کد خبر: ۵۴۱۸
تاریخ انتشار: ۱۰ آبان ۱۳۹۹ - ۱۸:۵۶
پپ
با فرد مضطرب چطور برخورد کنیم
صفحه نخست » مشاوره

یاسمین رضوی

همه ما ممکن است در زندگی دچار ترس و ناراحتی شویم. موقعیت‌هایی برای هر کدام از ما پیش ‌می‌آید که در آن حالمان خوش نیست، ناراحتیم، ‌می‌ترسیم و حتی ممکن است دچار اضطراب و استرس شویم. اما پس از گذشت زمان کمی‌‌ می‌توانیم بر هیجان و احساس‌مان غلبه کرده و آن را مدیریت کنیم. مثلا با خودمان صحبت ‌می‌کنیم و استدلال‌های منطقی کرده و دنبال راه‌حلی برای برون‌رفت از بحران ‌می‌گردیم. دنبال راه‌حل بودن خودبه‌خود فرد را آرام ‌می‌کند و نشان از این است که فرد دچار اضطراب مزمن و مرضی نیست، بلکه به طور طبیعی شرایط بحرانی او را ناراحت کرده و ترسانده و خیلی زود خودش ‌می‌تواند از پس این هیجان برآید.

اما افراد مضطرب ترس‌های غیرمنطقی دارند، به دلیل اضطراب مداوم‌شان انگیزه حرکت به سمت حل مسئله ندارند، ممکن است منفی‌نگر باشند و دیگران را از خودشان برانند. مردم معمولا معتقدند که آدم‌های مضطرب، ناسازگار هم هستند و نمی‌شود با آن‌ها کنار آمد. ممکن است فرد مضطرب هیچ علامت بیرونی نداشته باشد که شما متوجه شوید چه حالی دارد و چه ‌می‌کشد، اما با نشانه‌های که پس از این خواهیم گفت، ‌می‌توانید به این مسئله پی ببرید و راه‌حل درست ارتباط با این افراد را بیاموزید.

اضطراب دور نیست

اختلال اضطراب یک نوع بیماری شایع مربوط به بهداشت روان است. جمعیت زیادی در جهان با آن دست به گریبانند. زمانی که شرایط بحرانی ‌می‌شود این افراد بسیار سختی ‌می‌کشند و شرایط بدی را تجربه ‌می‌کنند و زمانی که احساس ناتوانی در برابر احساس‌شان داشته باشند و فکر کنند کنترلی بر این حالات آزاردهنده ندارند، ممکن است افکار ترسناکی به ذهنشان برسد. ابتدا باید درک کنیم که اضطراب نقص نیست بلکه یک ویژگی انسانی است که همه ما آن را تجربه کرده و ‌می‌کنیم، زمانی که این حس به‌جا و به‌اندازه باشد باعث ‌می‌شود که تهدیدهای احتمالی را ببینیم و این بسیار مفید است.

علائم اضطراب در افراد

برخی از علائم جسمی‌که ممکن است همسر، فرزند یا خود شما با آن درگیر باشید عبارت‌اند از:

سرگیجه، عرق کردن، حالت تهوع، احساس خستگی یا بی‌قراری، تنگی نفس و اسهال. زمانی که فرد دچار اضطراب فزاینده و غیرقابل کنترل ‌می‌شود علائم جسمی‌ بالا ممکن است برایش رخ دهد.

همچنین فردی که دچار اضطراب است الگوهای فکری ثابتی دارد؛

ـ اعتقاد دارد که بدترین اتفاق ‌می‌افتد. هرچقدر هم که شما سعی کنید به او بقبولانید که اوضاع آن‌قدرها که او احساس ‌می‌کند بد نیست و اعتقاد او مبنی بر بدترین اتفاق‌ها، منطقی نیست، باز هم او نمی‌تواند نظرش را تغییر دهد.

ـ احساس نگرانی مداوم. از زمانی که چشم‌هایش را باز ‌می‌کند، ذهن او ناخودآگاه به دنبال عاملی برای نگرانی ‌می‌گردد و به‌تبع افکار نگران‌کننده او را دوره ‌می‌کنند.

ـ تفکر همه یا هیچ یا همان صفر و صدی خودمان

ـ تعمیم بیش از حد یک موضوع

ـ نشخوار فکری در مورد گذشته یا آینده

الگوهای رفتاری

ـ الگوهای رفتار آدم‌های مضطرب بدین شکل است:

ـ اجتناب از شرایط یا حوادث ترسناک

ـ عدم ریسک‌پذیری

ـ احساس ناامیدی و اضطراب شدید در موقعیت‌های ترسناک ـ ما ‌می‌میریم، قطعا همه‌مان ‌می‌میریم، هیچ‌کسی به کمک‌مان نخواهد آمد ـ کار تمام است ـ این‌ها جملاتی اند که از فرد مضطرب در شرایط ترسناک ‌می‌شنوید.

