کد خبر: ۴۹۵۲
تاریخ انتشار: ۱۹ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۰:۱۴
پپ
به مناسبت میلاد امام مهربانی‌ها
صفحه نخست » گزارش



تهیه و تنظیم: فاطمه اقوامی

دلم می‌خواهد یک‌بار دیگر دعوتم کنی به مهمانی... من سر از پا نشناخته خودم برسانم و بایستم بر درگاه صحن و سرای باشکوهت و دست بگذارم روی سینه به احترام و اذن دخول بخواهم.... و شما لبخند بزنی و اجازه ورود به بهشت را برایم صادر کنی... و من بیایم و بنشینم همان جای همیشگی... کنج آن صحن دوست‌داشتنی.... درست روبروی شما... همان‌جا که بارها نشسته‌ام و سفره دل باز کردم و حرف‌هایم را دخیل پنجره فولاد طلایی‌تان کردم... و شما باز هم مهربان نگاهم کنی و حرف‌هایم را بشنوی... و من سبکبال شوم و پر باز کنم به سویت... بیایم و سر بر شانه‌ ضریحت بگذارم و ببارم و آرام بگیرم...

اما صد افسوس... چند وقتی است سرو کله‌ ویروسی منحوس وسط زندگی‌ ما پیدا شده و بین ما و شما فاصله انداخته... حالا بیشترمان مجبوریم زل بزنیم به نمایشگر موبایل‌هایمان و دلمان را با حسرت از راه دور و سوار بر خطوط مجازی به سویتان گسیل داریم... شما بهتر از همه می‌دانید که ما عادت به این دوری‌ها نداریم... ما باید هر از چندگاهی بیاییم و ساز دلمان با ضرب‌آهنگ نقاره‌خانه‌تان کوک کنیم وگرنه آهنگ زندگی‌مان فالش می‌زند... ما باید بیاییم و نفس‌هایمان را در هوای بهشت‌تان تازه کنیم تا جانی دوباره بگیریم و برگردیم به ادامه زندگی... اصلا ما عاشق شماییم و عاشق را چه به این همه دوری از معشوق؟! گره کور این دوری به دستان پرمهر خودتان باز می‌شود، بیا و باز هم مهربانی کن...

در آستانه تولد امام مهربانی‌ها و حالا که بسیاری از ما بر حسب شرایط محرومیم از لطف حضور در آن صحن و سرا، می‌خواهیم همراه شما در حرم شمس الشموس گشتی بزنیم و داغ این دوری را اندکی تسکین دهیم...

خوب شد مشهد الرضا داریم

امام‌رضا‌علیه‌السلام زمانی که به دلیل اصرارهای اجبارگونه مأمون عباسی با کراهت زیاد از مدینه راهی خراسان شد خود می‌دانست که این سفر را بازگشتی نیست و حتی خانواده خویش را جمع کرده و فرمودند برایم گریه کنید. سال 203 این پیش‌بینی امام به حقیقت پیوست و ایشان به دست مأمون عباسی به شهادت رسیدند و پیکر پاک ایشان در «بقعه هارونیه» بالای سر مقبره هارون به خاک سپرده شد. این بقعه در میان باغی بزرگ و زیبا که متعلق به «حمید بن قحطبه» والی توس بود، قرار داشت. براساس برخی گفته‌ها حضرت رضا‌علیه‌السلام وقتی به مرو می‌رفتند در بین راه، این مکان را به‌عنوان محل دفن خود به همراهانشان معرفی کردند. پس از شهادت امام در توس وقتی پیکر ایشان در این بقعه به خاک سپرده شد نام آن مکان از«مشهد امیرالمومنین هارون‌الرشید عباسی» به «مشهدالرضا» تغییر پیدا کرد. آرامگاه و بقعه‌ای که مأمون دستور داده بود به سبک معماری خراسانی بر سر قبر پدرش هارون ساخته شود، اولین بنا بر سر مزار امام‌رضا به شمار می‌رود. تا زمان ظهور سربداران، قبر هارون‌الرشید در پایین قبر امام قابل رؤیت بود، اما سربداران صورت قبر هارون را محو کردند.

غبار روضه تو توتیای چشم من است

روضه منوره به عنوان قلب و هسته مرکزی بناهای آستان قدس رضوی مکانی است که پیکر مقدس امام‌رضا‌علیه‌السلام در آن‌جا مدفون است و دقیقا زیر گنبد زرین قرار دارد. همان‌جایی که ما به شوق زیارت قدم بارها به آن قدم گذارده‌ایم و در میان هیاهوی جمعیت چشم در چشم ضریح ایستاده و زیر لب حرف‌هایمان به گوش دلدار رسانده‌ایم. این بنا به شکل مربع است و بعد از توسعه، در حال حاضر حدود 188 مترمربع مساحت دارد. دیوارهای روضه که سنگینی گنبد بر روی دوش آن‌هاست قطرشان به حدود سه متر می‌رسد. دیوارها و سقف این بنا با کاشی‌های ممتاز و نفیس سنجری و کتیبه‌ها و آینه‌کاری‌های بسیار زیبا به صورت معرق و مقرنس تزئین شده که مطمئنا این هنرها و زیبایی‌های چشم‌نواز از چشم شما دور نمانده است و بارها به هنگامه زیارت به تماشای آن مشغول شده‌اید.

دستمان دخیل ضریح توست

ضریح همان سازه شبکه‌ای دوست‌داشتنی است که قبر مطهر امام‌رضا‌ را در آغوش گرفته است و ما به شوق زیارتش سر از پا نمی‌شناسیم. براساس شواهد تاریخی نصب ضریح بر مزار شریف امام‌رضا‌علیه‌السلام از دوره صفویه آغاز شده و قبل از سابقه مشخصی برای آن وجود ندارد. از آن زمان تاکنون پنج ضریح در مرقد مطهر نصب شده است.

اولین ضریح یک ضریح چوبی بود با تزئیناتی از طلا و نقره. این ضریح اواسط قرن دهم هجری یعنی در زمان «شاه تهماسب صفوی» ساخته و بر روس قبر مطهر قرار گرفت. سازه اصلی این ضریح در حال حاضر از بین رفته، اما درب مرصع آن بالای دیوار غربی قرار داده شده و کتیبه‌ها و تزئینات طلایی آن هم در موزه آستان قدس رضوی نگهداری می‌شود.

ضریح دوم که به ضریح «نگین نشان نادری» معروف بود توسط شاهرخ میرزا نوه نادرشاه افشار در سال 1160ق، به صورت وقفی تقدیم آستان علی‌ابن‌موسی شد. این ضریح تا سال 1379 در داخل ضریح چهارم جای داشت اما هنگام تعویض این ضریح و نصب ضریح پنجم برداشته شد به خاطر وقفی بودن به سرداب حضرت و روی مزار ایشان انتقال یافت.

ضریح بعدی یک ضریح فولادی با سقف شیروانی چوبی و یک طوق طلای جواهرنشان بود که در دوره قاجاریه بر مضجع شریف نصب شد. سال 1312 قسمت فوقانی این ضریح به متن آیه‌الکرسی مزین و در سال 1338 به موزه منتقل شد.

اما ضریح چهارم که معروف به ضریح طلا و نقره یا «شیر و شکر» است در سال 1338 جایگزین ضریح فولادی شد. این ضریح با نظارت مرحوم سیدابوالحسن حافظیان و با هنرمندی استاد محمدتقی ذوفن اصفهانی و جمعی دیگری از هنرمندان ساخته شد. در ضریح چهارم چهارده دهنه که نماد چهارده معصوم است به کار رفته و در بالای هر دهانه در گلبرگی از طلا نام یکی از معصومان نوشته شده است. در قسمت فوقانی ضریح سوره‌های مبارکه «یس» و «انسان» بر روی یک کتبه طلایی به خط استاد احمد زنجانی نگاشته شده است. این ضریح هم قبل از نصب ضریح آخر به موزه آستان منتقل شد.

ضریح چهارم سعادت داشت و 41 سال بر روی مزار حضرت رضا‌علیه‌السلام ماندگار شد که همین مدت طولانی و ایجاد انفجار توسط منافقین در عاشورای سال 1373، از استحکام آن کاسته بود برای همین در سال 1373 استاد محمود فرشچیان با مشورت گرفتن از صاحب‌نظران و هنرمندان طراحی ضریح پنجم را آغاز نمود. ساخت این ضریح هفت سال به طول انجامید و نهایتا در 16 اسفند 1379 با حضور رهبر معظم انقلاب نصب آن بر مزار امام مهربانی پایان یافت.

خورشید زمین گنبد زیبای تو باشد

گنبد طلایی امام‌رضا‌علیه‌السلام که چون خورشیدی در میان شهر مقدس مشهد می‌درخشد، از زیباترین جلوه‌های هنری و مذهبی ماست. چشم‌های زائران به محض ورود به حرم بی‌اراده به سمتش می‌چرخد و دست‌ها برای عرض ارادت به سینه می‌چسبد. گاهی برخی زائران ساعت‌ها روبروی این گنبد طلایی مسحورکننده می‌نشینند و مست تماشایش می‌شوند، رازها و دردهای دلشان را برایش بازگو می‌کنند.

این گنبد دوست‌داشتنی که چشم‌های زیادی را بارانی کرده بالغ بر 900 سال عمر دارد و اوایل قرن ششم به همت شرف الدین ابوطاهر قمی، وزیر سلطان سنجر سلجوقی، با مباشرت ابوالقاسم احمد بن علی بن احمد العلوی الحسینی كه از نقیبان و بزرگان ناحی طوس بود، ضمن تعمیر روضه منوره، بر فراز قبه اولیه احداث شد.

گنبد رضوی از نظر ساختمان و ارتفاه در نهایت زیبایی و هنرمندی طراحی شده و دارای دو پوشش است. پوشش اول گنبد همان سقف حرم و روضه منوره است که به صورت مقعر و مقرنس بوده و به آن «قبه» گفته می‌شود و پوشش دوم كه بر فراز قبه استوار شده است، گنبد طلاست. بین این دو سیزده متر فضای خالی وجود دارد. بر گرداگرد قسمت زرین گنبد کتیبه‌هایی به زبان عربی نوشته شده است. ترجمه اولین کتیبه که دور گنبد نوشته شده، بدین شرح است: «یكی از توفیقات بزرگ خداوند سبحان این است كه سلطان اعظم سرور ملوك عرب و عجم، صاحب نسب پاك نبوی و حسب درخشان علوی، خاك پای خادمان این روضه منوره ملكوتی، مروج آثار اجداد معصومش، سلطان ابوالمظفر شاه عباس حسینی موسوی صفوی بهادرخان را توفیق داد تا از دارالسلطنه اصفهان پای پیاده به زیارت این حرم اشرف آید و به تزئین این بقعه از مال خالص خویش مفتخر گردید در سال 1010 و پایان در سال 1016»

این متن به دستور شاه عباس پس از تعمیر و تکمیل نمای گنبد با هدف اشاره به اهمیت سفر به مشهد و باتوجه به نذر شاه عباس مبنی بر پیروزی بر ازبک‌ها که مشهد را تصرف کرده بودند، در دو طبقه نوشته شده است. علاوه بر این کتیبه اصلی كتیبه‌ دیگری در قالب چهارترنج نوشته شده که یک متن دنباله‌دار است و زلزله سال 1084 که بسیار مهیب بود و سبب ترک گنبد در این حادثه شد را روایت می‌کند.

دلم هوای حرم کرده، هوای دو رکعت نماز بالا سر

بعد از روضه منوره حضرت رضا‌علیه‌السلام اولین بنایی که ساخته شده مسجد تاریخی بالاسر است که بیش از هزار سال سابقه تاریخی دارد. این بنا بین روضه منوره و رواق دارالسیاده قرار دارد و در عهد غزنویان ساخته شده و بانی آن، ابوالحسن عراقی (از رجال آن زمان) است. در بالای طاق این مسجد که به حرم مطهر متصل می‌شود دو بیت از دعبل خزاعی (شاعر اهل‌بیت‌علیهم‌السلام) دیده می‌شود.

مسجد گوهرشاد مسجد معروف دیگری است که در جنوب حرم مطهر رضوی قرار دارد. این مسجد باشکوه در عهد تیموری و به دستور گوهرشاد همسر شاهرخ میرزای تیموری ساخته شده و به نام او هم خوانده می‌شود. مسجد گوهرشاد 2 هزار و 855 مترمربع وسعت دارد و دارای 7 شبستان است. این بنا نمونه کامل و برجسته از هنر ایرانی و از تمام ویژگی‌های معماری سنتی ایرانی ـ اسلامی برخوردار است. مسجد گوهرشاد به دست معمار معروف و هنرمند ایرانی قوام الدین شیرازی ساخته شده و او در پایان کتیبه بایسنقری ایوان مقصوره این مسجد خود را اینگونه معرفی کرده است: «عمل العبد الضعیف الفقیر المحتاج بعنایه الملک الرحمن قوام الدین بن زین‌الدین شیرازی الطیان»

منبری به نام آن یار در سفر

داخل ایوان مقصوره مسجد گوهرشاد منبر بزرگی قرار دارد که بین مردم به نام منبر امام‌زمان‌عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف معروف است. این منبر که هنر دست استاد محمد نجار خراسانی منبت‌کار معروف عصر فتحعلی شاه قاجار است به عنوان یکی از شاهکارهای هنر نجاری به حساب می‌آید چرا که این منبر از چوب گردو و گلابی با شیوه منبت‌کاری، بدون به کار رفتن میخ یا هر فلز دیگری ساخته شده است. منبر معروف به صاحب‌الزمان به نام چهارده معصوم، چهارده پله دارد و با گذشت دو قرن از ساخت آن هنوز محکم و استوار و پابرجاست. علت معروف شدن این منبر به نام منبر امام‌زمان‌عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف این است که براساس برخی از نقل‌ها سازنده، آن را به این نیت ساخته که امام‌زمان‌عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف بعد از ظهور بر فرازش برای مردم خطبه بخوانند.

بگشوده بال فوج فرشته فراز صحن

صحن‌های مطهر رضوی هر کدام حال و هوای خاص خود را دارند و همیشه پذیرای زائرانی هستند در آغوش پرمهر آن‌ها می‌نشینند، دعا می‌خوانند، بار دل سبک می‌کنند و هم‌صحبت امام رئوف می‌شوند. معرفی همه این صحن‌ها که تعدادشان کم هم نیست در این مجال و فرصت نمی‌گنجد، برای همین فقط به یکی از صحن‌های قدیمی و دلربای آستان قدس رضوی سری می‌زنیم.

ـ صحن سقاخانه می‌چسبد چقدر...

اولین و قدیمی‌ترین صحن بارگاه ملکوتی امام رئوف و البته زیباترین و دلنوازترین آن‌ها صحن عتیق یا کهنه است که بعد از انقلاب اسلامی، به نام صحن انقلاب معروف شد. اساس و شالوده این صحن به دستور «امیرعلیشیر نوایی» وزیر دانشمند و فرهنگ‌دوست «سلطان حسین بایقرا» در دوره تیموری پی‌ریزی شد اما ضلع‌های شمالی، شرقی و غربی این صحن در زمان «شاه عباس صفوی» و با نقش‌آفرینی شیخ بهایی تکمیل شد و گسترش پیدا کرد.

این صحن دارای چهار ایوان است. ایوان جنوبی معروف به ایوان طلا که 21 متر ارتفاع دارد یادگار امیرعلیشیر نوایی است. این ایوان در زمان شاه تهماسب تذهیب شد و از آنجا که بدنه آن در زمان نادرشاه با خشت‌های طلا، طلاکاری شد به «ایوان نادری» هم معروف است. مناره‌ای که بر فراز ایوان طلاست احتمالا از ساخته‌های دوره غزنویان یا سلجوقیان است. در برخی منابع تاریخی آمده که این مناره یک بار در زمان شاه تهماسب اول صفوی طلاکاری شد، اما چون طلاهای آن هنگام یورش ازبک‌ها به آستانه به سرقت رفت، بار دیگر به وسیله نادرشاه افشار طلاپوش شد.

ایوان شمالی معروف به ایوان عباسی در زمان شاه عباس اول صفوی ساخته و در دوره‌های مختلف تزئینات و کتیبه‌هایی بدان افزوده شده است. در حاشیه همین ایوان مقبره امیرعلیشیرنوایی قرار دارد و بر فراز این ایوان دومین مناره حرم رضوی قد برافراشته است. این مناره مربوط به دوره نادرشاه است و طوری قرار گرفته که هر کس از سمت جنوب و با فاصله به حرم نگاه می‌کند گنبد را دقیقا میان این مناره و مناره بر فراز ایوان طلا می‌بیند و البته معلوم نیست معمار و بانی مناره دوم از قصد و با برنامه‌ریزی این کار را انجام داده یا این تقارن امری اتفاقی است.

ایوان غربی این صحن که به ایوان ساعت معروف است 24 متر ارتفاع دارد و ساعت بزرگی بر بالای آن نصب است. و اما آخرین ایوان، ایوان شرقی است که نقاره‌خانه بر بالای آن بنا شده و این ایوان را به نام ایوان نقاره‌خانه معروف کرده است.

ـ نقاره می‌زند طوس...

اصل نقاره‌زنی و استفاده از شیپور در روزگاران قدیم در دربار شاهان رسمی معمول به شمار می‌رفته که بیشتر برای نمایش حاکمیت و اقتدار آن‌ها بوده است اما این مسأله که چرا نقاره‌زنی به بارگاه ملکوتی ثامن‌الائمه راه پیدا کرده و اصلا چه کسی آن را بنا نهاده، از مجهولات تاریخی به شمار می‌رود. هر چند براساس اسناد تاریخی نواختن نقاره از زمان‌های قدیم در آستان امام رئوف مرسوم بوده است. حالا این رسم با هر انگیزه و هدف که شروع شده باشد، سالیان زیادی است نقاره هر صبح پیش از طلوع آفتاب و هر عصر پیش از غروب خورشید نواخته مىشود. علاوه بر این هنگامى که حادثه خاصى رخ دهد که مردم شادمان گردند، جشنى مانند اعیاد مذهبی و ملی برپا باشد، بیماری با عنایت امام‌رضا‌علیه‌السلام شفا یابد و به هنگام سال تحویل نقاره‌زن‌ها نقارهها را به صدا در مىآورند. بناى نقارهخانه بنایی است که سراسر با کاشى فیروزهاى پوشانده شده، ایوان آن نرده‌کشى است و دو طبقه دارد، طبقه زیرین جاى گذاشتن طبلها و شیپورها است و طبقه دوم محل استقرار نوازندگان. نقارهزنان هفت نفر هستند که سه نفرشان بر طبل مىکوبند و چهار نفر در شیپور مىدمند. طبلها ذکری ندارند و فقط به عنوان «کوس شادمانه» و همنواز از شروع تا خاتمه با کرناها نواخته میشوند. اما کرناها ذکری دارند که سینه به سینه تا به امروز نقل شده است و بدین شرح است:

دست اول: «سرنواز »، سردسته کرنانوازها، کرنا را به طرف گنبد حضرت به عنوان سلام میگیرد و میدمند: «سلطان دنیا و عقبی علی بن موسی الرضا» پس نوازان که تعداد آن‌ها چهار نفر میباشند، جواب میدهند: «امام‌رضا» سرنواز مجددا با سر کرنا به طرف گنبد حضرت اشاره میکند و چنین مینوازد: «امام‌رضا» پس نوازان جواب میدهند: «غریب»

دست دوم: کرنای سرنواز ذکر میکند: «مولی مولی مولی علی بن موسی الرضا» پس نوازان جواب میدهند: «رضا جان» سرنواز، سر کرنا را به طرف گنبد میگیرد و ذکر میکند: «یا امام غریب، یا امام‌رضا»

دست سوم: کرنای سرنواز ذکر میکند: «دوران دوران امام‌رضاست» در این موقع طبالها به عنوان شادی طبلهای خود را به صدا در میآورند. این طبل به «کوس شادمانه» معروف است.مجددا سرنواز ذکر میکند: «دوران دوران امام‌رضا، دادرس بیچارگان» پس نوازان پاسخ میدهند: «ای دادرس درماندگان» موقعی که پس نوازان میخواهند کرنای خود را بر زمین بگذارند، سرنواز میگوید: «فریادرس»

ـ جرعه‌ای از آب سقاخانه‌ات مدهوش و مستم می‌کند

در میانه صحن انقلاب سقاخانه‌ای وجود دارد که آبش چنان گواراست که انسان خیال می‌کند در بهشت نشسته و از حوض کوثر آب می‌نوشد.

سنگاب (منبع آب) این سقاخانه معروف به «سقاخانه اسماعیل طلایی» حدود 1130 لیتر ظرفیت دارد و از سنگ مرمر یکپارچه ساخته شده که به دستور نادرشاه افشار از هرات به مشهد آورده شده است. در دوره فتحعلی شاه قاجار شخصی به نام اسماعیل دستور دارد بر فراز این سنگاب، بنایی هشت ضلعی بسازند. این بنا با ستون‌های مرمر کنده‌کاری شده و کاشی ساخته و سقفش با خشت‌های طلا تزئین شد. به‌خاطر همین مسائل این سقاخانه به «سقاخانه نادری» یا «سقاخانه اسماعیل طلایی معروف شد.

ـ ما دل به زلف پنجره فولاد بسته‌ایم

براساس اسناد تاریخی وقتی صحن عتیق(انقلاب) در دوره صفوی و با نقش بی‌بدیل«شیخ بهایی» ساخته شد، به پیشنهاد «ملا محسن فیض کاشانی» حکیم، فیلسوف، عارف و شاعر آن دوره قرار شد برای کسانی که به هردلیل نمی‌توانند وارد حرم مطهر شوند و کنار ضریح بایستند، فضایی طراحی شود که بتوانند در نزدیک‌‎ترین فاصله از ضریح مطهر، بایستند و ضریح امام‌رضا‌علیه‌السلام را ببینند و زیارتنامه بخوانند. براساس این طرح پنجره‌ای فولادی در محلی که مشرف به ضریح مطهر بود نصب شد و از آن به بعد به «پنجره فولاد» معروف شد.

البته نقل دیگری هم برای ماجرای نصب فولاد توسط «حاج رجبعلی کامل» یکی از قدیمی‌ترین خدام و دربانان حرم امام‌رضا‌علیه‌السلام، روایت شده که به این شرح است: سال‌ها قبل هنگامی که شیخ بهایی مشغول طرح‌ریزی ساختمان امام‌رضا‌علیه‌السلام بودند قرار بر این بوده که یک درب حرم هم از جایی باز شود که هم اکنون پنجره فولاد در آن مکان قرار دارد. ظاهرا این طرح مورد قبول قرار می‌گیرد و شیخ بهایی هم نصب درب در این مکان را تأیید می‌کنند. ولی شب، معمار این طرح در عالم خواب امام‌رضا‌علیه‌السلام را می‌بیند که حضرت به او توصیه می‌کنند که درب را نصب نکن. فردای آن شب وقتی معمار حرم این موضوع را نقل می‌کند، بنا بر این می‌گذارند که این موضوع یک رؤیا بوده و محلی از اعراب ندارد. ولی شب بعدی هم این اتفاق رقم می‌خورد و دوباره حضرت‌رضا‌علیه‌السلام همین موضوع را در عالم رؤیا به معمار حرم گوشزد می‌کنند. این اتفاق در شب سوم هم رخ می‌دهد و امام‌رضا علیه السلام در شب سوم به معمار می‌فرمایند که اگر این درب را در این مکان نصب کنید ما شما را عزل می‌کنیم. داستان به این‌جا که می‌رسد معمار حرم مصمم می‌شود که این درب را در مکان مذکور نصب نکند و می‌گوید که حتی اگر من را عزل کنید هم این درب را نصب نمی‌کنم. بعد از گذشت چند روز وقتی شیخ بهایی از سفر برمی‌گردد، ایشان دلیل عدم نصب درب را از معمار می‌پرسد و وقتی معمار داستان خواب خود را نقل می‌کند، شیخ بهایی به خاک می‌افتد و با تضرع به حضرت استغاثه می‌کند که حضرت او را به خاطر این تصمیم نادرست ببخشد. وقتی این موضوع به گوش نمایندگان تولیت وقت آستان می‌رسد، دلیل عدم نصب درب در مکان مذکور را از شیخ بهایی می‌پرسند که می‌گوید «من در این مکان طلسمی نصب کرده بودم که گناهکاران نتوانند از این درب وارد حرم شوند. ولی حضرت‌‌رضا‌علیه‌السلام با این فرمایش‌شان اجازه چنین کاری را از من سلب کردند» و از این‌جا بود که قرار می‌شود در این مکان به جای درب فولاد، پنجره فولاد نصب شود.

برای توسل جستن و دخیل بستن به این پنجره روایت یا سفارشی از جانب ائمه و بزرگان ذکر نشده اما شفا گرفتن بیماران صعب العلاج و روا شدن حاجات زائران پشت پنجره فولاد، باعث شد نگاه‌ها به این پنجره فولادی تغییر و جایگاه ویژه‌ای بین مردم پیدا کند. کم‌کم مراجعه به این پنجره و بستن و دخیل و ژارچه و قفل تبدیل به یک سنت در بین زائران شد سنتی که از باورهای عامیانه و پاکی دل مردم و اعتقاد راسخ و محکم آن‌ها به حضرت شمس‌الشموس سرچشمه گرفته است.

اتاق اشک

شاید تا به حال اسم این مکانی که می‌خواهیم درباره آن صحبت کنیم را نشنیده باشید و ندانید در صحن و سرای حضرت رضا جایی وجود دارد که در تمام ایام سال وقتی از روزمرگی‌ها خسته شدی و دلت هوای گریه دارد می‌توانی به آن‌جا رجوع کنی و پای مجلس روضه بنشینی و بار دل سبک کنی.

از صحن گوهرشاد که به طرف صحن جامع می‌روی، وقتی از ایوان مقصوره گذر کردی، سمت راستت، بیرون مسجد، اتاقک کوچکی وجود دارد که خیلی‌ها، حتی برخی از خادم‌ها، از وجودش خبر ندارند،‌ اتاقی که نام زیبایی هم برایش انتخاب کرده‌اند؛ اتاق اشک. بعد از نماز ظهر و عصر باید بدون معطلی و تا قبل از آن‌که این اتاق پر شود خودت را برسانی به این اتاق. وارد که می‌شوی گوشه‌ای می‌نشینی به انتظار تا مداحان و پیرغلامان یکی‌یکی کارشان را شروع کنند و با خواندن اشعاری ناب و پر احساس اشک بگیرند از جمعیت. تازه آن‌وقت است که نام بامسمای این اتاق برایت معنا و مفهوم می‌یابد.

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: