فاطمه اقوامی
اصل خبری که پخش شد در حد یک خط بود... یعنی هنوز کسی نمیدونست دقیقا چه اتفاقی افتاده، اما کمتر از یک ساعت وقتی به اینستاگرام سر زدم، با صحنهای باورنکردنی روبرو شدم... مخالف و موافق دست به قلم شده بودند و همین طور پشت سر هم تحلیلهای مختلف درباره این خبر یک خطی منتشر شده، ارائه میدادند... آدم احساس میکرد در یک کنفرانس علمی نشسته و صاحبنظران یکی یکی پشت تریبون قرار میگیرند و نظراتشون رو ابراز میکنند... البته اینجا خیلی نظرات کپی شده از روی دست هم بود... رسیدم به صفحه یکی از دوستان قدیمی... او هم یک استوری مخالف گذاشته بود... یکم برام سؤال شد... خوب میشناختمش... خیلی اهل مباحثی از این دست نبود و ذهنش رو درگیر نمیکرد... نمیخواستم خیلی وارد بحث بشم فقط چند تا استوری و پست توضیحی مخالف نظرش براش فرستادم و سکوت کردم تا ببینم واکنشش چیه! وقتی مطالب ارسالی من رو دید، جملهای گفت که یه علامت سؤال خیلی بزرگ رو کلهام سبز کرد؛ «چه میدونم! اینقدر مطالب مختلف و دروغ شنیدم که نمیدونم دقیق چی به چیه! فقط این پست رو یکی از دوستام گذاشته بود منم گذاشتم!»
من در جواب گفتم اتفاقا منم دقیق نمیدونم ماجرا چیه، اون مطالب ارسالی هم نمیدونم تا چه حد درسته، فقط ارسال کردم که برخی از اطلاعات دیگه رو هم بشنوی و به این فکر کنی که شاید تحت جو رسانهای قرار گرفتی!»
ماجرای این گفتگوی دوستانه به خوشی و با پاک کردن اون پست تموم شد اما ذهن من مشغول این سؤال شد که چرا خیلی از ما تو فضای رسانه خیلی راحت و بدون علم و آگاهی دقیق به صرف شنیدن از یک فرد یا خبرگزاری خارجی یا یک کانال در فضای مجازی مطلبی را منتشر میکنیم؟! یا اصلا چرا به محض خواندن مطلبی یا دیدن عکس و فیلمی بدون اینکه تحقیقی و تفحصی کنیم، آن را درست قلمداد کرده و منفعلانه میپذیریم؟! اگر در دنیای واقعی چنین رفتاری از کسی سر بزند و بدون اطلاع از موضوعی صحبت کند، آیا ما او را بیسواد نمینامیم؟!
اتفاقات مشابه با آنچه که در بالا گفته شد، در طول سالهای اخیر بارها در فضای مجازی رقم خورده و باعث شده مبحث سواد رسانهای بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد و اهمیتش مشخص شود برای همین ما هم تصمیم گرفتیم این هفته در کنار شما کمی درباره این موضوع مهم و حیاتی بخوانیم و اطلاعاتمان را افزایش دهیم.
زندگی بر مدار رسانه
زمانی برای داشتن یک رادیو ساده که آن زمان نامش گیرنده بود، نیاز بود افراد سری به شهربانی بزنند و مجوز کسب کنند اما حالا و در دوران ما زندگی بدون رسانهها قابل تصور نیست. از صبح علیالطلوع که از خواب بلند میشویم تا زمانی که به رختخواب بازگردیم با رسانههای مختلفی سر و کار داریم. بشر با ورود به قرن بیست و یکم و در پی انقلاب ارتباطی و اطلاعاتی، تحت تأثیر بمباران رسانهای قرار گرفته است. رسانههایی که نقشی عمده در شکلگیری رفتار، عقاید، عواطف و روابط فردی و اجتماعی ما بازی میکنند. زندگی این روزها در بین رسانههای مختلف محصور شده است و آنها در حوزههای مختلف این زندگی نقش دارند و افکار عمومی ما را شکل میدهند. خلاصه آنکه نمیشود رسانهها را از دنیای امروز خودمان حذف کنیم. آنها همه جا هستند و هر کدام به گونهای خاص بر انتقال واقعیتها، دریافتها، نتیجهگیریها، حتی بر دگرگونی آداب و سنن اجتماعی ـ اخلاقی ما تأثیر دارند.
با مشخص شدن جایگاه مهم رسانهها در زندگی امروز، نوبت به آن میرسد که بدانیم چطور این بخش همپای زندگیمان را مدیریت کنیم. یعنی همان طور که روش درست زندگی و وجوه مختلف آن را میآموزیم باید درباره این بخش هم اطلاعات و مهارت کسب کنیم.
باسواد کیست، بیسواد کیست؛ مسأله این است!
در دورانی نه چندان دور اکثرا این پیرمردها و پیرزنها بودند که بهخاطر نداشتن شرایط تحصیل آنها را بیسواد میخواندند و برایشان نهضت سوادآموزی به راه میانداختند اما با ورود به عصر ازتباطات و اطلاعات مفهوم سواد فراتر از خواندن و نوشتن رفته است. حالا اگر کسی نحوه دسترسی و استفاده صحیح از انواع رسانهها را بلد نباشد به نوعی بیسواد تلقی میشود. در این دوره و زمانه افراد باید بیاموزند چطور از رسانههای مختلف به نحو درست و صحیح و بدون اینکه در دام پیامها و اطلاعات بیشمار آن گیر بیفتند، استفاده کنند.
سواد رسانهای همین هدف را دنبال میکند. سواد رسانهای (Media Literacy) در یک تعریف بسیار کلی عبارت است از یک نوع درک متکی بر مهارت که براساس آن میتوان انواع رسانهها و انواع تولیدات آنها را شناخت و از یکدیگر تفکیک و شناسایی کرد.
این سواد مهارتی است که با یادگیری آن میتوانیم انواع رسانهها و تولیدات رسانهای را بهخصوص در فضای مجازی درک، تفسیر و تحلیل کنیم. این تحلیل و دستهبندی در واقع کمکی برای به تعادل رسیدن مخاطب میکند. یعنی به کمک او میآید تا در دنیای یکی از رسانهها غرق نشود و به افراط نیفتد و از مسیر زندگیاش خارج نشود.
سواد رسانه در منظر کشورهای مختلف
سواد رسانهای آنقدرها هم بحث نو و جدیدی در دنیا نیست و نزدیک به شش دهه عمر دارد و همزاد با مفهوم «دهکده جهانی» است. این واژه اولین بار در سال 1965 توسط «مارشال مکلوهان» در کتاب «درک رسانه: گسترش ابعاد وجودی انسان» به کار گرفته شد. او در این کتاب نوشت: «زمانی که دهکده جهانی تحقق یابد، لازم است انسانها به سواد جدیدی بنام سواد رسانهای دست یابند.» «جیمز پاتر» هم تئوری «سواد رسانهای شناختی» مطرح کرده است.
از دهه 1960 به بعد سازمان بینالمللی یونسکو به طور فعال به پشتیبانی از آموزش سواد رسانهای اقدام و تلاش کرد در این زمینه برنامهای جهانی ایجاد کند. حدود چهل سال است که رشته آموزش سواد رسانهای در دنیا به وجود آمده است. در بین کشورها کانادا اولین کشوری است که آموزش رسمی سواد رسانهای را در نظام آموزش و پرورش خود پذیرفت و آن را جزو برنامههای درسی مدارس گنجاند. این کشور دارای یکی از قویترین جنبشهای سواد رسانهای دنیاست و سازمان «شبکه آگاهی رسانهای» بهعنوان سازمانی برجسته در حوزه سواد رسانه، در این کشور قرار دارد. در فنلاند هم دولت توجه ویژهای به بحث سواد رسانه و سیاستگذاری در این زمینه و امنیت محیط رسانهای داشته است. در سال 2003 وزارت آموزش و پرورش این کشور به منظور حمایت از کودکان اقدامات مؤثری در زمینه تغییر محیط رسانهها و برنامههای رسانهای انجام داده است.
کشورهای انگلستان و استرالیا نیز از پیشگامان عرصه سواد رسانه هستند که این پیشگامی تا حدودی بهواسطه فعالیت NGOها، انجمنها و مؤسسات سواد رسانهای و سازمانهایی که از اعضای آموزشگر تشکیل شدهاند، میباشد.
سواد رسانه به عنوان یک ماده درسی در نظام آموزشی بسیاری از کشورها چون بریتانیا، استرالیا، آفریقای جنوبی، کانادا، آمریکا و ژاپن پذیرفته شده و در حال آموزش است. ایالات متحده آمریکا با اینکه دیرتر از بقیه پا به این عرصه گذاشت ولی خیلی زود به فکر جبران این عقبماندگی افتاد و هماکنون سرمایهگذاری هنگفتی برای رشد و توسعه این رشته میکند.
اهمیت مبحث آموزش سواد رسانهای باعث شده بنیادهای بزرگی مانند «بنیاد برتلزمن» در این زمینه تأسیس شود. این بنیاد کار آموزش رسانهای در هریک از دو کشور آلمان و آمریکا را پیوسته بررسی و ارزیابی میکند. در کنار چنین فعالیتهایی در برخی از کشورهای جهان حتی مکانها و فروشگاههایی برای عرضه و فروش محصولات کمک آموزشی و مرتبط با سواد رسانه ایجاد شده است. مثلا مرکز معتبر «سواد رسانهای لسآنجلس» نمونهای از این مراکز است.
این گفتهها بهعلاوه شواهد بسیار دیگری حاکی از آن است که کشورهای بسیاری ضرورت آموزش سواد رسانهای را درک کرده و برای تسریع در این امر فعالیتهای مختلفی را سامان دادهاند. اما متأسفانه در ایران با وجود درک این ضرورت از اقدامات عملی در حیطه سیاستگذاری و قانونگذاری و حتی اجرا غفلت کردهایم. با وجود اینکه در دوره جدید کودکان از همان سنین پایین با رسانههای مختلف بهخصوص فضای مجازی در ارتباط هستند اما مهمترین اقدام در بخش اجرا گنجاندن درسی بهعنوان سواد رسانه پایه دهم و یازدهم است و تازه در بسیاری از موارد نیروی مدرس مجرب و متخصص برای تدریس این کتاب هم تربیت نشده است.
از طرفی اقدامات صورت گرفته توسط نهادهای مرتبط به صورت پراکنده و بدون برنامهریزی انجام میشود در حالیکه این مسأله نیازمند یک همکاری همهجانبه و نظاممند از سوی دولت، آموزش و پرورش، صدا و سیما، مؤسسات مردمنهاد و دیگر ارگانها مرتبط با این موضوه مهم است.
چرا سواد رسانه مهم است؟
همه ما برای سعی میکنیم از یک رژیم غذایی درست پیروی کنیم. به ارزش غذایی مواد مختلف توجه داریم و میدانیم برای افراد مختلف با توجه به جنس، سن، وضعیت جسمانی و... باید رژیم غذایی خاصی در نظر گرفت. مثلا شما به یک کودکی که تازه به مرحله غذا خوردن رسیده است مطمئنا چلوکباب نمیدهید.
همین توجهی که به غذای جسم خود داریم باید نسبت به غذای روحمان هم داشته باشیم. بخشی از غذای روح ما همان پیامهای گسترده و متنوعی که در طول روز توسط رسانهها به ما میرسد. سیل این پیامها بسیار زیاد است و ما نیازمند یک رژیم غذایی هوشمندانه هستیم که به ما بگوید چه موادی مناسب است چه موادی مضر، چه چیزی را میتوانیم مصرف کنیم و چه چیزی را نه. تعیین این رژیم غذایی رسانهای کار سواد رسانه است. یعنی سواد رسانه کمک میکند تا از سفره رسانهها بهگونهای هوشمند و مفید بهره ببریم.
از طرفی سواد رسانه میتواند به مخاطبان رسانهها بیاموزد چطور باید از حالت انفعالی و مصرفی خارج شده و به یک مخاطب فعال تبدیل شوند. سواد رسانه کمک میکند شما تفکر اسنفجی را کنار گذاشته و به مرحله تفکر غربالی برسید. در تفکر اسنفجی مخاطب پیوسته در حال استفاده از محتوای مورد نظر و پذیرفتن مطالب و موضوعات مطرح شده بدون هیچ گونه دخل و تصرفی است در نتیجه بدون وارد کردن هیچ شک و شبههای نسبت به مطالب آنها را میآموزد و به خاطر میسپارد اما در تفکر غربالی فرد در زمان دریافت و مشاهده هر محتوایی، در مورد آن تفکر کرده و سوال مطرح میکند و بعد از دریافت پاسخ سؤالات و سنجش اعتبار محتوای ارائه شده، نسبت به قبول یا رد مطلب تصمیم میگیرد.
در دنیای امروز رسانهها با تولید و انتشار پیامهای گوناگون نقش مهمی در تغییر اندیشه، فرهنگ، باور، رفتار و سبک زندگی مردم دارند، بهرهبرداری نظام سلطه از این رسانهها را هم که به آن اضافه کنیم قضیه بعد مهمتری پیدا میکند. در نتیجه ضروری است که مخاطبان با نگاهی تیزبین و موشکافانه با این فرآیند اطلاعاتی برخورد کنند تا خساراتهای جبرانناپذیر به بار نیاید. سواد رسانه از این جهت که با بالا بردن سطح آگاهی مردم، کمک میکند که آنها با دوراندیشی و درایت با پیامهای رسانهای مواجه شوند و انتخاب و گزینشی هدفمتد داشته باشند، مقوله بسیار پر اهمیتی است و باعث ارتقا موقعیت مخاطب میشود.
از طرف دیگر همه ما میدانیم که عصر ما عصر «جنگ نرم» و «جنگ رسانهای» است. سواد رسانهای در زمینه میتواند مانند دارویی عمل کند که مردم را در مواجهه با محتواهای مختلف پیامهای رسانهای که توسط دشمنان ساخته میشود واکسینه کند. این مهارت در جنگ رسانهای بسیار به کار میآید چرا که باعث میشود آنها به جای آنکه تسلیم و واکنش منفعلانه در برابر پیامهای رسانهای، آنها را رمزگشایی و ارزیابی کرده و برخورد فعالانه داشته باشند.
به صورت کلی به قول «پات کیپینگ»: سواد رسانهای از شما شهروند بهتری میسازد.
بیسوادی در بین سلبریتیها موج میزند
اگر بخواهیم اتفاقاتی که از سر ناآگاهی و بیسوادی در فضای رسانهای کشورمان رخ داده ردیف کنیم مطمئنا لیست بلندبالایی به دست میآید که در سر لیست آن نام هنرمندان و سلبریتیهایمان نوشته شده است. البته نباید خودمان را هم از این قضیه کاملا مبرا بدانیم. اگر خوب فکر کنیم حتما در حافظه خود به موقعیتهایی میرسیم که یک خبر را بدون توجه به صحت و سقم آن باور کرده یا دست به انتشارش زدیم و نگذاشتیم زنجیره بیسوادی رسانهای قطع شود! اشارهای گذرا بر چند مورد از این اتفاقات مطمئنا بحث ضرروت سواد رسانه بیشتر در ذهن ما جا میاندازد.
ـ موج شکل گرفته علیه قرارداد چین و ایران که با اظهارنظر افراد معروف و شبکههای معاند آنطرف آب به آن دامن زده شد، نمونه خوبی برای فقر سواد رسانهای است چرا که اگر مانند کلیپی که در فضای مجازی دراینباره منتشر شد از مخاطبان عامی که نسبت به این قرارداد واکنش منفی نشان میدادند، درباره علت مخالفتشان یا منبع اطلاعاتشان سؤال میپرسیدید مشخص میشد آنها نه اطلاعی از مفاد قرارداد مذکور دارند نه به صورت کلی اطلاعات دقیقی راجع به روابط ما با این کشور چشم بادامی بلکه فقط منفعلانه هر آنچه در رسانهها دیکته شده را پذیرفتهاند.
ـ نمونه دیگری از این اتفاق، در دوران اوج اولیه ویروس کرونا اتفاق افتاد. شایعات بیپایه و اساس در مورد این بیماری مطرح میشد و عدهای از سر بیسوادی رسانهای آن را میپذیرفتند تا آنجا که حتی عدهای با باور پیامی رسانهای به این مضمون که نوشیدن الکل ویروس منحوس کرونا را در بدن انسان میکشد، جان خویش را در راه این بیسوادی قربانی کردند.
ـ اما مهمتر از این موارد باید به بیسوادی رسانهای جماعت سلبریتی در موقعیتهای گوناگون اشاره کنیم که منجر به پیامدهای ناگواری را خواهد شد. بیسوادی این جماعت از آن جهت مهم و قابل اعتناست که خود گروه مرجعی در فضای رسانهای کشور بهشمار میروند و متأسفانه حرفشان توسط هوادارانشان که معمولا کم هم نیستند مورد پذیرش واقع میشود.
حتما شما هم بهخاطر دارید که مهناز افشار با باور و انتشار دروغهای یک حساب جعلی که با تصویر دروغین یک روحانی از زنان و دختران ایرانی میخواست که به صیغه نیروهای حشد الشعبی دربیایند، یک موج نفرتپراکنی علیه روحانیون به راه انداخت که در نهایت به کشته شدن یک طلبه همدانی توسط یکی از شاخها و اراذل فضای مجازی منجر شد
اقدام ناآگاهانه بهاره رهنما، تهمینه میلانی و ترانه علیدوستی در حمایت از یک عضو گروهک تروریستی کومله که در حین انجام عملیات مسلحانه علیه کشورمان به هلاکت رسیده بود، از دیگر مواردی است که بر اثر بیسوادی رسانهای این قشر رخ داده است. این افراد با اعتماد به منابع خبری معاند و بدون تحقیق و تفحص، با مطالب کذب و بیاساس خود به تطهیر یک فعال تحرکات تروریستی عضو کومله پرداختند که این مسأله به نوعی اقدام علیه امنیت ملی محسوب میشود.
از این دست هنرنماییها در کارنامه سلبریتیهای ما کم نیست و هر از گاهی شاهد اظهارات اینچنین از جانب این جماعت پرمدعا هستیم. اظهاراتی که معمولا از سر ناآگاهی و تحت تأثیر جو رسانهای بیان میشود و متأسفانه عدهای بیسواد رسانهای را نیز به دنبال خود میکشاند و فضای فکری جامعه را متشنج میکند.
البته ذکر این نکته ضروری است که عملکرد ضعیف یا ناقص برخی از رسانهها مانند تلویزیون و عدم اطلاعرسانی درست و دقیق و به موقع در برخی از ناآگاهی و ایجاد موج بیسوادی مؤثر است.
پرسشهای کلیدی
در فرآیند آموزش سواد رسانهای مخاطب باید با مفاهیم و پرسشهای کلیدی و تحلیلهای کلید در این حوزه آشنا شود:
سوال کلیدی 1: چه کسی این پیام را خلق کرده است؟
این پرسش با یک مفهوم کلیدی در این حوزه پیوند دارد؛
مفهوم کلیدی 1: تمام پیامهای رسانهای «ساخته» میشوند.
پیامهای رسانهای، پیامهای طبیعی و واقعی نیستند بلکه ساخته و پرداخته میشوند. همه رسانهها با دقت گردآوری، تدوین، انتخاب و طراحی میشوند. آنها دنیایی به ما نشان میدهند که حقیقی به نظر میرسد اما در واقع از یک منظر و نگاه گزینش شده است. در نتیجه ما باید یاد بگیریم واقعیت را از بازتاب واقعیت تشخیص بدهیم. به قول بودریار جامعهشناس جامعه از رهگذر این مسأله، به مرحله نمادین و وانمودگی رسیده است. رسانهها از طریق همین وانمودگی واقعیت را آنگونه که میخواهند بازسازی میکنند.
سوال کلیدی 2: چگونه؟ / از چه تکنیکهایی برای جلب توجه من استفاده شده است؟
مفهوم کلیدی 2: پیامهای رسانهای با زبان خاص خود ساخته میشوند.
هر یک از اشکال ارتباط زبان و قواعد خاص خود را دارد و مفهوم خاصی را منعکس میکند. مثلا کلوزآپ دوربین صمیمیت را نشان میدهد، تیتر بزرگ درجه اهمیت آن خبر را منعکس میکند و... درک این زبان، شناخت استعارههای مخصوص آن بهخصوص زبان صداها و تصاویر که احساسات ما را تحت تأثیر قرار میدهد، کمک میکند خیلی راحت تحت تأثیر رسانهها قرار نگیریم.
سوال کلیدی 3: برای چه کسی؟ چطور افراد مختلف این پیام را متفاوت از من درک میکنند؟
مفهوم کلیدی 3: افراد مختلف یک پیام واحد رسانهای را متفاوت تجربه میکنند.
مخاطبان در تعبیر متون رسانهای نقش دارند. هر یک از مخاطبان یک سری تجربیات شخصی دارد که آنها را به متن رسانه میآورد. قرار گرفتن این تجربیات و ترکیب آنها با متن و پیام رسانه، تعبیرهای منحصر به فردی به وجود میآورد.
سوال کلیدی 4: چه؟ (محتوا) چه سبک زندگی، ارزشها و نقطهنظراتی در این پیام ارائه شده و یا از آن حذف شده است؟
مفهوم کلیدی 4: رسانه ارزشها و نقطهنظرات خاص خود را دارد.
رسانهها همانطور که گفتیم ساخته میشوند به همین دلیل دارای معنای نهفتهای هستند. اینکه چه کسی یا چه چیزی در آن اهمیت مییابد، به نظر شخص و اشخاصی که آن پیام را ایجاد میکنند، بستگی دارد. رسانهها از این طریق طرز فکر، ارزشها و سبک زندگی و... مدنظر خود را به مخاطب عرضه میکنند.
سوال کلیدی 5: چرا؟ (نیت و انگیزه) چرا این پیام فرستاده شده است؟
مفهوم کلیدی 5: پیامهای رسانهای برای کسب سود و قدرت ساخته میشوند.
بسیاری از رسانههای دنیا مؤسسات درآمدزایی بودهاند که امروزه به صورت تبلیغات تجاری درآمدهاند. تبلیغات تجاری بخش عمدهای از مطالب روزنامهها و مجلات و بهخصوص برنامههای تلویزیون دربرمیگیرد.
البته این مفهوم درباره همه رسانهها صدق نمیکند و رسانههایی هستند که غیر از کسب سود و قدرت، انگیزههای مهمتری برای انتقال پیام خود مدنظر دارند.
سخن آخر:
از آنچه گفته شد کاملا مشخص است که سواد رسانهای کاری بسیار مهم و جدی و مادام العمر است که علاوه بر تجزیه و تحلیل اطلاعات، استقلال تفکر انتقادی را نهادینه میکند. آموزش این سواد باید تحقیقی و مختص بر هر منطقهای باشد و نباید آن را در فرهنگ دیگر جستجو کرد. سواد رسانهای به ما مهارتهایی که احتیاج داریم آموزش میدهد تا ایمنتر از دریای پرتلاطم پیامها رسانهای که زندگی ما را احاطه کرددهاند، عبور کنیم. سواد رسانهای میتواند تجهیزات لازم برای جنگ نرم و رسانهای را نیز در اختیارمان قرار دهد تا بتوانیم در این کارزار جان سالم به در بریم. امید که این مقوله مهم و اساسی بیش از گذشته مورد توجه برنامهریزان و سیاستگذاران داخلی قرار گیرد و برای آموزش آن در سطح گسترده اقدامات لازم را در دستور کار قرار دهند. البته خود مردم هم باید دست به کار شوند با یادگرفتن مهارتهای سواد رسانهای به عنوان یک شهروند برتر، زندگی اجتماعی بهتری را رقم بزنند.
منابع:
ـ راهکارهای افزایش سواد رسانهای و اطلاعاتی مخاطبان / زهرا فرخی / سرویس پژوهش خبرگزاری صداوسیما
ـ باشگاه جامع سواد رسانه / فیلم
ـ کسی که سواد ندارد طعمه خواهد شد / ایسنا
ـ ضرورت زندگی در دنیای امروز / پیام زن
ـ بررسی ابعاد آموزش سواد رسانهای و اطلاعاتی در نظام تعلیم و تربیت رسمی و عمومی کشور
ـ راهکارهای افزایش سواد رسانهای و اطلاعاتی مخاطبان
ـ تاریخچه سواد رسانه / سایت سواد.نت
ـ تاریخچه سواد رسانه / سایت سواد رسانه
ـ بررسی ابعاد آموزش سواد رسانهای و اطلاعاتی در نظام تعلیم و تربیت رسمی و عمومی کشور / سیدمهدی شریفی، سجاد کرمی نامیوندی
ـ سواد رسانهای؛ ضرورت انکارناپذیر عصر ارتباطات
ـ سواد رسانهای / قاسم کرباسیان / پژوهشکده باقرالعلوم
ـ سواد رسانهای، ضرورت دنیای امروز / اکبر حسینزاده، مرتضی محمدی استانی
ـ واکاوی جایگاه سواد رسانهای در نظام آموزش و پرورش ایران / سمیه کیارسی، آزاده کیارسی
ـ کتاب تفکر و سواد رسانهای دوره دوم متوسطه