فاطمه اقوامی
«برو برو اون سمت فروشگاه» بدون فکر سبد خرید پیچوندم به سمتی که میگفت. همینطور که من نگاهم بین قفسهها میچرخید که ببینم چی باید بردارم، اون یک ریز حرف میزد. «از این پنیرا بردار ببین تخفیف خورده، این پنیر پیتزاها هم همینطور... اوه اونجا رو ببین، از اون سسهاست که اون هنرپیشه معروفه تبلیغ میکنه، حتما حرف نداره، دو تا ازش بردار» همین که دستم رفت سمت سسها بخش محاسبهگر ذهنم پرید وسط و گفت: «مگه هفته پیش یه سس نخریدی؟ هنوز کلی توش مونده» دستم رو پس کشیدم اما هنوز دلم پافشاری میکرد که یه دونه از اون سسها بخرم و مزش رو امتحان کنم. آخر سر گفتم باشه باشه دعوا نکنید فقط یه دونه برمیدارم. بخش محاسبهگر ذهنم یه نگاه عاقل اندر سفیهی بهم انداخت و گفت من اصلا دیگه چیزی نمیگم... و این نگفتنش باعث شد که وقتی متصدی فروشگاه فیش خرید رو تحویلم داد و با لبخند قیمت خریدهام رو اعلام کرد، برق سه فاز از کلهام بپره! باورم نمیشد اما وقتی رسیدم خونه و خریدها رو داشتم جا میدادم تازه فهمیدم چه خبر شده! من کلی جنس خریده بودم که اصلا نیازشون نداشتم و بدتر از همه این بود که خرید اصلیم که برای اون رفته بودم فروشگاه به طور کلی از یاد برده بودم.
این جدال فقط در فروشگاههای بزرگ اتفاق نمیافتد. بخش لاینفک و همیشگی این روزهای من و مطمئنا خیلی از شماست. وقتی در فضای مجازی چرخ میزنیم و هزار و یک پست محصولات مختلف جلوی چشمانمان رژه میرود، یا زمانی که پیامی حاوی تبلیغ یک حراجی، برایمان ارسال میشود، یا آن زمان که میبینیم کسی چیز زیبایی خریده، یا وقتی پای آگهیهای بازرگانی تلویزیون نشستهایم و... مثل مسخ شدهها به سمت خرید آن محصول کشیده میشویم، و اینجاست که بخش محاسبهگر ذهنمان وارد میشود و تلاش میکند جلوی ما بگیرد البته اگر این بخش را به تعطیلات همیشگی نفرستاده باشیم...
این عطش خرید ویژگی یکی از پدیدههای دوران ماست، پدیدهای به نام مصرفگرایی که گاهی برخی از ما را با اینکه در دنیای مدرن زندگی میکنیم تا مرز بربریت پیش میبرد. این هفته میخواهیم درباره این پدیده شوم با هم بخوانیم شاید که باعث شود از این پس با چشمانی بازتر دست به مصرف زنیم.
مصرف چیست؟
شاید اولین چیزی که در این بحث به ذهنمان میرسد این باشد که خب ما برای گذران زندگی مجبور به مصرف هستیم و این مسأله از مؤلفههای اساسی زندگی بشر است و نمیشود زندگی را بدون مصرف کردن در جهت رفع نیازها تصور کرد. بله این حرف کاملا درست است. برای همین قبل از هر چیز بگذارید ببنیم مصرف چیست و چگونه تعریف میشود و منظور ما از پدیده مصرفگرایی دقیقا چیست.
مصرف یک واژه عربی است که معادل واژه consumption در زبان انگلیسی است. در اصطلاح اقتصادی در توضیح مصرف گفتهاند: ثروت، منبع درآمد است و درآمد خالص (یعنی درآمد منهای استهلاک) به دو منظور استفاده میشود: بخشی از آن به انباشتن ثروت و پسانداز اختصاص مییابد و بخش دیگر صرف تحصیل لذت میشود. آن قسمتی از درآمد که صرف به دست آوردن لذت میشود، مصرف مینامند.
یکی از خصیصههای بنیادی انسان نیازمند بودن و بر همین اساس مصرفکننده بودن است. انسان برای تداوم زندگی خود نیازمند و مجبور به مصرف کالاها و خدمات است تا نیازهای اولیه او برطرف شود. در نتیجه نیاز و مصرف در طول تاریخ همیشه همراه انسان بودهاند. انسانها در گذشته برای رفع نیازهای خود مصرف میکردند اما اکنون و در زمان ما مصرف و نیاز از هم فاصله گرفتهاند و بین آنها فاصله و شکاف ایجاد شده است. حالا اگر به زندگی بشر در اقصی نقاط جهان نگاه بیندازیم مشاهده میکنیم که در بسیاری از موارد مصرف او مطابق با نیازهای انسانی نیست بلکه از آن فراتر است و بیش از آنکه بر پایه نیاز باشد براساس امیال است. این پدیده با عنوان «مصرفگرایی» شناخته میشود. مصرفگرایی در سادهترین تعریف یعنی خرید هر چه بیشتر توأم با دور ریختن هر چه بیشتر کالاها.
سرمایهداری و یک نوزاد شوم دیگر
دوره سرمایهداری با پدیدههای شومی بسیاری برای بشر همراه بود که مصرفگرایی یکی از آنهاست. کشورهای سرمایهداری زمانی که به مرحله «تولید انبوه» رسیدند برای آنکه دچار رکود اقتصادی نشوند و چرخدندههای اقتصادیشان خوب بچرخد نیاز به مصرف کالاهای تولیدی خود داشتند. آنها برای رسیدن به این هدف و کسب سود ابتدا پدیده مصرفگرایی را به عنوان یکی از عناصر اصلی جهانی شدن مطرح کردند و بعد از آن پیگیر گسترش این پدیده را در کشور خود و دیگر کشورها شدند.
پیش از آغاز انقلاب صنعتی و شکلگیری نظام سرمایهداری، مصرف صرفا به عنوان یک امر اقتصادی تلقی میشد اما بعد از این دوران و با اوجگیری تولید و مصرف انبوه، کمکم از امر اقتصادی فراتر رفت و تمام جوانب زندگی افراد را تحت تأثیر خودش قرار داد. به دنبال این اتفاق مصرف و فرهنگ مربوط به آن وارد مباحث علوم اجتماعی شد. مصرفگرایی نوین از اواخر قرن نوزدهم و با شعار «بگذار مرزها آزاد باشند» شروع شد و در نیمه اول قرن بیستم به اوج خود رسید و امروزه گریبانگیر اکثر کشورهای جهان شده است. حالا شعار این فرهنگ این است: «من میخرم، پس هستم»
مصرفگرایی اصالت دادن به مصرف و هدف قرار دادن رفاه و داراییهای مادی است. «کلود فیشر» جامعهشناس آمریکایی مصرفگرایی را خرید بیش از حد یا خرید کردن به میزان بالاتری از سطح نیاز عقلانی معرفی میکند. به نظر او مصرف گرایی یک میل فرهنگی است که زندگی کالایی را با کالاها اشتباه میگیرد. برخی مصرفگرایی را به معنای برابر دانستن خوشبختی شخصی با خرید داراییهای مادی و مصرف گرفتهاند.
در پروسه مصرفگرایی، جامعه از جامعه تولیدی به جامعه مصرفی تبدیل میشود و مصرف و لذتگرایی به عنوان یک اصل به حساب میآید. این پروسه با تغییر اندیشه مردم درباره مصرف شروع میشود. در زمانهای گذشته مردم اولا در تولید و تهیه مایحتاج خود نقش داشتند و دوما اولویتشان در بحث مصرف ابتدا تهیه کالاها و خدمات ضروری بود و بعد اگر توان مالیشان اجازه میداد به ترتیب کالاهای غیرضرور خود را تهیه میکردند. اما برای آنکه مصرفگرایی رواج یابد نیاز بود این نگرش رایج مردم تغییر پیدا کند. لذا نظام سرمایهداری به طرق مختلف مانند تبلیغات این نوع نگرش را تغییر و مردم را به سمت هر چه بیشتر مصرف کردن سوق داد. در این روند کمکم مصرف به عنوان یک ارزش و هنجار در نظر گرفته شد و دیگر نکوهیده نبود.
بررسی دیدگاههای مختلف نشان میدهد مصرفگرایی شامل ابعاد مختلف زیر میشود:
ـ مصرف افراطی: این مفهوم زیادهروی در خرید و مصرف کالاها را توصیف میکند که براساس احتیاج واقعی نیست و هدفش خودنمایی است.
ـ تجمل: این بعد به تجملانه زیستن و مصرف کالاهای لوکس و فراغت تجملی و چشمگیر اشاره دارد.
ـ لذتگرایی: سبک زندگی و مصرف کالاها در جهت اهداف احساسی و عاطفی و بیتوجهی به کاربرد عقلانی آنهاست.
ـ مصرف جهانوطنی: در این بخش تشدید فرآیند بینالمللی شدن الگوهای مصرف و مصرف کالاهای خارجی و کمتوجهی به کالاهای بومی در نظر گرفته میشود.
ـ اشتیاق مصرفی: مفهوم این بعد اشتیاق غیرنرمال و بیش از حد مردم یک جامعه به مصرف است.
ایرانیان در دام مصرفگرایی
در دوره صفویه اقتصاد ایران یک اقتصاد وابسته به خود بود که بخشهای مختلف آن هماهنگ و برطبق نیازمندیهای جامعه بود و از اقتصاد اروپا کم نداشت فقط در بحث سرمایهداری عقب بود. اما در اواخر دوره صفویه تا شروع قاجاریه سیر انحطاط اقتصاد ایران شروع شد و به بسته شدن قراردادهای ننگین چون ترکمنچای و گلستان انجامید. دوره قاجاریه همزمان بود با رشد کشورهای غربی، تولیدات آنها افراد را برای مصرف به سوی خود جذب کرد اما این امکان برای همه وجود نداشت و استفاده از کالاهای غربی به شاهان و شاهزادگان و درباریان که به سفرهای خارجی میرفتند، منحصر ماند.
در دوره پهلوی به خصوص پهلوی دوم با وابستگی درآمد دولت به نفت، نابود شدن صنعت کشاورزی، کاهش تولیدات داخلی و واردات کالاهای خارجی الگوی مصرف تابعی از تولیدات خارجی شد. رفتارهای مصرفی تغییر کرد و شکل جدید به خود گرفت و کمکم مصرفگرایی در ایران کلید خورد.
وقوع انقلاب اسلامی در سال 57 تغییراتی در سیاست داخلی و خارجی کشور ایجاد کرد و واردات به میزان کمی کاهش یافت اما شروع جنگ تحمیلی و تحریم ایران مشکلاتی بر سر راه تولید داخل به وجود آورد. از طرفی چون میزان نیاز و تقاضا بالا بود، واردات از کشورهای اروپایی، شرقی و آفریقای جنوبی گسترش یافت و میل به مصرف گسترش پیدا کرد. بعد از اتمام جنگ به دلیل اتکا بر درآمدهای نفتی، روند مصرف کالاهای خارجی افزایش پیدا کرد. متأسفانه درآمدهای نفتی هم به جای سرمایهگذاری در امور زیربنایی کشور، در راه تغییر الگوی مصرف و مصرفگرایی بیشتر به کار گرفته شد. تشویق میل به مصرفگرایی و تجملات از سوی برخی تفکرات حاکم بر جامعه هم مزید بر علت شد و روند مصرفگرایی در ایران را سرعت بخشید. چیزی که امروزه گریبان جامعه ایرانی را گرفته و باعث افراط در مصرف همه چیز شده است؛ از لوازم آرایش گرفته تا آب و برق و لباس.
مصرف از دو دیدگاه:
بحث مصرف در غرب مبتنی بر دیدگاههای انسانشناسانه و هستیشناسانه سکولار است. در این دیدگاه نظام معنا به حاشیه رفته و به آنچه اهمیت دارد حیات دنیوی و نیازهای مادی انسان است. در نتیجه در نگاه انسان غربی، همه زندگی در مصرف خلاصه میشود و این مصرف است که اراده و اختیار را جهت میدهد. از طرفی بهخاطر فراموشی معنا هویت نیز که امری است معنایی دچار بحران شده و مصرف هویتآور تلقی میشود. یعنی در جهان امروز مصرف مد، آرایش، پوشاک و... به شدت با هویت انسانها گره خورده و برای افراد هویتآور و متمایزکننده است. مثلا افراد ثروتمند، هویت ثروتمند بودن خود را از طریق نمایش میزان مصرف خود به دست میآورند.
اما در دیدگاه اسلام که مالک همه چی خداست، انسان در قبال هر عملی که انجام میدهد و هر چیزی که مصرف میکند مسئول است. در نتیجه در اینجا به مصرف به عنوان هدف زندگی و یک اصل نگاه نمیشود. بلکه مصرف فقط وسیله و ابزاری است که میتواند در جهت تعالی انسان به کار گرفته شود.
از طرفی چون مصرف در اسلام به خودی خود ارزشی ندارد نمیتواند ارزشآور هم نیست و افراد نمیتوانند با آن برای خود هویت بسازند.
مصرفگرایی در اسلام با عناوینی چون اسراف و تبذیر شناخته میشود و از آنجا اثرات مخرب فردی و اجتماعی بسیاری در پی دارد همواره در آیات و روایات مورد نهی و مذمت قرار گرفته است که مشهورترین این مذمتها، برادر شیطان خواندن این افراد و تأکید بر این نکته است که «خداوند اسرافکاران را دوست ندارد».
به صورت کلی اسلام آن رفتار مصرفی را میپذیرد که از اتلاف منابع و مصارف بیهوده و تفاخر جلوگیری کند: «بخورید و بیاشامید اما اسراف نکنید.»
پیوند ناگسستی با سبک زندگی
گسترش مصرف در جهان کنونی تا جایی پیش رفته که امروزه به عنوان شاخصی از سبک زندگی به شمار میآید و برخی زندگی مدرن بدون مصرف را بی معنا میدانند. مصرفگرایی با علائم و نمادهای خاص خود امروز نمایانگر سبک زندگی، تمایلات، افکار و... است و به نوعی هویت افراد را بازنمایی میکند. مصرف و مصرفگرایی در جوامع امروز جایگزین فکر و اندیشه و انسانیت و... شده و شخصیت و جایگاه اجتماعی افراد براساس آن تعیین میشود. به قول بوردیو: «جامعه مصرفکننده جامعهای است که در آن مردم تأیید هویت و تفاوت خود و تجربه شادمانی کردن از طریق خرید و مصرف نظام مشترک نشانهها هستند.»
همانطور که اشاره شد حالا مصرفگرایی بیش از آنکه ماهیتی اقتصادی داشته باشد دارای وجوه اجتماعی، فرهنگی و روانشناختی است و فرهنگ و سبکزندگیای مختص به خود دارد و دارای نمادها و نشانههای فرهنگی است. برای همین طرح مفهوم سبک زندگی در عصر حاضر بدون ارجاع به مفاهیمی چون «مصرف» و «فرهنگ مصرفی» بیمعناست. سبک زندگی شیوه پوشش، معماری، شیوه گذاران اوقات فراغت، برآورده کردن نیازهای تغذیهای و... را شامل میشود و همه اینها با فرهنگ مصرف پیوند دارد. بخش عمده سبک زندگی نتیجه همه گزینشها، ترجیحات و رفتارهایی است که فرد در ارتباط با کالاهای مادی، اقتصادی و فرهنگی، فرهنگ مصرف و مصرفگرایی انجام میدهد. مثلا در سبک زندگی مصرفگرا، تجملگرایی رونق دارد، بسیاری از اصول اجتماعی و اخلاقی نادیده گرفته شده و روحیه مصرفزدگی جایگزین فرهنگ کارآفرینی، تولید و اشتغال کارآمد میشود.
مواظب باشید مصرف خونتون پایین نیاد!
هر چند که بیشک صنعتی شدن و تولید انبوه نقش بیبدیل در گسترش مصرفگرایی داشتند اما نمیشود جایگاه اثرگذاری رسانههای ارتباطجمعی در این قضیه را نادیده گرفت و برایش نقشی کمتر از دو عامل اول قائل شد. فعالیت رسانهای چه به صورت تبلیغ مستقیم (آگهیهای بازرگانی) و چه به صورت غیرمستقیم از طریق بازنمایی در فیلمهای سینمایی و تلویزیونی و معناهای نهفته در آنها، میتواند رفتارهای مصرفی را تشویق و افراد را به سمت مصرفگرایی سوق دهند.
امروزه رسانهها یکی از ابزارهای قدرتمند نظام سرمایهداری بهشمار میروند که میتوانند مشتریان پروپا قرصی برای کالاها جور کنند. این رسانهها در قالب برنامههای تلویزیونی، رادیویی، تبلیغات بازرگانی و حتی رسانههای نوشتاری سعی میکنند افراد را برای خرید کالا یا خدمات خاص، تغییر نگرش و انتخاب سبک زندگی خاص اقناع کنند. در این بین مخاطب به سمت خرید و مصرف کالاها و خدماتی ترغیب و تشویق میشود که نیاز حقیقی به آن نداشته و صرفا براساس نیاز کاذبی که رسانهها برای او ساختهاند به سمت آن متمایل شدهاند.
تبلیغات بازرگانی و آگهیهای تجاری، فعالیت پیدا و روشن رسانههای جمعی در زمینه کمک به گسترش فرهنگ مصرفگراست. البته تبلیغات تجاری با هدف معرفی کالا و خدمات از ضروریات عصر جدید به شمار میروند اما نکته آنجاست که این آگهیها بیش از دادن اطلاعات دقیقی راجع به کیفیت محصولات در اختیار خریداران قرار دهند، به روشهای مختلف چون موارد زیر به رواج فرهنگ مصرفی کمک میرسانند:
ـ ایجاد احساس نیاز کاذب: پیامهای بازرگانی با فاصله گرفتن از کارکرد اصلی خود که همان معرفی کالا و خدمات است با نمایش پر تکرار آنها در مخاطب احساس نیاز کاذب ایجاد کرده و او را به این باور میرساند که به فلان محصول احتیاج دارد و از این طریق به مصرفگرایی دامن میزند.
ـ معرفی کالاها به عنوان ابزار هویتی: برخی از مضامین و محتواهای به کار رفته در پیامهای بازرگانی، در کنار تبلیغ آن کالا، در ذهن مخاطب کارکردی هویتی برای آن کالا میسازند و باعث میشوند مخاطب به سمت آن کالا به عنوان عنصر هویتساز سوق پیدا کند.
ـ تبلیغ کالا در قالب زندگی افراد ثروتمند: برخی از تبلیغات تصویری با نمایش زندگیهای لوکس و مختص افراد ثروتمند، الگوی زندگی آنها را به مخاطبان خود عرضه کرده و افراد را به سمت چنین سبک زندگیای که بر پایه تجملگرایی و همراه با استفاده از کالاهای لوکس و غیرضروری است ترغیب میکنند. نمونه چنین تبلیغاتی در صداو سیمای ما به وفور یافت میشود.
البته همه چیز به تبلیغات ختم نمیشود. این روزها خانههای پر زرق و برق، ماشینهای لوکس، آرایش و پوششهای گرانقیمت بازیگران سریالهای تلویزیونی، فیلمهای سینمایی و از همه بدتر سریالهای نمایش خانگی، تشویق به مصرفگرایی را فریاد میزنند. در کنار اینها اگر سبک زندگی مصرفگرای سلبریتیها و تبلیغ کالاهای مصرفی توسط آنها را هم اضافه کنیم همه چیز برای سوق دادن جامعه به سمت مصرفگرایی و تأمین اهداف نظام سرمایهداری مهیاست.
اسیر در فروشگاههای زنجیرهای
حتما برای شما هم اتفاق افتاده که برای خرید چند قلم جنس وارد فروشگاهی شده باشید و در آخر با کوهی از اجناس که بعضا غیر ضرور هم هستند از آنجا بیرون آمده باشید. فروشگاههای زنجیرهای که قارچگونه در سطح شهرهای ما رشد میکنند و هر روز به نامی سربرمیآورند فارغ از ضربههای اقتصادی که به کسب و کار مغازههای کوچک و محلی میزند، سبک زندگی ما را هم هدف گرفتهاند. هدف اینگونه فروشگاهها بیشک کسب سود بیشتر از طریق سوق ما به مصرف بیشتر است. تنوع کالاها و رنگ و لعاب دلربای اجناس این فروشگاهها چشم هر خریداری را به سمت و سوی خود جذب کرده و سبد خرید او را سنگینتر میکند. برچسبهای تخفیف و حراج هم در بیشتر مواقع اثر خود را گذاشته و شما را مجاب میکنند حتی اگر الان نیازی به آن کالا ندارید، بخریدش برای روز مبادا! سبدهای خرید پر گنجایش این فروشگاهها هم انگار با بیزبانی از ما طلب میکنند که باری سنگین بر دوششان بگذاریم، البته اگر صدای آنها را هم نشنیده بگیریم، نگاه به سبدهای خرید پرو پیمان دست دیگر خریداران، انگار ما را در یک رودربایستی پنهان قرار داده و حداقل مجبور میشویم دو سه قلم جنس برای خالی نبودن عریضه صندوق به خریدمان اضافه کنیم و همه اینها یعنی ما اسیر مصرفگرایی شدهایم.
در بین همه یاران کمکدهنده رواج مصرفگرایی نباید از فضای مجازی با ویترینهای بیشمار و پر زرق و برقش غافل بمانیم. در هر گشت و گذار ما در فضای مجازی هزاران صفحه فروش محصولات و کالاهای مختلف و متنوع جلوی چشممان رژه میروند. حتی اگر خیلی خوددار باشیم و بی اعتنا از کنار خیلی از آنها بگذریم بالأخره پایمان در دام چندتایشان گیر خواهد افتاد.
بلایی که مصرفگرایی بر سر ما میآورد
با توجه به مطالب بالا ناگفته پیداست که رواج و شیوع ویروس مصرفگرایی پیامدهای ناگواری چه در سطح فردی و چه اجتماعی به دنبال خواهد داشت پیامدهایی که در اینجا برخی از آنها به صورت گذرا با هم مرور میکنیم:
ـ از منظر فلسفه وجودی انسان در اثر مصرف بیش از حد زیستن انسانی خویش را به فراموشی میسپارد و به سطح حیوانیت خویش تنزل پیدا میکند.
ـ مصرفگرایی باعث ایجاد نگرش کالایی به همه جهان میشود. در این نگرش انسان به دوستی، به عشق، به طبیعت پیرامونش، به جهان و خلاصه همه چیز به چشم یک کالا نگاه میکند.
ـ ایجاد فاصله طبقاتی از دیگر پیامدهای ناگوار مصرفگرایی است. البته این پدیده تنها عامل ایجاد فاصله طبقاتی نیست اما میتواند در تشدید نقش قابل توجهی ایجاد کند. این قضیه در نظریات «وبلن» از بنیانگزاران جامعهشناسی مصرف قابل ردیابی است. او در کتاب خود به نام «نظریه تنآسا» مطرح میکند که در جامعه مصرفی طبقۀ بالای جامعه از مصرفِ جلوهفروشانه بهره میبرد تا خودش را از کسانی که در پاییندستِ سلسلهمراتب اجتماعی قرار گرفتهاند متمایز کند، در عین حال پاییندستیها هم میکوشند (و عموماً هم شکست میخورند) از کسانی که رتبۀ بالاتری دارند تقلید کنند. آن چه وبلن مطرح میکند باعث میشود یک گسست بزرگ اجتماعی در چنین جامعهای روی دهد. در یک طرف افرادی هستنند که خواهان و توانا به مصرفند و در سوی دیگر افرادی هستند که میخواهند مصرف کنند اما نمیتوانند.
ـ این نمایش ثروت باعث به وجودآمدن فقر کاذب و نیاز شدید به کالاهای غیرضروری است. در نتیجه ایجاد این نیاز کاذب افراد میکوشند به هر نحو ممکن حتی شده از راههای غیرقانونی نیاز خود را برطرف کنند و اگر در این راه موفق نباشند دچار نارضایتی، یأس و مشکلات روحی خواهند شد.
ـ مصرفگرایی موجب افزایش مصرف انواع کالاها و سپس تولید آنها میشود. افزایش تولید یعنی بهرهبرداری بیشتر از منابع طبیعی و در نهایت تمام شدن منابع تجدیدناپذیر. این مسأله در کنار ضایعات کالاهای مصرفی و آلایندههای کارخانجات به نابودی محیط زیست میانجامد. براساس گزارش «سازمان جهانی حیات وحش» بشر امروز 20 درصد بیش از ظریفیت منابع طبیعی زمین از آنها استفاده میکنند و این یعنی طبق پیشبینیها اگر این وضع ادامه یاید تا سال 2050 میلادی ما به یک کره زمین دیگر برای تأمین نیازها و تداوم زندگی نیاز داریم.
ـ مصرف بیش از حد علاوه بر ایجاد شکاف عمیق بین توان تولیدی و مصرف، باعث از بین رفتن سرمایه لازم برای سرمایهگذاری تولیدی میشود و این کاهش تولید بیکاری را به دنبال خواهد داشت.
ـ مصرفگرایی از موانع توسعه به شمار میرود. یکی از وجوه این مسأله سرمایههای کشور برای وارد کردن کالاهای مورد تقاضا از آن خارج میشوند در نتیجه سرمایه لازم برای سرمایهگذاری در صنایع اساسی داخلی و تربیت نیروی انسانی متخصص و در نتیجه توسعه نیافتگی میشود.
ـ از بین رفتن رفاه و آرامش حقیقی افراد، یکی از آثار دیگر مصرفگرایی است. فرد مصرفگرا دائما در پی مد و برآوردن نیاز جدید مصرفی خود است در نتیجه همواره در تنش و اضطراب به سر خواهد برد.
راه نجات؛ اصلاح الگوی مصرف
این موارد به همراه پیامدهای بسیار دیگری که در این مجال فرصت پرداختن به آنها نیست، همگی اهمیت پرداختن به بحث مصرفگرایی و تلاش برای اصلاح این وضعیت را مشخص میکند تا آنجا که رهبر معظم انقلاب بارها در بیاناتشان نسبت به رشد مصرفگرایی و تبعات منفی آن هشدار دادهاند. ایشان اسراف را یک بیماری اجتماعی میدانند که روز به روز شکافهای طبقاتی بین فقیر و غنی را بیشتر و عمیقتر میکند. رهبر معظم انقلاب در باب تأکید بر این موضوع مهم سالی را به نام اصلاح الگوی مصرف نامگذاری فرموده و در تعیین و ابلاغ سیاستهای کلی اصلاح الگوی مصرف مردم و مسئولان را به مقابله با ترویج فرهنگ مصرفگرایی و ابراز حساسیت عمل نسبت به محصولات و مظاهر فرهنگی مروج اسراف و تجملگرایی توصیه کردند. اولین گام برای اصلاح الگوی مصرف مطمئنا باید از داخل خانوادهها برداشته شود و پدر و مادر نسبت به اصلاح الگوی مصرف خود و تربیت نسل آینده اقدام کنند. در مرتبه دوم این اقدام باید در آموزش و پرورش پیگیری شود و به موازات این دو نهاد مهم، لازم و ضروری است رسانههای جمعی بهخصوص صداو سیما نیز دست به اصلاحات وسیعی نسبت به برنامهها و آگهیهای بازرگانی بزند. و در آخر کل جامعه باید درباره اصلاح این موضوع بسیج شود تا بتوان جلوی ضرر را زودتر گرفت و کشور از بلای مصرفگرایی نجات داد.
منابع:
ـ بررسی مناسبات هویت و جنسیت با مصرف در دو رهیافت غربی و اسلامی / فصلنامه علمی ـ پژوهشی دین و سیاست فرهنگی
ـ نگاهی به تاریخچه مصرفگرایی در ایران / خبرگزاری حوزه
ـ صداوسیما چگونه از ایده «دانشگاه» به «بنگاه» رسید؟ / سایت تحلیلی سدید
ـ نمایش ثروت، بیماری فراگیر دنیای مدرن / خبرگزاری حوزه
ـ مصرفگرایی یا اسارت در بند مصرف / ریحانه حمیدیفر/ سایت تبیان
ـ مصرفگرایی چه عواملی افراد را به مصرفگرایی سوق میدهد؟ / خبرگزاری صداو سیما
ـ آسیبشناسی سبک زندگی مصرفگرا بر کارکرد اقتصادی خانواده / رمضانعلی جلالي فراهاني
ـ مصرفگرایی از اجبار تا لذت / علی ربیعی،ملکه رفیعی
ـ رسانه و مصرفگرایی / معصومه طالبیدلیر، حسین اکبری
ـ بررسی رابطه بین سبک وشیوه زندگی با فرهنگ مصرف و مصرفگرایی / هرمز محمدپور، نیما علیرضا پورشیخیان، رقیه عظیمیخانقاه
ـ پرونده ویژه مصرفگرایی / مهدی فدایی