فاطمه ناظمی
سالهاست که سینمای کودک و نوجوان به موجودیتی سرگشته و بیهویت مبدل گردیده است و این همه را میتوان به وضوح در موعدهای برگزاری جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان ملاحظه نمود. جشنوارهای که اساسا دیگر معین نیست به دنبال چه بوده و چه مقصود و مقصدی را در عرصه تولیدات کودک و نوجوان دنبال میکند!
مدتهاست که از دوران بلندی و فراز سینمای کودک و نوجوان میگذرد، دورانی که اگرچه نمیتوان از آن به عنوان شاهکار و یا عصر طلایی یاد کرد؛ اما قطعا اگر ادامه مییافت، وضعیت امروز این عرصه از فیلمسازی به گونهای دیگر رقم میخورد. این در حالی است که علیرغم اهداف نیکِ اولیه، جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان در طول سی و سه دوره گذشته در بسیاری از موارد با روندی معکوس مواجه بوده و این در حالی است که به جای تأکید بر آموزههای صحیح تربیتی، فیلمهایی در تضاد با اهداف آن ساخته و پخش شده است. فیلمهایی که بعضا با بودجه بیت المال و حمایتهای مادی و معنوی بنیاد سینمایی فارابی تولید شده است.
البته باید توجه داشت که سرگشتگی متولیان فرهنگی کشور و به تبع آن بیهویتی حاکم بر عرصه تولیدات سینمای کودک و نوجوان را نمیبایست به معنی بیکاری و عدم استفاده قدرتهای مرموز فرهنگی و جریانات مختلف نفوذی، از پتانسیل ویژه چنین تولیداتی قلمداد نمود و قطعا این مهم را میتوان در بازبینی دقیق تولیدات به نمایش درآمده در سیوسومین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان ملاحظه نمود. فیلمها و آثاری که طیف گستردهای از آنها به صورتی آگانه یا نا آگاهانه در راستای تعالیم و دستورالعملهای ابلاغی نظام لیبرالیسم در قالب سند ۲۰۳۰ یونسکو عمل نمودهاند. سندی که با عنوان رسمی دگرگون ساختن جهان ما: دستور کارش ۲۰۳۰ برای توسعه پایا (Transforming our world: the ۲۰۳۰ Agenda for Sustainable Development) در حال پیاده سازی و تأثیرگذاری بر ساختارهای فرهنگی و اجتماعی بسیاری از کشورها و به ویژه ایران اسلامی بوده و حال این امر با جهالت و یا همراهی ویژه برخی از مسئولان و دستاندرکاران عرصه فرهنگی و بعضی از مدیران سینمایی کشور در حال گسترش و عمومیت یافتن در پیکره تولیدات رسانهای، آن هم در عرصه بسیار مهم و تأثیرگذار تولیدات سینمای کودک و نوجوان میباشد.باید توجه داشت که دستورالعملهای ابلاغی نظام لیبرالیسم در قالب سندهای مختلف و از جمله سند ۲۰۳۰ سبب میشود تا عموم تمدنها در صورت وضعیت کشورها مختلف و با ملیتهای گوناگون نقش خود را در مدیریت اجتماعی از دست داده و بنیانهای تمدنی ایشان به نابودی کشیده شود و در نهایت تمدن واحدی تحت لوای نظام سلطه و مبتنی بر انگارههای سبک زندگی آمریکایی (American Way of Life) شکل گیرد. انگارههایی که به صورت مستمر و طی سالیان بسیار و با ابزارهای رسانهای مختلف از جمله سینما، در قالب رؤیای آمریکایی (American Dream) به آمال و آرزو ملتهای جهان مبدل گردیده و اکنون به صورت کاتالوگ و سندی اجرایی برای حاکمیتهای مختلف در سراسر جهان نگاشته و سازمآنهای بین المللی موظف به پیگیری و اجرای دقیق آن در کشورهای مختلف شده اند و البته این پیگیری محقق نخواهد شد مگر به واسطه کمک و همراهی برخی وادادگان فرهنگی و هنری کشورها که با ظاهری بعضا موجه و حتی با استفاده از منابع مالی حاکمیتها اقدام به پیشبرد اهداف نظام سلطه مینمایند.
با این همه اهمیت سند توسعه پایدار ۲۰۳۰ به آن جهت است که نهادی بین المللی با عنوان یونسکو (UNESCO) متولی اجرای آن گردیده است. نهادی که به عنوان یکی از آژانسهای اصلی و سازمانهای تخصصی سازمان ملل متحد (United Nations Specialized Agencies) شناخته میشود و همین وجاهت سبب شده تا به عنوان مهمترین مرجع اجرای طرحهای علمی و فرهنگی عامالمنفعه در عرصه بین الملل معرفی شود. سازمانی که با همین ظاهر بزک شده خود توانسته تا به راحتی هرچه تمام در کشورهای مختلف و در اقصی نقاط جهان حضور پیدا نموده و پیگیر تغییر و تحول در نظامهای آموزشی کشورهای مختلف دنیا مبتنی بر سند ۲۰۳۰ گردد. چرا که اگر بخش آموزش در اختیار قدرتهای سلطهگر قرار گیرد، دستیابی به بسیاری از اهداف دیگر این سند نیز به سادگی محقق خواهد شد! سندی که دارای ۱۷ هدف اصلی و ۱۶۹ هدف ویژه میباشد.
حال آنکه متاسفانه برخی مسئولان غرب زده و مهرهها و نفوذیهای داخلی، به بهانه توسعه، در پی استحاله و ایجاد دگردیسی در سبک زندگی اسلامی و ایرانی و تغییر اصول و باورهای ملت ایران مبتنی بر سند ۲۰۳۰ میباشند. سندی که متأسفانه توسط برخی مسئولان امر در سطوح مختلف فرهنگی کشور در حال پیاده سازی است و برخی تولیدات سینمایی را میتوان آثاری به منظور حقنه تعالیم این سند قلمداد نمود.
به عنوان مصداق این ادعا، میتوان به سیوسومین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان و تولیدات به نمایش درآمده در آن اشاره نمود. تولیداتی که بسیاری از آنها در عین بیهویتی و شکاف ویژه خود با آموزههای مطرح در سبک زندگی اسلامی و ایرانی، گویی به صورتی هدفمند و طی مأموریتی از پیش تعیین شده، به دنبال پیشبرد و محقق ساختن اهداف ترسیم شده در سند توسعه پایدار ۲۰۳۰ میباشند.
مرور کلی فیلمهای کودکان و نوجوانان در جشنواره سیوسوم به روشنی متذکر میشود که تولیدات سینمایی کشور طی دستورالعملی نانوشته و البته مبتنی بر آموزههای سند توسعه پایدار ۲۰۳۰، به شدت هرچه تمام به دنبال راهاندازی جنبش آموزش جنسی کودکان و نوجوانان میباشد و متأسفانه این موضوع تحت عنوان جذاب و با ظاهر موجه آموزش عشق ورزیدن به کودکان و نوجوانان در دستورکار بسیاری از فیلمسازان این حوزه قرار گرفته است
البته پیگیری دستورالعملهای سند توسعه پایدار ۲۰۳۰ در حوزه فیلمهای کودکان و نوجوانان محدود به موضوع آموزش جنسی کودکان و نوجوانان و موجه جلوه دادن روابط جنسی آزاد و دوستیهای عاشقانه و رسیدن به برابری جنسیتی به جای عدالت جنسیتی و ... نشده و تعداد قابل توجهی از تولیدات به نمایش در آمده در فرایند جشنواره سیوسوم و بالأخص آثار راه یافته به مسابقه سینمای ایران را میتوان آثاری پیگیر و به دنبال ترویج جوامع صلح طلب و فراگیر برای توسعه پایدار، دسترسی به عدالت برای همه و ایجاد نهادهای موثر، پاسخگو و فراگیر در تمام سطوح معرفی نمود! آثاری که به صورتی دانسته یا نادانسته به دنبال تحقق این بند فریبنده از آموزههای سند توسعه پایدار ۲۰۳۰ میباشند. بندی که در ظاهری بسیار موجه به دنبال حذف مبانی و آموزههای سبک زندگی اسلامی و ایرانی در حوزه فیلمهای کودکان و نوجوانان بوده و سعی مینماید تا تحت لوای اینچنین واژگان اغفالگری اقدام به بسط جهان بینی امانیسم و قالب نمودن آن بر پیکره وجودی انسان ایرانی نمایند. آثار بعضا موجهی که تنها ایراد آن را میتوان در زدوده شدن دین و دیندانی از پیکره محتوایی آن قلمداد نمود.
اینجا است که اهمّیّت سند ۲۰۳۰ معلوم میشود. لُبّ کلام و جان کلام در این سند ۲۰۳۰ که فصل مهمیمربوط به آموزش و پرورش دارد، این است که نظام آموزشی باید سبک زندگی را و فلسفه حیات را بر اساس مبانی غربی به کودک بیاموزد؛ این آن لُبّ کلام در سند ۲۰۳۰ است. یعنی چه؟ یعنی جنابعالی، انسان متدین و علاقهمند به کشورتان، علاقهمند به آیندهتان، در کلاس درستان سرباز برای غرب درست کنید. این که روی سند ۲۰۳۰ این قدر اصرار دارند و کار میکنند، آشکار و غیر آشکار سعی میکنند این را تحکیم کنند بر مناسبات کشورها از جمله کشور ما، این معنایش این است؛ چون دستورات و توصیهها و نکات اصلی موجود در این سند برای آموزش و پرورش این است که آموزش و پرورش باید جوری مناسبات فکری شاگردان را تنظیم کند که فلسفه زندگیشان، اساس زندگیشان، مفهوم حیات در نظرشان، طبق تفکر غربی باشد.
(امام خامنهای در دیدار معلمان و فرهنگیان- ۱۱ اردیبهشت ماه ۱۳۹۸ هجری شمسی)
سینماپرس