اجتماعی هم منافعی دارند و هم مضراتی اما امروزه روز مضراتش غلبه کرده. فضایی که می‌توانست بستری برای نشر معارف و مصداقی برای آیه شریفه «تعاونوا علی البر و التقوا» باشد متأسفانه به یک منجلاب تمام‌عیار اخلاقی تبدیل شده. این هفته به بررسی بعضی از این هجمه‌ها و تهدید‌های اخلاقی می‌پردازیم.

عیب‌جویی

در حال تماشای یک برنامه جذاب تلویزیونی بودم که یک‌دفعه مجری برنامه دچار یک اشتباه لفظی شد؛ واقعا کار سختی است اجرای یک برنامه روزانه پرمخاطب آن هم به‌صورت زنده .

بعد از اتمام برنامه سری به فضای مجازی زدم و دیدم؛ ای دل غافل کاربران به اصطلاح ترکانده بودند! هر صفحه‌ای را که باز می‌کردم با شوخی‌هایی مواجه می‌شدم که به‌صورت بداهه برای این بنده‌خدا ساخته بودند. پشت‌بندش هم چندین و چند کلیپ پربازدید قدیمی جدید از تپق‌های مجری‌های تلویزیونی به اشتراک گذاشته بودند.

با دیدن این وضع آشفته زیر لب گفتم: چرا ملت ما؟ ملت بااخلاق و فرهنگ ما با پشتوانه عمیق فرهنگ اسلامی و ایرانی در دام چنین شیطنت‌هایی افتاده است و خطای دیگران را اسباب خنده و تمسخر قرار می‌دهد. اگر به این وضعیت شوخی با اقوام ایرانی وبزرگ‌نمایی نقاط ضعف اجتماعی مردم را هم اضافه کنیم خواهیم دید که چه خنجری بر پیکر اخلاقیات جامعه وارد شده است.

بحث و جدل

خانه‌نشینی کرونایی این روزها اگر بازار خرید‌وفروش را نیمه تعطیل و راکد کرده است ولی بازار فضای مجازی را بیش از پیش گرم کرده است و تشکیل گروه‌های خانوادگی و دوستانه قدیمی جایگزین خیلی از دید‌وبازدیدها و دورهمی‌ها شده.

او هم نوه بزرگ خانواده بود و دلسوز و مهربان در شرایطی که دلتنگی‌ها و دوری‌های اجباری همه دل‌ها را غمگین و افسرده کرده بود تصمیم گرفت گروه خانوادگیشان را احیا کند تا حالا که امکان مهمانی‌های شاد و شلوغ خانوادگی نیست لااقل با گپ‌و‌گفت‌های مجازی حال‌وهوایی عوض شود. ولی چه فایده که هفته اول به دوم نرسیده بگومگوهای سیاسی شروع شد و دلجویی‌های خانوادگی جایش را به مجادلات بی‌سروته سیاسی داد و اعضا علی‌رغم دوستیشان به نشانه اعتراض یکی‌یکی گروه را ترک می‌کردند. اسلام به‌شدت مخالف جدال است و در احادیث معصومین توصیه مکرر شده که از مجادله پرهیز شود. نکته قابل توجه این است که اختلاف سلیقه همه‌جا وجود دارد و اصلا جز طبیعت و ذات انسان‌هاست ولی نباید اجازه داد که این بگومگوها بر خوش‌و‌بش‌های گرم و دوستانه خانواده‌ها سایه افکند و چشمه زلال روابط فامیلی و دوستانه را گل‌آلود کند.

حیا و حجاب

این صحبتی که می‌خواهم بکنم مربوط به ۵۰ سال پیش نیست؛ همه ما قبل از فراگیر شدن گوشی‌های هوشمند درکش کرده‌ایم و آن حساسیت به‌جا و به قاعده در مورد عکس‌های شخصی و خانوادگی است. اینکه در کارت‌های عروسی می‌نوشتیم لطفا ثبت لحظه‌ها را به ما بسپارید و یا اینکه در نگهداری آلبوم‌های خانوادگی دقت فراوان می‌کردیم که مبادا عکس کم پوشش ما به دست نامحرم بیفتد.

حجاب حکم خداست وقابل مسامحه و مصالحه نیست. حکم حجاب بنا به فتوای مراجع تقلید یکسان است و فضای مجازی و حقیقی هم نمی‌شناسد حالا اینکه چرا بعضی از ما حساسیت گذشته را نسبت به پوشش خود نداریم و در مقابل ناهنجاری‌های پوششی هم که در این فضا فراوان یافت می‌شود سکوت می‌کنیم و اینکه امر به معروف و نهی از منکر کلا فراموش شده یک زنگ خطر و هشدار بزرگ است.

اخبار زرد

خوش‌گذرانی لاکچری فلان بازیگر لو رفت.

زایمان لاکچری همسر فلان بازیگر در فلان کشور لو رفت.

پیشتر اخبار به‌اصطلاح زرد این‌چنینی فقط در مجلات خاص ارائه می‌شد ولی امروز به یمن فضای مجازی خواسته و ناخواسته با هجوم اخباری روبرو هستیم که نه به درد دنیای ما می‌خورد نه به درد آخرت ما وغیر از اتلاف وقت و انرژی و تمرکز هیچ ثمری ندارند.

تهمت ،دروغ و شایعه‌پراکنی

موارد فوق‌الذکر سه ضلع مثلث بی‌اخلاقی در فضای مجازی است. نشر اخبار خلاف واقع، تقطیع کلام بزرگان، دست‌کاری عکس‌ها و متن‌ها با ترفندهای فتوشاپ تنها بخش کوچکی از شیطنت‌های موجود در فضای مجازی است که ضربه‌های جبران‌ناپذیری هم به جان و مال و آبروی مردم وارد کرده است.

در کل فضای مجازی هم تهدید است هم فرصت! این ماییم که باید مشخص کنیم در این عرصه تماشاگری منفعل هستیم یا بازیگری فعال که با تقویت بنیه اخلاقی و اعتقادی در مقابل ناهنجاری‌ها و هجمه‌های اخلاقی نقش‌آفرینی می‌کند.

وضعیت سفید

مدتی بود که با همسرش به مشکل برخورده بود احساس می‌کرد که به آخر خط رسیده است است. دست و دلش به کار نمی‌رفت؛ نه خبری از غذا بود نه نظافت خانه. هر روز بی‌حوصله و بی‌رمق گوشی به دست از این گروه به آن گروه و از این کانال به آن کانال سرک می‌کشید وصبح را به ظهر می‌رساند. کم‌کم در و همسایه و دوست و فامیل و آشنا نگران حالش شدند. چرا فلانی کم‌پیدا شده؟ مدت‌ها است که خبری از او نداریم.همین که زمزمه‌ها به گوشش رسید شروع کرد به گذاشتن وضعیت‌های غمگین؛ از بی‌وفایی دنیا بگیر تا بی‌مهری همسر. چند روز بعد هم کلا عکس پروفایلش را سیاه کرد تا از نظر خودش وخامت اوضاع را به‌خوبی نشان داده باشد. بساط مشاوره یا بهتر بگویم اظهارنظرهای غیر اصولی هم شروع شد؛ علنی و غیرعلنی.

ـ چرا باید بسوزی و بسازی؟

ـ مهر حلال و جان آزاد، یک نه بگو و تمامش کن

ـ دختر بشین پای زندگیت. خوشی زده زیر دلت چرا ناشکری می‌کنی؟شوهر بهتر از این! دوست و دشمن نسخه می‌دادند و تشخیص درست از نادرست برایش سخت بود؛ هر روز خسته و ناامیدتر از قبل.

تا اینکه دخترعموی بزرگش به او زنگ زد. با اکراه جواب داد. بعد از سلام و احوالپرسی دخترعمو گفت: تو اولین کسی هستی که راز دلم را می‌شنوی.

از خدا پنهان نیست از شما چه پنهان من هم چند ماه پیش مشکلات تو را داشتم. تازه بیشتر و شدیدتر؛ زندگی برایم مثل کلافی سردرگم شده بود که سر باز شدن نداشت. از یک طرف شوهرم از طرف دیگر بچه‌های قد‌ونیم‌قد که هرکدام ساز خود را می‌زدند و درکی از شرایطم نداشتند. کلافه بودم و راه به جایی نمی‌بردم اما راستش را بخواهی به فضای مجازی اعتماد نکردم و شرح و حالم را پشت ویترین واتساپ برای هرکس و ناکسی به نمایش نگذاشتم. آخر می‌دانی همه محرم اسرار نیستند، دکتر هم نیستند و یا حتی دلسوز! با راهنمایی خواهرم مشاوری امین پیدا کردم. نمی‌دانی چه حس خوبی است وقتی یک شنونده عاقل مخاطب حس و حالت شود. گفته هایش را با تمرین و تکرار عملی می‌کردم سخت بود ولی ممکن. امروز به لطف خدا بیشتر مشکلاتم حل شده و روزهای آرامی را تجربه می‌کنم .

فضای مجازی واقعیت قابل انکار زیست اجتماعی روزگار ما است ولی با وجود سیطره بی‌چون‌وچرایش بر زندگی هنوز این ماییم که می‌توانیم با درایت و روشن‌بینی حدود و ثغور حضور خود وخانواده‌مان را در این فضا مشخص کنیم. این فضا به‌هیچ‌وجه محل مناسبی برای بروز و ظهور احساسات؛ چه غم و چه شادی نیست چرا که پشت دیوارهای نامرئی‌اش هزاران موش بی‌سروپا گوش ایستاده‌اند!

این فضا برای بعضی‌ها جایگزین تمام داشته‌ها و نداشته‌هاست؛ دکتر، مشاور، معلم، دوست. این در حالی است که حقیقتا فضای مجازی جای هیچ‌کدام از این افراد را نمی‌گیرد

هیچ‌کس منکر روابط دوستانه و درد دل با دوستان نیست ولی قطعا فضای بی‌دروپیکر مجازی خواه‌ناخواه مجالی است برای دوستی‌ها و دلسوزی‌هایی از نوع خاله خرسه! که نه‌تنها مشکلی را حل نمی‌کنند بلکه گره بر گره می‌افزایند.از این رو ارتباط‌گیری در این فضا دقت نظر فراوانی می‌طلبد.

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: