کد خبر: ۵۵۵۲
تاریخ انتشار: ۰۷ دی ۱۳۹۹ - ۱۶:۰۰
پپ
صفحه نخست » نمای نزدیک

زهره معراجی

عالی‌جناب کرونا !

بعید می‌دانم منفورتراز شما بشود در دنیا پیدا کرد. حتی اگر بعضی‌ها با شما بده‌بستان‌های پرسودی داشته باشند؛ چه‌بسا اصلا خودشان شما را به جامعه بشر مفلوک دعوت کرده‌اند. اما این موضوع ذره‌ای از حس انزجار آدم‌های معمولی به شما کم نمی‌کند .

عالی‌جناب! هرگز نمی‌توان ونباید قدرت شما را انکار کرد وقتی سیطره‌اش عالم‌گیر است و هرروز وهر چند دقیقه آدم‌های بی‌شماری را قربانی می‌کنید .

البته شما هم مثل همه قدرتمندان زورتان به ضعفا می‌رسد. به سالمندان، بیماران، فقرا... و همه کسانی که آدم‌های معمولی بودند و معمولی زندگی می‌کردند ودلشان می‌خواست معمولی هم بمیرند. با تشیعی محترمانه وخیراتی آبرومند و دو خط اشک رخ عزیزان و چند جرعه مصحف شریف که چراغ راه آخرتشان باشد. شما اما مجالشان ندادید .

عالی‌جناب! با خودم فکر می‌کردم چقدراین کشتارها شبیه قانون جنگل است. «بقای قوی‌تر واز بین رفتن هرکه ضعیف‌تر!»

البته لازم به یادآوری نیست که اگر همه درماندگان وضعفا را از دم تیغ بگذرانید و فقط قدرتمندان را باقی بگذارید، آن‌وقت جنگ سخت‌تری پیش رو خواهید داشت. چون قدرت همیشه با خودش وسوسه‌های بی‌شمار می‌آورد، وجنگ قدرت‌ها بسی سخت‌تر و هولناک‌تر خواهد بود .

عالی‌جناب! جسارتا اگر کمی عادل باشید بد نیست .

»عدالت» سخن حقی است که از ابتدای خلقت به گوش بشر نافرمان خوانده‌اند ونافرمانی دیده‌اند؛

واژه‌ای بس محجور و به‌شدت محبوب. اگر به عدالت رفتار کنید و شرتان را دامن‌گیر ظالمین وخائنین وهم‌پیمانان شیاطین نمایید، همه ما آدم‌های معمولی را تا ابد مدیون خود کرده‌اید .

عالی‌جناب! مجبورم به استحضار برسانم که عمر هیچ قدرتی ابدی نیست وروزی پیمانه عمرش سرریز خواهد شد و آن‌وقت فرشته مرگ ناقوسش را خواهد نواخت و بانگ رحیلش را به گوشتان خواهد رساند. و آن روز عالمی به شعف خواهد نشست. حال دیگر تصمیم با خودتان که قربانیانتان را چطور انتخاب کنید چون انتخاب شما سرنوشت شماست.

من اما تا رسیدن آن روز ارام و صبور خواهم بود و زندگی را بیشتر زندگی خواهم کرد. به فردا هم همان فردا فکر خواهم کرد .

عالی‌جناب کرونا! من از شما آموختم که چقدر زندگی ساده است و چقدر سادگی زیباست و چقدر زیبایی فراوان .

من آموختم لبخندها را باید ببینم، آدم‌های معمولی را دوست بدارم، خوراک را برای گرسنه نبودن و پوشاک را برای برهنه نماندن بخواهم نه برای اثبات طبقه اجتماعی، خانه را سرپناه ببینم نه خار چشم مستمندان. کودکان و نوجوانان آواره و بی‌پناه را فرزند خود بدانم، آموختم فاصله من وتمام مایملکم تا مرگ، فقط همین نفس کشیدن است که هیچ تضمینی برایش نیست .

عالی‌جناب کرونا! من از شما آموختم؛ اگر آدم‌ها آدم بودند، قطعا شما اینجا نبودید !

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: