فاطمه اقوامی
دوره تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری افتاده بود روی دور تند و هر روز شور و هیجانش بیشتر میشد... ما هم که سرمان درد میکرد برای این کارها... چند ساعتی با بچهها قرار میگذاشتیم و شهر را بالا و پایین میکردیم تا تو بحثهای احتمالی نقشی ایفا کنیم... مترو یکی از پاتوقهایمان بود... مترویی که آن روزها به برکت عدم حضور ویروس کرونا جمعیت در آن موج میزد... جمعیتی که مثل یک بنگاه خبری پر بودند از خبرهایی جورواجوری که منبع اکثرشان نامعلوم بود.... در یکی از این سفرهای مترویی یکدفعه تنور بحث انتخابات گرم شد... خانمی شروع کرد به حرف زدن که عاره شنیدین پسر فلان کاندید با کلی سرمایه رفته خارج کشور و داره اونجا عشق و کیف میکنه... جوری حرف میزد که انگار خودش پاسپورت طرف رو برای خروج مهر کرده است... با اینکه کاندیدی که ازش حرف میزد انتخاب من برای رأی دادن نبود ولی نتونستم در قبال این جور خبرپراکنی سکوت کنم... من هم اطلاعات خاصی نداشتم فقط اسم دو پسر اون نامزد انتخاباتی رو شنیده بودم... رفتم جلو و گفتم واقعا... حالا کدوم پسرش؟ فلانی یا فلانی؟ (اسم دو پسر رو بردم)... یک لحظه همه اطرافیان مون سکوت کردند... خود اون خانم گوینده هم هنگ کرده بود و نمیدونست چطور باید از این مخمصه نجات پیدا کنه اما خیلی زود اون جمله کلیدی که خیلیها تو این موقعیت میگیم به ذهنش رسید و گفت: «من چه میدونم... میگن دیگه!»
بله، این «میگن دیگه» ها امروز منبع خیلی از خبرها هستند... منبع ناشناخته خبرهایی که ما در دنیای واقعی و مجازی دست به دست میکنیم و آنها را انتشار میدهیم... انگار یک نوع مسابقه است و ما برای اینکه عقب نمانیم بدون توجه به صحت و سقم خبر فقط آن را انتشار میدهیم و روی موج یک کلاغ، چهل کلاغ سوار میشویم... موجی که همیشه هست اما این روزها به خاطر حضور مهمان ناخواندهمان،کرونا با قدرت بیشتری در جریان است و تنور شایعات را حسابی داغ کرده... همین بهانهای شد تا این هفته به سراغ این مسأله مهم اجتماعی برویم و در این باره با شما به گفتگو بنشینیم.
اراجیف شیوع یافته
شایعه از مصدر شیع به معنای رواج یافتن و منتشر شدن، ریشه گرفته و خودش به معنی انتشار و بیان خبر است. دهخدا در تعریف شایعه گفته است: «شایعه کردن مصدر مرکب به معنی فاش کردن و آشکار نمودن و منتشر ساختن است. شایعه خبرهای بیاصلی است که در میان مردم بر سر زبانها باشد.»
شایعه به علت پیوند با انسان رفتاری اجتماعی به حساب میآید و در همه فرهنگهای بشری از قدیمالایام وجود داشته و در نسج جامعه بافته شده است و مختص دوران جدیدی که ما در آن زندگی میکنیم نیست. ویرژیل شاعر رومی قرن اول میگوید: «هیچ شیطان دیگری سریعتر و تندتر از شایعه نیست. شایعه با هر حرکت که جلو میرود قدرت تخریبی بیشتری به دست میآورد.»
امپراتورهای روم باستان آنقدر درگیر شایعه بازی شده بودند که برای اینکار افرادی را خبرچین نامیده میشدند، به کار گرفته بودند. وظیفه این افراد این بود به میان مردم میرفتند و شنیدههای خود را به امپراتور گزارش میدادند. براساس این گزارشات افکار عمومی سنجش میشد و در صورت لزوم خبرچینها با پخش شایعات ضد حملهای را ترتیب میدادند.
یکی از نمونههای جالب پخش و تأثیرگذاری شایعه واقعه به آتش کشیده شدن روم در سال 64 میلادی است. بر طبق اسناد و مدارک موجود چاودیک ماجرا را اینگونه تحلیل میکند: مردم روم که از حاکم وقتشان نرون دلخوشی نداشتند داستان این آتشسوزی را به اینطور پذیرفته و پخش میکردند که «حتی اگر قبول کنیم خود نرون رم را به آتش نکشیده باشد دست کم از زیباییهای شعلههای سرکش و وحشی آن لذت برده و به افتخار آن شعلهها، قصیدهای هم سروده است.» بی اساس بودن این شایعه به نرون کمکی نمیکرد برای همین هم او دست به کار شد و خود شایعهای به راه انداخت و تقصیر را به گردن مسیحیان که جایگاه منفوری در جامعه داشتند، انداخت. ترفند نرون کارگر افتاد و این شایعه به صورت موقت پذیرفته شد و مردم دشمنی خود با نرون را فراموش کردند. البته بعدها این شایعه به صورت اولیه بازگشت و ماجرای قصیدهای که نرون با الهام از این واقعه سروده بود در ذهنها حک شد و او به عنوان مقصر در یادها ماند.
به نظر محققین بخش بزرگی از وقایع تاریخی ناشی از واکنش گروههای متفاوت مردم نسبت به شایعات بوده زیرا بشر تا مدتهای زیادی منبع موثقی به جز شایعه در دسترس نداشت. قبل از اختراع تلگراف و رونق روزنامهها و ابداع وسایل ارتباط جمعی مردمی که تشنه آگاهی یافتن از خبرها بودند، منابع خبریشان مسافران، کشیشان و منادیان شهری بودند که میتوانستند اخبار را هر طور که دلشان میخواهد و به سودشان است رواج دهند. در این بین تنها سیاستمداران و پادشاهان اخبار مهر و موم شده دریافت میکردند که حتی آن هم از گزند شایعه در امان نبود. اگر هم اخبار درست به دستشان میرسید براساس قدرتی که در دست داشتند میتوانستد مانند امپراتوران رم از ترفند شایعه به نفع خود بهره ببرند.
مسأله شایعه آنقدر مهم است که در قرآن مجید نیز به آن اشاره شده و کلمه الارجف به این معنا به کار رفته است و شایعهپراکنان هم مرجفون نامیده شدهاند. ریشه این کلمه رجف به معنای لرزیدن است و منظور اخبار باطلی است که دلهای مردم را میلرزاند و نگرانشان میکند. کلمه اراجیف که ما در زبان فارسی زیاد استفاده میکنیم و به معنای سخنان بیپایه و اساس است، جمع واژه ارجاف از همین خانواده میباشد.
محققین دست به کار شدند
سال 1941 بعد از حمله ژاپن به بندر «پرل هاربر» طوفان شایعات در آمریکا به راه افتاد. مردم درباره اتفاقاتی که رخ داده بود ابهام داشتند. شایعه شده بود ناوگان جنگی آمریکا به طور کلی نابود شده اما حکومت نمیخواهد مردم در جریان اخبار قرار بگیرند. آنقدر این شایعات دامنهاش گسترده و روحیه مردم تضعیف شد که روزولت رئیسجمهور آمریکا خود شخصا به میدان آمد و در این باره سخنرانی کرد و مستنداتی ارائه داد اما شایعات قدرتمندتر از این حرفها بود و بعد از سخنان او نیز ادامه داشت.
بعد از این ماجراها بود که محققین چون آلپرت و پستمن دست به کار شدند و مسأله شایعه را مورد بررسی قرار دادند. اولین تحقیقات منظم درباره شایعه در آمریکا صورت گرفت.
آلپرت و پستمن معتقدند شایعه در غیبت ملاکهای مطمئن ساخته میشود. یعنی وقتی منابع معتبر خبری را بیان نکنند و توضیح ندهند راه برای شایعه باز میشود.
کاپفرر شایعه را خبری میداند که درباره شخص یا حادثه مهمی در زمان خود مطرح میشود. شایعه موضوعی است که با قصد باور دیگران نقل میشود بدون اینکه به طور رسمی تأیید شوند.
کاپفرر نظر آلپرت و پستمن را به چالش میکشد. به نظر او اطلاعات از دو منبع سرچشمه میگیرند یکی رسانهها و دیگر شایعه. یعنی او شایعه را نوعی رسانه گروهی میداند که در تمامی طبقات اجتماعی وجود دارد نه اینکه همیشه در غیبت سایر رسانهها به وجود بیاید. به باور او شایعات اطلاعات و اخباری هستند که همزمان و موازی با اخبار رسمی در جریان هستند و گاهی برخلاف منبع رسمی عمل میکنند.
محققان بسیار دیگری درباره شایعه بحث کرده و آن را تعریف کردهاند اما از آنجا که همه بیشتر دنبال رد و نفی این پدیده بودند تا شناخت خود آن، تعریف واحد و جامعی از آن وجود ندارد.
برخی معتقدند شایعه از هیچ شروع نمیشود بلکه از یک زمینه واقعی یا نزدیک به واقعیت نشأت میگیرد تا بتواند کارکرد خود را داشته باشد یعنی مثلا هیچکس نمیگوید رودخانه طغیان کرده است و به سمت بالا میرود. یعنی شایعه باید از یک منبع و خبر درست استفاده کند و آن را تغییر دهد یا تحریف کند تا بتواند در جامعه هدف انتشار پیدا کند. جهت اطمینان به واقعی بودن شایعه قسمتی از حقیقت در آن گنجانده میشود اما هنگام انتقال مطالب کذب و جزئیات تخیلی به گونهای به آن اضافه میشود که بخش واقعیت را تحتالشعاع قرار میدهد به طوری که واقعیت از دروغ قابل تشخیص نیست.
دو رکن اساسی شایعه
شایعه یک واقعیت اجتماعی است و در همه جوامع وجود دارد و نمیشود آن را نادیده گرفت. این پدیده میتواند تا حدودی به افکار عمومی جهت دهد، یا آن را تهییج کند و یا به رکود و خمودی برساند.
وجود شایعه به دو شرط اصلی و اساسی وابسته است:
ـ موضوع شایعه دارای اهمیت باشد
ـ وقایع و حقایق در هالهای از ابهام قرار داشته باشند
یعنی هر گاه حوادث مهمی در اجتماع اتفاق بیفتد ولی اخبار دریافت شده مربوط به آن ناقص باشد یا در موردش ابهام وجود داشته باشد شایعه رواج مییابد یا کسانی با هدف دشمنی دست به شایعهسازی میزنند. این ابهام میتواند از گزارش مبهم خبر، ناتوانی شنونده از فهم خبر و یا دریافت اخبار متناقض نشأت بگیرد.
بگذارید با یک مثال وضعیت را بهتر شرح دهیم. مثلا وضعیت جنگی برای مردم یک کشور خیلی مهم و اساسی است پس شرط اول رواج شایعه در این حالت وجود دارد. از طرفی معمولا اخبار جنگی به دلیل حفاظت از اطلاعات نظامی نمیتواند کامل در اختیار مردم قرار گیرد به این مورد سردرگمی طبیعی کشور و اقدامات غیرقابل پیشبینی دشمن را هم که اضافه کنیم شرایط برای بروز ابهام کاملا مهیاست. در این صورت شرط دوم هم به وقوع پیوسته و شرایط مطلوب برای رواج شایعه به وجود آمده است. به صورت کلی در شرایط بحرانی شایعه مجال بیشتری برای جولان دارد.
غیر از این دو رکن اساسی دو ویژگی دیگر به نیز زمینه را برای انتشار شایعه فراهم میآورند:
ـ نگرانی و اضطراب: زمانی که بخش قابل توجهی از مردم در زندگی فردی و اجتماعی به دلایل گوناگون تحت فشارهای روانی، اجتماعی، اقتصادی و... باشند یا شرایط ناامن سیاسی حاکم باشد به طوری که باعث نگرانی و اضطراب افراد جامعه شود، شرایط برای شیوع و انتشار شایعات فراهم میشود. افراد نگران و مضطرب به دنبال گمگشته خود که آرامش است میگردند و در این مسیر به هر حرفی و سخنی و خبری درست یا غلط گوش میسپارند شاید که باعث آرامششان شود. به صورت کلی هر زمان عدم امنیت روانی و اضطراب در جامعه افزایش یابد به همان میزان هم امواج شایعات بیشتر میشود.
ـ استعداد شایعهپذیری: مطمئنا بازار شایعه بین کسانی که زودباور و سادهاندیش هستند و احساسات بر آنها غلبه دارد بیشتر رونق دارد و شایعهسازان روی آنها بیشتر سرمایهگذاری میکنند. کسی که درباره حرفهایی که میشنود و یا اطلاعات و اخباری که به دست میآورد فکر میکند و منابع آن را مورد کنکاش قرار میدهد و به راحتی هر سخنی را نمیپذیرد، کمتر در دام شایعات گیر میافتد.
از یک کلاغ تا چهل کلاغ
تا به حال به این فکر کردهاید یک شایعه در کسری از ثانیه در بین مردم پخش میشود و دهان به دهان یا اگر بخواهیم امروزیتر بگوییم گوشی به گوشی انتقال پیدا میکند؟ نظر محققین درباره چگونگی این فرآیند چنین است؟
1. تولید یا شایعهسازی
مرحله اول ساختن شایعه است. هر شایعه و خبر ساختگی یک منبع و سرچشمه اصلی دارد که در آنجا تولید و در چرخه انتقال قرار میگیرد. یک خبر وقتی که دهان به دهان گشت و فراگیر شد یعنی از یک کلاغ به چهل کلاغ رسید، به پدیدهای به نام شایعه تبدیل میشود. شایعات قدیمترها معمولا از یک شخص به شخص دیگر و از طریق ارتباط غیررسمی و به وسیله کلمات و دهان به دهان منتقل میشد البته امروز هم برخی شایعات دارای چنین مشخصهای هستند اما این روزها به برکت وجود وسایل ارتباطجمعی شاهد گونههای نوینی از انتشار شایعه هستیم. به طوری که حتی منابع خبری رسمی چون رویترز و بیبیسی هم پا در میدان تولید شایعات گذاشتهاند و تجربه خوبی در این زمینه بهخصوص در زمینه دشمنی با ایران دارند.
2. ایجاد حساسیت در افراد مختلف
وقتی یک شایعه از چله کمان رها میشود که یک مسأله مهم مربوط به قشرهای مختلف مردم را نشانه را رفته است، افراد با توجه به ویژگیهای شخصیتی و خصیصههای شناختی و تجارب خود به آن حساسیت و واکنش نشان میدهند. آنهایی که شایعه مورد توجهشان قرار گرفته با علاقه، کنجکاوی و جستجوگری آمادگی لازم برای دریافت و انتقال بخشی یا تمامی شایعه و خبر ساختگی را به دست میآورند.
3. ارزیابی
از آنجایی که معمولا رگههایی از حقیقت در شایعه نهفته است، هر فردی اعم از مرد و زن، کوچک و بزرگ، با سواد و بیسواد و... وقتی برای اولین بار با شایعه برخورد میکند براساس ویژگیهای شخصیتی و اعتبار آن شخصی که شایعه را روایت کرده یا ناقل آن است، شایعه را با ملاکها و معیارهای مدنظرش مورد ارزیابی قرار میدهد. معمولا افرادی که استعداد شایعهپذیریشان بالاتر است راحتتر و سریعتر شایعه را باور میکنند و دست به اشاعه آن میزنند.
4. اشاعه
طبیعیترین روش اشاعه یک شایعه تکرار آن است. هر قدر شایعهای را خواسته یا ناخواسته تکرار کنیم در حقیقت داریم به اشاعه آن کمک میکنیم.
تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها
همانطور که گفتیم تکرار، یکی از راههای اشاعه است و دقیقا همین کثرت شنیدن و دیدن ما را در دام شایعه میاندازد و آن را باور میکنیم. براساس تحقیقات روانشناسی افکار عمومی بر افکار فردی تأثیر دارند و آن را با خود همراه میسازند. در نتیجه «چون همه میگویند (این همه یعنی تعداد زیاد یعنی کثرت تکرار) پس درست است.»
از طرفی چون تعیین صحت یا کذب شایعه به راحتی ممکن نیست معمولا اصل بر پذیرش آن است مگر خلافش ثابت شود. داغ و جذاب بودن شایعه در کنار پردهبرداری احتمالی از ابهامات مسائل مهم به سرعت انتشار تصاعدی یک شایعه کمک میکند.
وجود ضربالمثلهایی مثل «تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها» در فرهنگ شفاهی ما خطر ابتلا به شایعه را افزایش میدهد.
سلاح تخریبگر شایعه
شایعه یکی از آسیبهای اجتماعی است که قدرت تخریب بالایی دارد. بدبینی افراد به یکدیگر، بیاعتمادی مردم به مسئولان، رکود اقتصادی، احساس ناامنی، یأس و ناامید، زمینهسازی برای دخالت بیگانگان، تحریم اقتصادی، سیاسی، نظامی و... نمونه آسیبهایی هستند که شایعه میتواند بر جامعه تحمیل کند. حتی برخی محققین بین بروز اغتشاشات و شایعات رابطهای پیدا کردهاند. اینطور نیست که شایعات به عنوان تنها دلیل اغتشاشاتی را دامن زده باشد اما همیشه در هر اغتشاشاتی پای شایعات در میان است و نقش مهمی ایفا میکند. براساس مدارک کافی میتوان گفت هرگز اغتشاشات بدون تحریک، همراهی و تشدید خشونت توسط شایعه به وقوع نمیپیوندد. از طرفی هنگام بروز اغتشاش زمینه انتشار شایعات فراهم میشود و همین میتواند ضربههای دیگری را به جامعه وارد کند. حتما شما هم اغتشاشات سال 88 یا قائله دیماه سال96 و شایعات گسترده آن زمان را بهخاطر دارید. شایعه کشته شدن 1500 نفر در اغتشاشات دیماه که توسط رویترز منتشر شد یکی از معروفترین آنها بود که موجی از ترس، یأس و بیاعتمادی نسبت به مسئولان را در جامعه به راه انداخت.
نمونهها و شواهد عینی برای نقش تخریبی شایعه کم نیستند. یکی از نمونههای مهم آن که تاریخ ایران تلخی آن را هنوز در کام خود احساس میکند مربوط به کودتا 28 مرداد است. وقتی کودتا 25 مرداد توسط دولت مصدق خنثی شد و برخی کودتاچیان دستگیر شدند، عوامل سازمان سیا دست به کار شده و شایعه دخالت دولت مصدق در کودتا را بر سر زبانها انداختند. عوامل مطبوعاتی و بنگاههای خبری هم به کمک آمدند و هدف این کودتا را زیر فشار گذاشتن شاه و مجبور کردن او به فرار معرفی کردند. این شایعه از طرف برخی مردم باور شد و آنها 28 مرداد دست به تظاهرات زدند. کودتاچیان هم فرصت را غنیمت شمردند و به مراکز دولتی یورش بردند و خیلی زود با تصرف مؤسسات و ادارات دولتی، دولت سرنگون شد.
همین قدرت تخریبگری شایعه است که آن را به عنوان سلاحی در میدان جنگ روانی تبدیل کرده است. روزی نیست که رسانههای بیگانه به عنوان پایگاههای عملیات روانی دشمن شایعهای را بر علیه نظام جمهوری اسلامی ایران دست و پا نکنند. ماجرای حمله تانکها به مردم در اغتشاشات، حمله سپاه به ایذه از طریق دریا، جازدن فیلم کشتهشدگان کشورهای دیگر به جای کشتههای مردم در تظاهرات، مظلومیتنمایی برای جاسوسان دستگیر شده توسط نیروهای امنیتی ایران و... تنها چند نمونه کوچک از هزاران شایعهای است که توسط رسانههای خارجی ساخته و انتشار داده شده است.
کرونا یک موقعیت عالی برای شایعهسازان
پیدا شدن سر و کله ویروس کرونا موقعیت بکری در اختیار شایعهسازان قرار داد. برخی در حوزه پزشکی دست به کار شدن و با انتشار مطالبی که هیچ پای و اساس علمی نداشتند باعث هرج و مرج در دستگاه سلامت دنیا و حتی گرفتن جان انسانها شدند. ماجرای شایعه از بین رفتن ویروس کرونا در بدن با خوردن الکل یکی از این شایعات بود که پایان تلخی به همراه داشت و برخی از هموطنان ما را به کام مرگ فرستاد. غیر از شایعات پزشکی، ویروس کرونا موقعیت جدیدی را هم برای دشمنی رسانههای بیگانه با جمهوری اسلامی ایران فراهم کرد. به محض مثبت شدن تست اولین فرد کرونایی در ایران در شهر قم، بنگاههای خبری دست به کار شدند و بازار شایعات علیه ایران داغ شد. یکی از شایعات که رسانههای مختلف بهخصوص بیبیسی روی آن مانور دادند این بود که هر جای دنیا که ردپایی از این ویروس پیدا شد آن را به یک ایرانی ربط دادند مسألهای که بعدها توسط رسانههایی چون نیویورک تایمز نقض شد. شایعه ضعف و ناتوانی دستگاه سلامت کشور به همراه بزرگنمایی کاستیها از جمله مواردی که به وسیله آن یاس و نا امیدی را به جامعه پمپاژ کردند که البته نتیجهای در پی نداشت. برخی از نوچههای کممقدارشان هم با انتشار شایعه قرنطینه کل کشور مردم را تشویق کردند به فروشگاهها حمله ببرند و با غارت آنها برای خود مایحتاج ذخیره کنند.
دومینوی شایعات
شاید جهان تصور میکرد با گسترش وسایل ارتباط جمعی، بشر موثقتر از گذشته جلو خواهد رفت و با اطلاع دقیق و سریع از اخبار و اطلاعات راه بر شایعات بسته میشود اما به راستی این اتفاق نیفتاد و امروز فضای مجازی بهترین بستر برای رشد و پرورش شایعات را فراهم آورده است. روزی نیست که ما در گروههای مجازی خود با اتواع و اقسام شایعات مواجه نشویم. حجم این اخبار و اطلاعات آنقدر زیاد و گسترده و گیجکننده است که حتی برخی افراد با سواد رسانهای در دام میافتند و به عنوان یک عضو از زنجیره شایعه عمل کرد و دست به انتشار آنها میزنند.
یکی از ویژگیهای فضای مجازی که باعث میشود زمینه نشر شایعات به خوبی فراهم شود ویژگی شبکهای و چند وجهی بودن این فضاست. در نتیجه وقتی خبری در این محیط پخش میشود راههای خروج بسیاری دارد. وقتی یک شایعه در یک گروه منتشر میشود همه اعضای گروه میتوانند آن را برای دیگرانی ارسال کنند، و آنها نیز هر کدام برای افراد دیگری و یکدفعه به جایی میرسیم که میبینم کل کشور از این شایعه خبردار شدهاند. دقیقا مثل یک بازی دومینو که مهرهها همینطور حرکت خود را به مهره دیگر انتقال میدهند و زنجیره بین آنها قطع نمیشود تا اینکه همه مهرهها به زمین افتاده باشند. از طرفی هر فرد در فضای مجازی مانند یک رسانه عمل میکند و میتواند به تولید محتوای دلخواه خود بپردازد و از آنجا امکان پنهان شدن پشت یک هویت جعلی و فیک هم را در این محیط برای او فراهم است مسئولیتی بر دوش خود احساس نمیکند و راحت میتواند به نشر اکاذیب خود یا انتشار شایعات از پیش ساخته شده بپردازد. در سوی دیگر ماجرا افراد مشهور هم میتوانند با سوءاستفاده از شهرت خود، از این فضای ارتباطی بین خود و مخاطبان انبوهشان بهره برده و با انگیزههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی به انتشار یک شایعه دامن بزنند. نمونههایی از این دست زیادند درست مثل همان کاری که مهناز افشار در قضیه آن طلبه همدانی انجام داد و با انتشار شایعهای زمینه قتل او را فراهم کرد یا تبلیغ یک داروی فیک و جعلی برای کرونا توسط بهنوش بختیاری.
خلاصه فضای مجازی یک دنیای بی سر و ته است که مرزی نمیشناسد و سرعت و جذابیتش در انتشار اخبار زمینه خوبی برای شیوع شایعه فراهم میآورد.
سدی در برابر امواج سهمگین شایعه
در دنیای امروز به هیچوجه نمیشود از انتشار شایعات جلوگیری کرد و آنها جزئی از زندگی اجتماعی ما هستند. شایعه قدرت ماندگاری دارد و وقتی منتشر شود و در باور افراد بنشیند زدودن آن کار سخت و زمانبری است. برای همین مسئولان امر باید قبل از آنکه شایعات در جامعه رسوخ کند با انتشار اخبار درست و صحیح و توضیحات قانع کننده در باور افراد سدی ایجاد کنیم تا شایعات به ذهنشان راه نیابد. ایجاد اعتماد مردم به مسئولان نیز در این راه کمککننده است.
از جنبه فردی هم سواد رسانهای عامل بازدارندهای برای نشر شایعات است. خداوند در قرآن کریم میفرماید: ای مومنان عالم هر گاه فاسقی خبری برای شما آورد (تصدیق نکنید تا) پیرامون آن تحقیق کنید... از این دستور الهی میتوانیم بهره ببریم و آن را الگوی زندگی امروز خود قرار دهیم. وقتی خبری به ما میرسد در جا و بدون تأمل دستمان روی کلید ارسال برای دیگری نرود،اندکی تأمل و تفکر کنیم و تا از صحت و سقم منبع آن مطمئن نشدیم بازنشرش ندهیم. اصلا به این فکر کنیم که ما برای ارسال اخبار و اطلاعات رسالتی بر دوش نداریم و اطمینان خاطر داشته باشیم در این دنیای پرهیاهو از اخبار و اطلاعات هیچکس بی خبر نمیماند. به این فکر کنیم که ما میتوانیم قطع کننده دومینوی شایعات باشیم!
منابع:
ـ کتاب روانشناسی شایعه / جی.دبلیو.آلپرت، لئو پستمن
ـ شایعه و شایعه پردازی در عصر قاجار/ زهره چراغی
ـ شایعه در قرآن و روایات و امنیت جامعه/ نهله غروی نائینی، نصرت نیلساز، فاطمه پنبهدانهزاده
ـ نقش شایعه در آسیبهای اجتماعی/ مریم السادات آجو.دانی، ماندانا صنیعی
ـ مبانی روانشناختی شایعه/ غلامعلی افروز
ـ عوامل اجتماعی در مهندسی شایعه/ شاداب عسگری
ـ یک کلاغ،چهل کلاغهای فضای مجازی/ فاطمه عودباشی/ جامجم