کد خبر: ۵۴۹۹
تاریخ انتشار: ۲۸ آبان ۱۳۹۹ - ۱۸:۵۵
پپ
نگاهی به اختلال بدشکلی بدن یا BDD
صفحه نخست » مشاوره



یاسمین رضوی

ممکن است به زبان نیاوریم، اما شاید ما هم جزء کسانی باشیم که توی دلمان تکرار میکنیم: «این چه قیافه‌ای است که من دارم» «این دماغ بزرگ همه‌چیز را خراب کرده است» «با‌ این پوست که ترک برداشته و‌این بدنی که روزبه‌روز طراوتش را بیشتر از دست می‌دهد، چه‌کار کنم؟» «من از اولش هم از قیافه خودم خوشم نمی‌آمد» «معلوم نیست چرا من به هیچ‌کدام از دخترخاله‌ها و دخترعمه‌هایم شبیه نیستم، آن‌ها زیبا و دل‌فریبند اما من خیلی زشتم»

تصورات ذهنی ما درباره بدن و صورتمان از سال‌های نوجوانی شروع می‌شوند و اتفاقا نوجوانی زمانی است که ما نسبت به خودمان بسیار سخت‌گیریم و جسممان هم یاری نمی‌کند. جوش‌های روی صورت، بزرگ شدن بینی، پوست چرب، برآمدگی‌های بدن و... به ما‌ این پیام را می‌دهند که زشتیم و باید خودمان را پنهان کنیم و‌این بسیار حس بدی دارد. معمولا تصورات ذهنی ما از ظاهرمان به‌مرور ترمیم می‌شود، نگاه واقع‌بینانه‌تری پیدا می‌کنیم، اما‌ این در مورد همه صادق نیست، برخی از همان ابتدا حس بدی نسبت به ظاهرشان دارند و تا بزرگ‌سالی هم برایشان ادامه پیدا می‌کند. می‌خواهیم در‌این نوشتار درباره‌ این مسئله صحبت کنیم.‌ اینکه چه کنیم تا خودمان را، بدن و ظاهرمان را دوست داشته باشیم و در تنمان احساس راحتی کنیم، نه معذب بودن یا نفرت.

دچار اختلال نشوید

همه‌ افراد، روزهایی را دارند که نسبت به یک جنبه از ظاهر خودشان حس خوبی ندارند. فکر می‌کنند که بهترین نیستند یا بسیار زشت به نظر می‌رسند. اما ‌این شامل برخی اوقات است، در عوض روزهایی هم هستند که از خودشان راضی‌اند، احساس امنیت می‌کنند. اما اگر ‌این وسواس فکری زندگی‌تان را دارد مختل می‌کند و وقت زیادی را صرف تمرکز بر روی بخش‌هایی که به گمانتان دچار نقص هستند، می‌کنید، ممکن است دچار اختلال بدشکلی بدن شده باشید؛ (Body Dysmorphic Disorder) یا BDD اختلالی است که زن و مرد نمی‌شناسد، همه را درگیر می‌کند اما در سنین بلوغ بیشتر خودش را نشان می‌دهد.

نظر مادرم مهم نیست

خانواده‌تان نسبت به ظاهرتان حس بدی ندارند، بلکه معتقدند که شما زیبایی‌های خودتان را دارید، مادرتان با قربان‌صدقه‌تان می‌رود، اما شما گمان می‌کنید شکاف عمیقی بین آنچه شما نسبت به خودتان تصور می‌کنید با آنچه مادرتان می‌بیند، وجود دارد. با خودتان می‌گویید: مادر به حکم مادر بودنش، بچه‌ش را زیبا می‌بیند، اما من که می‌دانم خیلی زشتم.‌ این‌ها نشانه‌های اختلال بدشکلی بدن است.

زیبا نیست

افرادی که دچار‌این اختلال هستند، ممکن است نسبت به هر قسمت از بدن دچار عدم اعتمادبه‌نفس و اختلال باشند و بیش از حد روی آن متمرکز شوند، اما معمولا یک بخش‌هایی در بین آن‌ها مشترک است؛

ویژگی‌های صورت به‌ویژه بینی

عدم درخشندگی و صافی پوست؛ خال، کک مک، زخم، جوش

اندازه بدن، چاقی یا لاغری

مو

چاره چیست؟

برخی چاره را در جراحی‌های زیبایی می‌بینند، دست‌به‌کار می‌شوند، نتیجه هم یا مثبت است یا منفی. اما آنچه به دست می‌آید، قطعا طبیعی نیست و‌این خود فشار روانی خودش را دارد. شاید هم نه جراحی‌های زیبایی را قبول داشته باشید و نه امکان انجام آن برایتان فراهم باشد. اما روش‌هایی برای بیرون آمدن از احساس بد و یا اختلالBBD وجود دارد که می‌تواند نگاه‌تان را مثبت کند.

نشانه‌های اختلال BBD

1ـ بیش از اندازه به‌ آینه نگاه می‌کنید و تمرکزتان روی بخشی است که حس می‌کنید زشت است، زمان‌های تنهایی‌ آینه از دستتان نمی‌افتد. یا‌ اینکه از‌ آینه فراری هستید و حاضر نیستید به ‌آینه حتی نگاه کنید، چون نمی‌خواهید پریشان شوید.

2ـ منزوی هستید یا خودتان را از دید دیگران پنهان می‌کنید. ‌این مسئله شام از دست دادن کار یا نرفتن به مدرسه و حاضر نشدن در دورهمی‌ها و رویدادهای اجتماعی و مکان‌های عمومی‌می‌شود.

3ـ در صورت حضور در مکان‌های عمومی‌ و در معرض عموم قرار گرفتن، خودتان را جمع می‌کنید، یا بخشی از بدن که گمان می‌کنید دچار نقص است را پنهان کرده یا می‌پوشانید، به همین خاطر از لوازم آرایش زیاد یا لباس‌های خاص استفاده می‌کنید و در‌این مسیر هزینه و انرژی زیادی صرف می‌کند.

4ـ هنگام حضور در جمع استرس دارید و به همین دلیل برنامه‌ریزی می‌کنید که در شب یا زمانی که کمتر در دید هستید از خانه بیرون بزنید.

5ـ حاضر نیستید عکس بگیرید. در جشن تولد و عروسی و... از دوربین فرار می‌کنید، می‌گویید من بدعکسم. از‌اینکه عکسی از شما در شبکه‌های اجتماعی منتشر شوید منزجرید و حتی ممکن است رابطه‌تان را با آن فرد به هم بزنید.

6ـ جراحی زیبایی را تجربه کرده‌اید و بارها خودتان را برای اصلاح و ترمیم به دست پزشک سپرده‌اید اما هنوز هم احساس رضایت نمی‌کنید.

7ـ نسبت به بخشی از بدنتان دچار وسواس فکری هستید و زیاد به آن فکر می‌کنید بنابراین نظر دیگران هم برایتان خیلی مهم است. هنگام معاشرت از آنچه دیگران می‌بینند و فکر می‌کنند دچار نگرانی هستید.

8ـ برای پیدا کردن حس خوب و یا هم‌درد، از دیگران مدام درباره احساسشان نسبت به بدنشان می‌پرسید.

9ـ خودتان را مدام با دیگران، به ویژه آدم‌های مشهور مقایسه می‌کنید.

10ـ احساس افسردگی، اضطراب یا حتی خودکشی دارید و‌این‌ها همه نشانه نارضایتی از زیبایی است.

11ـ با ورزش زیاد، برنزه کردن یا کارهای از ‌این دست، تلاش برای تغییر ویژگی خود دارید.

شناختید؟

اگر با توجه به علائم گفته شده، خود را درگیر‌این اختلال شناختید، بهتر است قدم‌های اول را بردارید. و البته فراموش نکنید که راه اشتباه‌ این بوده است که شما به‌جای هزینه کردن برای حل‌این مشکل برای زیبایی بیشتر، لوازم آرایش، جراحی و... هزینه کرده‌اید و ‌این دقیقا راه معکوس است. نارضایتی‌ای درون ذهن شماست، نه در ظاهرتان.

گذشته‌ خود را مرور کنید

اینکه شما تا‌ این حد نسبت به ظاهرتان بدبین هستید و وسواس شده‌اید، ممکن است ریشه در رفتارهایی داشته باشد که در گذشته با شما شده، تمسخر از سمت هم‌کلاسی‌ها، برچسب خوردن از خانواده، یک جمله که از معشوق سابق درباره ظاهرتان شنیده‌اید و...‌این قدم بسیار مهمی‌ است. پیدا کردن چنین رفتاری نشان می‌دهد که شما باید چه روند درمانی را طی کنید.

فکر کنید

از روزی که متوجه شدید ‌این نقص ظاهری دارد شما را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد و احساستان را بد می‌کند، تا به امروز را مرور کنید. چه قدم‌هایی برای رفع یا اصلاحش برداشته‌اید؟ یک قلم و دفتر بردارید و همه را بنویسید. چه نتایجی داشته‌اند؟ مثبت یا منفی!

همچنین اثر‌این اختلال را در زندگی‌تان باید بررسی کنید؛‌ آیا نمراتتان پایین آمده، رابطه‌تان به هم خورده، عملکردتان در کار تحت‌الشعاع قرار گرفته؟ برای متعادل شدن ‌این وضع چه می‌توانید بکنید؟ در صورتی که فکر می‌کنید در یک بن‌بست واقعی گیر افتاده‌اید حتما باید کمک حرفه‌ای و تخصصی دریافت کنید.

هدف‌هایتان را مشخص کنید

ذهنتان را کمی‌از‌این حرف‌ها خالی کنید و به هدف زندگی‌تان فکر کنید. به ‌اینکه زشت و زیبا، متناسب و چاق و لاغر، همه، زمان کمی‌ برای زندگی دارند و شما می‌خواهید با‌ این زمان چه کنید؟ اهدافتان را بنویسید

چرا نمی‌پذیرم؟

کنار هدف‌هایتان از موانعی که باعث می‌شود خودتان را آن‌طور که هستید نپذیرید، بنویسید؛ تکه‌پرانی‌های دوست و آشنا، ابراز نارضایتی همسر یا هر مانع دیگری...

خانواده را در جریان بگذارید

شما نیاز به حمایت خانواده‌تان دارید. برخی اوقات رفتار آن‌ها مانع بزرگی در نگاه مثبت شما نسبت به خودتان است، بد نیست که آن‌ها را هم در روند درمان درگیر کنید. از احساس واقعی‌تان با آن‌ها سخن بگویید و حمایت شان را جلب کنید.

از شبکه‌های اجتماعی دست بکشید

شبکه‌های اجتماعی بستری آسیب‌رسان برای افرادی است که درگیر اختلال BDD هستند، جایی که افراد با فیلترهای مختلف و نرم افزارهای ادیت، ظاهری بی‌نقص از خودشان به نمایش می‌گذارند و دیگران مدام در حال مقایسه کردن خودشان با‌این افراد هستند.

کمک بگیرید

همان طور که گفته شد، اصلا خجالتی ندارد که شما بابت ‌این اختلال به یک مشاور یا روان‌شناس مراجعه کنید، آگاه باشید که ‌این کار بسیار عاقلانه است و اولویت دارد به مراجعه به آرایشگاه یا پزشک. آرامش واقعی در کارگاه خودشناسی و درمان است نه در آرایشگاه و مطب.

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: