زهرا کیایی
«ميخواهم در کنار شما بخوابم يا آنکه شما در اتاق من باشي. ميترسم و تنها نميخوابم» در برابر اصرار والدين فرياد ميکشد و دچار اضطراب و دلهره ميشود؛ وقتي مادر در کنار او مينشيند يا دراز ميکشد و موفق ميشود با گفتگو يا خواندن داستان او را آرام کند و بخواباند بسيار اتفاق افتاده که تنها چند ساعت بعد با جيغي بلند باز هم مادر را به اتاق فراخوانده است. اکنون 10 سال دارد و عليرغم آن حتي از رفتن به مکانهاي تاريک هم پرهيز ميکند و سخن از موجودات خيالي به ميان ميآورد. پدر و مادر مدتهاست که مجبورند يا در کنار او بخوابند يا او را در کنار خويش بخوابانند.
ترس از تاريکي
يکي از مشکلات شايع در ميان کودکان و بعضا نوجوانان ترس از تاريکي است. اين مشکل که عمدتا از 2 يا 3 سالگي آغاز ميشود و تا حدود 10 تا 12 سالگي ادامه مييابد به طور عمده خود را در واکنش کودک در تاريک شدن خانه و خواب شبانه نشان ميدهد به ويژه زمانيکه او مجبور به استراحت در اتاق شخصي خود باشد و البته در ساير محيطها و شرايط تاريک که لزوما پاي خواب هم در ميان نباشد حتي در طول روز نيز ممکن است شاهد آن باشيد. در اين زمان کودک از ديدن موجودات خيالي و ترسناک مثل هيولا سخن ميگويد و اشاره او معمولا به مکانهاي مبهمتر در خانه و به ويژه اتاق خويش مثل کمد لباسهاست! با توجه به اينکه سن کودک در محدوده خيالپردازي و بازيهاي نمادين است؛ راحتتر و سريعتر از بزرگسالان قادر است از سايهها و اشياء مبهم در تاريکي هيولا يا غول يا دزد خيالي بسازد.
...