باران زعیمی
روی ماهش را ببوس. اجازه نده گونههایش در حسرت داغی یک بوسه، کوچه به کوچه و پیچ به پیچ بگردد. فرزندت را و بهخصوص دخترت را در آغوش بگیر و ببوس، هزاران بار. بگذار ریشههای عاطفهاش محکم باشد و دلش قرص تا آرزومند گرمای آغوش گرگها نشود.
نگران لوس شدن عزیزانت نباش. محبت کردن و دل دادن به آنها که دوستشان داریم رشتههای پیوند را محکم میکند و نجات را محتملتر. برخی اینگونه محبتورزی را ناپسند و قبیح میدانند. برخی بر عواطف درونی خود غل و زنجیر میزنند تا مبادا روزی روزگاری آن عزیز گرامی، برایشان شاخ شود و قدر دو، سه کیلو محبتی را که عطا کردهاند، نداند و قیمتش را پرداخت نکند!
برای بعضی نیز محبت یعنی یک اتاق اسباببازی یا یک کمد لباس و عطر و طلا. پشتوانه عواطف آنها عابر بانکی پر از پول است. اینجا همه چیز بوی بازار و معامله میدهد حتی رابطه با جگرگوشهشان. «دوستت دارم»هایشان یعنی حقالسکوت، یعنی مطیع و تسلیم تمام خواستهها شدن، یعنی عرضه و تقاضای بیضابطه توقعات. گروهی هم که کلا از عاطفه و رحمت به دور هستند و معلوم نیست برای چه زندهاند.
اگر بتوان برای بیرحمی و سنگدلی درمانی پیدا کرد و قید خودخواهی و راحتطلبی را زد، میتوان ثمره شیرین عشق و محبت واقعی را دید. امتحانش نهتنها ضرری ندارد بلکه بسیار هم پرمنفعت است. بیا و هر روز بگو دوستت دارم. هر روز بگو عزیزم، بگو میوه دلم. از صمیم قلب و صادقانه بگو «دورت بگردم، تصدقت شوم» و خیالت راحت باشد که هیچ گلی با سیراب شدن از این واژهها پررو و پرتوقع نمیشود. فقط امنیت پیدا میکند و سرش را راحت بر بالین میگذارد. خیالش راحت میشود که پدری، مادری، همسری یا فرزندی هست که بیچشمداشت دوستش دارد. حواسش به او هست و تنهایش نمیگذارد، مگر اینکه دست سرنوشت سایهاش را کوتاه کند.
جای دوری نمیرود اگر در محبت هم خداگونه باشیم. مگر خدا برای هر رحمتی که لحظه لحظه زندگی ما را پر کرده حساب میکشد؟ مگر تعداد قطرههای باران را که بر گونههای ما مینشاند، میشمارد؟ مگر مراقب است بیش از حد جنبهمان نفس نکشیم؟! بیحساب و کتاب رنگها، ابرها، عطر گلها و زلالی آبها را نثار مخلوقاتش میکند و اینها را حتی از گنهکاران نیز دریغ نمیکند.
پس بگذار محبت ستون زندگیات و آغوشت پناهگاه همیشگی وابستگانت باشد. چه برای آنها که قدر میدانند و چه آنها که قدر نمیدانند. در کنار بوسههای بیحساب و کتاب بر پیشانی همسر و گونههای فرزند، یادت نرود دست و پای مادر را هم ببوسی که آستانه کعبه است و دروازه بهشت و حواست باشد دست پدر را ببوسی و بر چشم بگذاری که سایه عرش خداست. شاید سخت باشد اما نقشه راه گنجهای ابدی است. این ثروت بیانتها را انتخاب کن.