یاسمین رضوی
پاندمی وارد یک موج دیگر شده، موجی که در آن تعداد مبتلایان هر روز آمار جدیدی را رو میکند و افرادی هم که عزیزان ما و شما هستند، ممکن است جانشان را از دست بدهند. با این حال ما امیدواریم و زندگی میکنیم و سعی داریم با رعایت پروتکلهای بهداشتی، حفظ فاصله اجتماعی و عدم رفتوآمدهای غیرضروری، ریسک ابتلا به بیماری را در خود و خانوادهمان پایین بیاوریم. اما بیشتر ما شاغلیم، برای کارهای واجبی از جمله خرید مایحتاج زندگی، از خانه خارج میشویم و یا به دلایل دیگر ممکن است به بیماری مبتلا شویم. ما در این نوشتار میخواهیم بگوییم چطور اگر به بیماری دچار شدیم، روحیهمان را حفظ کرده و استرس و نگرانیمان را مدیریت کنیم و همچنین نحوه ارتباط با نزدیکانی که دچار شدهاند را با هم مرور کنیم.
پنهان نکنیم
برخی از ما گمان میکنیم کسی که دچار کرونا شده است، حتما خبط و خطایی ازش سرش زده، یا اهل رعایت بهداشت نبوده است، این در حالی است که به دلیل همهگیر شدن بیماری، امکان ابتلای هرکسی وجود دارد و کووید 19 هم یک بیماری است، مثل همه بیماریهای دیگر، نباید آن را پنهان کنیم.
دیده میشود که اغلب افرادی که درگیر بیماری شدهاند، روزهای اول در موقعیت انکار قرار دارند، نمیخواهند بپذیرند و تلاش میکنند آن را یک «سرماخوردگی ساده» بنامند. طبیعی است. انکار در موقعیت ابتدایی راهی است برای کنترل استرس و نگرانی، اما اگر در این مرحله بمانید ممکن است به خود یا اطرافیانتان صدمه بزنید.
از بیماری مطمئن شوید
اگر نمیتوانید بپذیرید که دچار کرونا شدهاید و پس از گذشت دو روز علائم بیماری درتان اوج گرفته است، حتما به یک مرکز بروید و تست بدهید. تا زمانی که مطمئن نشوید از لحاظ روحی نمیتوانید قدمهای بعدی را جدیتر بردارید. چون ناخودآگاهتان ممکن است مدام به شما بگویید که «فقط یک سرماخوردگی ساده است» خاصه اگر دچار علائم خفیف باشید، با همین استدلال به محیط کار و دیدار فامیل و ... ادامه میدهید و دیگران را هم مبتلا میکنید.
واقعبین باشید
مارتین سلیگمن بنیانگذار 77 ساله روانشناسی مثبتگرا میگوید: «ذهن انسان بهصورت خودکار بدترین حالت ممکن که اغلب اوقات واقعی نیست را در نظر میگیرد، این فاجعهسازی ذهنی که اغلب یک پاسخ سازگارانه است، غیرواقعبینانه و منفی است» در ادامه این روانشناس گامهایی را برای حفظ آرامش و خونسردی افراد در مواجهه با بیماری کرونا پیشنهاد میدهد، گامهایی که باعث میشود افکار واقعبینانه داشته باشیم و از آن فاجعهسازی ذهنی دور شویم. گامهای پیشنهادی سلیمن از غیرمنطقیترین احتمالات شروع شده و به واقعبینانهترینشان میرسد؛
۱ـ بدترین اتفاقی که در این زمینه ممکن است بیفتد چیست؟
پاسخ شما احتمالا بسته به شرایط و سنوسال و وضعیت جسمیتان متفاوت است. خود سلیمن که یک مرد 77 ساله است بدترین احتمالش را چنین تصویر میکند: من مطمئنا آلوده میشوم، چون دخترم اینجا به مدرسه میشود، پس از آلوده شدنم به یک مورد شدیدش مبتلا میشوم و در 70 سالگی میمیرم.
۲ـ به بهترین نتیجه فکر کنید.
ممکن است پاسخ شما چنین باشد: من و هیچیک از افراد خانواده دور و نزدیکم به این بیماری مبتلا نخواهیم شد. این بیماری به زودی از بین میرود در حالی که حال همه عزیزانم خوب است.
۳ـ در مرحله سوم آنچه را که بیشتر اتفاق میافتد در نظر بگیرید.
سلیگمن در پاسخ به این گام چنین مینویسد: احتمالا من آلوده می شوم، مانند اکثر بزرگسالان علائمی خواهم داشت، اما علائم خفیف خواهند بود. حتی اگر در معرض خطر باشم، از این مرحله عبور میکنم و فقط به مدت یک یا دوهفته باید بیماری را تحمل کرده و مقاومت کنم.
۴ـ مرحله چهارم باید یک سناریو و یا برنامه برای واقعبینانهترین حالت در نظر بگیرید.
این مرحله ربطی به اتفاقات نادر ندارد. نه بدبینانهترین و نه خوشبینانهترین حالت، بلکه خود را برای واقعبینانهترین اتفاق آماده میکنید. برنامهریزی برای موقعیت واقعبینانه شامل در نظر گرفتن شرایط و و گذراندن بیماری میشود؛ مثل اینکه آیا کسی هست که در آن ایام از شما مراقبت کند؟ کسی هست که بتوانید فرزندانتان را به او بسپارید. به مقدار کافی خوراکی و دارو در خانه دارید؟ میتوانید از کارتان مرخصی بگیرید؟ برای کارتان چه فکری کردهاید؟ و برنامهریزیهایی از این دست...
من طی یک تمرین ساده از شما خواستیم که واقعبین باشید، واقعبینی با بدبینی متفاوت است و برنامهریزی برای شرایط محتمل، امکان احتمال را بیشتر نمیکند، بلکه شما را آماده شرایط میکند و این بسیار یاریدهنده است.
ذهنتان را خالی کنید
اگر به بیماری مبتلا شوید، بیشترین کمکی که میتوانید به خودتان بکنید، هیچ کاری نکردن است. منظورمان همان استراحت کردن مطلق است. چون سیستم ایمنی شما مشغول نبرد با ویروس است و ممکن است دچار ضعف شوید. در زمانی که به استراحت مشغولید، شاید خوابتان نبرد و حوصلهتان سر برود و سراغ گوشیتان بروید. پیشنهاد جدی ما این است که به هیچ عنوان پیگیر مداوم اخبار مربوط به بیماری نباشید. حداقل در این دو هفته این کار را نکنید. استرس بالا و پایین شدن آمار ابتلا و مرگومیر، نتایج ساخت واکسن و دارو، همذات پنداری مداوم با کادر درمان و افرادی که کارشان به بیمارستان کشیده، هیچ برای شما خوب نیست.
با اطرافیانی که به بیماری دچار شده اند چه کنیم؟
۱ـ حالشان را بپرسید؛ دیده شده است که افراد ابا دارند که بیمقدمه به دیگران خبر بیماریشان را بدهند. بد نیست که احوال اطرافیانمان را زودبهزود بپرسیم.
۲ـ نوچ نوچ نکنید؛ بله، شما نگرانید اما فرد مقابل شما بیمار است و آخرین چیزی که نیاز دارد اظهار تأسف شماست.
۳ـ از کی گرفتی؟ لازم نیست مدام از بیمار بپرسید که از چه کسی بیماری گرفتی؟ مگه مراقب نبودی؟ کجا رفتی؟ چند روز است که علائم داری؟
۴ـ سریع و ساده بپرسید؛ ممکن است گمان کنید که فرد بیمار نیاز به روحیه دادن دارد و شروع کنید یک ساعت برایش از داستانهای زندگی و اتفاقات روزمره بگویید تا حواسش پرت شده و روحیهاش بهتر شود؛ باید بگویم که او نیاز به توجه و محبت کوتاه شما دارد و بعد از آن فقط باید استراحت کند. پس تماسهای کوتاه داشته باشیم.
۵ـ یک وعده غذا؛ گفتم که توجه و محبت شما اثر مستقیم بر سیستم ایمنی فرد بیمار دارد. به وضوح حال و روحیهاش را تغییر میدهد، خاصه اگر توجهتان، باری را هم از دوشش بردارد و کمککننده باشد. رساندن یک وعده غذا، نگهداری از بچهها، هماهنگی با پزشک، خرید مایحتاج و... کمکهای بسیار خوب و ارزشمندی هستند.
۶ـ میدانی یا بگویم؟ همه ما نسخههایی برای درمان کرونا در ذهن داریم، از طب سنتی گرفته تا طب مدرن، دمنوش آویشن، روغن بنفشه، آزیترومایسین و... بهتر است که در نقش پزشک فرو نرفته و برای بیمار نسخه نپیچیم، حتی اگر خودمان با آن نسخه بهبود یافته باشیم. چون این ویروس ناشناخته است و اثرش بر روی آدمهای مختلف، تفاوت دارد. پس نسخه نپیچید. اما نسخههای عمومیای وجود دارد که بیخطر بوده و حتی اثر مثبتش را هم طب سنتی و هم طب مدرن تأیید میکند، مثل مصرف مداوم نوشیدنیهای گرم. احتمال بدهیم که فرد بیمار به قدر کافی از پزشک و اطرافیان این توصیهها را شنیده است و تصور کنید که روزی ده نفر، همه اینها را برایش تکرار کنند، قطعا کسالتبار است. پس بهتر است به احوالپرسی اکتفا کرده و فقط همان نوشیدنیهای گرم را سریع و کوتاه یادآوری کنیم.