یاسمین رضوی
هر ازدواجی، حتی اگر در نهایت تفاهم و صلح پیش برود، باز هم زمانهایی را تجربه خواهد کرد که دلخوری، ناامید، عدم تفاهم و در نهایت قهر، به سراغش میآید. با اینکه ما معتقدیم که قهر کردن مربوط به سنین کودکی و نوجوانی است و آدمهای بالغ نباید با هم قهر کنند، اما واقعیت این است که گاه این اتفاق میافتد. زمانی که افراد به هر دلیلی صورت مسئله را کنار میگذارند و نمیخواهند حلاش کنند یا اینکه از روبرو شدن با آن ترس دارند اما در عین حال دلخوریشان هم سر جایش هست و دل و دماغ ارتباط را هم ندارند یا از قهر کردن بهعنوان راهی برای تحت فشار قرار دادن طرف مقابل استفاده میکنند. به هر حال ممکن است که در زندگی مشترک، در هر برههای که فکرش را بکنید، قهر اتفاق بیفتد، اما در اغلب زندگیها، طرفین خیلی زود میخواهند که مشکل را حل کنند و به هم برگردند و قهر را بشکنند یا به عبارتی آشتی کنند، اما گاه همین مسئله ساده به معضل تبدیل میشود. لجبازی، غرور، شرم و مسائلی از این دست ممکن است آشتی کردن را سخت کند، ما در ادامه میخواهیم به راههای آشتی کردن بپردازیم. با ما همراه باشید.
ضعیف نباش
نکته اولی که باید در همین ابتدا به آن اشاره کنیم این است که قهر کردن، یک نقطهضعف است. اگر تا الان قهر کردن، راهی برای رسیدن به خواستههایتان بوده است، باید اشاره کنیم که این کار ممکن است در ابتدا شما را به خواستههایتان برساند و باعث شود طرف مقابل شما موقتا کوتاه بیاید اما باعث ایجاد کینه در دل او میشود و چه بسا که در دراز مدت این روش نهتنها اثرش را از دست بدهد که نتیجه معکوس داشته باشد. علاوه بر این فراموش نکنید که کسانی که قهر میکنند در واقع دارند این پیام را مخابره میکنند که؛ من بلد نیستم استدلال منطقی بیاورم، مسئله را حل کنم و طرف مقابلم را قانع کنم. پس اگر آدمیهستید که مدام قهر میکنید چه با همسر و چه با دیگران، باید به دنبال حل مشکل خودتان باشید نه تغییر دادن دیگران.
نوشداروی بعد از مرگ سهراب نباشید
درست است که به قول قدیمیهای توی دعوا حلوا پخش نمیکنند و روشن است که دعوا همراه است با مقادیری دلخوری و شاید حتی بدوبیراه به هم گفتن و در مراحل بدتر، کتککاری، اما اگر قبل از اینکه به چاه این مشکل بیفتیم، بدانیم که نباید تمام پلهای پشت سرمان را خراب کنیم، اوضاع زیاد خطرناک نشود. اما اگر از آن دسته آدمهایی هستیم که به محض شروع بحث چشممان را میبندیم و بدون توجه به عاقبتش و اثری که روی دل و روح طرف مقابل دارد، هر چیزی را که میخواهیم به زبان میآوریم باید بدانیم که حتی اگر آشتی هم صورت بگیرد، صمیمیت سابق و پیش از دعوا، آسیب دیده است و چهبسا که رابطه شکنندگی خاصی پیدا کند. پس قبل از اینکه بخواهیم فکر کنیم چطور آشتی کنیم، بهتر است از همین امروز فکر کنیم که در دعوا چطور جانب انصاف، صبر، ادب و صمیمیت را حفظ کنیم تا تمام پلهای پشت سرمان خراب نشود.
یک آتش کمرمق
زهرا میگوید که بهخاطر یک اتفاق خیلی پیشپاافتاده با همسرش قهر کرده است و داستان از این قرار است که زهرا بارها به همسرش گوشزد کرده است که از انتظار کشیدن بیزار است و وقتی منتظر همسرش میماند کنترلش را از دست میدهد. همسر زهرا این نکته را همیشه رعایت میکند، اگر قرار است جایی زهرا را منتظر بگذارد، حتما اطلاع میدهد، اما روز قبل در اداره برایش کار پیش میآید و فراموش میکند به زهرا اطلاع دهد، وقتی که همسر زهرا به خانه برمیگردد بگو مگو شروع میشود و هر دو چون عصبیاند و گمان میکنند مورد بیتوجهی و بیمهری قرار گرفتهاند و تمام حق با آنهاست، دعوا بالا میگیرد. از دیروز تا به امروز زهرا و همسرش قهر کردهاند، زهرا مثل همیشه منتظر است که شوهرش برای آشتی پیشقدم شود اما خبری نیست و اوضاع نشان میدهد که چنین قصدی هم ندارد. حالا زهرا نمیداند که چطور باید آشتی کند.
قدم اول
در قدم اول باید قبول کنیم که هرگز فقط طرف مقابل مقصر نیست، علاوه بر این باید مهارت همدلی و خود را جای طرف مقابل گذاشتن را تمرین کنیم. خودخواهی باعث میشود که همیشه حق را به خودتان بدهید و نتوانید ماجرا را مدیریت کنید. به همسرتان حق بدهید که گاهی فراموش کند، حق بدهید که نظرات متفاوتی داشته باشد و راه و روش دیگری را بخواهد امتحان کند، درک کنید که ممکن است در محل کار مشکلی برایش پیش آمده باشد. زمانی که خوب فکر میکنیم، خودخواهی را کنار میگذاریم و تقصیر خودمان را میپذیریم در واقع خودمان آماده حل مسئله، تمام کردن آن و آشتی کردن شده ایم. تا خودمان آماده نباشیم و صرفا بهخاطر اینکه نمیتوانیم فضای قهر را تحمل کنیم، دست به عمل بزنیم، کاری به جز انتقامجویی و سرزنش کردن از دستمان برنمیآید.
آماده باشید
آماده بودن را در پاراگراف بالا توضیح دادیم، باید از لحاظ ذهنی و روحی آمادگی آشتی کردن را داشته باشید. زمانی که برای آشتی کردن پیش قدم میشویم، خودمان را ممکن است با این فکرها آرام کنیم که: «من آدم بزرگ منشی هستم، دارم او را میبخشم، با اینکه تمام حق یا حداقل بیشتر آن با من است، پس باید قدردان من بشد که بزرگوارانه پا پیش میگذارم و او را میبخشم و قهر را تمام میکنم» این تفکرات باعث میشود که توقع داشته باشید تا اقدام به آشتی کردید، طرف مقابل هم لبخند بزند، از شما تشکر کرده و همهچیز را بپذیرد، اما چنین نیست. ممکن است او نپذیرد، هنوز دلخور باشد، شما را پس بزند، شروع به غر زدن بکند و اگر شما آمادگی روحی نداشته باشید و از قبل به آن فکر نکرده باشید، دعوای دیگری شروع شود. پس قبل از قدم برداشتن برای آشتی به خودتان یادآوری کنید که ممکن است همهچیز آنطور که شما میخواهید پیش نرود و صبور باشید.
کلمات مثبت استفاده کنید
بسیاری از ما از آشتی کردن ابا داریم چون میترسیم بهمان برچسب منتکش بزنند. از این اصطلاح بدمان میآید، میگوییم زن است و ناز کردنش، پس وظیفه اوست که مدام منت من را بکشد و آشتی کند. اگر من پایش پیش بگذارم، شأن خودم را زیر سؤال بردهام. وقتش رسیده است که از عبارات و اصطلاحات مثبت که بار معنایی منفی ندارند استفاده کنیم. اگر مدام با خودتان تکرار کنید که «منتکشی» کنم یا نه، خود به خود نسبت به این کار موضع منفی خواهید گرفت. این کار اسمش منتکشی نیست، خودتان هر نام مثبت دیگری که میخواهید روی آن بگذارید.
توجیه نکنید
هنگامیکه برای آشتی پا پیش میگذارید به فکر توجیه نباشید. اگر خطا از سمت شما بوده است، آن را بپذیرید، اگر از هنوز معتقدید که همسرتان سهم بیشتری در دعوا داشته است، هنگام آشتی کردن وقت آن نیست که تقصیرهایش را بهش گوشزد کنید، الان هدف آشتی کردن است، تحلیل و بررسی و حل مسئله را به زمانی که صمیمتتان بازگشته و حالتان بهتر است موکول کنید، اما آن را فراموش نکنید.
توضیح ندهید، توصیف کنید
به جای آنکه ما مدام توضیح دهید که من چقدر از منتظر ماندن متنفرم و وقتی دیر میرسیم اعصابم به هم میریزد و فکرم هزار راه میرود، بگویید: غذا درست کرده بودم، غذای مورد علاقهات را، منتظر ماندم با هم غذا بخوریم، بچهها هم خیلی منتظرت بودند، وقتی با هم غذا میخوریم روزم ساخته میشود و...
با توصیف کردن موضع خشم طرف مقابل شکسته شده و راه برای همدلی کردن باز میشود.
فضاسازی
فضای خانه، یا جایی که قرار است در آن آشتی کنید، باید همپای شما و احساسات درونیتان پیش بیاید. فضا را آراسته کنید، لباس مورد علاقه همسرتان را بپوشید یا عطر مورد علاقهاش را استفاده کنید. غذای خوب بپزید، از کلماتی که شاید برایتان سخت هستند استفاده کنید: «بابت اتفاقی که افتاد معذرت میخواهم» جملات دلپذیر مثل «تو که میدانی من چقدر دوستت دارم و بهت افتخار میکنم» را عنوان کنید.
شک نکنید که طرف مقابل شما در مقابل این کارها هرگز متوقعتر یا بدعادت نمیشود، بلکه او همیشه سپاسگزار این منش شما خواهد بود.