وسواس فکری یا عملی

چه کنیم؟

زمانی که شاهد اضطراب عزیزان‌مان هستیم، ‌می‌خواهیم که حتما برایشان کاری انجام دهیم. این مسئله حتی در مورد غریبه‌ها هم صادق است. اگر ببینید که در یک سفر هوایی فرد کنار دستی‌تان دچار اضطراب مداوم است، ‌می‌خواهید طوری او را آرام کنید. اما اغلب جملاتی معمولی و کلیشه‌ای را به زبان ‌می‌آوریم که نه‌تنها اثری بر روی حال طرف مقابل ندارد، بلکه او را مضطرب‌تر هم ‌می‌کند.

من به جای تو

وقتی فرزندمان دچار اضطراب است، یا همسرمان مدام مضطرب است و حالش خوش نیست، اولین فکر به‌شدت ایثارگرانه‌ای که به ذهنمان ‌می‌رسد این است که اجازه ندهیم تیر و ترکش مشکلات و مصائب به آن‌ها اثابت کند. در واقع ما ‌می‌خواهیم هرطور شده آن‌ها را از موقعیت‌های اضطراب‌آور دور کنیم. این اقدام بسیار شجاعانه و ایثارگرانه است اما نه کافی است و نه لازم چون معمولا اضطراب فرد از بین نمی‌رود. با گذشت زمان اگر مدام فرد را از شرایط دشوار دور نگه داریم اضطراب او بیشتر ‌می‌شود و کمتر ‌می‌تواند با موقعیت‌های مختلف سازگار شود. در واقع ما او را در یک فضای ایزوله قرار داده‌ایم که نمی‌توانیم تا ابد آن را ایزوله نگه داریم.

در این شرایط ما به فرد مضطرب اجازه نمی‌دهیم یاد بگیرد چطور با ترس‌هایش کنار بیاید، بلکه صورت مسئله را فقط پاک کرده و دنیایش را کوچک کرده و زندگی آن‌ها روزبه‌روز کوچک‌تر و محدودتر ‌می‌شود.

با آن روبرو شو

همچنین نباید فرد مضطرب را مجبور کنیم با شرایطی که از آن ترسیده و باعث اضطرابش شده روبرو شود و کاری را که نمی‌خواهد، به‌اجبار انجام دهد. تلاش برای تحت فشار قرار دادن کسی که آمادگی ندارد، به او آسیب زیادی می‌رساند.

چگونه صحبت را شروع کنیم؟

زمانی که بینیم فردی دچار اضطراب مزمن شده است و با مشاهده دقیق متوجه علائم را در رفتار و افکارش مشاهده ‌می‌کنیم، لازم نیست این مسئله را لاپوشانی کنیم و به رویش نیاوریم. خوب است که به روشی گرم و مثبت به او نزدیک شویم و بگوییم که به‌تازگی متوجه تغییر رفتارش شده‌ایم و با این جمله گفتگو را شروع کنیم. به‌طور مثال ‌می‌توانیم بگوییم: عزیزم، من به تازگی متوجه شدم که از مهمان رفتن اجتناب ‌می‌کنی، ‌می‌تونی به من بگی چرا این اتفاق افتاده؟ از او بپرسید که چه کاری از شما ساخته است و آیا به کمک شما احتیاج دارد یا نه.

از او بپرسید

از فردی که با اضطراب دست به گریبان است بپرسید که چه نوع پشتیبانی‌ای لازم دارد، در این‌باره از حدس زدن دست بردارید. ممکن است تنها با معاشرت و یا چند ساعت گفتگو برای او کافی باشد، یا اینکه از شما حمایت عاطفی بخواهند این در مورد افراد مسن به دلیل ترس از ترک شدن، بیشتر صدق می‌کند.

جملاتی که نباید به مضطرب‌ها بگویید:

نیت ما خیر است و ‌می‌خواهیم کمک کنیم، اما به دلیل ناآگاهی از شرایط طرف مقابل ممکن است ازجملاتی استفاده کنیم اثر معکوسی روی او داشته باشد؛ جملاتی مثل: «نگران نباش، اینکه چیزی نیست، تو زیادی نگرانی، آن‌قدر فکر نکن، آخرش خودت را از پا ‌می‌اندازی، بهتر است دست از فکر کردن برداری، لطفا زودتر بزرگ شو و دست از این بچه‌بازی‌ها بردار»

کمک حرفه‌ای

اگر اضطراب فرد مانع از توانایی او در لذت بردن از زندگی، تعامل، کار یا معاشرت با دوستانتان ‌می‌شود یا اگر در خانه مشکلی ایجاد ‌می‌کند، وقت آن است که به دنبال کمک حرفه‌ای باشید. اگر متوجه شدید که فرد برای گرفتن کمک و مراجعه به روان‌شناس و مشاور مقاومت ‌می‌کند، به او یادآوری کنید که این فقط یک قرار ملاقات است و او مجبور به انجام دادن کاری نیست.

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: