کد خبر: ۴۹۲۵
تاریخ انتشار: ۱۹ مرداد ۱۳۹۹ - ۰۸:۳۷
پپ
صفحه نخست » کنز


حسنی احمدی

زهری که از یاران فرزند حبیبم محمد است خودش را به خانه سجاد رسانده است. حس غریبی به او می‌گوید علی‌بن‌حسین ساعات پایانی عمرش را می‌گذراند. زهری کنار سجاد می‌نشیند. مقداری نان و سبزی کاسنی می‌آورند.سجاد رو به زهری می‌گوید: ميل كن

يابن‌رسول‌اللّه! غذا خورده‌ام و ميل ندارم زهری می‌گوید:

سجاد می‌گوید: از آن ميل نما، كه آن سبزى كاسنى است و روى هر برگش قطره‌ای از آب بهشت ريخته و شفاى هر دردى است.

سپس طبق غذا را بردند و مقدارى روغن آوردند، سجاد گفت: از اين روغن استفاده كن
زهری پاسخ داد: نيازى به آن ندارم
سجاد به روغن اشاره می‌کند و می‌گوید: اين روغن بنفشه است و خواص بسيارى در آن هست و بر تمامى روغن‌ها برترى دارد.
در همين بين فرزند سجاد، باقرالعلوم وارد می‌شود؛ و آن دو مدّتى با يكديگر راز گفتند و زهری تنها يك جمله از صحبت ايشان را متوجه شد كه حسن‌بن‌علی گفت: پسرم ! خوش‌اخلاق و خوش‌برخورد باش.
زهری احساس كرد كه سجاد مشغول سپردن اسرار امامت به فرزند خود مى‌باشد؛ پس كمى جلوتر رفت وسؤال کرد: مولاى من ! اگر پيش آمدى شود، بعد از شما به چه كسى مراجعه كنيم؟
سجاد اشاره به فرندش نمود و اظهار داشت: به اين پسرم، محمد كه او جانشين و وارث من مى‌باشد، او مخزن علوم و اسرار الهى است، او باقرالعلوم مى‌باشد.

زهری پرسید: معناى باقرالعلوم چيست؟

سجاد پاسخ داد: به همين زودى دانشمندان و دوستان ما گرد او تجمع مى‌نمايند و او تمام علوم و فنون را تشريح و تفسير مى‌نمايد.
پس از آن، سجاد، فرزندش را براى انجام كارى بيرون فرستاد. زهری نزدیک سجاد رفت و آرام پرسید: چرا به فرزند بزرگ خود وصيت ننمودى؟

علی‌بن‌حسین پاسخ داد: امامت به كوچكى و بزرگى سن و سال نيست، بلكه رسول گرامى اسلام صلى‌اللّه عليه‌و‌آله اين چنين ما را از لوح مكتوب آگاه ساخته است.
زهری گفت: اوصياء و خلفاء حضرت رسول چند نفر مى باشند؟
سجّاد پاسخ داد : آنچه در صحيفه و لوح يافته‌ام، تعداد اوصياء دوازده نفر هستند، كه اسامى آن‌ها با خصوصياتشان ثبت شده است و سپس ادامه: از صُلب هفتمين فرزندم محمّد باقر، دوازدهمين خليفه و حجت خدا به نام مهدى‌عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف متولد خوهد شد.

منبع:
بحارالانوار: جلد 46، صفححه 233، حکمت 1

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: