سیاست خارجی عرصه واقعیت است نه ایدئولوژی! این عبارت شاید از پرتکرارترین جملاتی باشد که جریان غربگرا در برهههای مختلف خطاب به منتقدان خود گفته باشد اما گویا این روزها عاقبت خیاط خود در کوزه افتاده است.
با انتشار اخباری که نشان از یک توافق بلندمدت میان ایران و چین داشت، یک جبهه رسانهای از بخش فارسی وزارت خارجه آمریکا تا برخی چهرههای شناختهشده اصلاحطلب با در پیش گرفتن ادبیاتی مشابه و ذیل کلیدواژه «ترکمانچای چینی» به مخالفت با توافقی پرداختند که حتی متن آن نیز منتشر نشده و نقطه کانونی آن مسأله توافق با چین بود. در این میان با طرح شایعاتی از واگذاری جزایر خلیج فارس به چین تا حضور نیروهای نظامی این کشور در خاک ایران تنها بخشی از خط رسانهای هفتههای گذشته در واکنش به این توافق بود.
در این میان، جریان غربگرا که در سالهای گذشته همواره نیروهای انقلابی را به داشتن نگاه ایدئولوژیک و نادیده گرفتن منافع ملی در عرصه سیاست خارجی محکوم میکرد، این بار با ایدئولوژیکترین ادبیات شرقستیزانه به مخالفت با این توافق پرداخت. نکته مهم در میان واکنش فعالان سیاسی اصلاحطلب در این رویه شرقستیزانه آن بود که قطعی نبودن هیچگونه تعهدی میان ایران و چین و انتشار یک متن اولیه که مؤید اهداف کلی در زمینه یک تعامل دوجانبه بود هیچگونه جایگاهی در مواضع آنها نسبت به این توافق منعقد نشده نداشت. آنها که تا چند سال قبل نقدهای مصداقی منتقدان برجام به بندهای این توافق را ناشنیده رد میکردند و با خوشبینی به طرف مقابل این توافق، امکان تحقق پیشبینیهای منتقدان را حتی تصور نمیکردند، این بار به توافقی حمله میکنند که حتی متن اولیه آن نیز تنظیم نشده است.(...)
از پهلوی تا مطهری
شاید نخستین نکته قابل توجه در خط تخریب توافق دوجانبه میان ایران و چین را بتوان دستپاچگی دولت آمریکا در این زمینه دانست، به گونهای که وزارت خارجه آمریکا در صفحه خود در توئیتر توافقنامه 25 ساله ایران و چین را با قرارداد ترکمانچای که در دوره قاجار میان ایران و روسیه بسته شده بود مقایسه کرد و نوشت: همانطور که در آن قرارداد هزینه را مردم ایران پرداختند درباره این قرارداد نیز چنین است. در پیگیری این خط، آش آنقدر شور شد که حتی شاهزاده پهلوی نیز به تکرار ادعاهای وزارت خارجه آمریکا پرداخت. با این حال قابلتأملترین واکنشها به این توافق را میشد در میان فعالان سیاسی حامی برجام پیدا کرد.
«صادق زیباکلام» که یکی از شناختهشدهترین حامیان تعامل همهجانبه و یکطرفه ایران با آمریکا شناخته میشود و حتی پس از شکست برجام نیز از مواضع پیشین خود عدول نکرده است، با انتشار توئیتی ضمن نسبت برقرار کردن میان میزان تحصیلات و شرقستیزی نوشت: دلیل اصلی حساسیت و مخالفت بسیاری از ایرانیان با توافق با چین باز میگردد به بیاعتمادی به پکن. مشابه همان بیاعتمادی البته به روسها هم هست. برخلاف بسیاری از مسئولانمان که مرید و سرسپرده روسها و چینیها شدهاند، ایرانیان تحصیلکردهتر نه به چین و نه به روسیه اعتمادی ندارند. «سعید شریعتی»، از اعضای حزب منحله مشارکت و از فعالان رسانهای اصلاحطلب نیز در موضعی مشابه با صادق زیباکلام، با ارتباط برقرار کردن میان شرقستیزی و چنگیزخان مغول نوشت: مشکل این است که حس مردم نسبت به چین بر جای مانده از نفرت از تموچین (چنگیزخان) است. اگر نه صحبت ۲۵ سال آینده نیست، سالهای سال است بازار ما، پروژههای ما، بازرگانی و تجارت ما در اشغال و انحصار نسبی چینیهاست. در این میان یکی از عجیبترین مواضع را علی مطهری، نماینده سابق مجلس گرفت و با انتشار توئیتی نوشت: گذشته از محتوای سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین، باید قبل از امضای آن، تکلیف 2 میلیون مسلمان چینی که در اردوگاههای اجباری برای دست کشیدن از دین و فرهنگ خود شکنجه میشوند و مساجدشان تخریب شده، روشن شود. این موضع مطهری در شرایطی است که وی یکی از مهمترین حامیان برجام که توافقی مستقیم با 6 کشور از جمله چین و آمریکا بود به شمار میرود. اینکه چگونه در جریان آن توافق برای علی مطهری سرنوشت مسلمانانی که با هرکدام از این 6 کشور به شکلی در ارتباط بودند به عنوان مقدمه بخشی از توافق مطرح نبود و به محض انتشار خبرهایی مبنی بر توافق با چین اینگونه تغییر موضع و نگرش داده از سؤالبرانگیزترین نکات محسوب میشود!(...)
با این همه، واکنشهای چهرههای اصلاحطلب به این افراد محدود نماند و چهرههای دیگری همچون محمود صادقی، عبدالله رمضانزاده و... نیز در مواضعی مشابه به این مسأله پرداختند. نکته مهم در این میان، فارغ از استاندارد دوگانه این افراد در مواجهه با توافق با غرب و شرق (که تمام آنها از مهمترین و شناختهشدهترین چهرههای حامی برجام به شمار میروند)، همسانی ادبیات آنها با ادبیات رسمی دستگاه سیاست خارجی آمریکا بود.(...)
داستان یک توافق
توافق 25 ساله میان ایران و چین این روزها در حالی در مرکز حملات جریان غربگرا قرار گرفته است که اساسا هرگونه موافقت یا مخالفت با آن پیش از مشخص شدن تعهدات دوطرفه امری فاقد اعتبار است. سیدعباس موسوی، سخنگوی وزارت امور خارجه روز چهارشنبه در واکنش به حجم عظیم ادعاهای کذب در فضای مجازی نسبت به تدوین یک نقشه راه ۲۵ ساله بین ایران و چین گفته بود: بر اساس توافق سال ۹۴ رؤسای جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین که در بند ششم بیانیه سفر رئیسجمهور محترم چین به تهران منعکس شده است، 2 کشور صراحتا اراده سیاسی خود را برای توسعه و تعمیق راهبردی روابط بیان داشته و تصمیم گرفتند یک نقشه راه جامع ۲۵ ساله بین 2 کشور تدوین شود تا مبنای توسعه منسجم و همهجانبه روابط سیاسی و اقتصادی ایران و چین در سالهای آتی قرار گیرد. پیشنویس اولیه این سند با مشارکت نهادهای تخصصی 2 کشور تهیه شده و هماکنون در مرحله مذاکره قرار دارد. بدیهی است پس از نهایی شدن مذاکرات، این سند برای طی مراحل قانونی به نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی تقدیم خواهد شد.(...)
موسوی ادعاهایی همچون اجاره جزایر ایرانی در خلیج فارس، انحصار فروش نفت با قیمتهای پایین، استقرار نیروهای مسلح و... را مضحک دانست که حتی ارزش تکذیب کردن هم ندارد.
با همه این اوصاف، فارغ از محتوای نهایی این توافق که ممکن است نقدهایی نیز به آن وارد شود، خط تخریبی جریان غربگرا برای تعامل با شرق به عنوان واقعیتی برخاسته از نوع مواجهه این جریان با سیاست خارجی است که در صورت انفعال و عدم اقناع فضای عمومی ممکن است ارتباطات دوجانبه کشورمان را با مشکلاتی مواجه کند.
وطن امروز