گردآوری و تنظیم: مریم سیادت
عروسی در بلژیک
در بلژیک رسم است که عروس و داماد برای اعلام تصمیم به ازدواج خود سفارش چاپ کارت دعوتی را در دو صفحه بدهند یک صفحه از طرف خانواده عروس و صفحه دیگر از طرف خانواده داماد، که نشاندهنده اتحاد و همبستگی دو خانواده و شراکت آنها در این ازدواج است.
بر طبق یک رسم قدیمی، عروس طی حرکت به طرف محراب کلیسا، از بین جمعیت حاضر، مقابل مادرش میایستد و شاخه گلی را به او تقدیم میکند، سپس مادر و دختر یکدیگر را در آغوش میگیرند. در اواخر مراسم و در جریان نواخته شدن سرود پایان، عروس و داماد به طرف مادر داماد میروند و تازه عروس شاخه گلی را به مادر شوهر خود اهدا میکند و سپس آن دو یکدیگر را در آغوش میگیرند. این حرکت نشاندهنده آن است که عروس ، مادر جدید خود را پذیرفته است.
یکی دیگر از رسوم مهم عروسی در بلژیک این است که عروس دستمال گلدوزیشدهای را با خود حمل میکند که نام خودش روی آن گلدوزی شده است. این دستمال را پس از عروسی قاب میکنند و در خانه پدری به افتخارش به دیوار میآویزند. پس از اینکه دختر بعدی آن خانواده ازدواج کرد، آن دستمال را از قاب خارج میکنند و نام عروس جدید را روی آن گلدوزی کرده و به صاحب اصلی آن باز میگردانند. دستمال عروسی از نسلی به نسل دیگر سپرده میشود و آن را میراث خانوادگی ارزشمندی میدانند.
در مراسم ازدواج، عروس و داماد را روی صندلیهای بزرگی نزدیک محراب مینشانند. این کار یعنی اینکه آنها در این روز و در این مکان شاه و ملکه هستند. در پایان مراسم، داماد حلقه عروسی را در سومین انگشت دست چپ عروس قرار میدهد. بلژیکیها عقیده دارند که از این انگشت یک رگ مستقیما به قلب میرود که جایگاه عشق و محبت است.
ساقدوشهای عروس مقداری سکه با خود به همراه دارند و پس از خروج عروس و داماد از کلیسا، آن سکهها را به طرف فقرای خارج از کلیسا میاندازند تا سعادت و شادابی عروس و داماد تضمین شود.
*********************
جریمههای سنگین کرونایی
خريد كردن از فروشگاههای مواد غذايی شده يه پروسه!
دم در يه صفه با فاصله، از در فروشگاه ميری داخل يه نفر وايساده میپرسه
مسافرت نبودی؟ تب نداری؟ بعد ردت میكنه... ورودی فروشگاه چند تا استند گذاشتن (من
نميدونم كی اينا رو طراحي كردن و ساختن) روشویی با تجهيزات كامل... بايد دستت رو
٢٠ ثانيه بشوری خشك كنی يه نفرم بالا سرت ايستاده!
تمام شد يه چرخ خريد كه تازه ضدعفونی شده ميارن جلو ميگن وردار... ميری
داخل فروشگاه يه قسمتايي رو بستن فقط چيزای ضروری قابل دسترسيه و با فاصله چيده
شده تا بهم نزديك نشيم! قسمت ميوه و سبزيجات دستكش يه بار مصرف و يه سطل آشغال!
توی راهرو يه جوره كه دو نفر نتونن روبروی هم قرار بگيرن. خيلي چيزا
تنوع قبل رو نداره يك يا دو نمونه بيشتر نيس... جابهجا تابلو زدن و نوشته گذاشتن
الكل و دستمال... و كارمندايي كه هی دارن كشوها و دستگيرهها رو ضدعفونی میكنن
خريدت كه تموم ميشه يكی وايساده راهنماييت میكنه كه از كجا بری سر
صندوق
يه جوريم تو سبد خريد آدم نگاه میكنن انگار ميخوان بگن حالا خريدن
اينا اينقدر واجب بود؟ شايدم من حسم اينجوريه!
يه حفاظ بلند شيشهای بين صندوقدار و مشتری و اول ضدعفوني كارت! يه
نفرم سريع وسايل رو بستهبندی ميكنه و خلاص!
ديروز همكارم ميگه پسرم رفته دوستش رو ببينه پليس در خونه هر دوشون رو
گرفته سوال و جواب بعدم نفری ٧٠٠ دلار جريمه شدن كه بيرون اومدنشون ضروری نبوده!
********************************** شاهین در هواپیما
خیلیها دنبال زندگی راحت در ممالک عربی هستند اما علیرغم آنچه در این کشورها در ارتباط با خوشی و رفاه وجود دارد برخی قوانین و عرفهای خاص است. مثلا در قطر «تحسین» یک عرف اجتماعی بزرگ به شمار میرود. در جامعه قطری اگر شما آشکارا دارایی و چیزی که متعلق به فرد دیگری باشد را تحسین کنید، وی موظف است که آن شی یا کالایی با ارزشتر از آن را به عنوان هدیه به شما ببخشد.
رد کردن دعوت دیگران نیز بسیار حرکت زشتی در جامعه قطر به حساب میآید. اگر شما به خانه کسی دعوت شدهاید، باید پیشنهاد را حتما بپذیرید. در صورت رد کردن آن خانوادهای که شما را دعوت کرده است شرمسار میکند و شما دعوت دومی دریافت نخواهید کرد.
نکته جالب دیگر این که در قطر داشتن پرنده به خصوص شاهین بسیار رایج است تا آنجا که هواپیمایی قطر اجازه میدهد تمام مسافران با شاهین خود وارد هواپیما شوند و پرنده هم حتما باید دارای گذرنامه معتبر باشد. پرنده شاهین به عنوان نمادی از شجاعت، آزادی، عزت و استقامت در این کشور شناخته میشود. داشتن یک شاهین به عنوان نمادی از جایگاه اجتماعی فرد دیده میشود و این پرندگان اغلب با صاحبانشان در سراسر جهان سفر میکنند. و خطوط هواپیمایی قطر حداکثر به شش نفر اجازه میدهد که با پرندگان خود سفر کنند و اگر پارتی شما کلفت باشد یا شاهزاده باشید صندلیهای بیشتری را به پرندگان شما اختصاص میدهند هر چند که خدمه هواپیما مجبور باشند بعد از پرواز فضولات پرندگان را جمعآوری کنند.
*************************************
نظم و احساس در آلمان
آلمانیها این رو یاد گرفتن که در ظاهر با نظر و عقیده مخالف کنار بیایند. احتمالا تجربه جنگ جهانی و باز شدن درهای سازندگی و ورود خارجیها عامل این تعامل با دیگران و عقاید متفاوت بوده است.
وقتی وارد این کشور شدم، برخلاف نگاه قبلی ام که فکر میکردم آلمانیها نسبت به فرزندانشان خشک و بیعاطفه هستند میبینم که آنها تلاش میکنند استقلال و مهارتهای زندگی در جامعه بدون وابستگی به خانواده را به فرزندانشان بیاموزند. یعنی آنقدرها هم نسبت به فرزندانشان بیتفاوت نیستند.
در کل تربیت غرب در
برمبنای منطق هست و تربیت شرق بر مبنای احساس. در غرب فرزندان میآموزند که هر فرد
از پدر و مادر تا کودک در خانه فضای خصوصی دارند و الویت بر اساس علاقه فردی
است نه
خانواده. یعنی همان امانیسم و اصالت فرد که خاص جوامع لیبرالی است.
ولی ما در ایران فداکاری و از خودگذشتگی رو از پدر و مادرها دیدیم و از آنها و
متعاقبا از دیگران خیلی توقع داریم.
کلا در زندگی بچهها رو به پدر و مادر وابسته تربیت نمیکنند و از اون طرف انتظار هم ندارند که موقع پیری فرزندانشان کنارشان باشند. البته به این معنی نیست که همه افراد مسن تنها رها شدهاند، بلکه این انتظار رو ندارند. البته شاید این نگاه من که با تربیت عاطفی بزرگ شدم به زندگی غربی باشه. شاید برای اونها هم تربیت عاطفی ما جای تعجب داشته باشه! به نظرم چون تربیتشون بر مبنای منطق بوده در اتفاقات زندگیشون بیشتر منطقی تصمیم میگیرند تا احساسی. برعکس ما که دیدمون بیشتر عاطفی و احساسی است.
من یکبار به یک خانوم مسن در خیابان پیشنهاد دادم که در حمل بار سنگینش کمکش کنم خیلی تعجب کرد. چون اینجا افراد مسن با چرخ دستی برای خرید می آیند و با همین ساک خرید از اتوبوس و مترو به راحتی استفاده میکنند. در وسایل نقلیه عمومی صندلیهای دو ردیف اول مخصوص سالمندان و معلولین است. بنابراین به ذهنشون نمیرسه که وقتی تمام مسیرها برای زندگی تنهای من آماده شده چرا باید کس دیگهای بخواد لطف کنه.
ما معمولا واکنشهامون سریع و احساسی است از شلوغی صف تا برخورد با همسایه و همین طور حضورمون در اجتماع ولی اینجا معمولا بسیار خونسرد هستند.
لیلی مرشدزاده