کد خبر: ۵۳۲
تاریخ انتشار: ۰۶ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۹:۱۶
پپ
صفحه نخست » سرمقاله


مدیرمسئول

اغلب کسانی که در راهپیمایی 22 بهمن امسال شرکت کردند، با خوشحالی به این نکته تاکید داشتند که این مراسم عظیم و ملی پرشورتر و پرشکوه تر از سال‌های قبل برگزار شد و از این جهت شکرگزار خدا بودند. فارغ از همه آثار بیرونی و جهانی این مراسم ملی، موضوع مهم دیگری هم هست که اغلب از نظرها دور می‌ماند و این یادداشت به آن موضوع مهم می‌پردازد اما قبل از آن باید به یک نمونه از عظیم‌ترین راهپیمایی‌ها و ناامیدکننده‌ترین همایش‌های ملی هم اشاره کرد. در کنار تصویر پرشکوه راهپیمایی در تهران و شهرستان‌ها، فیلم کوتاهی در فضای مجازی دست به دست می‌شد که در یک روستای دورافتاده‌، چند پیرزن و پیرمرد سالخورده، در راهپیمایی ساده و مختصری با حضور حداکثر هفت، هشت نفر شعار مرگ بر آمریکا و وفاداری به انقلاب سر دادند. من این راهپیمایی را با عظمت‌تر از راهپیمایی میلیونی تهران می‌دانم و اگر قرار است دشمنان از عظمت انقلاب وحشت کنند به همان اندازه که از عظمت راهپیمایی تهران به خود لرزیده‌اند از این صحنه نیز خواهند ترسید و حتی بیشتر چرا که آن تصاویر ساده و آن راهپیمایی کوچک نشان دهنده عمق نفوذ انقلاب در قلب‌ها و جان‌های مردم است تا آنجا که مردم دورافتاده‌ترین روستاها هم خود را مکلف به ادای یک «فریضه» می‌دانند.

با این مقدمه به نکته معهود در ابتدای متن می‌پردازم. راهپیمایی امسال افزون بر همه پیام‌ها، پیام شکست یک دسیسه مهم را هم همراه داشت. از ابتدای انقلاب تلاش برای سرنگونی نظام اسلامی بی‌وقفه و لاینقطع ادامه داشت اما حالا سه سال و نیم است که یک سبک تازه در دستور کار است و آن چیزی نیست جز«ناامیدکردن مردم» و«فروپاشی انقلاب از درون». توضیح آن که فارغ از قصد و نیت کسانی که دست اندر کار امور اجرایی کشور هستند و بدون نمره‌ دهی به «مقصد آن‌عملکردها» در طول سه سال و نیم گذشته، یک دولت بی‌کارنامه را در پیش چشم مردم ترسیم نموده است...

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: