فاطمه اقوامی
قسمت دوم
هفته پیش چمدانها را بستیم و گشت و گذارمان را در سرزمین رمانها آغاز کردیم... از تولد یک نوزاد دیگر در دنیای ادبیات گفتیم و خواندیم.... نوزادی به نام رمان که دیگر الان سن و سالی ازش گذشته و برای خودش کسی شده... خیلی وقت است نبض بازار را در دست دارد و به یکی از رایجترین و مردمپسندترین شکلهای هنر درآمده است و خیلیها اوقات فراغتشان را در کنار او و قصه جذابی که روایت میکند، سپری میکنند.از بینوایان، دن کیشوت، جانِ شیفته و... گفتیم و فرمایشات رهبر عزیزمان را در جایگاه یک رمانخوان حرفهای با هم مرور کردیم و به نقش مهمی که این گونه ادبی میتواند ایفا کند، نگاهی داشتیم... و حالا این هفته میخواهیم در ادامه مبحث هفته گذشته مسیر رمان را تا رسیدن به مرزهای کشور عزیزمان دنبال کنیم و ببینیم در اینجا چه سرنوشتی داشته است؟ با ما همراه باشید.
سوغات فرنگ
همانطور که در هفته گذشته گفتیم ظهور مدرنیته، محصولات و پیامدهایش و تغییر تحولات جوامع غربی پیش شرطهای پیدایش و تکوین رمان را فراهم آوردند. بعد از مدتی این گونه ادبی با قدم گذاشتن به دوران بالندگی پایش به مناطق دیگر جهان نیز باز شد. یکی از این مناطق منطقه سرزمین ایران و به طور کلی منطقه غرب آسیا بود که در آن زمان بخشی وسیعی از آن جزو قلمرو امپراتوری عثمانی به شمار میرفت.
آشنایی حکومتها و مردم این مناطق با تمدن غربی و گسترش روابط، مسیر مدرنیته به جامعه ایرانی را گشود و به مرور تحولاتی را از اواخر دوران قاجار رقم زد که در دوره پهلوی اول و دوم به اوج خود رسید و نوآوریهای بسیاری را پدید آورد. ادبیات و شیوههای بیان ادبی هم از این تحولات و نوآوریها بی نصیب نماندند و گونه ادبی رمان به ادبیات ایران راه پیدا کرد.
قصه و قصهگویی در فرهنگ غنی و چند هزار ساله ما جایگاه خاصی داشته و روایتهای شیرین در نظم و نثر ما به وفور پیدا میشود اما رمان با تعاریف خاص و فرم منحصر به فردی که دارد سوغات فرنگ است و از آن دیار به ادبیات ما راه پیدا کرده است. این گونه، ادبیاتی وارداتی است و از سنتهای ادبی ایرانی نشأت نگرفته است.
رمان ایرانی از ابتدا تاکنون با رشد و تغییرات بسیاری روبرو بوده است و مانند بسیاری از رمانهای جهان متأثر از شرایط اجتماعی، تاریخی، سیاسی و... جامعه بوده و آن را بازتاب دادهاند. به طور مثال «سرگذشت حاجی بابا اصفهانی» که در دوره قاجار نوشته شده و برخی آن را جزو اولین رمانهای ایرانی به حساب میآورند، گزارشی از شرایط اجتماعی آن دوران، آداب و رسوم مردم، شیوه مملکتداری و فساد دربار قاجار را حکایت میکند.
سرگذشت حاجی بابا اصفهانی
این کتاب که روایتگر ایران زمان فتحعلی شاه قاجار است توسط «جیمز موریه» در هشتاد گفتار یا قصه نوشته شده است. موریه ادعا دارد این کتاب شرح زندگی فردی به این نام است که به دست او سپرده شده و او فقط آن را ترجمه کرده است اما برخی همچون جمالزاده خود او را نویسنده این کتاب میدانند. جیمز موریه که نزدیک به شش سال در زمان حکومت فتحعلی شاه قاجار یکی از اعضای سفارت انگلیس در ایران بوده، ظاهرا در کنار مأموریتهای سیاسی خود رفتارهای اجتماعی مردم ایران را نیز تحت نظر داشته و با دید مردمشناختی به آن مینگریسته، و سپس با استفاده از اطلاعات وسیعی که درباره جامعه ایرانی به دست آورده دست به قلم شده و حکایاتی را در قالب طنز، هجو، هزل و با نگاهی انتقادی تحت عنوان ماجراهای حاجیبابای اصفهانی نوشته است. این کتاب مورد توجه بسیاری از نویسندگان و ادبا قرار گرفته است. مثلا محمدتقی بهار در باب این کتاب مینویسد: «گاهي در سلاست و انسجام و لطافت و پختگي مثل گلستان و گاه در مجسم ساختن داستانها و تحريک نفوس و ايجاد هيجان در خواننده نظير نثرهاي فرنگستان است. هم با اصول کهنهکاري استادان نثر موافق و هم با اسلوب تازه و طرز نو هم داستان. در جمله از شاهکارهاي قرن سيزدهم هجري است. تنها عیبی که در این کتاب دیدهایم آن است که در استعمال افعال انشایی، طرز جدید و قدیم را با هم ترکیب کرده و از تحت ضابطه و رسم بیرون شده است.»
این سوغات چطور به ایران آورده شد؟
درست است که رمان از طریق ارتباط مستقیم فعالان ادبی و داستاننویسهای اولیه ایرانی دقیقا منطبق با الگوی غربی، به کشورمان راه پیدا کرد اما پذیرش و گسترش آن در داخل ایران و شکلگیری رمان فارسی نیاز به مشارکت عوامل داخلی داشت.
توضیح دادیم که مدرنیته و محصولاتش چه در دنیای غرب و چه در ایران یک پیششرط اصلی در ظهور رمان است. در مدرن شدن جامعه ایرانی هم عوامل خارجی نقش داشتند و هم تحولات ساختاری جامعه ایران. کشورهای مدرن غربی که زودتر به این مرحله رسیده بودند و دوره انباشت سرمایه و تولید را طی میکردند، نیازمند بازارهای جدید مصرف بودند برای همین به کمک کشورهای دیگر مثل ایران میآمدند تا پروژه مدرنیزاسیون را تسریع بخشیده و زیرساختهای مصرف را ایجاد نمایند. از طرفی حکومت قاجار هم برخلاف سلسههای قبلی توانسته بود، تاحدود زیادی در راه تثبیت قدرت سیاسی را موفق عمل کرده و یکی از مؤلفههای مدرنیته در وجه ساختار اجتماعی یعنی تمرکز به میزان زیادی محقق شد. در نتیجه با گردآمدن مردان باسواد از سراسر ایران به عنوان کارگزار حکومت در تهران به عنوان مرکز قدرت سیاسی هسته جامعه روشنفکری ایران شکل گرفت. این مردان فرصت پیدا کردند با دنیای غرب برخورد و مراورده داشته و بذر مدرنیته در جامعه بپاشند و مفاهیم و ارزشهای آن را گسترش دهند. کمکم فرهنگ اروپایی و سبک زندگی غربی که تمام وجوه زندگی ایرانی من جمله ادبیات را تحتتأثیر قرار داد و جامعه سبک نگارش و نوع ادبی متفاوتی را طلب کرد.
خلاصه آنکه عواملی نظیر تحول در صنعت چاپ، رونق مطبوعات، ترجمه متون غربی، گسترش سواد آموزی، اعزام دانشجو به خارج از کشور، ظهور طبقه متوسط و... که از نتایج و پیامدهای مدرنیته بودند یا به این جریان کمک میکردند، زمینه پیدایش و پرورش رمان در جامعه ایرانی را فراهم آوردند و پایههای رمان فارسی شکل گرفت.
تهران مخوف، بوف کور، چشمهایش، مدیر مدرسه، سووشون و دیگران
در اینکه اولین رمان فارسی چه رمانی بوده، اختلاف نظر وجود دارد. بر اساس یک دیدگاه که «شمس و طغرا» نوشته محمدباقر خسروی و انتشار یافته در سال 1288 را اولین رمان تاریخی برمیشمرد و «تهران مخوف» مرتضی مشفق کاشانی که ابتدا به صورت پاورقی در روزنامه ستاره ایران چاپ میشد و دو سال بعد به صورت کتاب به چاپ رسید را اولین رمان اجتماعی معرفی میکند، میتوان عمری حدودا صدساله برای رمان فارسی قائل شد.
یک سال قبل از انتشار تهران مخوف، محمدعلی جمالزاده مجموعه شش داستان کوتاه تحت عنوان «یکی بود یکی نبود» را منتشر میکند که برخی به استناد همین کتاب او را پدر داستاننویسی مدرن ایران میدانند. حسن میرعابدینی در کتاب «صدسال داستاننویسی ایران» دلیل این عنوان را توضیح میدهد و مینویسد: «محمدعلی جمالزاده نخستین نویسنده ایرانی است که با قصد و نیت آگاهانه صناعت داستاننویسی اروپایی را به کار گرفت، و از سنتهای کهن داستانسرایی در ایران نیز استفاده کرد و اولین داستانهای کوتاه فارسی را پدید آورد؛ او آدمهای کاریکاتورمانند دهخدا را تا حد تیپهای داستانی ارتقا داد. اولین مجموعه داستان او «یکی بود یکی نبود» را سرآغاز ادبیات واقعگرای ایران دانستهاند.»
اما این نامگذاری مخالفانی نیز دارد. «جمال میرصادقی» یکی از نویسندگان و منتقدان عرصه ادبی یکی از این افراد است. او در گفتگو با روزنامه جامجم درباره آثار داستانی جمالزاده میگوید: آثار او «نوعی از داستان است که در اصطلاح به آن «نوول» میگویند که در فارسی مترادف داستان کوتاه شناخته میشود، اما در اصل لغتی فرانسوی است که تنها یک نوع خاصی از داستان کوتاه را شامل میشود که تأکید و تکیه در این نوع داستان بیشتر بر حادثه است تا به عناصر دیگر داستانی.
تهران مخوف:
کتاب «تهران مخوف» رمانی عاشقانه به قلم مرحوم «مرتضیمشفق کاظمی» است. نویسنده در این کتاب ماجرای عشق جوانی از یک خانواده نجیبزاده را که به فقر و تنگدستی افتاده است با دخترعمه خود که پدرش یکی از اشراف ثروتمند تهران است را روایت میکند. درام عاشقانهای که در آن علاوه بر داستان دو دلداده به مسائل اجتماعی و سیاسی سالهای کودتای رضاخانی و واکنش مردم نسبت به این تغییر سیاسی و سبک زندگی مردم نیز پرداخته شده است.
مشفق کاظمی همانند بسیاری از رمانهای اجتماعی با توصیف فحشاء ، فساد سیاسی و اداری و ناامنی اجتماعی سال ها پس از مشروطیت، یأس عمومی ناشی از به نتیجه نرسیدن انقلاب رامنعکس میکند.
بعد از تهران مخوف به تقلید از آن رمانهای بسیاری نوشته شد که رمانهای «روزگار سیاه»، «انتقام»، «انسان» و «اسرار شب» عباس خلیلی، «جنایات بشر» ربیع انصاری، سهگانه «تفریحات شب»، «تلاش معاش» و «اشرف مخلوقات» محمد مسعود از آن دست هستند که همه در بحران خاصی که دلیلش برخورد سنت قاجاری و تجدد رضاخانی بود، نوشته شده است.
اما بعد از اینها میرسیم به نویسنده نامآشنا «صادق هدایت» و رمان معروفش به نام «بوف کور» که به اعتقاد برخی مدرنترین و فنیترین رمان فارسی دوره رضاخان است. هدایت بهخاطر اختناق سیاسی و سانسور حاکم آن دوران، این کتاب را در سال 1315 در هند منتشر کرد. با همه نقدهایی که به صادق هدایت وارد است اما نمیشود از احاطه او به فرهنگ باستان و تسلطش به فن رماننویسی گذشت و به همین خاطر است که از نویسندگان تأثیرگذار به حساب میآید.
شهرت پوشالی
صادق هدایت نویسنده مشهوری در تاریخ رماننویسی کشورمان به شمار میرود که پیرامون آثارش نوشتهها و دیدگاههای مختلفی ارائه شده است. برخی که عمدتا در طیف روشنفکران و شبه روشنفکران هستند او را بسیار بالا برده و حتی او را جای جمالزاده نشانده و صادق هدایت را پدر رمان مدرن فارسی برمیشمارند و هیچ نقدی به وی را نمیپذیرند. اما برخی دیگر مانند «محمدرضا سرشار» معتقدند هدایت یک نویسنده کاملا معمولی و حتی ضعیف است و بر اثر اتفاقات غیر معمولی این چنین بزرگ و مشهور شده است.
نگاه به زندگی و افکار صادق هدایت نشان میدهد او پرورش یافته دوره پرهیاهوی غلبه تفکرات متجددمآبانه و شبه مدرنیستی است و اساسا آینه تمامنمای شبه مدرنیته بیمار ایران دانست که ویژگیهای اصلی این تفکر یعنی تأکید بر ناسیونالیسم باستانگرای افراطی، ضدیت شدید با مظاهر فرهنگ و ادب اسلامی، حالت مرعوبیت و مجذوبیت نسبت به غرب مدرن و اعتقاد به ضرورت تقلید و اقتباس از آن، تحقیر باورهای دینی و ترویج آشکار و پنهان سکولاریسم به خوبی در آثار او دیده میشود.
به اعتقاد بسیاری شهرت او هم از همین راه به دست آمده و بیشتر یک ژست ادبی شبهروشنفکری یا به تعبیر رهبر انقلاب یک مد است:«یک روز در کشور چیزی مُد میشود و هرکس سعی میکند مطابق آن رفتار کند؛ مثلا یک روز صادق هدایت در این کشور مُد بود ـ البته حالا اینطور نیست؛ این مربوط به حدود بیست سال پیش است ـ هرکس میخواست راجع به قصه حرف بزند، حتما باید اسم صادق هدایت را میآورد! البته صادق هدایت نقاط قوتی دارد؛ اما نقاط ضعفی هم دارد. صادق هدایت که جزو نویسندگان بزرگ دنیا نیست. اگر شما صادق هدایت را با نویسندههای معروف دنیا مقایسه کنید ـ چه نویسندههای روسی، چه نویسندههای فرانسوی، چه نویسندههای انگلیسی؛ اینهایی که رمانهای معروف را خلق کردند و داستانهای بزرگ را نوشتند ـ در مقابل آنها بچهکوچکی است! البته او در ایران جایگاهی دارد؛ اما در همان حد باید او را تفخیم کرد، و نه بیشتر؛ آدم نباید اسیر مُد باشد.»
آثار صادق هدایت بیش از نقد ادبی، با نقد محتوا روبروست. در آثار او مضامین
آشکار ضددینی موج میزند و او یک کینهورزی متعصبانه نسبت به روح تفکر دینی و سنتی
حکایت دارد. رمان بوفکور او حکایت از یک ذهن افسرده اسکیزوئید توهمزده ضداخلاق و
دینستیز دارد.
اکثر داستانهای هدایت دارای مضامین نیستانگارانه، وهمآلود،
مأیوس، بیمارگونه هستند. زبان داستانی هدایت، زبانی رکیک و فحاش است و در آن اثری
از نزاکت ادبی و پختگی نثر دیده نمیشود.
در دوره مشروطه بیشتر به رمان از آن جهت که در خدمت انتقاد اجتماعی و هویتبخشی ملی بود نگاه میشد اما از دوره رضاخان به بعد کیفیت آثار هنری نیز مورد توجه قرار گرفت. در این دوره رمان بر اجتماع اثرگذار است برای همین رمانهایی که درباره ظلم و ستم به زنان نوشته میشود نظرها را به سمت این قشر معطوف میدارد. نویسندگان این دوره حتی در آثار خود راهحلهایی هم برای معضلات اجتماعی ارائه میکنند اما چون خودشان گیر در بحران موقعیت خویش بودند چندان به کار نمیآمد. دیکتاتوری رضاخان هم که مجال سخن گفتن به کسی نمیداد بر حیرانی و سرگردانی نویسندگان میافزود.
با برکناری رضاخان از قدرت و جانشینی پسر، بهخاطر شرایط سیاسی ـ اجتماعی و موقعیت آشفته بعد از جنگ جهانی دوم آزادیهایی نسبی برقرار شد و آثار متعددی به چاپ رسید. برخی از زندانیانی که از زندانهای رضاخان آزاد شده بودند هم دست به قلم شدند و مطالبی نگاشتند. «ورقپارههای زندان»، «پنجاه و سه نفر» و «چشمهایش» بزرگ علوی در زمره این آثار قرار میگیرد.
چند سال بعد یعنی سال 1337 جلال آلاحمد نویسنده سرشناس و نامآشنا ادبیات کشورمان «مدیر مدرسه» را نوشت و در آن به ناامیدی عمیق روشنفکران از امکان اصلاحات پس از کودتای 28 مرداد 1332 پرداخت.
مدیر مدرسه
جلال آلاحمد یکی از پرچمداران جریانهای ادبی دوره پهلوی است. او روشنفکری معتقد و تا حدی مذهبی است و خود را در قبال جامعه متعهد میبیند بنابراین سعی میکند محدودیتها و کاستیهای موجود در زمانه خویش را رمانهایش منعکس کرده و به چالش بکشد. رمان مدیر مدرسه یکی از این رمانهاست که دارای خصلت اصلاحطلبی است و آمیزه دو رمان اجتماعی و سیاسی را در خود دارد. روابط ناسالم اجتماعی، اوضاع ناهموار فرهنگی، عدم توازن اقتصادی اقشار مختلف جامعه، خودباختگی سیاسی و فرهنگی و ناامیدی از اصلاح امور از جمله مضامین این داستان است که آلاحمد با پردازش آن در قالب داستان یک مدیر مدرسه به عنوانی نمونهای از جامعه، یا بیانی ساده آن را روایت میکند.
در سال 1340 رمان معروف «شوهرآهوخانم» به قلم علیمحمد افغانی نوشته شد که به خاطر رئالیسم موجود در آن، در تاریخ داستان معاصر اثری جاودانه شد. این اثر که سنت رمانهایی چون تهران مخوف را دنبال میکرد، کارکردی جامعهشناختی پیدا کرد و توجه مخاطبان را به مسائل زنان معطوف داشت.
صادق چوبک از دیگر نویسندگانی است که در این دوران به پا به عرصه رماننویسی گذاشت و در سال 1345 کتاب «سنگصبور» خود را به چاپ رساند. او نیز مانند صادق هدایت دنیا را سیاه سیاه میبیند و یأس و ناامیدی بر سر آثار او نیز سایه افکنده است. او نیز مانند هدایت در به کاربردن الفاظ رکیک و وقاحتنگاری جنسی دچار افراط بیمارگونه است. البته در اثر تنگسیر تا حدی از این سیاهی محض رها شده و در آن به قهرمانپروری دست میزند و شخصیت اصلی داستانش یعنی زایر محمد به مقابله با ظلم برمیخیزد.
در این دوران یعنی تا قبل از انقلاب ما نویسندگان زنی که آثارشان مورد توجه باشد بسیار کم داریم که سیمین دانشور یکی از آنها و در حقیقت معروفترینشان است. او در سال 1348 با چاپ رمان «سووشون» از نام همسرش جلال آلاحمد فاصله گرفت و توانست به نوعی استقلال ادبی دست یابد. این اثر در کنار محتوای آزادیخواهانه و مبارزهجویانه خود از وضعیت اجتماعی زنان هم حکایت میکند و اعتراض به وضع آنهاست. این رمان تا حدودی از نظریات مکتب فمینیست روانکاوانه وام گرفته است که در آن خانواده و روابط درونی آن به عنوان عامل اصلی نابرابری میان زنان و مردان در نظر گرفته میشود. در سیر داستان رمان سووشون نگرشهای سنتی پدرسالارانه و ارزشهای فرهنگی ـ مذهبی جامعه به عنوان عامل وضعیت نامطلوب زنان معرفی میشود و زن با مرگ باورهایی از این دست میتواند به جایگاه واقعی خود برسد و وارد عرصه اجتماع شود.
رمان مهم دیگری که باید به آن اشاره کرد رمان «جای خالی سلوچ» محمود دولتآبادی است. این رمان با اینکه چاپش بعد از وقوع انقلاب اسلامی صورت گرفته ولی در حیطه آثار قبل انقلاب قرار میگیرد. این اثر یک رئالیسم انتقادی است که به موضوع اصلاحات ارضی و تأثیرش بر زندگی روستاییان میپردازد که در کنار هنر نویسندگی دولتآبادی، این کتاب را در زمره مهمترین آثار داستانی معاصر قرار داده است.
یک انقلاب بزرگ
وقوع انقلاب اسلامی در بهمن 1357 تغییرات بنیادی و اساسی در حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایجاد کرد و بر همه ارکان جامعه منجمله ادبیات تأثیرات عمیقی برجای گذاشت. گفتمان انقلاب اسلامی که بر پایه جهانبینی توحیدی بنا شده و باورها و ارزشهای اسلامی ـ شیعی در آن حرف اول را میزنند بر ادبیات جامعه سایه انداخت و نسلی از نویسندگان را وارد دنیای ادبیات کرد که ممکن است خود انقلاب سال 57 را ندیده و درک نکرده باشند اما در چهارچوب این گفتمان قلم میزنند. این ادبیات که با نام ادبیات انقلاب اسلامی شناخته میشود به آثاری اطلاق میشود که با زبان و بیانی هنرمندانه به باورها، ارزشها، نگرشها و... این تفکر به صورت مستقیم و غیرمستقیم اشاره دارد و به طور کلی ادبیاتی است که جهانبینی حاکم بر آنها جهانبینی اسلامی باشد.
بعد از انقلاب عدهای از نویسندگان ادبیات داستانی را با محتوا و مضامین گفتمان انقلابی گره زدند و در چهارچوب باورها و هنجارهای آن به خلق آثار پرداختند و نویسندگان خوش ذوقی پا به عرصه میدان گذاشتند. درون مایه ادبیات انقلاب اسلامی از جهانبینی آن سرچشمه میگیرد به همین خاطر نسبت به انسان، خدا و هستی دیدگاه والایی دارد و دنیا را سیاه و آینده را پوچ نمیبیند. در باب ظلم، بیداد، سیاهیها و پلشتیها و... قلم زده میشود اما در کنار آنها زیباییها را هم میبیند و انسان را به سمت مبارزه و تغییر اوضاع سوق میدهد نه آنکه او را در حیرانی و سرگردانی رها کرده و به پوچگرایی برساند. زبان این ادبیات عفیف و نجیب است. از عشق و علاقه سخن میگوید اما نگاهی متعالی به آن دارد نه آنکه آن را در حد تمایلات جنسی حیوانوار تنزل دهد و با زبانی سخیف و افراطی به آن بپردازد.
وقوع 8 سال جنگ تحمیلی بعد از انقلاب اسلامی حوزه جدیدی را وارد ادبیات انقلاب اسلامی کرد که به نام ادبیات جنگ یا دفاع مقدس که تاکنون آثار قابل توجهی در این حوزه خلق شدهاند که از زوایای مختلف به واقعه جنگ پرداخته و در قابل یک داستان روایت کردهاند.
البته باید به این نکته اشاره کرد که ادبیات انقلاب اسلامی فقط شامل آثاری نیست که به طور مستقیم و غیرمستقیم به اتفاقات و جریانهای انقلاب یا دفاع مقدس اشاره داشته باشد بلکه منظور آن دست از روایتهاست که همسو و همجهت با جهانبینی این گفتمان باشد یعنی حتی اگر در باب موضوعی اجتماعی قلم زده است، ارزشها و باورهای این گفتمان در پیکره داستان قابل شناسایی است. این نکته هم ناگفته پیداست که تمام آثار خلق شده بعد از انقلاب در حوزه ادبیات انقلاب نمیگنجد و نویسندگانی خارج از این جریان اصیل، به خلق آثار میپردازند.
یک تحول از جنس زنانه
یکی از مهمترین تحولات عمیقی انقلاب اسلامی در حوزه ادبیات ایجاد کرد، این بود که دریچهای تازه به روی بانوان گشود تا آنها بتواند استعداد خویش را در این زمینه شکوفا کنند، ذوق و قریحه بینظیر خودشان را در روایت موضوعات مختلف به نمایش بگذارند.
زنان بعد از انقلاب اسلامی بسیاری از انگارههای جنسیتی اشتباه رایج در جامعه را کنار زدند و وارد عرصه میادین مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی شدند و تواناییهای خود را به اثبات رساندند. ادبیات داستانی یکی از این میادین بود در حال حاضر زنان با قدرت در آن حضور دارند و هر ساله کتابهایی در موضوعات مختلف با قلم لطیف و زنانه در حوزه ادبیات انقلاب اسلامی وارد بازار کتاب میشود.
قبل از انقلاب با وجود همه شعارها در باب حمایت از حقوق زنان و تفکرات فمینیستی غالب بر جریان روشنفکری، نه تعداد نویسندگان زن چندان قابل توجه بود نه زنان به درستی در آثار نویسندگان مرد به تصویر کشیده میشدند. زن در داستانهای قبل از انقلاب اغلب موجودی کم عقل و کم خرد یا احساساتی بود یا از جنبه فریبندگی و جاذبههای جنسی به او نگاه میشد.
اما بعد از انقلاب کمکم با ورود زنان به عرصه نویسندگی، ادبیات زنانه را در مسیر دیگری قرار دادند و در سالهای اخیر به جایگاه غیرقابل انکاری در ادبیات ایران دست یافتهاند. نویسندگان زن معاصر توانستهاند در شناساندن عواطف، احساسات، دغدغهها و مشکلات همجنسهای خود با زبان داستانی قدمهای بلندی بردارند و آنقدر در این زمینه پیشرفت کنند که کتابهایشان مورد توجه و تمجید رهبر انقلاب قرار گیرند. کتاب «فرنگیس» مهناز فتاحی و «آن مرد با باران میآید» وجیهه سامانی دو نمونه اخیر این اتفاق هستند.
البته بیشک در حوزه ادبیات زنانه بانوانی هستند که مسیرشان برخلاف مسیر رودخانه است و هنوز زیر سایه تفکرات فمینیستی قلم میزنند و به اشتباه چنین نمایشی از زن را روایت درست میدانند.
یک تذکر
انس با کتاب و خواندن رمان به عنوان یک گونه خاص ادبی مطمئنا اگر با توجه و براساس اصول باشد بسیار خوب و پسندیده است و میتواند ما را با دنیاهای گوناگون آشنا کند، تاریخ به ما بیاموزد، فرهنگ دیگر کشورها را برای ما روایت کند و... اما باید بدانیم چه میخوانیم. بیشک همانطور که ما به غذای جسممان توجه میکنیم و دقت داریم از هر نوع آلودگی دور باشد باید به غذای روحمان هم نظر ویژهای داشته باشیم. رهبر معظم انقلاب دراینباره میفرمایند: «کمتر رمانی بود که آن وقتها اسم آورده شود و من نخوانده باشم. البته اشتباه کردم که همه جور رمانهایی را خواندم رمان مثل آبی که در خاک نرم نفوذ میکند، همه جا را میگیرد و وقت را پر میکند.»
منابع:
ـ پیدایش و تکوین رمان فارسی/ فرامرز خجسته
ـ رویکردی در تحلیل و نقد رمانهای انقلاب اسلامی با تأکید بر نقد رمانهای رضا امیرخانی/ فاطمه شکردست، مصطفی گرجی، فاطمه کوپا، محمدرضا سنگری
ـ نقش زنان در رشد نوع ادبی رمان/
ـ درباره رمان/ دنیس سورات
ـ رمان، واقعیت و جنسیت؛ درنگی بر پژوهشهای زن در آینه رمان
ـ تعامل رمان فارسی و جامعه ایرانی / ناصر نیکوبخت
ـ بازنمایی شخصیت زن در رمان قبل و بعد از انقلاب/ مهناز جوکاری، علی عربی، علی روحانی
ـ درونمایههای سیاسی ـ اجتماعی رمان «مدیر مدرسه» / شهرام احمدی، سهراب منصوریمنش
همچنین در این گزارش از مطالب سایتهای آنا، ایسنا، کافه بوک، شبستان، دانشنامه جهان اسلام، مشرق، پرسمان، فردانیوز، ایرنا و جامجم نیز بهره گرفته شده است.