کد خبر: ۵۵۱۷
تاریخ انتشار: ۰۷ آذر ۱۳۹۹ - ۲۲:۰۰
پپ
صفحه نخست » سبوی خیال


ژولیده نیشابوری

گوش کن تا دامنت پر دُر کنم

آگهت از زینت چادر کنم

دختران را سد فحشا، چادر است

عزت دنیا و عقبی چادر است

حفظ چادر، امر حی اعظم است

دست رد بر سینه نامحرم است

حفظ چادر تا که گردد پرده‌دار

می‌شود هر دختری، کامل عیار

حفظ چادر نهی زشتی می‌کند

دوزخی زن را بهشتی می‌کند

حفظ چادر قدر زن را قائمه‌ست

زان که چادر یادگار فاطمه‌ست

این کلام نَغز از پیغمبر است

حفظ چادر بهر زنها سنگر است

بشنو از من، دست‌وپاگیرش مخوان

از جوانان است، از پیرش مخوان

حفظ چادر از برای بانوان

نص قرآن است؛ چون حِصن اَمان

حفظ چادر خط و مشی زندگی ست

بیحجابیمنشأ آلودگی‌ست

نیست چادر بهر ما محدودیت

بلکه باشد بهترین مصونیت

تا شَوی ایمن ز خشم کردگار

چادرت را از سر خود بر مدار

***********

اسطوره زیبایی

دور از تو هراسانم و از عشق خبر نیست

آنجا که خدا هست امید است و خطر نیست

قرآن قسم آورده که در هرچه خدا خواست

خیر است برای من و یک ذره ضرر نیست

در حجب و حیا هست چنان جاذبه‌ای که

در ارزش و زیبایی ناچیز گوهر نیست

باید که بگویم به خدا: چشم! ولاغیر

ایمان حقیقی که به اما و اگر نیست

ابلیس هم-آوا شده با توطئه نفس

زود است! جوانی کن و هنگام سفر نیست

گفتند خدا سخت نمی‌گیرد و گفتیم

هرکس که در اندازه اظهار نظر نیست

اسطوره زیبایی ما حضرت زهراست‌سلام‌الله‌علیها

زن باشم‌ و محجوب نباشم که هنر نیست!

مرضیه عاطفی

**************

نقاب نور

اگر رقیب،دل خود زغصه آب کند

محال آنکه توان رفع ازحجابکند

بگو به مدعی، هرگز به ادعا نرسی

بسوز! عاقبت این غم تو را کباب کند

هزار مثل تو کردند این خیال، ولی

نشد میسر ایشان که فتح باب کنند

بمرد و حسرت این درد را به گور ببرد

امید آنکه نصیب تو را تراب کند

هر آنکه کوشش رفعحجاببنماید

خدای، خانه عمر ورا خراب کند

به اصل، منکر ودر فرع، گفتگو کردن

به مثل اوست گل اندود، آفتاب کند

تورا که نیست جوی از حقایق اسلام

بگو کدام طریقت تو راحجابکند؟

اگر به حکم خدا وصریح قرآن است

زنان مسلمان باید که رخ نقاب کند

اسماعیل دهقان

**************

بارگاه مقدس

زیر عبای شب بپوشان قرص ماهت را
فرمانده اسرار !... پنهان کن سپاهت را

کم نیستی!بانوی قصر امپراطوری!
نگذارسربازان برنجانند شاهت را

با احترام آمد زمین، شهزاده ی باران
تا که ببوسد گوشه چادر سیاهت را

رد شو... چنان قدیسه‌ای در بارگاه قدس
چون حضرت زهرا نظر کرده است راهت را

تو حُرمتی داری که تنها بین این تَن‌ها،
آیینه می‌بیند فقط عمق نگاهت را

عارفه دهقانی

*********

باران خزان

زیر باران عهد بستم با دل و دلدار خویش

تا شدم پیروز این میدان و این پیکار خویش

اشک چشمانم شده همراه باران خزان

تا که ثابت کرده‌ام بر دلبرم رفتار خویش

من برایش وصف کردم عشق یک معشوق را

تا عجین کردم روان پاکش از گفتار خویش

گر نمی‌گفتم برایش رازی از افسانگی

غرق می گشتم به زیر تلی از آوار خویش

آن همه راز دلم یک‌باره یک فریاد شد

روبرو کردم دلش را با همه اسرار خویش

چون عمل‌هایم به میزان حقیقت می‌نهم

می‌شوم فرمانبر وجدان بس بیدار خویش

در دلم آرامش و در کوله‌ام دنیای عشق

چون شدم مهمان خود باز آمدم دیدار خویش

مرجان شاهوران

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: