کد خبر: ۴۶۸۰
تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۲:۱۷
پپ
نگاهی به سریال پایتخت 6
صفحه نخست » ایوان هنر


زکیه بنی‌هاشم

اولین بار نوروز سال 90 بود که مهمان خانه‌های ما شدند. یک خانواده با صفا و معمولی که در زندگیشان مهر و محبت و احترام به یکدیگر موج می‌زد و نمونه‌ای از یک خانواده سنتی ایرانی را در قاب جعبه جادو به تصویر می‌کشیدند. روایت داستان‌ زندگیشان که مثل هر زندگی واقعی با سختی‌های و مشکلات زیادی همراه بود به زبان طنز و همراه با شوخی‌های تر و تمیز به شیرینی و جذابیت کار افزود و آن‌ها خیلی زود در دل خانواده‌های ایرانی جا باز کردند. عوامل این مجموعه که استقبال مخاطبان را دیدند، راه خویش را ادامه داند و هر بار با داستانی نو و با اضافه کردن افراد جدید به سیر داستان، قصه‌ای شیرین روایت کردند و باعث شدند سریال پایتخت در صدر پربیننده‌ترین سریال‌ها در ده سال اخیر قرار گیرد.

این مجموعه تا سری پنجم هر چند فراز و فرودهایی را تجربه کرد و به‌خاطر برخی از نواقص و اشکالات مورد انتقاد قرار گرفت اما تقریبا در یک خط سیر واحد حرکت کرد و کماکان کفه ترازوی ویژگی‌های مثبتش سنگین‌تر بود. تا این‌که در سال 97 با خبر تلخ درگذشت «خشایار الوند» خالق داستان‌های شیرین پایتخت آینده این مجموعه و ضبط سری جدید آن در هاله‌ای از ابهام فرو رفت. ابتدا عوامل اعلام کردند یادگار این نویسنده را به بایگانی خاطرات می‌فرستند و آن را ادامه نمی‌دهند اما چندی بعد اعلام شد که به پاس تمام زحمات او سری ششم این مجموعه برای نوروز 98 روی آنتن می‌رود و همین اتفاق هم افتاد. همه به انتظار نشسته بودند کام تلخ روزهای کرونایی و خانه‌نشینی اجباری را با طنازی‌های شیرین پایتخت شیرین کنند اما پایتخت 6 با پایتخت‌های قبلی تفاوت‌های فاحشی داشت.

ستون پنجم فرهنگی دشمن!

در قسمت پایانی پخش شده از پایتخت 6 سکانسی به نمایش درآمد که تداعی‌کننده صحنه‌ مبتذل یکی از فیلمفارسی‌‌های قبل از انقلاب بود و باعث شد مخاطبان بیشتر از قبل نسبت به این مجموعه واکنش نشان دهند. این سکانس حتی پای رئیس سازمان صدا و سیما را به قضیه باز کرد و «عبدالعلی علی عسکری» با بیان احتمال نفوذ دشمن در مجموعه زیرنظر خود از معاونت سیما خواست به بررسی موضوع پرداخته و مشخص کند این حواشی از اشتباه، بی‌توجهی و وادادگی است یا نتیجه عملیات مرموز و فتنه‌انگیز ستون پنجم فرهنگی دشمن!

البته به نظر می‌رسد قضیه روشن‌تر از این حرف‌هاست و نیاز به بررسی خاصی ندارد. آیا اشارات دقیق این سکانس مثل استفاده از قایق و لفظ خاص آن فیلم مدنظر می‌تواند اشتباهی و بر اثر بی‌توجهی رخ داده باشد؟! آیا این‌که «محسن تنابنده» تصویری از همان سکانس در صفحه شخصی خود قرار داده و زیرش با نوشتن عبارت «رحمت و همسفرش» دقیقا به اسم آن فیلمفارسی اشاره می‌کند هم سهوا رخ داده است؟! و اما از همه مهم‌تر آیا پخش همزمان آن فیلمفارسی از شبکه ضد انقلاب من و تو با قسمت پایانی پایتخت می‌تواند یک تقارن اتفاقی باشد؟! آیا با وجود این موارد پذیرش سهوی یا اشتباهی بودن این اتفاق مسأله‌ای عقلانی است؟!

سیروس مقدم کارگردان مجموعه پایتخت در واکنش به اعتراضات، عنوان کرده این صحنه صرفا یک شوخی بوده و قصدی در کار نبوده است. آیا سکانسی که در آن «مهران احمدی» حرکت زشت و مبتذل خود در کنفرانس خبری فیلمش در جشنواره فجر را دوباره و این بار از آنتن رسانه ملی به نمایش می‌گذارد را هم باید در مقام یک شوخی و سهوی فرض کرد!

اگر دست عوامل پایتخت بعد از مرحوم خشایار الوند آن‌قدر خالی بوده که برای خلق لحظات طنز مجبور بودند به چنین شوخی‌های مبتذلی روی آورند یا با اشاره به فیلمفارسی‌های قبل انقلاب موقعیت طنز خلق کنند یا دست به دامن دیالوگ‌های «احمد ذوقی» شخصیت مشهور فضای مجازی شوند، کاش با ساخت سری ششم اعتبار و آبرویی که در طول این سال‌ها بین مخاطبین به دست آورده بودند را اینچنین لکه‌دار نمی‌کردند.

مسأله یک سکانس نیست!

البته مسأله این مجموعه پر مخاطب را نباید در یکی، دو سکانس خلاصه و محدود کرد. قصه تلخ ماجرا اینجاست که پایتخت 6 از خودش فاصله گرفته است و تیشه به ریشه خود می‌زند. آنچه پایتخت را در دل مردم نشاند، قصه خوش ساخت یک خانواده‌ معمولیِ سادهِ خوش‌طینت بود که مهر و محبت بین اعضای آن موج می‌زد. احترام به والدین در آن مورد توجه واقع می‌شد حتی اگر آن شخص باباپنجعلی بود با حرف‌ها و رفتارهای نا به جا. در پایتخت‌های قبل افراد به هم اطمینان کامل داشتند، خبری از دروغگویی نبود، المان‌های مذهبی در آن با لطافت و بهترین وجه ممکن به نمایش در‌می‌آمد و موقعیت‌های طنز حاصل رفتارها و عملکرد شخصیت‎‌های ساده و بی‌آلایش بود.

اما در پایتخت 6 خبری از این وجوه ممتاز نیست. «نقیِ» بی‌آلایش فردی متظاهر و ریاکارست که جای سجده خود را سیاه می‌کند و وضو و نماز ریاکارانه‌اش مورد تمسخر ارسطو قرار می‌گیرد. «هما»ی مهربان و عقل کل مجموعه‌های قبلی پایتخت که مقابل رفتار غلط همه می‌ایستاد حالا خود دروغ می‌گوید، با بقیه نامهربانی می‌کند و به همسر خود سوءظن دارد که نکند هنوز عشقی قدیمی را در ذهن و دل خود جا داده باشد. ارسطو، پسرخاله همراه و یاری‌دهنده مجموعه‌های قبلی حالا یک زندان رفته است که با قاچاقچی‌ها برای جاسازی موادمخدر همکاری می‌کند. فهمیه خواهر ساده و صمیمی نقی که رابطه‌ای مثال‌زدنی با زن برادر خود داشت، حالا با همه بگو مگو دارد. مدل لباس او تغییر کرده و آن‌قدر آرایش دارد که پخش رسانه‌ملی مجبور می‌شود صورت او را کمرنگ کند. او درگیر یک عشق مثلثی است، در ابتدای داستان عاشقانه‌های او با رحمت به تصویر کشیده می‌شود و از میانه‌های راه روابط عاطفی و دلتنگی‌ها او برای همسرش بهبود که بعد ازناپدید شدن 5 ساله به آغوش خانواده برگشته است. دروغگویی در میان همه اعضای خانواده جریان دارد. اگر در سری‌های قبلی پایتخت غلو‌های نقی یکی از ارکان اصلی طنز داستان بود حالا او به دروغگویی ماهر تبدیل شده است و خیلی راحت دروغ بهم می‌بافد. سارا و نیکا که بود و نبودشان در روند داستان فیلم هیچ تفاوتی ندارد، عکس‌های خود را در ژست‌های نامناسب در فضای مجازی منتشر می‌کنند و سعی دارند آن را از چشم پدر و مادر خویش پنهان سازند، آن‌ها بی اطلاع از والدین خود سفارش نصب ماهواره می‌دهند و بعد هم وقتی با اعتراض پدر خود ـ که البته به اصل نصب ماهواره معترض نیست بلکه براساس جایگاه سیاسی متوهمانه خود با آن مخالفت می‌کند ـ مواجه می‌شوند گستاخانه پاسخ او را می‌دهند. بهتاش و بهروز به دور از هرگونه ادب و احترامی با بزرگ‌ترهای اطراف خود رفتار می‌کنند و حتی برای پدر و مادر خود نیز ارزشی قائل نیستند. جایگاه پدر که در این سریال با احترام فوق‌العاده به باباپنجعلی به نمایش گذاشته می‌شد حالا در سری ششم در برخورد بهبود و بهتاش در خواب زیر لگدهای پسر له می‌شود. شعائر مذهبی که در قسمت‌های قبل به خوبی در بطن داستان جای داشت و تکریم می‌شد در سری ششم پایتخت به بهانه‌های مختلف چون بیان ریاکاری به تمسخر گرفته می‌شود. از ماجرای مکه رفتن نقی و سنگ زدن شیطان و آب زمزمی که تفاوتی با آب معمولی ندارد گرفته تا نحوه وضو گرفتن و بلند نماز خواندن نقی و.... بهتاش به صورت علنی و با آگاهی مادر و اطرافیان با دخترها ارتباط دوستی دارد و کسی هم به او اعتراض نمی‌کند. خلاصه دیگر از خانواده معمولی باصفای پایتخت‌های قبلی و وجوه ممتاز آن خبری نیست.

پایتخت 6 حتی از داشتن فیلمنامه و قصه قوی و جذاب هم رنج می‌برد و متأسفانه این سریال که در ایجاد فضای کمیک و طنز برای خود صاحب سبک بود به همان دردی دچار شده که فیلم‌های طنز ما در سینما مبتلا به آن هستند؛ یعنی جذب مخاطب به هر قیمتی. یعنی طنزی که با تکیه بر شوخی‌های جنسی می‌خواهد مخاطب خود را بخنداند.

مطمئنا عوامل این مجموعه در جواب برخی از این انتقادات خواهند گفت این‌ مسائل بازتاب واقعیات جامعه است و آن‌ها سعی داشتند کژتابی‌های جامعه را در قالب طنز به نمایش بگذارند. درست که وظیفه هنرمند بیان این کاستی‌ها و انحرافات است اما اگر قرار باشد واقعیات بدون هیچ انتقاد و راه‌حلی همان‌گونه که هستند فقط به تصویر کشیده شده و بیان شوند خب در این زمینه فیلم‌های مستند که برای این کار مناست‌تر هستند. بی‌شک باید خوبی‌ها و بدی‌ها در کنار هم به نمایش دربیایند تا از تقابل آن‌ها خروجی قابل قبولی به دست آید یا برای مشکلات راه‌حلی داده شود تا بیان‌شان وجه عقلی و منطقی یابد وگرنه صرف نمایش آن‌ها دردی را دوا نمی‌کند.

شاهد از غیب رسید!

نظرات کارشناسی منتقدین و واکنش‌های اعتراضی مخاطبان خود دلیل محکمی بر محتوای نامناسب ارائه شده در سری جدید پایتخت است اما این نگرانی زمانی اوج می‌گیرد که مشاهده می‌کنیم تغییرات پایتخت6 نسبت به قسمت‌های گذشته آن از چشم رسانه‌های بیگانه هم مخفی نمانده و آن‎‌ها از این قضیه استقبال کرده و به تعریف و تمجید از این سریال پرداخته‌اند. برای مثال وب‌سایت «رادیو زمانه» وابسته به سرویس اطلاعاتی هلند ضمن حمله به منتقدان «پایتخت ۶» و تندرو خواندن آن‌ها، این سریال را جذاب و پرمخاطب خوانده و «تیغ بران انتقاد از حاکمان کنونی ایران» و همچنین مقابله با آیین‌ها و مناسک دینی تحت عنوان «خرافه» دانسته است.

رادیو زمانه، سریال «پایتخت» را باعث «ترویج روحیه‌ای که بازار مراجع تقلید و طلاب و حوزه‌های علمیه را کساد خواهد کرد» معرفی کرده و یکی از نقاط قوت آن را این دانسته که «خبری از خانواده سنتی» در آن نیست و زن‌ها و مردهای نامحرم با یکدیگر، راحت هستند!

«دویچه‌وله» رسانه وابسته به سرویس اطلاعاتی آلمان هم در مقاله‌ای به نمایش روابط نامشروع و رفتارهای غیراخلاقی و پرخاشگرانه و مضحکه مناسک مذهبی پرداخته و آن را به‌عنوان جذابیت‌های سریال «پایتخت ۶» عنوان کرده است. این رسانه از قول کاربری نوشته که «پایتخت ۶ نزدیک‌ترین پایتخت به جامعه امروزمان بود؛ جامعه‌ای که در آن مواد مخدر بیداد می‌کند، احترام بزرگ‌تر نگه داشته نمی‌شود و همه از هم طلبکارند»

«بی‌بی‌سی»، گویا نیوز (وابسته به سازمان سیا) و... نیز ضمن انتشار مطالب مشابهی «پایتخت ۶»، را مورد تجلیل و تحسین قرار داده‌اند.

خیلی راه دور نروید!

دستور رئیس سازمان صدا و سیما برای پیگیری و کشف عملیات نفوذ فرهنگی دستور به جا و درستی است اما لازم نیست برای پیدا کردن این قضیه راه دوری رفت و دنبال نیروهای خاص و مخفی دشمن بود. ماجرا همین زیر گوش ما دارد رخ می‌دهد، در دنیای سلبریتی‌ها. عوامل مجموعه‌های تلویزیونی ما همین افراد هستند که با سبک زندگی متفاوت با سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی و با افکاری متضاد و گاها معاند خود نسبت به نظام دست به قلم و دوربین می‌شوند و اثری تولید می‌کنند. پاسخ به این‌سؤال که چرا پایتخت 6 مسیر متفاوتی پیموده خیلی سخت نیست و آن را باید در همکاری محسن تنابنده و «آرش عباسی» جستجو کرد. آرش عباسی که به عنوان نویسنده پایتخت 6 معرفی می‌شود اغلب فعالیتش در حوزه تئاتر است و بدون هیچ‌گونه سابقه در نگارش فیلمنامه سریال به این مجموعه اضافه شده است. او که یکی از فعالیت‌های اخیرش در حوزه تئاتر به علت غیراخلاقی بودن توقیف شده و در صفحه مجازی خود به ترویج سبک زندگ غربی و انتشار محتوای مبتذل می‌پردازد و بارها ارکان نظام اسلامی را مورد اهانت قرار داده، مطمئنا قلمش بهتر از پایتخت 6 نمی‌تواند بنویسد.

این نفوذ فرهنگی را باید در آنجا جستجو کرد که محسن تنابنده در صفحه شخصی‌اش عکسی از نقی و همای پایتخت روی تخت دونفره! منتشر کرده و در زیر عکس فقط چند ایموجی بوسه و قلب می‌گذارد و آن‌وقت «امیر جعفری» همسر ریما رامین‌فر بازیگر نقش هما هم در بخش نظرات برای او ایموجی گل می‌فرستد!

منتظر می‌مانیم

با همه انتقادات وارده به سری جدید مجموعه پایتخت، هنوز هم این سریال مورد توجه مخاطبان رسانه ملی قرار دارد و ما هم مثل بسیاری از دلسوزان آرزومندیم در قسمت‌های باقی‌مانده سریال که قرار است بعد از ختم غائله ویروس کرونا ضبط و پخش شود، شاهد اتفاقات و روایتی باشیم که قدری این مجموعه دوست‌داشتنی را به مسیر اصلی و روزهای اوجش برگرداند.

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: