کد خبر: ۴۵۲۳
تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۵:۲۲
پپ
نگاهی به گرانی‌های زمان شاه
صفحه نخست » پرونده 1

فائقه بزاز

اول بی‌اهمیت و گاه خنده‌دار بود این که زمان شاه وفور نعمت و ارزانی کولاک می‌کرد و مردم در رفاه کامل بودند. بعد کم‌کم بمباران تبلیغاتی در این عرصه کار خودش را کرد، برخی دچار آلزایمر تاریخی شدند و خیلی‌ها این دروغ را باور کردند.

کیهان در شماره 23 فروردین 1340 می‌نویسد: «اخیرا برای تثبیت اوضاع اقتصادی کشور برنامه‌هایی طرح شده است و دولت امیدوار است با اجرای این طرح‌ها بتواند قیمت‌ها را در یک سطح قرار دهد و از نوسان شدید قیمت‌ها جلوگیری کند. به علت تقاضای بیش از عرضه کرایه مسکن در همه کشور به خصوص در تهران به وضع بی‌سابقه‌ای افزایش یافت و هزینه مسکن که طبق آمار بانک ملی در 1315 مساوی 100 بود به 3600 در سال 36 رسید. »

در ادامه این گزارش می‌خوانیم: « شک نیست که در این مدت 21 سال درآمد افراد 36 برابر نشده است و ناچار هزینه مسکن برای عموم به صورت یک خرج توا‌ن‌فرسا درآمده است. امروز در تهران نزدیک 60 هزار خانه خالی وجود دارد که بدون مشتری مانده است با این همه کمی درآمد و گرانی کرایه‌ها مانع از این است که کسانی که از لحاظ مسکن در مضیقه هستند بتوانند در این ساختمان‌ها سکنی گزینند.»

علاوه بر مسکن اقلام ضروری دیگر نیز دچار نوسان بودند. اسدالله علم نخست وزیر و وزیر دربار شاه در خاطرات 23 فروردین 1353 خود می‌نویسد: «(به شاه) عرض کردم متأسفانه در داخله به واسطه غفلت متصدیان نه گوشت در دسترس مردم است نه شکر، نه گوشت مرغ و مردم خیلی ناراضی هستند و این صحیح نیست. آخر چرا این پیش‌بینی‌ها را نمی‌کنند؟ همه چیز هم گران شده. تعجب است که شاهنشاه تمام گوش کردند ولی همان‌طور که چشمشان را روی هم گذاشته بودند اصلا باز نکردند و یک کلمه جواب ندادند. من که شاهنشاه را می‌شناسم، می‌دانم که این به معنی این است که حرف تو را می‌شنوم ولی نمی‌خواهم جواب بدهم.»

اسدالله علم در روز نوشت 17 اسفند ماه 1347 می نویسد: «شرفیابی شاه را در جریان تحولات اخیر قرار دادم و چند نكته را مطرح ساختم كه او را ناراحت ساخت. گفتم دو برابر شدن آب بها مملكت را آشفته كرده است.آسفالت خیابان‌ها در حال از هم پاشیدگی است ، فساد كارمندان گمرك رو به گسترش است و اعتبارات بانكی محدود شده و شركت‌های زیادی رو به ورشكستگی می‌روند. دست‌آخر درباره بحران مالی دانشگاه‌ها به او هشدار دادم. شاه ناگهان از جا در رفت و مرا مورد حمله قرار داد و گفت: وقتی پولی به دستمان نمی‌رسد چه می‌توانیم بكنیم؟ پاسخ دادم هر بار كه توجه اعلی‌حضرت را به كمبود پول جلب كرده ام پاسخ این بوده كه این طور نیست. دولت به اندازه كافی پول در اختیار دارد و گزارش‌های من نادرست است. اما همین دیروز بود كه اعلی‌حضرت درباره ولخرجی‌های شركت نفت در زمینه پتروشیمی صحبت كردند.»

چند روز بعد اسدالله علم در 27 اسفند همین سال تذكر خود را تجدید می‌كند و در شرح این تذكر در روز نوشت خود می‌نویسد: «شرفیابی ...یك بار دیگر موضوع افزایش آب‌بها را مطرح كردم، شاه گفت: تا كی مردم می‌توانند از چیزهای مجانی استفاده كنند؟ پیشرفت، پول می‌خواهد. پاسخ دادم افزایش هفتاد درصدی قیمت‌ها پیشرفت نیست، بلكه فقط بی‌عدالتی است...گاهی بی‌اعتنایی او مرا آزار می‌دهد و ناچار می‌شوم روز بعد مطلب را مجددا مطرح كنم. تا كی می‌توانیم به مردم و نیازهایشان بی‌توجهی كنیم؟»

منبع: گفتگوهای من و شاه، جلد یك

افسانه هویدا و تثبیت قیمت‌ خودکار بیک

طی این 20 سال گذشته و با از بین رفتن حد و مرزهای لازم قانونی و رسانه‌ای دست به دست شدن یک موضوع ذهن خیلی افراد را درگیر کرده است. این که از افتخارات شخص هویدا، این بوده که قیمت خودکار بیک را در تمام مدت نخست‌وزیری‌اش ثابت نگه داشته است. اما مستندات تاریخ موضوعات دیگری را می گوید که ذکر ان برای روشن شدن افکار عمومی لازم است. نقل شده است که پس از برکناری هویدا از سمت نخست‌وزیری در سال ۱۳۵۶ و واگذاری ریاست دولت به جمشید آموزگار، یکی از مقامات بانک مرکزی نزد نخست‌وزیر جدید می‌رود و از یک خطای فاحش در سیاست ارزی دولت هویدا پرده‌ برمی‌دارد. وی به جمشید آموزگار هشدار می‌دهد که این خطا یعنی «تثبیت نرخ اسمی دلار در نیمه اول دهه پنجاه» جز با افزایش نرخ دلار از هفت تومان به ۱۱ تومان قابل جبران نخواهد بود. نخست‌وزیر جدید استدلال این مقام بانک مرکزی را می‌پذیرد؛ اما از وی می‌خواهد که این مسأله را در حضور شاه مطرح کند. پاسخ شاه ظاهرا شبیه همان افسانه‌ای بود که از هویدا درخصوص عدم تغییر قیمت کبریت یا خودکار بیک در ۱۳ سال دوره نخست‌وزیری وی نقل شده است. شاه به نخست‌وزیر اقتصاددان تشر می‌زند که؛ هویدا ۱۳ سال نرخ دلار را در هفت تومان تثبیت کرد و حالا شما یک ‌شبه می‌خواهید دلار را بیش از ۵۰ درصد گران کنید!؟

آمار‌های رسمی نشان می‌دهد که اگرچه میانگین نرخ تورم در دهه ۴۰ زیر ۲ درصد بود، اما این نرخ در پی برکناری عالیخانی، معمار اقتصادی دهه ۴۰ از وزارت اقتصاد با سرعتی جهشی صعودی و دورقمی می‌شود. این جهش در حدی بود که هویدا پست نخست‌وزیری را در سال ۱۳۵۶ با تورم بیش از ۲۵ درصد که از زمان جنگ جهانی دوم بی‌سابقه بود تحویل داد.

به نقل از اقتصادنیوز؛ آمار رسمی بانک مرکزی گویای آن است که شاخص قیمت‌ها در نیمه اول دهه پنجاه ۲/۲ برابر و شاخص قیمت مسکن سه‌ و‌ نیم برابر شد. تثبیت نرخ ارز با اهرم دلارهای نفتی در این توفان تورمی باعث سیل واردات، ورشکستگی تولید، ارزان شدن بی‌سابقه مهاجرت به خارج، فرار سرمایه و در مجموع ورشکستگی اقتصادی شد.

تمام شواهد تاریخی گویای آن است که از شکوفایی اقتصادی دهه ۴۰ که با معماری عالیخانی و نه هویدا یا شاه شکل گرفت، در پایان دولت هویدا جز ویرانه‌ای باقی نمانده بود.

تخم‌مرغ؛ کالای لوکس

در این دوره زمانی نیز رشد قیمتها که از سوی گزارشگر کیهان تحت‌تاثیر صدور تخم‌مرغ از تهران رخ داده است، سبب شده تولیدکنندگان تخم‌مرغ نیز ار عرضه بارهایشان به بازار خودداری کنند. در این راستا نرخ خرید تخم‌مرغ از مرغداران توسط شرکت توزیع تخم‌مرغ در این زمان کیلویی 4 ریال افزایش یافت و شرکت، قیمت خرید را از مرغداران طرف قرارداد با خود از هر کیلو 56 ریال به 60 ریال رساندند. در بخشی از این گزارش آمده است: شدت بازار سیاهی که برای این کالای مصرفی درست شده به حدی است که تخم‌مرغ اکنون به صورت متاع لوکس درآمده و از عرضه آن به بازار خودداری می‌شود . مسأله جالب این است که مغازه‌هایی که تخم‌مرغ دارند، حاضر نیستند آن را کیلویی بفروشند بلکه معامله را به صورت عددی پیشنهاد می‌کنند. بدین ترتیب که فروشندگان تخم‌مرغ‌های درشت را مخفی کرده و به مشتریان خصوصی به صورت کیلویی و گران‌تر از نرخ مقرر می‌فروشند و تخم‌مرغهای ریز را هر دانه 5 ریال به خریداران عرضه می‌دارند. به عقیده تولید‌کنندگان و فروشندگان عمده تخم‌مرغ، صدور تخم‌مرغ از تهران به شهرهای جنوب کشور با قیمت گزاف هم‌چنان ادامه دارد و اقدامات کمیته 10 نفری اصناف در مورد جلوگیری از خروج تخم‌مرغ از تهران به جایی نرسیده است.

گرانی، حقوق و دستمزدها

نسل امروز با شنیدن نرخ کالاهای زمان پهلوی حسرت ارزانی آن زمان را می‌خورند بدون این که به حقوق و دستمزد کارگران در آن روزگار توجهی کنند. در این فرصت نگاهی به حقوق‌ها و برابری ان با اقلام مورد نیاز ان دوران می‌اندازیم تا سره از ناسره مشخص شود.

سال ۴۹، حقوق یک کارمند در ماه ۲۰۰ تومان و حقوق یک معلم ۵۰۰ تومان و قیمت یک خودروی پیکان ۱۸۰۰۰ تومان بود. اگر کارمندی قصد خرید پیکان داشت با پس‌انداز حقوق ۹۰ ماه و یک معلم با پس‌انداز حقوق ۳۶ ماه خود قادر به خرید پیکان بود. درحالیکه در یکی، دو سال گذشته یک کارمند با حقوق حداقل 5/1 میلیون تومان می‌تواند با پرداخت 20 ماه حقوقش صاحب پراید شود.

در سال ۵۰، دستمزد روزانه‌ یک کارگر در شهری مثل فردوس در خراسان جنوبی ۲۵ تا ۳۰ ریال بود یعنی یک کارگر اگر سه روز و نیم کار می‌کرد می‌توانست یک دلار بخرد در حالی‌که امروزه کارگری با مزد 50 تا 60 هزارتومان در روز، با مزد روزانه‌اش قادر است حدود 3 دلار خریداری کند.

سال ۵۴، مرغ منجمد کیلویی ۱۰۵ ریال فروخته می‌شد. یعنی اگر یک کارگر تمام مزد روزانه‌اش راپرداخت می‌کرد نهایتا ۶۷۰ گرم مرغ خریداری می‌کرد. این روزها که اوج گرانی بی‌سابقه طی چهل سال بعد از انقلاب است، مرغ کیلویی 18 هزار تومان است و یک کارگر با مزد روزانه‌اش حداقل 2 کیلو مرغ می‌خرد.

در زمان پهلوی قیمت نان سنگک ۵ ریال بود و کارگری که در روز ۶ تومان مزد دریافت می‌کرد می‌توانست 12 نان سنگک بخرد ولی در دوران کنونی یک کارگر با مزد 50 تا 60 هزارتومان در روز می‌تواند 30 عدد نان سنگک بخرد.


نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: