عاطفه میرافضل
انسانهای اولیه ریش خود را نمیتراشیدند. قدیمیترین وسایل کوتاه کردن (و نه تراشیدن) ریش، که تاکنون به دست آمدهاست، مربوط به ۴۰۰۰ سال پیش است. در مصر باستان، ریش اهمیت خاصی داشتهاست. در حدود سالهای ۳۰۰۰ تا ۱۵۰۰ قبل از میلاد در مصر، ابزار و لوازمی همچون نخ طلا برای آرایش ریش به کار میرفتهاست. همچنین در هندوستان نیز برای تعهد پرداخت بدهیهای خود، ریش گرو میگذاشتهاند. در ایران، نخستین بار تراشیدن ریش از دوران ساسانیان باب شد. تا پیش از آن، تراشیدن ریش برای مردان، نوعی مجازات محسوب میشد. در دوران هخامنشیان به وسیله انبرکهایی یا پیچیدن بخشهایی از ریش به دور حلقههایی، قسمتهایی از ریش را فر میدادند. با ورود اسلام به ایران، مردان مجددا به گذاشتن ریش روی آوردند. در عصر مغول، موقتا ریش بیاعتبار شد. پس از مغولان و تا عصر صفویه ریش گذاشتن برای مردان فراگیر بود. در عصر صفویه و در سال ۱۰۰۷ شمسی، شاه عباس کبیر فرمان تراشیدن عمومی ریش را صادر نمود. بر اساس این فرمان همه مردان حتی روحانیون موظف به تراشیدن ریش خود شدند. پس از دوران صفویه داشتن یا نداشتن ریش در ایران اجباری نبودهاست.
اعتمادالسلطنه در خاطرات خود می نویسد: «در زمان ناصرالدین شاه گروهی از روحانیون از شاه تقاضا کردند که مردها ریش بگذارند و زنها کفش پاشنه نخواب نپوشند» (بنگرید به روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه… ص ۹۵۰(
تاریخ ریش در ایران فرازونشیبهای زیادی داشته است. برخی موارد ارزش بهشمار میآمده و برخی زمانها ضد ارزش! مثلا برخی زمانها اهمیت ریش چنان بود که هرکسی از مردان مرتکب جرمی میشد، تراشیدن ریشش یکی از تنبیهات بود معمولا ریشش را تراشیده سوار بر چهارپایی کرده، گرد شهر میگرداندند.
ژان گوره فرانسوى در مورد ابتدای قاجاری مینویسد: «ریش بلند نزد مردان ایران نشانه وقار و حیثیت بود و جوانان آرزو داشتند که داراى ریش بلند بشوند تا اینکه بتوانند در سلک مردان درآیند. آقامحمدخان به مناسبت نداشتن ریش، ناراحت بود و چون میدید ملاحان روسى ریش ندارند، متوجه شد که بین روسها داشتن ریش الزامى نیست اما در ایران ریش مردها به قدرى اهمیت داشت که اگر مردى ریش خود را میتراشید، حتى مورد نکوهش زنش هم قرار میگرفت… آقامحمدخان که میدانست، نمیتواند داراى ریش شود، تصمیم گرفت که مردان دیگر را بدون ریش نماید و دستور داد که مردان ریش خود را بتراشند. براى ریش مردان ۶ نوع مالیات وضع کردند و کمترین مالیات از ریش روستاییان گرفته میشد.» (خواجه تاجدار… ص ۴۸۳) مردم براى نجات از این مالیات جدید به روحانیان توسل جستند. ولى این نیز مؤثر نیفتاد.
برعکس دوره آقامحمدخان، شاهعباس برخلاف پادشاهان قدیم و نیاکان خود، ریش خود را تراشید و به گفته منجم مخصوصش، جلال الدین محمد یزدی: «یکرنگان بلاد نیز در ریش تراشیدن موافقت نمودند، حتی برخی از حکام ایران برای خوشآمد شاه، تمام مردم و از آن جمله علما و سادات و «صلحا» را هم به تراشیدن ریش مجبور کردند.»
شاهعباس نه سال بعد، در روز پنجم ذیقعده سال ۱۰۰۶ نیز فرمان داد که همه مردان ایران ریش بتراشند و ریش تراشی عام شد. (تاریخ عباس، نسخه خطى.(
شاهعباس سبیل خود را بسیار کلفت و بلند میگذاشت و برخلاف ریش، هرگز کوتاه نمیکرد و از دو سو روى گونهها تاب میداد.
تاورنیه در سفرنامه خود مینویسد: «شاه (شاه صفى) عقیده مرا در خصوص حسن و جمال زنها سؤال کرد. جواب گفتم: این فقره بسته به عادات هر مملکتى است: در ژاپون، زنهاى صورت پهن را دوست میدارند؛ در چین پاى خیلى کوچک را علامت حسن و جمال زن میدانند؛ در جزایر برنه و آرشن، هر زنى که دندانهایش سیاهتر است محبوبتر است؛ در جزیره ماکاسار، براى اینکه زنى به کمال زیبایى برسد، در جوانى چهار دندان جلویش را مىکشند و چهار دندان طلا به جاى آن میگذارند. در مملکت اعلیحضرت، براى زنها ابروى انبوه بهم پیوسته مطلوب است و حال آنکه در فرانسه برعکس، زنها موى وسط ابرو را با منقاش میکَنند و زیر و روى ابرو را برمىدارند و ابروى لنگه لنگه نازک را دوست دارند. خلاصه گحُسن و جمال زنها بسته به سلیقه و عادت مردهاست. آنچه در یکجا جزو محسنات است در جاى دیگر در شمار معایب است. (سفرنامه تاورنیه… ص ۷۲۹٫)
در خصوص ریش نیزتاورنیه می نویسد: «هرکس ریشش بلندتر باشد، در خاک عثمانى محترمتر است، ولى در ایران، ریش را میتراشند، و سبیل هرچه بلندتر و کلفتتر باشد، قشنگتر و گرامیتر است. من یک قاپوچى شاه ایران را دیدم، سبیلش بهقدرى بلند بود که میتوانست در پشت گردن گره نماید. به این مناسبت، مواجبش دو برابر شده بود. شاهعباس در سالهاى اول پادشاهى خود با دو چیز به دشمنى برخاست: یکى ریش و دیگرى تریاک، در سال دهم سلطنت خویش فرمان ریشتراشى عام داد و این حکم چنان به خشونت و سختى اجرا شد که در بسیارى از شهرهاى ایران ریش سادات و صلحا را هم تراشیدند.» (تاریخ اجتماعى ایران…ج ۷ ص۲۳۱)
بهطور کلی میتوان گفت که در این مسئله در دورههایی، ریش نشانه اشرافیت بوده است.