یاسمین رضوی
همه ما نسبت به تغییر مقاومت میکنیم. البته شدت و ضعف این مقاومت بسته به نوع شخصیتمان متفاوت است. برخی مقاومت بیشتر داریم و بعضی دیگر کمتر. تغییر یعنی به هم خوردن آن چیزی که به آن عادت کردهایم، تغییر حالت دادن و رسیدن به یک حالت دیگر. اگر بخواهیم صادق باشیم باید بگوییم که پیشرفت، در اکثر مواقع در گرو تغییر است. حتی اگر پیشرفتی هم در کار نباشد، صرفا برای مراقبت از خود و اطرافیانمان مجبور به تغییر هستیم. دنیای معاصر، تغییرات بیشتری را هم از ما طلب میکند. اجارهنشینی، یکی از مسائلی است که ما را مجبور به تغییر مداوم میکند. تغییر شغل، تغییراتی که در کارمان باید بدهیم تا با وضعیت در حال تغییر جهان، منطبق شویم و هزاران هزار تغییر دیگر که در طول زندگی و حتی به صورت روزانه با آنها روبرو هستیم. اما همانطور که گفته شد همه ما انسانها در برابر تغییر مقاومت میکنیم. چرا؟ چون بشر به عاداتش وابسته است. عادت میکند و تغییر عادت، باعث احساس عدم امنیت موقت میکند. در این یادداشت میخواهیم با این نوع مقاومت روحی نسبت به تغییر آشنا شویم و موانع و راهکارهای آن را بررسی کنیم. با ما همراه باشید.
چرا تغییر؟
مگر میشود جلوی تغییر را گرفت؟ این توقع، یعنی اینکه ما انتظار داریم جهان مثل روز اولش بماند و هیچ تفاوتی نکند، آدمها یکسان و یک شکل با رفتاری مشابه و خواسته و نیازهایی مساوی به زندگی ادامه دهند، هیچ پیشرفتی در هیچ زمینهای رخ ندهد و تمام اینها غیرممکن است. ما برای پیشرفت و سازگاری با محیط زندگی و آدمها، نیازمند تغییر هستیم.
مقاومت در برابر تغییر
این نوع مقاومت فقط مختص به افراد نیست. حتی سازمان و ارگانها هم در برابر تغییر مقاومت میکنند و گاه افراد درگیر هیچ متوجه نیستند که علت مخالفتشان با بسیاری از پیشنهاد و ایدههای مطرح شده، صرفا مقاومتشان در برابر تغییر است. ناخودآگاه مخالفند، چون از تغییرات میترسند. یک مثال میزنم: تصور کنید که شما کارمند یک اداره هستید؛ امروز صبح با خبر تغییر مدیرتان روبرو شدهاید، مدیری که با رفتارهایش، نوع مدیریتش و شخصیتش آشنا بودید، سالها با او کار کردهاید و این باعث میشود سختی کار برایتان کمتر باشد، چون حس میکنید در کار تیم خوبی را تشکیل دادهاید و کارتان خیلی خوب پیش میرود وقتی با هم کار میکنید. اما امروز به شما گفتهاید آن فرد به قسمتی دیگر منتقل شده و شما باید از امروز با فردی جدید کار کنید. پیش از آنکه شما فرد جدید را ببینید و با او صحبت کنید و حتی کمی از نوع مدیریت و شخصیتش بدانید، احساس بیچارگی و مورد ظلم واقع شدن میکنید. گمان میکنید همه چیز از دست رفته است و دیگر شرایط مثل سابق نمیشود. حتی ممکن است به استعفا دادن و رفتن از مجموعه فکر کنید چون به نظرتان فقط با آن فرد میتوانستید کار کنید. ممکن است هزارو یک دلیل موجه بیاورید که نشان میدهد مدیر شما باید به سر پست سابقش برگردد، اما ناخودآگاه شما از این تغییر شوکه شده و دارد مقاومت میکند.
مقاومت در برابر تغییر همیشه بد است؟
مقاومت در برابر تغییر همیشه بد نیست. به طور کلی نمیتوان این رفتار را قضاوت کرد. مقاومت در برابر هر تغییری هم بد نیست. شما را وادار میکند که دوباره به شرایط نگاه کنید، بررسی کنید و اولویتها را مشخص کنید و چه بسا که تغییر به صلاحتان نباشد و شما برای ماندن در وضعیت تلاشهای دیگری انجام دهید که آنها باعث پیشرفتتان شود.
چرا مقاومت میکنم؟
۵ دلیل از دید پژوهشگران وجود دارد که باعث مقاومت افراد در برابر تغییر میشود:
۱_ ابهام: ما از ابهام میترسیم. از روبرو شدن با چیزهایی که نمیشناسیمشان و برایمان قابل پیشبینی نیستند. مثال بالا را بهخاطر آورید. فردی که مدیرش تغییر کرده بدون اینکه مدیر جدید را بشناسد دچار احساس بد و مقاومت در برابر این تغییر شده است، او در مورد آینده کاریاش دچار ابهام است. آیا میتواند با مدیر جدید کنار بیاید؟ چه اخلاقهایی دارد؟ کار با این مدیر جدید پیشرفتی هم دارد؟ و هزاران سؤال دیگر که پاسخی برایشان وجود ندارد. ما در زندگی با جهان مان انس میگیریم و با تغییرشان دچار مقاومت میشویم.
_۲ عادت: ما انسانها به اطرافمان ـ هر چیزی که باشد ـ عادت میکنیم. به خانهمان عادت کردهایم، میتوانیم حتی وقتی چراغی روشن نیست، بدون اینکه به در و دیوار بخوریم، مستقیم به یخچال برسیم، آب بنوشیم و برگردیم به تخت. به همسایهها عادت کردهایم. به مسیر رفتوآمدمان، به همکارانمان و عادت کارها را برایمان سادهتر میکند. تغییر کردن یعنی زمان و هزینه دوباره گذاشتن برای انجام کارهایی که تا پیش از این برایمان سادهتر بود و این یعنی مقاومت در برابر تغییری که بار اضافی برایمان محسوب میشود.
۳_ عدم امنیت: همانطور که در ابتدای بحث هم گفته شد، ثبات، با خود احساس امنیت میآورد و تغییر در برخی از افراد احساس عدم امنیت را بیدار میکند. فرد گمان میکند که امنیت مالی، امنیت شغلی یا امنیت روانیاش تهدید شده و به هم ریخته است. تصور کنید که با عوض شدن مدیر، اولین فکری که به سراغ کارمند میآید این است که شاید مدیر جدید دیگر مرا در این پست نخواهد و عدم امنیت او را آزار دهد.
۴_ عوامل اقتصادی: این یکی را همهمان خوب درک میکنیم و حتما بارها با آن رو برو بودهایم؛ مقاومتی که در برابر عوض کردن خانهمان داریم، بخشی از آن مربوط به عوامل اقتصادی است. مقاومت در برابر تغییر شغل، تغییر مدیر و مثالهایی از این دست به عامل اقتصادی ربط زیادی دارد.
۵_ عدم آگاهی: افراد در برابر تغییر مقاومت میکنند چون هیچ آگاهیای نسبت به شرایط جدید ندارند یا بهطور ناخودآگاه هر چقدر هم که شرایط را برایشان تصویر کنیم، باز هم آن نکاتی را متوجه میشوند و میگیرند که تأیید نظرات خودشان باشد و یا در مسیر ثبات و عدم تغییر. به طور مثال شما به فردی که مدیرش قرار است تغییر کند توضیح میدهید که مدیر جدید بسیار انسان متعهد و مؤمنی است، کاری است و بسیار محترم و مؤدب است، تا پیش از این هر جا که کار کرده است همه کارمندان نوع مدیریت او را دوست داشتهاند و با او راحت بودهاند، همیشه در کار خود و زیر دستانش پیشرفتهای روشنی به وجود آمده است، فقط همه اینها مستلزم این است که به حرفهایش خوب گوش دهید. کارمند، تمام تعاریف را بر اساس ذهنیت خودش تفسیر میکند و نه آن چیزی که واقعا شنیده است. هر آنچه را خواسته شنیده و آنطور هم که موید نظرات خودش بوده شنیده است.
چه کنیم؟
حالا که میدانیم احساس بدمان در برابر تغییر از چه عواملی نشأتگرفته است، از خودمان میپرسیم پس چطور بر این احساس غلبه کنیم:
وقتی عوامل را شناسایی میکنیم، یعنی نصف راه را آمدهایم، خوب است بدانیم که علت مقاومت ما به کدام یک از عوامل بالا مرتبط بوده است، بعد راحتتر میتوانیم به آن غلبه کنیم.
آگاهیمان را نسبت به شرایط جدید بالا ببریم.
مشارکت و همکاری داشته باشیم و خودمان را کنار نکشیم که اوضاع به شدت برایمان سختتر خواهد شد.
سخت نگیریم و بدانیم بسیاری از پیشبینیهای منفی، تنها موانع ذهنی ما هستند و در اکثر مواقع در دنیای واقعی اتفاق نخواهد افتاد.
قبل از اینکه با هر چیزی مخالفت کنیم خوب به آن فکر کنیم و خودمان را در آن شرایط تصور کنیم.
نکات مثبت را ببینیم و فقط گوشمان به منفیها نباشد.
اهدافمان را بازنویسی کنیم تا مجددا به خاطر آوریم که برای رسیدن به افقهایمان که به سمتشان روان هستیم، ناگزیر از تغییریم و نمیتوانیم همیشه در یک حالت و شرایط باقی بمانیم.