کد خبر: ۴۹۹۹
تاریخ انتشار: ۱۹ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۴:۳۹
پپ
صفحه نخست » زیرگذر تاریخ

عاطفه میرافضل

در عثمانی به «زن سلطان» که ملقب به خان بود »خانم» و به «زن‌های شاهزادگان» «بیگم» می‌گفتند. همین که پادشاهان ایرانی لقب «خان» و «بیگ» را به رجال درجه اول و دوم درباری دادند زن‌های آن‌ها هم طبعا «خانم» و «بیگم» شدند.

عبدالله مستوفی از رجال دوره قاجار و پهلوی با نگارش کتابی به نام «شرح زندگانی من» کمک زیادی به شناخت ایران در دوره قاجار کرده است. او در بخشی از کتاب خود در مورد استفاده از القابی همانند سلطان و بیگم این‌گونه روایت می‌کند: «عنوان سلطان از زمان صفویه وارد قشون ایران شده‌است و آن‌ها به رقابت با عثمانی‌ها لقب بیگ، خان و سلطان را به سران قشون خود می‌داده‌اند. چنان‌که عثمانی‌ها پاشا مخفف پادشاه را برای سرلشکران و وزیران خود عنوان قرار داده‌ بودند.

چون هر عنوانی که ایجاد می‌شود پایین دست‌ها خود را به سمت آن می‌کشانند و کم‌کم آن را از حیثیت اولیه می‌اندازند. در اینجا هم سلطان که مثلا در زمان صفویه برای سران سپاه عنوان بود، رفته رفته تنزل کرده و در این وقت به اشخاص درجه دوم و سوم یک فوج رسیده‌ بود.

چنان‌که سلطانی که دنبال اسم زن‌ها تا امروز هم معمول است، باز هم برای رقابت با عثمانی‌ها بوده‌ است که آن‌ها این لقب را خاص خواهر و مادر سلاطین خود قرار داده‌ بودند. ایرانی‌ها در ابتدا به زن‌ها و خواهرهای شاه و کم‌کم به پایین‌ترها سلطان گفتند و بالأخره برای نیمه خانم و نیمه خدمتکار این لقب را عنوان قرار دادند. آخرالامر نیمه خانمی هم از دارندگان این لقب از بین رفته و به فاطمه سلطان‌ها و رقیه سلطان‌های امروز تخصیص یافته‌ است.

همین‌طور خانم و بیگم که در عثمانی به «زن سلطان» که ملقب به خان بود «خانم» و به «زن‌های شاهزادگان» «بیگم» می‌گفتند. همین که پادشاهان ایرانی لقب «خان» و «بیگ» را به رجال درجه اول و دوم درباری دادند زن‌های آن‌ها هم طبعا «خانم» و «بیگم» شدند.

ایرانی‌ها می‌خواستند به عثمانی‌ها بفهمانند که شما یکی از شعب همان قومی هستید که همیشه مطیع ما بودند و بی‌اجازه ما «خان» نمی‌شدید؛ ما «خان» تعیین کنیم و به هرکس «خان» بگوییم «خان‌» می‌شود و هرکس را «سلطان» بخوانیم «سلطان» است. این همان درگاه و ایوان است که ملک بابل و شه ترکستان غلام و بنده و دیلم و هندوی آن بوده‌اند. (این است همان درگه کورا ز شهان بودی / دیلم ملک بابل هند شه ترکستان، خاقانی)

ولی کار تنزل خانی و بیگی از این‌ها گذشت و بالأخره کار به جایی رسید که هیچ‌کس حتی رعیت‌ها و آبیارها و گاویارها هم به بیگی اعتنایی نداشتند و خانی هم اگر میرزایی به فریادش نمی‌رسید مثل بیگی می‌شد. اعیان با یک میرزا آن را نگاه داشتند و خانی به نوکرها خطاب می‌شد. به‌طوری این القاب مبتذل شد که در عهد پهلوی که آن‌ها را موقوف کردند هیچ‌کس افسوسی بر آن نخورد. در صورتی که در انقلاب فرانسه بهانه ضدیت نجبا با انقلاب، منسوخ شدن القاب بود«.


نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: