کد خبر: ۵۴۷۱
تاریخ انتشار: ۲۸ آبان ۱۳۹۹ - ۱۷:۲۴
پپ
چطور خودمان را ببخشیم
صفحه نخست » مشاوره

یاسمین رضوی

همه ی مردم جهان، روزی را در زندگی شان سراغ دارند که نیاز به بخشیدن را در آن حس کرده‌اند. بخشیدن خودشان یا دیگران. دیگرانی که درباره شان دچار خشم، کینه و قصاص هستیم و معتقدیم بهمان ظلم کرده اند. با این حال گرچه ممکن است در توانایی بخشش دیگران سخاوتمندانه عمل کنیم، اما نسبت به خودمان خیلی سختگیر باشیم. در فرهنگ های مختلف و بسته به شخصیت افراد، این موضوع سرو شکل دیگری پیدا می کند. هرچقدر فرد ، در خودشناسی به مرحله بالاتری رسیده باشد، آدم منصف تری است و نسبت به قضایا دید بی طرفانه و بهتری دارد و خطا و اشتباهاتش را می پذیرد و متوجه ی اثر آن بر زندگی خود و دیگران است و به تبع آن به بخشیدن خود زیاد فکر میکند و هرچقدر فرد کمتر پخته و بلوغ یافته باشد، سعی در فرافکنی و به گردن دیگران انداختن مشکلات دارد و نپذیرفتن قسمت خطا و اشتباه خودش، بنابراین آنقدر خود را منزه می بیند که هرگز گمان نمی کند رفتارهایش ممکن است به دیگران یا حتی خودش آسیب رسانده باشد، پس دلیلی هم برای بخشیدن، وجود ندارد.

بخشیدن خود، یک انتخاب است. برای اینکه بتوانید خود را ببخشید ، به همدلی ، دلسوزی ، مهربانی و درک متقابل نیاز دارید. مهم نیست اشتباهی جزئی مرتکب شده اید که فقط بخش کوچکی از زندگی را درگیر کرده است، یا خطایی بزرگ که کل زندگی تان را تحت تاثیر قرار داده است، در هر حال قدم هایی که برای بخشیدن خودتان باید بردارید، در هر دو موقعیت، یکی است. در این نوشتار می خواهیم قدم هایی که برای بخشش خود باید بردارید را با هم مرور کنیم.

مکالمات درونی

آدم یک دفعه چشمهایش را باز میکند که و می بیند نتیجه تصمیماتش فاجعه بار شده است. با خودش تکرار میکند چطور توانستم چنین کاری را بکنم؟ اصلا توی فکرم چه می گذشت که چنین تصمیمی گرفتم، گویا که کسی دیگر به جای او تصمیم گرفته و کاری را انجام داده است. حتی نمی تواند خود گذشته اش که این اشتباه را کرده درک کند.

«چطور توانستم بچه را کتک بزنم»، «چطور دلم آمد با کسی که این همه دوستم دارد و برایم زحمت می کشد آنقدر بی رحمانه صحبت کنم» «چطور دوباره به آن فرد اعتماد کردم» «چرا قبل از اینکه این پروژه را شروع کنم، خوب تحقیق نکردم»

محاکمه درونی، اولین محکمه ای است که از پی هر اشتباهی، در درون انسان کارش را آغاز میکند. و گمان نکنید که فقط شما هستید که مدام مشغول سرزنش کردن خودتانید، همه ی آدمها به حکم انسان بودن و نفس لوامه درونی یا همان وجدانی که دارند، درگیر این مسئله اند.

چرا باید خودم را ببخشم؟

ممکن است خطای شما به قدری ذهنتان را درگیر کرده است که با خودتان گمان می کنید اگر ببخشید، فراموش می شود و ممکن است دوباره همان اشتباه را تکرار کنید، پس بهتر است درد سرزنش مدام را به جان بخرید تا همیشه در خاطرتان باشد. از نظر روحی سرزنش کردن ما و محکمه درونی برگزار کردن که پس از مدتی، کارکرد خود را هم از دست میدهد، آرامشی کاذب به انسان میدهد. چه آرامشی؟ در ناخودآگاه ما این اصل ثبت شده است که هر اشتباهی، تنبیهی به دنبال دارد و تا تنبیه اجرا نشود از آن اشتباه پاک نمی شویم. پس خودمان حکم سرزنش کردن را صادر میکنیم و با مکالمات درونی که باعث آزار روحی مان می شود، تنبیه را اجراه می کنیم. احساس خطا و اشتباهی که بخشیده نشده، در پی خود اضطراب و افسردگی به همراه دارد. کوچک و بزرگش تفاوت چندانی ندارند. اضطراب، استرس مدام و افسردگی سیستم ایمنی بدن شما را ضعیف میکند و سیستم ایمنی ضعیف باعث اشتباهات دیگر می شود و شما در یک سیکل معیوب گرفتار می شوید.

فایده ای ندارد

اینکه تا ابد خودتان را نبخشید و خطاکار بودن را به خودتان گوشزد کرده و از خودتان بیزار باشید، هیچ فایده ای ندارد. در عوض با بخشیدن خودتان می توانید به سلامت روان تان کمک کنید که قطعا فردی که سلامت روان دارد، آدم بهتری برای زندگی خودش و دیگران است.

چه کنیم؟

پذیرش اشتباه

قدم اول پذیرش اشتباه است. اغلب آدمها در ذهن و محکمه وجدانشان خطا را پذیرفته اند اما به دلیل لجبازی و کله شقی یا بخاطر از دست ندادن شان اجتماعی و شغلی خود، حاضر به پذیرش اشتباهشان در حضور دیگران نیستند. گاهی لازم است که در مقابل دیگران هم اعتراف کنیم که اشتباه کرده ایم و بابتش عذرخواهی کنیم. به همین سادگی بار سنگین عذرخواهی نکردن و نپذیرفتن را از روی دوشمان برمیداریم. همه ی انسان ها خطا می کنند و پذیرش آن و عذر خواهی کردن نشانه ضعف آنها نیست.

پذیرش احساسات

قدم بعد در یادگیری بخشیدن خود، تمرکز بر احساسات است. قبل از اینکه قدم بعدی را برداریم، باید منبع احساساتمان را بشناسیم و خوب تحلیلش کنیم. به خودمان اجازه دهیم احساساتی که در ما ایجاد شده را بپذیریم و ازشان استقبال کنیم. با انکار کردن، فقط خودمان را فریب می دهیم. بله، من خطا کردم و امروز بابتش شرمنده ام، خطا کردم و بابتش بسیار ناراحتم، خطا کردم و بابتش دچار خشم هستم... شناخت و پذیرش احساس، راه شما را برای گام های بعدی، هموار میکند.

با صدای بلند بگویید

در دل هر خطا، افتادن، شکست و یا اشتباهی، درسی نهفته است. آن درس را با صدای بلند برای خودتان تکرار کنید. تمام آنچه از خطایتان آموخته اید را صادقانه بگویید. وقتی افکار درونی و احساسات قلبی مان را با صدای بلند تکرار میکنیم، گویا باری از دوش خود برداشته ایم و قدمی برای بخشیدن خودمان برداشته ایم و آنچه آموخته ایم را در ذهنمان حک میکنیم.

اشتباه ناگزیر است

به هر اشتباه به چشم یک تجربه یادگیری نگاه کنید. محال است که تجربه های انسانی، هرچقدر اشتباه، خالی از عبرت و درس باشند.

تمام دانشم را به کار گرفتم

به خودتان یادآوری کنید که با تمام آنچه می دانستید، کاری را انجام دادید. اگر سرمایه گذاری اشتباهی کردید و سرمایه تان از بین رفت، اگر به کسی اعتماد کردید و نتیجه خوبی نداشت، اگر با همسرتان دعوا کردید و ... تمام این رفتارها را به این خاطر انجام دادید که در آن لحظه گمان می کردید بهترین کار است. شما با استفاده از ابزار ودانش موجود در آن بهترین کار را انجام داده اید. این باعث می شود که خود را ببخشید.

هر وقت لازم شد، به آن برمیگردم

ممکن است با خودتان فکر کنید که نمی توانید احساسات تان را نسبت به اشتباهی که انجام داده اید، مدیریت کنید، یا هنوز نیاز دارید که خودتان را سرزنش کنید و یا نمی توانید افکارتان را در این زمینه سروسامان بدهید. یک جعبه شیشه را تصور کنید و هر آنچه درباره آن خطا هست را درونش بریزید. با خودتان بگویید هر وقت دوباره لازم شد سراغش می آیم. این تمرین ذهنی را بارها تکرار کنید.

قبول مسئولیت

تمام آنچه گفته شد به این معنا نیست که هر کاری دلمان خواسته انجام داده ایم و هر ظلمی را مرتکب شده ایم و حالا تلاش میکنیم که خودمان را از قلاب رها کنیم. پذیرفتن مسئولیت آنچه اتفاق افتاده، اولین قدم است که به خودمان ثابت کنیم هدفمان فرار کردن و توجیه نیست. بلکه ما اشتباه را پذیرفته ایم، خودمان را بخشیده ایم و مسئولیت آنچه رخ داده را هم به عهده گرفته ایم. پذیرش مسئولیت خطا، ما را از حال انفعالی که به آن دچار شده ایم رها میکند و به زندگی مان حرکت می دهد. آن انجمادی که به واسطه ی اشتباهی که رخ داده، زندگی و احساساتمان را فرا گرفته است، کم کم با پذیرش مسئولیت آب می شود.

میخواهید چه کار کنید؟

اگر خطای شما زندگی دیگری را تحت تاثیر قرار داده، بهتر است مشخص کنید که چطور می خواهید جبران کنید. آیا تنها با پا پیش گذاشتن و یک تماس تلفنی مشکل برطرف می شود یا باید عذرخواهی هم بکنید، آیا لازم است به جز عذرخواهی کردن خساراتی که وارد شده را هم جبران کنید و ... مطالعات نشان می دهند که بعد از جبران کردن، بخشیدن خود بسیار آسان تر است.

اعتماد به نفس تان را تقویت کنید

عجیب نیست که «اعتماد به نفس» چیزی است که بیشترین آسیب را از خطای ما می بیند. ممکن است دیگر خودمان را قبول نداشته باشیم، خودپنداره مان دچار ضعف شود و حتی گمان کنیم که آدم بدی شده ایم. برای رهایی از این وضعیت لازم است که به خودتان برگردید و لیستی از خصوصیت های مثبت، توانایی ها و مهارت هایتان را بنویسید تا اعتماد به نفس تان تقویت شود. البته که صرف نوشتن ممکن است راهتان را طولانی کند. لازم است که خصوصیات خوب و توانایی هایتان را به کار بیندازید. به دیگران کمک کنید. چیز جدیدی خلق کرده و یا کار تازه ای شروع کنید. اگر مثل یک نوار ضبط شده مدام در ذهن تان صدایی تکرار میکند: «خیلی کار بدی کردم» «آدم وحشتناکی هستم» و ... بهتر است این نوار را متوقف کنید. هر بار که دکمه ی پلی آن زده شد، نفس عمیق بکشید و خود را به کاری بدنی و فکری مشغول کنید، مثل پیاده روی و ...

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: