نیلوفر حاجقاضی
مروری کوتاه به زندگی دکتر «بهنام شکیبایی»
داستان شکیبایی
پدر و پدربزرگش هم پزشک بودند اما پدر از او خواسته بود اگر میخواهی پزشک شوی تنها به یک پزشک عادی بودن راضی نشو و کاری کن کارستان. بهنام شکیبایی نه تنها وصیت پدر را عمل کرد و دستاوردهای جدیدی را در حوزه تخصص دندانپزشکی به نام خانوادگی خود ثبت کرد بلکه با وجود تمام مصیبتهای عجیبی که سر راهش قرار گرفت، صفت شکیبایی را در حد اعلایش به ظهور نشاند.
شروع
نوجوانی او با آغاز جنگ تحمیلی همراه بود و خانواده سه نفره او که بهخاطر تخصص پدر مجبور به اقامت در اهواز شده بودند یکباره فرو ریخت و به عنوان جنگزده مجبور به اقامت در شهرهای بهبهان، شیراز، اصفهان و تهران شدند. این اتفاقات سبب شد تا پدر او را در 12 سالگی برای ادامه تحصیل راهی کشور آلمان کند.
خودش میگوید: تابستان سال 1986 برای ادامه تحصیل نزد خانواده عمویم که در آلمان مشغول تحصیل بودند، مهاجرت کردم و وارد مدرسه شدم، اما به دلیل اینکه با زبان آلمانی آشنایی نداشتم، دوران خیلی سختی را در مدرسه سپری کردم. کمبود فضای خانه دانشجویی عمویم نیز مزید بر علت بود، چون آنها یک خانواده چهار نفره بودند که با رفتن من نزد آنها، پنج نفر شده بودیم و در فضایی 70 متری سکونت داشتیم، به همین دلیل در برخی مواقع، زمانهایی را تجربه کردم که برای درس خواندن به آشپزخانه سه متری پناه میبردم و یا وان حمام را خشک میکردم و داخل آن درس میخواندم. با این حال از محبت همه جانبه خانواده عمویم برخوردار بودم و آنها به من لطف داشتند.
پایان این دوسال که نزد خانواده عمویم زندگی کردم، آغاز سختیهای زندگی من بود. چون پلیس آلمان اعلام کرد، باید طی دو هفته آلمان را ترک کنم مگر این که آنجا پناهنده شوم. پدرم به شدت با پناهندگی من مخالف بود چون دیگر نمیتوانستم به ایران برگردم. راه سومی هم وجود داشت؛ اینکه تحت سرپرستی شهرداری برلین در کمپ بچههای بیسرپرست اقامت کنم. با وجود ناراحتی شدید خانواده از روی اجبار وارد این پرورشگاه شدم. من این چهار سال را با تمرکز روی درس خواندن سپری کردم و توانستم همیشه جزو نفرات ممتاز دبیرستان باشم.
از 15 سالگی کنار تحصیل کار میکردم. پس از دریافت دیپلم ممتاز، درخواست تحصیل در رشته دندانپزشکی برلین را دادم و پذیرفته شدم. پس از گذراندن ترم هفت دندانپزشکی، پایان نامه دکتریام را در رشته جراحی ایمپلنت آغاز کردم اما مشکل جدیدی هم برایم به وجود آمد؛ برای گذراندن تخصص جراحی فک و صورت باید در بیمارستان دانشگاهی فعالیت میکردم، اما چون بهخاطر همان قضیه نداشتن پناهندگی اجازه کار رسمی نداشتم، مجبور شدم به عنوان دندانپزشک داوطلب 35 ساعت در هفته به صورت رایگان در بیمارستان دانشگاه کار کنم. همان سال پدرم فوت کردند و سرپرستی مادرم نیز برعهده من بود، به همین دلیل مجبور بودم برای تأمین هزینههای زندگی، شبها در کلینیکی دیگر با حقوق بسیار اندک مشغول کار شوم تا جایی که 100 ساعت در هفته کار میکردم.
بعد از اتمام دوره تخصص، مدتی آلمان را ترک کردم و پس از تأیید مدرکم توسط وزارت بهداشت انگلستان و سوئیس، در کلینیکهای برتر دندانپزشکی لندن وزوریخ به عنوان مسئول جراحی فک و ایمپلنت مشغول کار شدم تا علاوه بر آلمان، در سایر کشورها نیز تجربه کسب کنم.
پس از اقامت در انگلستان و سوئیس، دوباره به آلمان بازگشتم و تنها استاد آسیایی آکادمی دندانپزشکی میکروسکوپی زایس آلمان بودم. بالأخره با راه اندازی یک مطب شخصی، شروع به طبابت کردم. روزها 10 ساعت در مطب کار میکردم و شبها مشغول ایدههای جدید میکروسکوپی و نوشتن مقالههای علمی بودم تا سرانجام پس از دو سال مجوزهای لازم برای 12 ابزار جراحی میکروسکوپی را کسب کردم و مدتی بعد نیز مقاله « تکنیک جدید بازسازی کف سینوس به صورت میکروسکوپی» را که معروفترین تکنیک شکیبایی در جهان است، ارائه دادم. ابداع بیش از 20 ابزار جدید جراحی میکروسکوپی ایمپلنت و ارائه چهار شیوه جدید جراحی کمتهاجمی ایمپلنت طی 10 سال از موفقیتهای من است.
بازگشت به ایران
سال 2009 به طور رسمی از سوی دولت وقت ایران برای احداث نخستین مرکز تعلیماتی، تحقیقاتی و درمانی دندانپزشکی میکروسکوپی و کمتهاجمی جهان (در تهران) به کشور دعوت شدم و سال 2011 به ایران آمدم اما متأسفانه به رغم وعدههای بسیار، بدون هیچ گونه حمایتی با سرمایه شخصی نخستین مرکز اختصاصی جراحیهای میکروسکوپی و کمتهاجمی بازسازی استخوان فک و ایمپلنت آسیا را در تهران تأسیس کردم که اکنون کشورهای متعددی در جهان در حال الگو برداری از این مرکز هستند. با وجود دعوتهای زیادی که از سوی کشورهای اروپایی از من می شود ترجیح میدهم به صورت آنلاین یا سفرهای علمی با آنها در ارتباط باشم.
وی در جایی دیگر گفته است: تاکیدم همیشه بر این است که با اینکه من با پاسپورت آلمانی سفر می کنم به خاطر مشکلات ویزایی که وجود دارد، ولی همیشه اسم من را باید زیر پرچم ایران منتشر کنند. به عنوان مثال کنفرانس بعدی ما کنفرانس سالیانه دندانپزشکی کویت است که من آنجا سخنران اصلی هستم و تاکید من بر این بوده که به عنوان یک ایرانی در آنجا سخنرانی کنم و اگر مرا به عنوان یک فرد آلمانی معرفی کنند من در آن کنفرانس شرکت نخواهم کرد.
او درباره بزرگترین آرزویش می گوید: بزرگترین آرزوی من دیدار با رهبر
انقلاب است. من ایشان را در عمل، فردی متفکر، آینده نگر و دلسوز پیشرفت کشور میبینم.
ختم کلام
کاش مسئولان یادشان میماند این متخصص میتواند با تأسیس مراکز علمی، کارگاهی یا حتی تولیدی ابزار تخصصی که نام شکیبایی به عنوان یک متخصص ایرانی روی آن حک شده، نقش بهسزایی در کارآفرینی داشته باشد. موضوع مهمی که نظارت و توجه دلسوزانه مسئولان را میطلبد.
*****
مروری به موفقیتهای
سهیلا سامی، دستیار جوان پروفسور سمیعی
مغز و ظرافتهای زنانه
«سهیلا سامی» رزیدنت سال آخر جراحی مغز و اعصاب در آلمان و دستیار پروفسور سمیعی معروف است. وی بیش از ۵۰۰ عمل جراحی را به طور مستقل و به تنهایی انجام داده و تعداد جراحیهایی که بهعنوان دستیار و کمک جراح بوده است و به صورت مشترک با پروفسور سمیعی انجام داده است را بیش از سه هزار جراحی برآورد میکند. پای صحبتهای او مینشینیم:
اقیانوس بیکران اعصاب
رشته مغز و اعصاب رشته بسیار سختی است و زن و مرد ندارد به طوریکه میتوان این رشته را یک اقیانوس بیکرانی نام برد که هر روز باید چندین موضوع جدید از آن آموخت از اینرو شاید این رشته از یک بخشی برای خانمها سخت باشد ولی در مواردی به خاطر ظرافتی که یک خانم دارد، میتواند نقطه مثبت برای او تلقی شود؛ البته باید در کنار استعداد و توانایی، قدرت بدنی کافی را جهت تحمل یک عمل ۱۲ ساعته با فشارهایی در ذهن پزشک از بابت حفظ سلامت بیمار را داشته باشد. جراحی مغز یک جراحی ظریفی است که زیر میکروسکوپهای قوی، با یک لایه نازکتر از قشر لایه تخممرغ پخته شده کار میکنیم. به قدری کار یک جراح مغز ظریف است که روی اعصابی کار انجام میدهند که از مو باریکتر است و همیشه ذهن یک جراح مغز در حین عمل درگیر این است که الان با اعصاب بینایی، حرکتی، بویایی، چشایی، حافظه، صحبت کردن، فهمیدن فرد کار میکند.
همکاری با پروفسور نخبه
در مرکز مغز و اعصاب هانوفر آلمان و زیر نظر پروفسور سمیعی رزیدنتی جراحی مغز و اعصاب را شروع کردم. البته پروفسور سمیعی شاگردان زیادی دارد به طوری که شاید طی این سالها بیش از هزار نفر پیش استاد دوره تخصصی جراحی مغز و اعصاب را گذارنده باشند و بیش از ۱۰۰ نفر این دوران رزیدنتی را کنار پروفسور سمیعی بودهاند.
درمان بیماران ایرانی
از طریق فضای مجازی و صفحات اجتماعی خود به افرادی که نیازمند راهنمایی و مشاوره هستند کمک کرده، در سفرهایی که به ایران داشتم حتما افرادی که نیاز به مشاوره داشته باشند را راهنمایی میکنم که البته تعداد زیادی مراجعه میکنند و برخی از مریضان نیز به آلمان سفر کرده و در مرکز جراحی مغز و اعصاب هانوفر مورد عمل جراحی قرار گرفتهاند. بنده هم تصمیم دارم به ایران بازگشته و در آنجا فعالیت کنم.
دلیل انتخاب حجاب در اروپا
من با انتخاب و آگاهی حجاب را برگزیدم و این دیگر داخل و خارج از کشور ندارد؛ به عقیده من میزان انتخاب پوشش، به فرد بستگی دارد و من هم همانطوری که در آلمان پوشش دارم به همان میزان هم در ایران دارم و برعکس. حجاب در زمینه جراحی برای من محدودیتی ایجاد نکرده است و حتی در اتاق عمل که یک محیط کاملا استریل است و مدام باید دستهای خود را شست و در کنار همکاران آقا و خانم کار کرد ولی تاکنون هیچ مشکلی برای من ایجاد نشده است. من با حجاب خود علاوه بر کار و درس در کشور خارجی به فعالیتهای ورزشی هم ادامه میدهم.
نگاه خارجیها
اینجا اعتماد بسیار خوبی به پزشکان و دانشجویان پزشکی ایرانی وجود دارد و اکثرا معتقدند که پزشکان ایرانی باهوش بوده و عملکرد خوبی دارند و بنده هیچ وقت نشنیدهام که کسی بگوید این یک پزشک ایرانی است و سطح علمی خوبی ندارد یا جراح خوبی نیست.
سفر به ایران
من سالی یک یا دو بار به ایران سفر میکنم و این سفر بستگی به میزان مرخصیهایی است که میتوانم بگیرم ولی بسیار علاقهمند به فعالیت پزشکی در ایران هستم و تمام سعی خود را برای آن انجام خواهم داد و در صورت فراهم شدن شرایط مناسب در ایران خدمترسانی میکنم ولی اگر شرایط برای حضور مستمر در ایران ایجاد نشد قطعا چند ماهی از سال را در ایران به فعالیت پزشکی اختصاص خواهم داد.
*****
موفقیت«مریم کوچکینژاد»، محقق برتر ایرانی
استاد برتر زیر 40 سال!
هفته پیش انعکاس خبری در رسانهها، سبب دلگرمی و شادی شد. اینکه بر اساس ردهبندی سایت
«Poets & Quants»؛ معتبرترین سایت آنلاین رشته مدیریت در دنیا که به اطلاعرسانی اخبار مربوط به مدارس عالی مدیریت در دنیا و به خصوص رشته MBA میپردازد، دو دانشآموخته دانشگاه صنعتی شریف، مریم کوچکی نژاد، استاد دانشگاه نورث وسترن و علیرضا احمد سیماب، استاد دانشگاه اچ. ای.سی مونترال بین چهل استاد برتر جوان زیر ۴۰ سال در دنیا در رشته مدیریت انتخاب شدند!
خانم کوچکینژاد از دیار سرسبز گیلان است که علیرغم عدهای حجاب کاملش نتوانسته او را از رسیدن به آرمانهای علمیاش آن هم در ینگه دنیا باز دارد. او در حال حاضر استادیار دانشگاه نورث وسترن است. این دانشگاه در شهر شیکاگوی ایلات متحده قرار دارد.
در ماه مارس هر سال یک کمیته از افراد متخصص مسئولیت انتخاب لیست چهل نفر نهایی را برعهده دارد. معیار انتخاب بر اساس مهارتهای تدریس و کیفیت مقالات تحقیقاتی اساتید است. مطابق آمار این وب سایت معتبر برای رقابت سال ۲۰۲۰ میلادی، بیش از ۲۰۰۰ کاندید برای ۱۶۰ استاد رشته مدیریت از سراسر دنیا داشته که از این میان ۴۰ استاد به عنوان لیست نهایی انتخاب شد.
قضیه اوج موفقیت مریم خانم هم این است که او همراه با یکی از همکارانش از دانشگاه پنسیلوانیا در تحقیقات خود دریافته بودند؛ «زمانی که هوا به نحو آزاردهندهای گرم است، تمایل ما به اینکه فرد اجتماعی مطلوب یا یاریگری باشیم کاهش مییابد! دمای محیط بر واکنشهای فردی و احساسی انسان تأثیر میگذارد و باعث میشود در محیطهای با دمای نامناسب، افراد کمتر به دیگران کمک کنند، بدون اینکه دلیلی برای توجیه این مسأله باشد!» آنها بعد ازتحقیقات آماری وسیع و استفاده از گروههای نمونه این فرضیه را اثبات کردند.
یافتههای مطالعه «بررسی تأثیر دمای محیط بر کمک کردن» که در مجله اروپایی روانشناسی اجتماعی منتشر شده به توضیح چگونگی و ساز و کارهای تأثیر دمای محیط بر روحیه کمک کردن افراد کمک میکند.
مریم کوچکی نژاد و همکار وی یعنی دکتر لیوبا بلکین در بخش سوم این مطالعه دریافتند که حتی تغییری جزئی در دما نیز به نحوی قابل توجه بر روحیه کمک کردن افراد موثر است.