حسنی احمدی
حسنبنعلی بهسختی قدم بر میداشت نیت کرده بود تا با پای پیاده به مکه مشرف شود و حالا پایش ورم کرده بود و آزاراش میداد. یکی از همراهان خودش را به حسنبنعلی رساند و گفت: یابن رسولالله خوب است ادامه راه را سواره بروید تا ورم پایتان برطرف شود. حسن که آثار درد در چهرهاش مشخص بود پاسخ داد: این کار را نمیکنم هنگامی که به منزل بعدی برسیم مرد سیهچهرهای به سوی ما میآید که نوعی روغن همراه خود دارد آن را بخر و نسبت به قیمت آن چانه مزن. مرد گفت: پدر و مادر به فدایت منزلی در این مسیر هست. کاروان به راه خود ادامه دادند تا به منزل بعد نزدیک شدند کمکم مرد سیهچهرهای به کاروان نزدیک شد. حسنبنعلی به همراهش گفت: روغن را از او بگیر. مرد بهسرعت جلو رفت و روغن را از مرد سیهچهره خرید و بهایش را پرداخت. مرد سیهچهره پرسید: روغن را برای که میخواهی؟ مرد پاسخ داد: برای حسنبنعلی. لبخند بر چهره مرد سیهچهره نشست و گفت: مرا هم نزد او ببر. آنها به جانب حسنبنعلی حرکت کردند مرد سیهچهره تا حسن را دید سلام کرد و گفت: اي فرزند پيامبر، من دوستدار تو هستم و بهايي براي روغن نميگيرم ولي از خدا بخواه تا به من پسر سالمي عنايت فرمايد كه دوستدار شما اهلبيت باشد؛ زيرا من در حالي از همسرم جدا شدم كه دچار درد زايمان بود. حسن تبسمیکرد و گفت: به منزلت برو که خداوند پسری سالم به تو عطا کرده است. مرد خوشحال به سمت خانهاش روانه شد. مدتی بعد مرد بازگشت. خودش را به حسنبنعلی رساند و برای او دعای خیر کرد. حسن از خوشحالی مرد خوشحال شد و روغن را به پاهایش مالید و ورم پاهایش بهسرعت برطرف شد.
منبع:
بحارالانوار، جلد 44، صفحه 185
پاسخ به شبهات
شبهه: دین برای زندگی کردن است نه زندگی برای دین داشتن و دینی که نتواند پاسخگوی نیازهای زندگی زمانه خود باشد حق طبیعی آن حذف از صحنه زندگی است. اعمالی که بنا بر سنت برای جلب رضای خدا انجام میشود از قبیل نذر، زیارت اماکن مقدس و غیره جزو اغوای دینی است و دین حقیقی جز کوشش برای اصلاح اخلاق، چیز دیگری نیست. به عبارت دیگر، دین طبیعی، دین اصالت عقل است و در تقابل هر کاستی و لغزشی هرکس باید به عقل خود پناه ببرد...
پاسخ شبهه:
عقل برای تفکر و اندیشه است نه تفکر و اندیشه برای یافتن گریزگاهی از دستورات عقل.
نویسنده آنچنان عقلمداری را در تقابل با دینداری انگاشته که گویی این مضمون کلام خدای متعال را که الفبای دین است تاکنون نشنیده است:ای انسان،برای هدایت تو، دو نبی خلق کردهام، نبی ظاهری که پیامبران مبعوث منند و نبی باطنی که عقل توست.
نگارنده محترم حق دارد دینش را از زندگی اش به بهانه پاسخگو نبودن آن دین حذف کند!
آخر دینی که جایی برای ناهنجاریهای اخلاقی و روانی مثل همجنسگرایی نداشته باشد به چه درد میخورد؟! دینی که با خوردن مسکرات آنهم به این دلیل که «قدرت تعقل» را زائل کرده و منشأ بروز فساد میشود، به چه دردی میخورد؟! دینی که عفیف بودن مرد و زن و در نتیجه عفیف بودن خانواده و در نتیجه عفیف بودن جامعه را با کلی دستورات دقیق و حساب شده به ما دیکته کند و مانع از «با این و آن بودن» و خوشگذرانی ما بشود، واقعا چه چیز دستوپاگیریست؟! راحت کنارش میگذاریم تا مزاحم زندگی روزمره ما نشود!
اما به این سادگیها نمیشود سرپوشی به این بزرگی بر روی فطرت و کلاهی به این عظمت بر سر عقل گذاشت و از معبود خواهی که خواسته عقل است و مطلوب فطرت فرار کرد!
بهترین راه دستاویز شدن به ریسمان عقل است!
با شعار تعقل به جنگ عقل
با شعار تفکر به جنگ فکر
با شعار اخلاق به جنگ اخلاق
و با شعار آزادی به دامان اسارت نفس و لذات دنیوی برویم...!
گفتید:دین طبیعی،دین اصالت عقل است و در تقابل هر کاستی و لغزشی باید به عقل پناه برد.
میگوییم: در زندگانی بشری که مملو از تزاحم منفعت انسانها با یکدیگر و سرشار از تقابل عقل حقیقتجو با نفس سرکش و زیادهخواه است، اگر مورد ظلم و ستم واقع شوید و توانایی گرفتن حقتان در این دنیا را نداشته باشید،از آنجایی که به آخرت و معاد اعتقادی ندارید چون به خدایش اعتقاد ندارید، کی و کجا منتظر عقوبت آن ظالم و ستمکار خواهید بود؟! یعنی عقل یا طبیعت که به ادعای شما دین و خدایتانند، اینقدر بیعرضهاند که حقتان برای همیشه پایمال میشود؟! یا اگر زمانی نفس بر شما غلبه کرد و دروغی گفتید یا خلافی مرتکب شدید، با چه انگیزهای به محضر عقلتان توبه خواهید کرد؟وقتی حساب و کتاب و عقابی در کار نباشد؟!چه بسا انگیزه چنین انسانی برای ارتکاب خلافهای پنهانی نسبت به انگیزه برای اصلاح نفس فوقالعاده مضاعف باشد. بهخاطر منافعی که از آن دروغ یا خلاف برایش حاصل میشود. و مگر عقل به خودی خود دستوری جز منفعتطلبی میدهد؟
آنان که بدون اعتقاد به خدای واحد و مبدا و معاد، شعار اخلاقمداری سر میدهند و خدای خود را عقلشان میپندارند،کلاهی بسیار زیبا بر سر خویش نهادهاند!
مودت اجتماعی
حجتالاسلام و المسلمین رفیعی
از روشهای بسیار مهم در راستای تقرب به اهلبیتعلیهالسلام و اعلان
مودت به ساحت قدسی حضرات معصومین، مودت اجتماعی است.
رسیدگی به امور شیعیان و پیروان اهلبیتعلیهالسلام از قبیل کمک به
تهیه جهیزیه نوعروسان، رفع مشکلات مالی شیعیان، قبول ضمانت مالی پیروان، رسیدگی به
فقرا، ایتام و… از جمله این نوع
مودت است.
امامصادقعلیهالسلام میفرماید کسی را به خاطر بدهکاری و قرض از منزل
مسکونیاش بیرون نکنید؛ متأسفانه بانکها بهوفور این کار را انجام میدهند و میگویند
بر اساس قوانین انجام دادهاند و اگرچه این کار حرام نیست اما ازنظر اخلاق اسلامی
کار درستی نیست.
************
ذکر مصائب و اشک ریختن
مودت و محبت عاطفی از طریق اشک ریختن و ذکر مصائب حضرات معصومین از روشهای
مهم است، چراکه گریه چشم در مصائب اهلبیتعلیهالسلام بهنوعی نشاندهنده قلب
سلیم است.
باید بدانیم که جمود عین (خشکی چشم) نشانه قساوت قلب است و گریه بر
مصائب اهلبیتعلیهالسلام آرامش و نشاط درونی به دنبال دارد برخلاف گریه بر مسائل
دنیوی و مادی که افسردگی در پی دارد.
................................
گاهی اخلاق حداقلی بدتر از بداخلاقی است
حجتالاسلام و المسلمین پناهیان
گاهی از اوقات دین حداقلی و اخلاق حداقلی از بیدینی و بداخلاقی بدتر است و نقش مخربتری در زندگی فردی و اجتماعی انسانها دارد. آدم بیدین و بداخلاق وضعش معلوم است و تکلیف دیگران با او روشن است و الگو قرار نمیگیرد. ولی کسانی که دین را نصفه نیمه معرفی میکنند در واقع به تحریف دین میپردازند و راه نجات و امید جامعه را میبندند.
***************
روزی که همه چیز آشکار میشود
آیتالله جاودان
آیه ۱۶سوره مبارکه غافر: يَوْمَ هُمْ بارزُونَ قیامت روزی است که ایشان آشکارند. خب ما الان هم همه آشکاریم. اما مگر چقدر از ما آشکار است؟ من فقط صورت شما را میبینم. ببینید هُمْ بارزُونَ یعنی این آدم مجموعا آشکار است. به تمام وجودش. مثلا به زبان بنده، مثل اینکه دانه دانه سلولهایش را جدا کردند و گذاشتهاند درون یک سینی بزرگ. همه تا عمق سلولهایش را میبینند. مطلب بالاتر از این است اما به عنوان مثال عرض میکنم. يَوْمَ هُمْ بارزُونَ همه در برابر خدا آشکارند. آنجا گفتیم وَبَرَزُوا للهِ دیگر. همه با تمامی وجود آشکارند. يَوْمَ هُمْ بارزُونَ لا يَخفى عَلَى اللهِ مِنهُمْ شَيْءٌ این تأکیدش است. هیچ چیز از آنها بر خدای تبارک و تعالی مخفی نیست. هیچچیزشان بر خدا مخفی نیست. مگر امروز چیزی از ما بر خدا مخفی است؟ مگر امروز چیزی از وجود ما نزد خدا مخفیست؟ یعنی اگر من یک خیال بد میکنم، یک نیت خوب میکنم برای خدا مخفی است؟ الان چیزی از وجود ما نزد خدا مخفی است؟ چرا میگوید يَوْمَ یک روزی است، قیامت یک روزی است که آنها به تمام وجودشان نزد خدا، در برابر خدا، برای خدا آشکارند. هیچ چیز مخفی ندارند. یک ذره از وجودشان مخفی نیست. در آیه ۶۷سوره مبارکه زمر میفرماید... وَالأرْضُ جَميعًا قَبْضَتُهُ يَوْمَ القيامَة زمین به تنهایی در قبضه قدرت الهی است. وَالسَّماوَاتُ مَطويَّاتٌ بِيَمِينِهِ. مَطويَّاتٌ یعنی به هم پیچیده در مشت. وَالسَّماوَاتُ مَطويَّاتٌ بِيَمِينِهِ گفتند آسمان اول در برابر آسمان دوم مثل یک حلقه است که در یک بیابان بسیار بزرگ افتاده باشد. آسمان بعد چطور؟ آن هم نسبت به آسمان بعد همین طور است. هفت آسمان به این وسعت. عرش یعنی همه موجودات. وَالسَّماوَاتُ مَطوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ آسمانها با تمام پهنا مثل یک کاغذ پیچیده شده در مشت خداوند است. چه عرض کردیم؟ آقا مگر امروز همهچیز آشکار نیست؟ مگر امروز آسمانها درهم پیچیده به دست قدرت الهی نیست؟ مگر زمین در مشت قدرت خدا نیست؟ مگر در قبضه قدرت الهی نیست؟ خب هست. آن روز آشکار میشود. این مطالب برای ما روشن میشود. شما قدرت خدا را اینطور میبینی. یعنی واقعا میفهمی که زمین در قبضه قدرت الهی است. این را میبینی. اینکه آسمانها در هم پیچیده شدهاند را میبینی. يَوْمَ هُمْ بارزُونَ یعنی چه؟ خوب امروز هم ذره ذره وجود ما نزد خدا آشکار است. خدا خالق ماست. ذره ذره مخلوق را میداند. پس آشکار میشوند یعنی چه؟ آن روز شما این آشکار بودن را میفهمی. اگر من فقط یک پرده از وجودم کنار برود، چطور میشود؟ چقدر خجالت میکشم؟ من در خیابان که میروم همه اخلاق بد مرا میفهمند، خوب انسان خیلی خجالت میکشد. آنجا چطور میشود؟ همه وجود من آشکار است. آقا آشکار است. گذاشتن در آن سینی که عرض کردم همه میبینند. يَوْمَ هُمْ بارزُونَ، بَرَزُوا للهِ، برای خدا آشکار آشکار است. شما آن روز همه قدرتها را میبینی که در دست قدرت الهی است. همهچیز در دست قدرت الهی است. این فهمیدن، و اینکه ما در قیامت به محضر الهی میرویم به این معناست. نه اینکه خدای تبارک و تعالی یکجا نشسته و ما میرویم جلویش میایستیم. امروز هم در برابر خدا هستیم اما نمیفهمیم. آنجا میرویم در برابر خدا و این را میفهمیم. فرق قیامت با اینجا چیست؟ میگویند روزی است که آنجا همه باطنها آشکار میشود. همه باطنها. یعنی باطن این عالم. باطن این کتاب. باطن من، باطن این میز، همه چیز باطنش آشکار میشود. واقعیتش آشکار میشود. واقعیت این چیست؟ این نعمت خداست. باطن این چیست؟ مخلوق خداست. باطن این چیست؟ معلوم خداست. ذرهذرهاش نزد خدا معلوم است. اینها را ما در روز قیامت میفهمیم.