یاسمین رضوی
«این موفقیت تو نتیجه یک شانس بزرگه، نه توانایی و مهارتهات» «گمان نکن چیزی که به دست آوردی، خیلی خاصه و نشون میده که تو آدم موفقی هستی، تو فقط داری سر بقیه کلاه میذاری» «هر لحظه ممکنه دستت رو بشه و همه بفهمن که در این کار تبحری نداری و چیزی که نشون دادی تا الان نتیجه ریاکاری و کلاهبرداری بوده» «محاله بتونی توی این کار موفق بشی» «امکان نداره تا آخرش بری و به نتیجه برسی، اگر قرار بود موفق بشی، تا الان شده بودی»
فکر میکنید کدام فرد بیمبالات و سنگدلی این جملات را به شما میگوید؟ تصور کنید که خطاب چنین جملات انگیزهسوز، قضاوتگر و توهینآمیز قرار گرفتهاید. چه میکنید؟ آیا حاضرید باز هم با آن شخص رابطهتان را ادامه دهید؟ آیا گمان میکنید که او فقط یک منفیباف ساده است یا به قصد مانعی بر سر پیشرفت شما و دیدن موفقیتهایتان قرار داده؟
افرادی که دچار «خودویرانگری یا سندرم ایمپاستر» هستند، مدام دارند از ین جملات به خودشان میگویند. شاید این جملات را به زبان نیاورند، اما در اعماق وجودشان چنین موضعی نسبت به استعداد، توانایی، مهارت و موفقیتهای خود دارند. در وهله اول گمان میکنند که هرگز کاری را شروع نمیکنند، بعد معتقد میشوند که حتی اگر آن کار را شروع کنند، هرگز تمامش نمیکنند و به موفقیت نمیرسند، اگر از این دو مانع سخت درونی عبور کنند و به موفقیت هم برسند، آنها کسانیاند که موفقیت خود را نمیپذیرند، در واقع معتقدند که همهچیز نتیجه شانس و زمان است و هرچیزی غیر از استعدادهای خودشان. زمانی که به «سندروم ایمپاستر» یا خودویرانگری فکر کنید ممکن است اول با خودتان بگویید که «من چنین نیستم» اما اغلب کسانی که به این سندروم دچارند، خودشان از آن خبر ندارند. ما میخواهیم در این نوشتار به نشانههای خودویرانگری در افراد اشاره کنیم. نشانههایی که میگویند باید هشیار باشید، سندروم ایمپاستر نزدیک شده یا مدتهاست که درونتان خانه کرده است.
خودویرانگری یا سندورم ایمپاستر چیست؟
نوعی اعتقاد و حس درونی درباره خودمان و موفقیتهایمان است. اینکه معتقدیم آنقدرها که دیگران میگویند باهوش و موفق نیستیم، همه دارند دربارهمان اغراق میکنند. آنچه از موفقیت درباره ما میگویند، تنها نمایشی است که از ما میبینند و نه واقعیتمان. شانس و زمان دست به دست هم دادهاند تا البختکی موفقیتی شکل بگیرد و این هیچ ربط مستقیمی به استعداد و هوش ما ندارد. دقیقتر بخواهم بگویم مثل این است که شما متعلق به این جایگاه نیستید، فقط رسیدهاید و فقط یک خوششانسی ساده باعث شده است که بدون درنظر گرفتن مهارت و تخصص و توانایی شما به این درجه برسید. خودویرانگری ارتباط مستقیمی با کمالگرایی و زمینههای اجتماعی ما دارد. تحقیقات میگویند 70 درصد مردم حداقل یک قسمت از سندروم خودویرانگری را دارا هستند و شاید برایتان جالب تر شود که بدانید این سندروم بین زنانی که موقعیت اجتماعی بالا و موفقیتهای زیادی دارند، رایجتر است. همچنین ممکن است موقتا این علائم خودویرانگری را تجربه کنید و خیلی زود متوجه شده و کنترلش کنید. مثلا روزهای اولی که به شغلی جدید وارد شدهاید شدیدا احساس بیکفایتی نسبت به کارتان داشته باشید و این را به کل زندگی هم تعمیم دهید.
علائم خودویرانگری
1ـ شک و تردید نسبت به تواناییهای خود: شک و تردید نسبت به تواناییها اگر واقعبینانه باشد، به ارزیابی درستی نسبت به خودمان میرساندمان. اینکه خودشیفت نباشیم یا نگاهی اغراقآمیز و فراانسانی نسبت به خود و تواناییهایمان نداشته باشیم و واقعیت خودمان را ببینیم، خیلی هم خوب است، اما اگر «شک و تردید» آنقدر بزرگ است که تواناییهایمان را زیر سؤال میبرد و حاضر نیست آنها را بپذیرد، ممکن است دچار خودویرانگری شدهایم.
2ـ استرس و اضطراب از نتوانستن. افراد خودویرانگر اگر به شغل یا کار جدیدی وارد شوند، یا بهشان پیشنهاد بدهند که فلان کار را انجام بدهند، مدام در این ترس و اضطراب به سر میبرند که نتوانند توقعات را برآورده کنند و مورد قبول همکار یا رئیسشان قرار نگیرند. بنابراین کار را راحت میکنند و تجربه جدید را نمیپذیرند.
3ـ برخی از خودویرانگرها خودشان در کار غرق میکنند. در واقع آنها چون تواناییهای خودشان را قبول ندارند، برای اثبات خودشان در کار دفن میشوند. بیش از بقیه سرکار میمانند، بیشتر از بقیه کار میکنند، برای کارهای اضافه پیشقدم هستند و مسئولیتهای زیادی را قبول میکنند.
4ـ آنقدر تواناییهایشان را قبول ندارند که نگاهشان به موفقیت خودشان بدبینانه است و حتی خودشان را یک کلاهبردار تصور میکنند و دائما نگراناند که دستشان رو شوند و بقیه بفهمند که تخصصی ندارند.
5ـ موفقیتهایشان را به عوامل بیرونی نسبت میدهند و نه عوامل درونی. آنچه کسب کردهاند را یا نتیجه شانس میدانند یا زمان مناسب، یا کمک دیگران و تلاش بقیه و...
6ـ اعتمادبهنفسشان پایین است و ترس از شکست دارند و همین باعث میشوند کارهایشان را یا شروع نکنند یا نیمهکاره و از ترس به موفقیت نرسیدن و شکست، رها کنند.
7ـ در مقابل تغییرات مثبت هم مقاومت میکنند. این افراد حاضرند سالها در شغلی که دوستش ندارند بمانند و آزار ببینند اما از ترس شکست به کشف موقعیت تازه و رؤیاهای شغلیشان نروند. تمایل دارند که در همان موقعیت همیشگی باقی بمانند حتی اگر انگیزه و علاقهای برایش ندارند.
8ـ برخی از خودویرانگرها مدام خود را با سختترین کارها به چالش میکشند. اهداف دورودراز و سخت درنظر میگیرند و به این وسیله پوششی بر خودویرانگریشان میگذارند.
انواع خودویرانگری
1ـ خودویرانگری متخصص:
خودویرانگرهای متخصص، تا زمانی که همه چیز را راجع به یک موضع ندانند، احساس رضایت نمیکنند. آنقدر به جستجوی اطلاعات میپردازند که از انجام وظیفهشان عقب میمانند و در واقع هیچ کار خاصی جز جمعآوری اطلاعات انجام نمیدهند. وقتی کاری به آنها پیشنهاد میشوند به این دلیل که تمام کمال همه شرایط را نمیدانند، آن را رد میکنند.
2ـ خودویرانگرهای کمالگرا
این افراد مدام دچار شک و نگرانی هستند. معمولا اهدافشان آنقدر دور و افراطی است که در رسیدن به آنها دچار مشکل شده و ناکام میمانند. غالب اوقات از خودشان ناراضیاند. این افراد به جای دیدن موفقیتهایشان و شادی برای آنها، به قسمتهایی از کار فکر میکنند که میتوانست بهتر باشد و ناشادی این امر، شادی موفقیت را میگیرد.
3ـ خودویرانگرهای نبوغ طبیعی
این افراد از هوش و استعداد خاصی برخوردارند و از بچگی هم توی گوششان خواندهاند که تو خیلی باهوشی و از پس همه کار برمیآیی. تصور این افراد این است که با نبوغ طبیعیشان باید بهسرعت بر همهچیز مسلط شوند نه با تمرین و یادگیری و پشتکار و سختکوشی و اگر با نبوغشان نتوانستند به مهارتی دست یابند احساس شرم و ضعف میکنند. این افراد به مهارت اعتقادی ندارند. حتی اگر در ظاهر چنین به نظر نرسد در اعماق وجودشان به یادگیری معتقد نیستند و به مهارتآموزی دل نمیدهند.
4ـ خودویرانگر تکنواز
این افراد ترجیحشان این است که تنها کار کنند. گروهی کار کردن را قبول ندارند و درخواست کمک کردن را بههیچعنوان نمیپذیرند و نشانه بیلیاقتی و بیکفایتی میدانند. وقتی دیگران می خواهند کمکشان کنند نمیپذیرند تا بتوانند به تنهایی ارزشهایشان را ثابت کنند. در واقع گمان میکنند کمک گرفتن باعث میشود ارزشها و تواناییهایشان زیر سؤال برود.
5ـ خودویرانگر ابرقهرمان
این افراد از خودشان توقعات فراانسانی و قهرمانی دارند. زنی را تصور کنید که هم میخواهد برترین مادر، بهترین همسر، موفقترین کارآفرین و... باشد. سختیهای زیادی را تحمل میکنند و آنقدر به خودشان فشار میآورند تا فرسوده شوند. این توقعات و فشار بیش از اندازه به خود هم بر سلامت جسمی و روحیشان و هم بر ارتباطشان با دیگران اثر بدی دارد.