کد خبر: ۵۱۳۴
تاریخ انتشار: ۲۰ مرداد ۱۳۹۹ - ۰۹:۲۶
پپ
صفحه نخست » یار مهربان


من هیچ‌کاره بودم؛ خاطرات حاج حسن روحانی‌نژاد، جهادگر و خیر خستگی‌ناپذیر تبریزی توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد

این کتاب قصه خودنوشت مردی هشتاد ساله است که در زندگی‌اش هر لحظه که خواسته بایستد و نفسی تازه کند، چشمش به کمبودها و رنج‌های دیگران افتاده و همین او را به ادامه دویدن واداشته است. کسی که برای ساختن دنیای بهتر، منتظر هیچ دولت و ارگانی نمانده و با دست خالی معجزه کرده و پیش رفته. معلولان را سروسامان داده، صدها مدرسه ساخته، مسجدهای زیادی را بناکرده و یا بهبود داده، نمازخانه و ورزشگاه و خانه برای محرومان ساخته و بیش تر از همه این ها «دل»‌ها را آباد کرده و هروقت که کسی از او تشکر کرده، بالا را نگاه کرده و از ته قلبش گفته: به خدا که «من هیچ کاره بودم!»

برشی از کتاب:

در کلاس، یکی از بچه‌ها لباس و کفش نامرتبی داشت و کتش مثل کت سوزنبانان ایستگاه قطار آن‌قدر بزرگ بود که بیچاره آستین‌های کت را چند دفعه به بالا تا کرده بود تا دستش از آستین بیرون بیاید. من پنهانی مداد، دفتر و... هر چه به دست می‌آوردم به او کمک می‌کردم. روزی که بچه‌ها به‌طور اتفاقی متوجه این کمک‌های پنهانی من شدند، فریاد زدند: آقای مدیر، او پسر حاج‌‌سعد‌اله است. از شنیدن این مطلب یکه خوردم و از تعجب خشکم زد.

حالت عجیبی به من دست داد. با خود گفتم: «خدایا! این اتاق، مثل قبر است. دوستانم رفتند، پدر و مادرم در تبریز هستند. تاریکی محض اتاق را فراگرفته و من تنهای تنها مانده‌ام.» این احساس خیلی به من فشار آورد.

ـ خدایا! حالا من توی قبر هستم ولی این قبر با قبر حقیقی یک تفاوت دارد. در قبر حقیقی من نمی‌توانم بیرون بیایم ولی از این قبر می‌توانم بیرون بیایم و با تو رازونیاز کنم. ناگهان تصمیم گرفتم کاری کنم که مُرده‌ها نمی‌توانند بکنند.

کتاب من هیچ کاره بودم؛ خاطرات خود نوشت حاج حسن روحانی‌نژاد، جهادگر و خیر خستگی‌ناپذیر تبریزی در قطع رقعی و 418 صفحه توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد

علاقه‌مندان جهت تهیه این کتاب می توانند از طریق سایت nashreshahidkazemi.ir یا ارسال نام «من هیچ کاره بودم» به سامانه پیامکی ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ کتاب را با تخفیف ویژه و دستخط یادگاری نویسنده تهیه نمایند.


نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: