زکیه بنیهاشم
روزهای بهمنماه برای اهالی هنر با اسم جشنواره فیم فجر پیوندی ناگسستنی دارد. جشنوارهای که قرار بود پتاسیل بالای هنر اسلامی را با خلق آثاری درخور نام انقلاب اسلامی به رخ جهانیان بکشد اما متأسفانه چند سالی است این جشنواره نه رنگ و بویی از هنر دارد و نه انقلاب. در سالهای اخیر جشنواره فیلم فجر عزمش را جزم کرده تقلیدی بیکم و کاست از جشنوارههای پرآوازه اما پوچ و توخالی غرب را به نمایش بگذارد گرچه حتی در راه تقلید هم موفق نبوده است.
دقیقا در روزهایی که قرار است قشر هنرمند زیر نام جشنوارهای مزین به نام «فجر» دین خود را به انقلاب اسلامی ادا کنند در کاخ جشنواره ـ که معلوم نیست بر اساس چه مبنای انقلابی کاخ نام گرفته است ـ فرشی قرمز پهن میشود تا برای برخی اهالی هنر که فقط نام هنرمند را به دوش یدک میکشند، بیتوجه به هدف اصلی این گردهمایی شوی لباس و مد برپا کنند و با آرایشهای عجیب و غریب که در هیچ کجای جهان برای یک مراسم رسمی معمول و مرسوم نیست، حواسها را از اصل ماجرا به فرعیاتی بسیار بیربط منحرف سازند شاید که حواسها از مردودی کارنامه هنریشان پرت شود. این به اصطلاح سلبریتیبازیها آنقدر خارج از قاعده و عرف است که حتی صدای اعتراض قشر هنرمند را درآورده و آنا اذعان میکنند که از چنین محافلی دوری میگزینند.
اما امسال اختتامیه سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر، مهمان کوچکی داشت که قاعده بازی را عوض کرد و در آن بازار هزار رنگ خودنماییها بر روی فرش قرمز توجه رسانهها را به خود جلب کرد. «سید محمود رضوی» تهیهکننده فیلم «ماجرای نیمروز» که به اذعان اکثر اهالی سینما از آن فیلمهای به یادماندنی تاریخ سینماست، در اقدامی قابل تحسین هنگام دریافت جایزه، دختر خردسالش را با پوشش چادر همراه خود به روی سن برد تا نشان دهد غیر از تهیهکنندگی آثار فاخر میتواند نقشی هنرمندانه از ارزشها را نیز به تصویر کشد...