گردآوری و تنظیم: مریم سیادت
گدای فرانسوی
نشسته بود کنار کوچه و غذا میخورد. این صحنهای است که پرتکرار شاهدش بودهام. افراد مختلفی که اینگونه در فرانسه زندگی میکنند. یکی از اینها یک خانم است. کنار فروشگاه مینشیند و طلب کمک میکند برای غذاخوردن. هر بار که برای خرید میروم از دیدنش خجالت میکشم. هربار سلام میکند و در خواست پول. آخه دیگه همه خریدها را با کارت بانکی انجام میدهیم. پول خرد در جیب نداریم.
رفتم سکههای مانده در خانه را برداشتم و اینبار با آمادگی به سمت فروشگاه رفتم. خرید که تمام شد هنگام خروج سلام کردم و خم شدم و سکهها را در ظرف مقابلش ریختم. خیلی با خوشحالی تشکر کرد. در این مواقع خیلی خجالت میکشم و سعی میکنم سریع از صحنه دور شوم. اما آقایی که کنارش بود بیخیال نشد، داشتم میرفتم که بلند، مجدد و مفصل تشکر کرد.
برگشتم دستی تکان دادم با معنی اینکه خواهش میکنم مبلغ قابلی نبود.
دیدن کسانی که با چند سکه انقدر تشکر میکنند خیلی ناراحتم میکند. تمام ایام قرنطینه کرونایی غصهشان را میخوردم که حالا که مردم در خیابان نیستند کمکشان کنند، چه میکنند؟!
**********
ویترین برای دستدومها
جدا از مخزنهای مخصوص زبالههای تر و خشک و شیشه که تفکیک شده وجود دارد. مخزنهایی هم برای پوشاک قرار داده شده. البته عموما این مخزنها توسط جوانان به این شکل خطخطی در آمده اما اگر دقت کنید مواردی که مجاز هستید در آن قرار دهید را با تصویر مشخص کرده.
تصویر سمت راست: فقط شیشه
تصویر سمت چپ: فقط پوشاک
این کار برای بازیافت مجدد اشیاء است. یعنی مردم نیازمند، دسترسی به آن ندارند، که اگر لباسی یا کیف و کفشی به کارشان میآمد برای خودشان بردارند.
نمیدانم این لباسها بازبینی میشود و به دست نیازمندان میرسد یا نه صرفا زباله درنظر گرفته میشود.
*************
غالب نمکها در فرانسه، نمک دریاست.
تفاوت رنگ نمک دریا با نمک تصفیه شده، قابل مشاهده است.
نمک دریا نمک مورد توصیه اطبای سنتی ایران است.
منبع:یادداشتهای یک دانشجوی ایرانی در فرانسه
Eitaa/bale/@ninfrance
********
دلم نباتداغ خواست!
درد مهم بعدی در رشت به سراغم آمد. همان اولین روز ورود به رشت. به حدی درد داشتم که تا صبح دو بار روانه کلینیک شدم. دکتر دوم برایم توضیح داد که احتمالا مشکل تنها از معده نیست و ناحیه ورودی روده هم مشکل دارد. اما خودم میدانم بهخاطر اضطراب است؛ فشار، گرانی، نگرانی برای من تازه وارد و...
از طبابت در آلمان واقعا راضی نیستم. دکتر با آزمایش چیزی از دردت سر در نمیآورد در حالیکه در ایران نهتنها دکترها حتی مادربزرگها هم نگاه به رنگت میکنند میفهمند دردت چیست و فوری میروند سراغ نباتداغ!
به حاذق بودن پزشکان ایرانی نهتنها من بلکه خیلی ایرانیهای دیگر هم اعتقاد دارند. جلال آل احمد هم در غربزدگی به این مزیت پزشکی در ایران اشاره دارد. میگوید چون که درد و زمینه درد و تعدد درد در ایران زیاد است دکترها بسیار زیاد به تجربه دسترسی دارند اما در غرب آنقدر درد و بیمار کم است و همهچیز پیشگیری میشود که دکترها با خیلی از موارد درد و بیمار برخورد فیزیکی ندارند.
البته نظر دقیقتر این است که اینجا دکترها تا ازمایش نکنند نسخهای نمیدهند که در مورد بیماریهای حاد اتفاقا خیلی خوب است. بهترین بیمارستان سوانح اروپا در دویسبورگ است و مونیخ و دوسلدورف بهترین مراکز درمانی مسمومیت و شیمیدرمانی را دارند.
وبلاگ عطیه سرمدی
**************
راهورسم امضا
چند
روز قبل اتفاقی افتاد که حسابی ذهنمو مشغول کرد.
قرار بود نامهای برای ایران بنویسیم و
هر چهارتایی پاشو امضا کنیم. من و همسرم با کمی فکر کردن، امضامون یادمون اومد و
امضاکردیم. مهدیه هم با کمی فکر بیشتر، امضاش یادش اومد و امضا زد و نوبت محمد شد.
محمد یخورده ما رو نگاه کرد، یخورده امضاها رو نگاه کرد بعد خودکار رو برداشت،
اسمشو به کاتاکانا (حروف ژاپنی) نوشت و دورش یه دایره کشید!
تقریبا طبیعیه. تا وقتی ایران بوده امضا
نکرده و این چندسال هم به امضا نیازی نداشته.
یادم افتاد یه روز تو دانشگاه، استاد
احمدیان گفت: بچه ها اگر یه روز
رفتید خارج، برندارید گل و قلب و بوقلمون بکشید واسه امضا کردن! فقط اسمتون رو بنویسید، نهایتا خوشنویسی، همین!
سیستم غرب اینطوریه، اما سیستم ژاپن
فرق داره. تو ژاپن هرکسی یه دونه مهر همیشه توی جیبش داره که بهش میگن هانکو. شبیه
رژلبه.
وقتی که سفارش میدین براتون بسازن، نام
خانوادگیتون رو میگین روش درمیارن و این میشه نشان امضای شما در تمام عمرتون.
هانکوهای ما رو توعکس میبینید که خیلی
ساده و کائوچو یا پلاستیکی هستن ولی مال خود ژاپنیها گاهی از چوب یا حتی عاج فیل
ساخته شده و خیلی گرون و باارزشه. تمام اسناد و دفترچهها و مدارک، همه با همین
مهر حکم تأیید میگیرن و بسیار مهمه.
خاندانهای بزرگ و افراد مهم، همه با
اثر مهرشون شناخته میشن. به نظرم این روش خیلی استاندارد و مطمئنه.
جالبه، چون بیشتر اسامی تو ژاپن مشترک هستند،
اکثر فروشگاهها قفسه هانکوی آماده دارند و میرید همون جا میخرید! از این نظر ما
خوششانسیم که مهرمون تکه!
یادمه توی ایران هم بود. وقتی مادرم از
دنیا رفت، تنها چیزی که از وسایلاش برداشتم، مهر برنجی بود که اسمش رو روش کنده
بودن و مادرم قدیمها بهجای انگشت و امضا از اون استفاده میکرد.
توضیحات ساچیسان: همیشه درکنار مهر،
دستخط شما، بهویژه طرزنوشتن نام و نام خانوادگی، هم برای سنجش واقعیت، ارزیابی
میشه. علاوه براین، اکثرژاپنیها دو یا سه هانکوی دیگه هم دارن که مخفی نگه میدارن
برای مسائل مهمی مثل نقل و انتقالات بالای پولی یا اسناد مربوط به املاک. این
روزها بخاطر سیستمهای الکترونیکی و کامپیوتری، صنعت هانکو رو به افوله اما این
صنعت همچنان تلاش میکنه مردم برای کارهای روزانه و عموما بانکی و پستی، به هانکو
وابسته باشند.
bahrami_zeinab/Instagram
***************
اردکها و علفهای هرز
در شمال کشورمون ایران دیده بودم که اردکها رو توی شالیزار رها میکنند تا علفهای هرز رو میل کنند و برنج سالم به عمل بیاد. جالبه که این اتفاق دقیقا تو تایلند هم میفته؛ گلههای اردک در شالیزارهای برنج برای از بین بردن علفهای هرز و آفات، جایگزین ارگانیک سموم شیمیایی چرانده میشوند!
البته این اقدام تو ایران یک مرحله پیشرفتهتره، تو شمال ایران نیاز به چراننده نیست! خود اردکها صبح که گشنهشون میشه شروع میکنن به سروصدا. بعد یکی میاد در خونه را براشون باز میکنه و خودشون میرن به سمت شالیها و تا ظهر بازی میکنند، ظهر هم خودشون برمیگردن پشت در خونه باز اینقدر سروصدا میکنن تا یکی بیاد در رو براشون باز کنه و برن سر جاشون بخوابن.