باران زعیمی
دست روی دست میکوبید و بر خودش لعنت میفرستاد که؛ «ای خاک بر سر من که سوییچ رو از روی ماشین برنداشتم و رفتم یک آب طالبی بگیرم!» برای اعلام سرقت و جستجوی خودروی از دست رفته نزد پلیس رفت ولی باز هم خود را به خاطر آن بیاحتیاطی سرزنش میکرد. هرکس از ماجرایش با خبر میشد، پیش از فحش به دزد، با نگاهی پرسشگر، نگران و تاسفبار اولین کلامی که میگفت این بود: «آخه چرا سوییچ رو برنداشتی؟»
نه اینجا بلکه در تمام جهان با آن همه قانون و مجازاتهای رنگارنگِ زندان، اعدام، قطع ید، کار اجباری و غیره، جرم و مجرم، خطا و خطاکار و گناه و گناهکار از روی زمین محو نشده است. مجازاتها و پیگردها اگر خیلی اثرگذار هم بوده باشند، فقط توانستهاند شتاب شیوع و گسترش آنها را کم کنند یا به نفع قشری خاص تغییر جهتش دهند اما نتوانستهاند دنیایی پاک تحویلمان دهند.
پس بهطور کاملا منطقی بشر دریافته بهترین راه، رفع زمینههای جرم است. یعنی همان ارجحیت پیشگیری بر درمان. مثال دمدستی و فراگیر آن همین کرونای خودمان است. قبل از اتکا به جستجو برای درمان این ویروس از خدا بیخبر، دستورالعمل مراقبت از ابتلا به آن در همه مناطق درگیر، پیشنهاد و گاه اجباری شده است؛ «ماسک بزن و فاصله اجتماعی را رعایت کن».
مرضهای اجتماعی هم چندان فرقی با بیماریهای جسمی ندارند و نمیشود بدون خودمراقبتی از گزند بیماردلانی که محوشدنی نیستند درامان ماند. فرد میخواهد هرطور دلش خواسته لباس بپوشد یا اصلا نپوشد، هرجا که دلش خواسته برود؛ حتی خانه خالی یک غریبه تازه آشنا شده! برای دور نماندن از قافله روشنفکری و تجدد و امّل خطاب نشدن گیلاس زهرماری را هم تا ته بنوشد و خیالش هم راحت باشد که تحت هیچ شرایطی مورد هتک حرمت قرار نمیگیرد!
نمیشود که پول و طلایت را وسط خیابان بگذاری و انتظار داشته باشی هوا کار گاوصندوق را برایت انجام دهد. کدام عقل و منطق محکم و سلیمی میپذیرد که تو حق داری بیمحابا باشی و تمام زمینههای جرم را فراهم کنی و گوشت را به گربه عرضه کنی ولی انتظار داشته باشی جرمی اتفاق نیفتد و جناب گربه حتی ناخنک هم نزند.
در این میان بخشی از عقلهای فاسد شده تلاش میکنند در راستای آزادی نفسانیت و رفتارهای بیقانون خود و رد کردن همه حدود الهی که مبتنی بر حکمت و عقلانیت شناختی و ادراکی از مخلوقات است، جامعه را ملزم به ایجاد حدود بیشتر برای بخشی دیگر از فاسدان کنند. آنها انتظار دارند جامعه این همه تناقض را نبیند و بیقانونی آنها را فساد نشمارد. این مسیری است که شرق و غرب وحشی را به امنیت نرساند و ما را هم نمیرساند بلکه همچون آنان و شاید بیشتر، به تباهی میکشاند.
خودمراقبتی و رفتار قانومند با درنظر گرفتن همه جوانب احتیاط میتواند زمینههای انواع امراض اجتماعی را کاهش دهد. پس از این مرحله میتوان امیدوار بود تدابیر قضایی و مجازاتها بر نظمدهی و ایجاد آرامش در جامعه موثر واقع شود.