فاطمه اقوامی
گوشی را که باز کردم با یک پیام عجیب و غریب روبهرو شدم. در حال رمزگشایی پیام بودم که دوستم یه پیام داد: «ببخشید... گوشی دست یگانه بود...» در جوابش زدم: «اشکال نداره عزیزم، بچه است دیگه» پیامهای بعدیش رگباری اومد: «بچه؟!... اینا بچه نیستن گودزیلان... یه گودزیلای واقعی...ما هم بچه بودیم والا... کجا از این کارا میکردیم.... کجا از این ادا و اطوار داشتیم... به خدا یه لحظه چشم ازش برمیداری ممکنه فاجعه درست کنه... حرف حسابم که تو گوششون نمیره... همشم که ازت توقع دارن...رو هم که هزارماشاالله... سنگپای قزوین جلوشون کم میاره... احترام محترام هم کلا تو مرام و مسلکشون یافت نشود...» نوشتم «یه نفسی هم بکش اون وسط... معلومه حسابی خسته و کلافهاین از دست به قولت خودت گودزیلات» جواب داد: «بله، به زبون اینا بخوام بگم رد دادم دیگه»
این روزها این قبیل مکالمات از زبان بزرگترها زیاد شنیده میشود... نه فقط بزرگترها، حتی آنهایی که یک روز از سوی نسلهای ماقبل خودشان ملقب به عناوینی چون گودزیلا بودند، حالا بچههای چند سال کوچکتر از خودشان را به این نام میشناسند و از رفتار و کردارشان متعجب میشوند... همه این تعجبها و گلایهها و کشمکشها و احیانا جنجالها و دعواها ریشه در پدیده اجتماعی دارد که با نام «شکاف نسلی» شناخته میشود و ما میخواهیم این هفته در کنار شما کمی دربارهاش بخوانیم و بدانیم... با ما همراه باشید.
مشکلی به قدمت تاریخ
تفاوت بچههای امروز و سبک زندگیشان با نسل گذشته و اعتراضاتی که از سوی بزرگترها نسبت به این قضیه مطرح میشود، آنقدر زیاد است و به چشم میآید که انگار این فقط نسل جدید و امروزی است که با گذشته خود تفاوت دارد. اما اگر تاریخ را ورق بزنیم و زندگی نسلهای مختلف را با دقت نگاه کنیم، میبینیم که این اختلافات فکری و رفتاری بین نسلی همیشه و در همه جا وجود داشته، هر چند شدت و ضعف آن در دورههای مختلف، متفاوت بوده است. مثلا نسل امروز در فاصله گرفتن از نسل گذشته خود چنان رکورددار هستند و تعجب همگان را برانگیختهاند که از آنها با عناوینی چون گودزیلا و دراکولا و ... نام برده میشود.
به این جمله توجه کنید: «اگر اجازه دهیم اعمال بیسابقه نسلهای جوانتر ما ادامه یابد، تمدن ما محکوم به نابودی است.» در نگاه اول به نظر میرسد این جمله در همین زمان و در وصف نسل امروز گفته باشد اما جای بسی شگفتی است که این گفتار بر یک لوح باستانی کشف شده در شهر «اور» یکی از مراکز مهم تمدن سومری که حدود 3500 سال قبل از میلاد شهر آبادی بوده، نقش بسته است. یعنی از همان زمانهای دور هم مسأله تفاوت نسلی مطرح بوده است.
این سخن افلاطون در کتاب «پنج رساله»اش که اذعان میدارد: «حقیقت این است که بین ما و پدرانمان اختلاف زیادی هست و از این بابت شرمساریم، اما پدرانمان را سرزنش می کنیم که وقتی جوان بودیم در تربیت ما کاهلی کردند و بیشتر به امور دیگران پرداختند تا به تربیت فرزندانشان» نیز دلیل دیگری بر این مدعاست که بحث اختلاف و تفاوت نسلی مسأله امروز و دیروز نیست بلکه قدمتی تاریخی دارد و از زمانهای دور مطرح بوده است.
یک نسل؛ تجربهکنندگان روزهای مشترک
قبل از هر چیز باید برایمان روشن شود که منظورمان از نسل چیست. این واژه در دایرهالمعارف علوماجتماعی، اینگونه تعریف شده است: «نسل در جمعیتشناسی به گروهی از افراد اطلاق میشود که مرحلهای از حیات را با یکدیگر آغاز کرده یا پایان داده باشند.»
البته باید بدانیم در تعریف این مفهوم بین اندیشمندان اختلاف نظر هست و آنها به تعریف واحدی دست نیافتند هر کس از منظر خاص خود به این مقوله نگاه کرده است. هرچند شباهتهای زیادی در بین تعاریف آنها به چشم میخورد.
از نظر هیوز هر نسل بر پایه تجربیاتی که افرادش در آن شریک بودهاند حد و مرزی از خود به دست میدهد و در واقع خوشهای حول محور اینگونه تجربهها تشکیل میشود. یعنی اگر کسانی با افراد 15 سال بزرگتر از خودشان در رویدادهای روانی تعیینکننده شریک بوده باشند، ممکن است خود را به این افراد نزدیکتر حس کنند تا به اشخاصی که سنشان اندکی از آنها کمتر است ولی به آن حوادث قد نمیدهد. نمونه چنین مسألهای نسلهایی است که در دو جنگ جهانی شرکت داشتند. بالس تعریف نسل را کار آسانی نمیدارد و معتقد است که از برخی جهات میتوان یک نسل را فاصله میان والدین با فرزندانش در نظر گرفت. به این ترتیب بسیاری از مردم در طول زندگی خود شاهد حضور سه نسل هستند.
بیکر نسل را گروهی از افراد میداند که در فاصله زمانی معینی به دنیا آمدهاند، گروههایی که مقارن با یک رویداد تاریخی بودهاند نیز تحت عنوان نسل آن رویداد میشود نام برد. مثل کسانی که تجربه جنگ داشتهاند.
کارل مانهایم که بنیانگذار نظریه نسل تاریخی است اعتقاد دارد واحد نسلی بیشتر از یک گروه سنی ـ زیستی است. یک واحد اجتماعی است که از طریق موقعیت ساختاری مشترک، سیستم ظرفیتی مشترک و خودآگاهی با یکدیگر پیوند یافته و دارای کنش متقابل اجتماعی انسجام میان اعضا میباشد. از نظر او، نسل محور و محمل انتقال و تداوم جهتگیریهای فکری و فرهنگی جدیدی است که در بستر اجتماعی و تاریخی ویژهای که هر نسل معین در آن رشد کرده، ریشه دارد.
در کل با توجه به تعاریف متعدد، میتوان گفت هر نسلی میتواند شیوه زندگی، شیوه احساس، اندیشه، عمل خاص خود را داشته باشد و براساس شرایط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و موقعیت زمانی و مکانی خاص خود عمل کند.
از اشتراک، تفاوت یا تعارض شیوههای مختلف نسلها با یکدیگر است که مفاهیمی چون توافق نسلی، تفاوت نسلی و شکاف یا گسست نسلی سربرمیآورد.
ماجرا از کجا شروع شد؟
درست است که همانطور که اشاره کردیم مسأله تفاوت و شکاف نسلی از قدیمالایام در جوامع مختلف مورد توجه بوده است اما به نظر بسیاری از صاحبنظران موضوع شکاف نسلی مثل بسیاری از مسائل دیگر محصول دوره مدرن است و این پدیده تا زمان پیدایش جامعه صنعتی مسألهای قابل طرح و بررسی به شمار نمیرفته و آنقدر آشکار و واضح نبوده که به عنوان یک مسأله اجتماعی حاد تلقی شود.
تغییرات در قدیم بسیار کند و بطئی صورت میگرفته است برای همین تعارض و تضادی در پی نداشته و منجر به شکاف نسلی نمیشده است. اما با ورود به قرن بیستم و بروز اتفاقاتی مانند ظهور تکنولوژیهای جدید، گسترش شهرنشینی و حوادث اجتماعی بزرگی چون جنگ جهانی دوم زندگی مردم تحت تأثیر قرار گرفت و تغییرات گستردهای در عرصه جهانی و در همه زمینهها در پی داشت. ابتدا تحولات ساختاری و عینی و ملموس و سپس تحولات ذهنی و غیرملموس باعث شد موقعیت اجتماعی نسلها بهخصوص نسل جوان تغییر کند.
از آغاز قرن بیستم و بهویژه از اواسط آن با روند نوسازی جهانی و با ظهور تکنولوژیهای مختلف اول جوامع پیشرفته و به دنبال آن جوامع در حال توسعه با تغییرات سریع و متنوعی روبرو شدند که بین دنیای و شیوه زندگی سنتی آنها و جامعه مدرن جدیدشان یک شکاف عمیق به وجود آورد. از آنجا که جوانان و نسل جدید نسبت به نسل قدیم و سالمند آگاهی و مهارت و توانایی بهتری برای مواجهه با زندگی و جهان مدرن داشته و دارند و از طرفی نهادهای سنتی مانند خانواده در انطباق خود با شرایط جدید ناکارآمد جلوه کردند باعث شد موقعیت نسلهای جوان تغییر پیدا کند. حضور اینترنت و جهانی شدن تکنولوژی و فرهنگ هم به کمک آمد و شکستن مرزهای جغرافیایی و برهم معادلات زمانی و مکانی موجب شد نسل جدید جدا از مسائل مرتبط با شرایط محیطی و فرهنگی خود در معرض ارزشها، هنجارها و فرهنگهای مختلف دیگری هم قرار بگیرد. همه این عوامل زمینه فاصله گرفتن نسل جدید از نسل گذشته خود را فراهم کرد. و این ماجرا تا به امروز ادامه دارد.
تفاوت، شکاف، گسست و مابقی قضایا
همانطور که گفتیم از دهه 90 میلادی به دلیل انقلاب صنعتی تغییرات شتاب شدیدی پیدا کرد و دگرگونی همهجانبه آغاز شد. نظام اجتماعی یکی از این مقولاتی بود که تحت تأثیر این دگرگونیها قرار گرفت و در برخی موارد دچار تغییرات بنیادی شد. جامعه ایران هم در مسیر گذر از جامعه سنتی به مدرن از این تغییرات بینصیب نماند. حالا دیگر تحرکات نسلی مفهوم نسل را در جامعه ایران تغییر داده است. تا قبل از دهه 70 افراد یک دهه را به دلیل دارا بودن خصوصیات و سلایق مشترک در یک دسته و نسل قرار میداد اما از دهه 70 به این طرف به دلیل تحولات اجتماعی، ورود به عرصه فضای مجازی و ارتباطات، تفاوتهای نسلی به 5 سال و حتی کمتر رسیده است. یعنی هر 5 سال تفاوتهایی در نسل جدید رخ میدهد و آنها را با سالهای پیش از خود تا حدودی متمایز میکند.
درباره تفاوتها و اختلافات نسل با یکدیگر مفاهیم زیادی به کار برده شده است. مفهوم شکاف نسلی رایجترین مفهوم جامعهشناختی در حوزه ادبیات نسلی است و به دلیل تشابهات این مفهوم با با دیگر مفاهیم اختلافات نسلی جای همه آنها به کار میرود در صورتی هر یک معنای جداگانهای دارند و نباید به جای یکدیگر استفاده شوند.
در کل باید بدانیم که از دیدگاه روانشناختی و جامعهشناختی به صورت طبیعی بین باورها و بینشها، منشها و خواستههای دو نسل تفاوتهایی وجود دارد و هیچ نسلی آینه تمام نمای نسل قبل خود و دربردارنده خصلتهای آنها نیست بلکه هر نسلی شرایط و خصوصیات روانی و اجتماعی خاص خود را دارد.
در بحث تفاوتهای بین نسلی مسأله اصلی چگونگی تداوم فرهنگ و ارزشهای یک جامعه از نسلی به نسل دیگر است. اگر فرهنگ یک جامعه به نحو مطلوبی از یک نسل به نسل دیگر منتقل شود و باز تولید فرهنگی به درستی انجام گیرد و مانعی در این راه نباشد، اشترکات فرهنگی دو نسل بالا میرود و اختلاف و تفاوت فاحشی میان دو نسل رخ نمیدهد.
اما اگر این فرآیند به علل داخی و خارجی دچار مشکل شود و به طور ناقص انجام گیرد بین نسل قدیم و جدید فاصله میافتد و تفاهم و درک متقابل آنها از هم دچار مشکل میشود.
گاهی برای این اختلافات نسلی از مفهوم تفاوت نسلی استفاده میشود که این مفهوم به همان تفاوت اندک و طبیعی بین ارزشها، هنجارها و نگرشهای دو نسل که در بالا گفته شد، اشاره دارد. این تفاوتها عمدتا ریشه روانشناختی دارند و به شرایط متفاوت عاطفی و روانی که افراد در سنین مختلف بازمیگردد.
اما اگر این تفاوتها زیادتر شده و منابع هویتی تقویتکننده یکدیگر نباشند و پیوستگی نسلی را به دنبال نداشته باشد زمینه برای ظهور و بروز تعارض نسلی فراهم میشود. در این حالت افراد هویت و رفتار خود را در تعارض با گذشتگان خود میبیند.
و اما حالت مخاطرهآمیز این اختلافات نسلی، حالت گسست و انقطاع نسلی است. انقطاع نسلی به معنای بریدگی و فاصله افتادن کامل میان دو نسل است. یعنی دورشدن تدریجی دو یا سه نسل پیاپی از یک دیگر، از حیث جغرافیایی ،عاطفی ، فکری ، و ارزشی.
البته ذکر این نکته ضروری است در تعاریف اندیشمندان گاهی این مفاهیم با اندکی تغییر به کار رفته است مثلا برخی شکاف و انقطاع نسلی را به یک مفهوم به کار میگیرند اما عدهای دیگر انقطاع نسلی را بزرگترین و گستردهترین اختلاف و تفاوت بین نسلی میدانند و بین این مفهوم و شکاف نسلی تمایز قائلند و شکاف نسلی را برای وجوه نازلتر این اختلاف به کار میبرند.
در فرهنگ آکسفورد شکاف نسلی به عنوان اختلافی در نگرش یا رفتار جوانان و افراد سالمندتر تعریف شده است که موجب عدم فهم متقابل آنها از یکدیگر میشود. در فرهنگ وبستر شکاف نسلی به عنوان اختلافی گسترده در خصلتها و نگرشهای میان نسلی تعریف شده است.
تفاوت از زمین تا آسمان است!
این روزها تفاوتهای میان نسل قدیم و جدید امری مخفی و پوشیده نیست و نیاز به تحقیق و تفحص ندارد و پی بردن به آن کار سختی به نظر نمیرسد. حتما همه ما در خانواده و محیط اطرافمان به آن برخوردهایم.
در یک نگاه کلی شاید بتوان تمام تفاوتهایی که میان دو نسل وجود دارد را در دستهبندی زیر
دنبال کرد:
1. تفاوت در آرمانها
و هدفهای دو نسل
2. تفاوت در مفاهیم دو نسل
3. تفاوت در الگویابی و گروههای مرجع
4. تفاوت در اصطلاحات روزمره دو نسل
5. تفاوت در ظاهر، پوشش و نوع سخن گفتن در میان دو نسل
6. تفاوت در انتظار از زندگی و به تبع آن تفاوت در سبک زندگی
این روزها سبک پوشش نسل جدید با نسل گذشته تفاوتهای فاحشی
دارد. استفاده از برخی واژهها توسط نسل جدید که بیشتر در بستر فضای مجازی و نوع
مراوادت آن شکل گرفته، برای خیلی از ما قابل فهم و درک نیست. شکست کلمات و وارد
کردن برخی لغات غلط به دایره واژگان فارسی از آن تفاوتهای نسل جدید است که مورد
توجه بسیاری از دغدغهمندان و علاقهمندان به زبان فارسی قرار گرفته و آنها را
بابت ضرباتی که این مسأله بر پیکر زبان شیرین و غنی فارسی میزند، نگران کرده است.
نسل جدید نسلی است که مادیگرا و مصرفگرا شده و زندگیاش از طریق رسانههای مختلف
چون ماهواره و فضای مجازی به دنیا گره خورده است. او از طریق این فضا در معرض ارزشها،
هنجارها، فرهنگهای مختلف و متنوعی قرار میگیرد که ممکن است هزاران فرسخ با شرایط
محیطی و تفکرات نسل قبل از او فاصله دارد. توقع و اهداف او از زندگی با نسل گذشته
بسیار تغییر کرده است. مفهوم ازدواج برای او متفاوت از دیروز است. نسل گذشته
ازدواج را امری طبیعی و ضروری میداند در حالیکه معمولا در تفکرات نسل جدید چنین
ضرورتی جایی ندارد. تفکر نسل قدیم و جدید در مسائلی مثل سن ازدواج، سن بارداری،
تعداد فرزندان و... هم بسیار متفاوت از هم است. ساختار قدرت خانواده نسبت به قدیم
تغییر کرده و ساختار پدرسالارانه خانواده توسط نسل جدید به چالش کشیده شده است.
مسائل اخلاقی چون احترام به بزرگترها، صلهرحم، حقوق همسایگی و... نیز با تغییرات
اساسی روبهرو بوده است. مثلا قدیمترها بچهها خود را موظف میدانستند حتما در
هفته به پدر و مادر خود سری بزنند و از نزدیک آنها را مورد تفقد قرار دهند یا به
دیدار خویشان خویش بروند ولی حالا ارتباطات فضای مجازی جای صلهرحم حضوری را گرفته
است. خلاصه که خیلی چیزها تغییر کرده است و بین دیدگاه، سلیقه، پوشش، نوع مکالمات
و... نسل قدیم و جدید تفاوت از زمین تا آسمان است.
شکاف نسلی جامعه ما چقدر عمق دارد؟
صاحبنظران دیدگاههای متفاوتی درباره شکاف نسلی در ایران دارند:
1. برخی معتقد به شکاف نسلی هستند و مدرنیته، تحولات سریع اقتصادی ـ اجتماعی، فرآیند جهانی شدن، تغییرات جمعیتی، تأثیر نخبگان و... را از جمله عوامل به وجود آورنده این شکاف نسلی میدانند.
در همین دسته دو نوع نظر و گرایش وجود دارد:
ـ عدهای به شکاف نسلی به وجود آمده خوشبین هستند و آن را برای جامعه رو به سوی آینده تحولی اساسی و لازم برمیشمرند.
ـ اما عدهای به این مسأله نگاه مثبتی نداشته و آن را منشأ بحران هویت و گسست جوانان از تاریخ و فرهنگ دینی و ملی میدانند.
2. دیدگاه دوم متعلق به کسانی است که قائل به شکاف و گسست نسلی نیستند و اختلاف بین نسلها را در حد تفاوت نسلی میدانند. در این دسته برخی از روانشناسان قرار دارند که تفاوت نسلی را ناشی از پدیدههای بیولوژیک و روانشناختی میدانند و متفکران اجتماعی این دسته نیز معتقدند تفاوتهای نسلی امری طبیعی است و نمیتواند موجب شکاف یا گسست شود.
3. این دسته مسأله اصلی را گسست فرهنگی میدانند نه گسست نسلی. آنها شکاف نسلی را جزو مسائل اجتماعی به حساب نمیآورند و آن را ناشی از مقضیات سنی میدانند اما گسست فرهنگی را براساس اختلاف نسلها توضیح میدهند.
4. و اما دسته آخر عدهای از متفکران اجتماعی هستند که با بیم و امید به پدیده شکاف نسلی نگاه میکنند و معتقدند درست است که ما در وضعیت گسست قرار نداریم اما اگر شرایط فعلی درست مدیریت نشود پتانسیل تبدیل تفاوت نسلی به شکاف نسلی وجود دارد.
در یک جمعبندی کلی و با توجه به نتایج تحقیقات انجام شده در بحث شکاف نسلی در جامعه باید گفت خوشبختانه جامعه ما هنوز به مرز شکاف و گسست نسلی نرسیده است و تحولات و اختلاف نسلی موجود را میتوان بر اساس تفاوتهای نسلی توضیح داد که این تفاوتها لزوما به شکاف و گسست نسلی منجر نمیشود. آنچه امروز به عنوان شکاف نسلی مطرح میشود، تنها فاصلهیای است که از جهت نگرش، شناخت، کنش بین دو نسل گذشته و آینده دیده میشود. و اساسا برخی از متفکرین وقوع گسست و انقطاع نسلی را در جهان واقع رد میکنند. البته این به آن معنا نیست که باید با خیال آسوده همین مسیر را دنبال کنیم. اگر این تفاوتهای نسلی امروز به درستی شناسایی نشده و برای حل راهکاری اندیشیده نشود مطمئنا بیش از امروز برای ما مشکلساز خواهد شد و جدال بین نسل امروز و دیروز گستردهتر و عمیقتر ادامه خواهد یافت.
این تفاوتهای نسلی در کجا ریشه دارد؟
شواهد حاکی از آن است که بسیاری از تفاوتهای بین نسلی امری طبیعی و از عوامل مختلف طبیعی یا شرایط خاص جامعه و جهان کنونی ناشی میشود. عواملی چون:
1. شرایط سنی: بخشی از تفاوتها و فاصلههای بین نسلی ناشی از تفاوتهای سنی است. هر انسانی در دورههای مختلف سنی اقتضائات روحی و شرایط خاصی دارد که در خواستها، نگرش و باورهای او تأثیرگذار است. مثلا افراد در مرحله نوجوانی و جوانی مطلقگرا، تحولطلب، اهل ریسک و خطر، آرمانگرا و... هستند ولی همین افراد در سنین بالاتر و میانسالی تفاوت رفتاری دارند. بنابراین تفاوتهای نسلی گاهی اوقات ناشی از همین اقتضائات سنی است.
2. شرایط جهانی: در دهههای اخیر در عرصه جهانی تحولات عظیم و گسترده فرهنگی ـ اجتماعی رخ داده که موج سنگین و تکاندهنده آن همراه با رشد بی حد و حصر ارتباطات و تکنولوژی ضربات سنگینی بر پیکر فرهنگهای مختلف وارد ساخته است. مواجهه با پدیدههای جدید و رسیدن به نقطه تعادل زمانبر است و در این شرایط است که نسل جوانی که بیشتر در معرض این تحولات قرار دارد با فرهنگ و باورهای گذشته جامعه خود فاصله گرفته و تفاوتهای نسلی بروز میکند.
3. تفاوتهای درون نسلی: بسیاری از آنچه که ما به تفاوت نسلی نسل جدید نسبت میدهیم و مثلا او را از عقاید و باورهای گذشته دور میدانیم، درون یک نسل نیز وجود دارد حتی شاید اگر دقت کنیم قویتر و عمیقتر هم باشد. مگر همه اقشار، گروهها و افراد نسل پیشین افرادی معتقد به ارزش ها و اعتقادات ديني و ملتزم به آداب و سنتهاي اصيل فرهنگي جامعه بودهاند؟! د.
4. عدم درک متقابل و انتظارات غیر منطقی از نسل غیر خود: یکی از مشکلات بین نسلی عدم درک متقابل و انتظارات و توقعات خارج از توان و ظرفیت از نسل غیر خود است که میتواند زمینهساز بسیاری از نزاعها و کشمکشها و اختلافات بین نسلی شود. این مورد بیشتر در خانوادهها و بین والدین و فرزندان رخ مینماید.
چه باید کنیم؟
به نظر میرسد در قدم اول باید بپذیریم که تفاوت نسلی امری طبیعی است و نسل جوان باید متفاوت از نسل پیشین خود باشد وگرنه جامعه راکد میماند و میمیرد. به صورت کلی ما نمیتوانیم مانند گذشته فکر کنیم چرا که جامعه در حال حرکت است.
تمام تقصیرها را گردن نسل جدید نیندازیم. این کسانی که ما آنها را گودزیلا خطاب میکنیم تربیت یافته خودمان و نسل گذشتهاند. کمی باید به این قضیه فکر کنیم کجای کار اشتباه کردیم.
باید امر جامعهپذیری کودکان و نوجوانان و جوانان را جدی تلقی کنیم چرا که در این فرآیند افراد آداب، سنن و عقاید یک جامعه را فرا میگیرند.
نسل پیشین باید مطالبات نس جوان را به رسمیت بشناسد. بیتوجهی به این مطالبات و ارضا نکردن خواستهای آنان موجب سرخوردگی و فاصله گرفتن از نسل گذشته میشود.
ارائه الگوهای ایدهآل و مناسب از نسلهای پیشین به نسلهای جدید یکی دیگر از راههای صحیح جامعهپذیر کردن افراد بهشمار میرود. آنها از این طریق میتوانند به درک درستی از عقاید، باورها برسند که این مسأله کمک بزرگی به کمکردن فاصله نسلها میکند.
براي ايجاد تفاهم و شكلگيري تعامل مناسب ميان نسلها، نیاز به یک زبان مشترك است. زباني كه بر پايه همدلي باشد و عاري از سوء تفاهم و بدبيني، ما باید نسل جديد را باورکرده و روی همكاري و همفكري آنها براي حل مشكلات حساب باز کنیم.
در آخر این را هم بگوییم که نسل قدیم هم باید چند قدمی رو به جلو برداشته و خود را به روز کند تا بتواند فضای نسل جدید را درک کرده و فاصلهها را کم کند.
ﻣﻨﺎﺑﻊ:
ﻓﺮآﯾﻨﺪ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻧﺴﻠﯽ ﺑﺮرﺳﯽ ﻓﺮاﺗﺤﻠﯿﻠﯽ در اﯾﺮان
/ ﺗﻘﯽ آزادارﻣﮑﯽ ﺷﮑﺎف ﻧﺴﻠﯽ ﯾﺎ ﮔﺴﺴﺖ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ / ﺳﻌﯿﺪ ﻣﻌﯿﺪﻓﺮ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺷﺪن و ﺷﮑﺎف ﺑﯿﻦ ﻧﺴﻠﯽ
/ رﺿﺎ ﻓﺮاﺷﺒﻨﺪی، زﯾﻨﺐ ﺣﯿﺪری و... ﺷﮑﺎف ﻧﺴﻠﯽ: ﺗﻮﻫﻢ ﯾﺎ واﻗﻌﯿﺖ؟ / ﺣﯿﺪر ﺟﺎﻧﻌﻠﯽ زاده، ﻣﺤﻤﺪرﺿﺎ
ﺳﻠﯿﻤﺎﻧﯽ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ واﻗﻌﯿﺖ ﺷﮑﺎف ﻧﺴﻞ ﻫﺎ / ﻋﻠﯽ ذواﻟﻌﻠﻢ ـ ﺧﺒﺮﮔﺰاری ﻓﺎرس ﺗﻔﺎوت ﺑﯿﻦ ﻧﺴﻠﯽ ﺑﻪ ﭘﻨﺞ ﺳﺎل رﺳﯿﺪه اﺳﺖ ﺗﺴﻨﯿﻢ اﻧﻘﻼب ﻧﺴﻞ ﻫﺎ:
اﻧﻘﻼب اﺳﻼﻣﯽ و ﻣﻮاﺟﻬﻪ ﺑﺎ ﻧﺴﻞ ﺳﻮم / ﻋﻠﯿﺮﺿﺎ ﻣﺤﻤﺪی ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺗﻔﺎوت ارزﺷﯽ ﻧﺴﻞ واﻟﺪﯾﻦ و ﻓﺮزﻧﺪان
در ﺷﻬﺮﺳﺘﺎن ﻧﻮرآﺑﺎد ﻟﺮﺳﺘﺎن / ﺧﺪﯾﺠﻪ ﺳﻔﯿﺮی، آﻣﻨﻪ اﺑﺮاﻫﯿﻤﯽ