کد خبر: ۴۲۵۰
تاریخ انتشار: ۱۲ مرداد ۱۳۹۹ - ۲۰:۰۰
پپ
چگونه والدین بهتری باشیم و مهارت‌های فرزندپروری را بیاموزیم؟
صفحه نخست » کاشانه



مریم کمالی‌نژاد

همه ‌ما دلمان می‌خواهد بهترین والدین باشیم. هر کاری که از دستمان برمی‌آید برای فرزندمان انجام دهیم و صاحب بی‌نقص‌ترین تربیت بوده و کودکانی با کمالات و موفقیت‌های فراوان بزرگ کنیم. اما همه چیز آن‌طور که ما ساده تصور می‌کنیم پیش نمی‌رود، چرا؟ چون انسان بسیار پیچیده است و ما با انسان طرفیم که هم خیلی پیچیده است و هم بسیار غیرقابل پیش‌بینی، بنابراین بسیار محتمل است که تصورات و پیش‌بینی‌های ما درباره کودک‌پروری و تربیت درست از آب درنیاید. اما با این استدلال که تربیت کودک امری پیچیده است و ممکن است مسائل غیرقابل پیش‌بینی در این مسیر پیش بیاید، نمی‌توانیم دست روی دست بگذاریم و کاری نکنیم. بهترین کاری که در مسیر تربیت از دستمان برمی‌آید مطالعه و یادگیری است. هیچ کدام ما عالم نیستیم و نیاز داریم مدام در حال آموختن و مطالعه باشیم، کودکمان را بهتر از روز قبلش بشناسیم و به دنبال حل مسأله باشیم. اصولی هم وجود دارند که از ما والدین بهترین می‌سازند اما برخی از ما یا آن را بلد نیستیم یا به قدری تمرین نکرده‌ایم که در موقعیت‌های لازم و حتی بحرانی بتوانیم درست عمل کنیم. در ادامه به نکاتی اشاره خواهیم کرد که از ما والدین بهتری می‌سازد:

1. شنونده

تقریبا دیگر همه‌مان می‌دانیم که نسبت به سخنان کودکان باید شنونده فعال باشیم. چه آن کودکانی که به سختی باید حرفی را از زیر زبانشان کشید و چه آن‌هایی که از صبح تا شب یک پشت حرف می‌زنند و والدین را خسته می‌کنند. ما نمی‌خواهیم به شما بگوییم که تمام وقت‌تان را به حرف‌های کودک گوش کنید و تمام آنچه می‌گویند را بشنوید. هرچقدر هم که والدین بی‌نقصی باشید باز هم زمانی پیش می‌آید که خسته و بی‌حوصله باشید یا کاری دارید و نیاز به تمرکز دارید و حواستان به حرف‌های کودک‌تان نیست. این اتفاق عجیبی نیست و به شما حق می‌دهیم اما اینکه در غالب مواقع حواستان به حرف‌های کودک نباشد و آن را جدی نگیرید، ممکن است اصلا متوجه آنچه در ذهنش می‌گذرد، اضطراب و ترس‌ها و یا به طول کلی شخصیت کودک‌تان نشوید. زمانی که کودک شروع به صحبت می‌کند تا جایی که امکانش هست این نکات را رعایت کنید:

روبروی هم بنشینید، نزدیکی‌تان طوری باشد که بتوانید او را در آغوش بکشید یا دست‌هایش را بگیرید. ارتباط چشمی برقرار کنید. به حرف‌هایش گوش کنید و با پرسیدن سؤال‌های به جا یا تکان دادن سر و تأیید کردن یا گفتن «خب» «که اینطور، بعدش چی شد» به او بفهمانید که تمام حواس‌تان به اوست. اگر کودک نیاز به همدلی دارد او را در آغوش بکشید و بگویید که درکش می‌کنید، لازم نیست حتما قضاوت کنید یا حق را به او بدهید، فقط بگویید که متوجه عمق احساسش هستید و می‌فهمید چه می‌گوید.

2. قاطع بودن

قاطع بودن چیزی است که ما در تمام یادداشت‌هایمان به آن اشاره کرده‌ایم. قاطع بودن به معنای سخت و خشک برخورد کردن و انعطاف نداشتن نیست. قاطع بودن یعنی روی حرفی که می‌دانید درست است بمانید و آن را تغییر ندهید و قوانینی که از قبل به فرزندتان گفته‌اید را اجرا کنید. اگر مدام از موضع‌تان کوتاه بیاید یا کودک متوجه شود که می‌تواند با شگردهای متفاوت، جیغ و فریاد، لج کردن و گریه زاری، محبت کردن و لوس شدن و ... شما را از تصمیم‌تان برگرداند، این مسأله تبدیل به یک رویه در زندگی‌تان می‌شود و حتما برایتان پیش خواهد آمد که زمانی که قوانین و تصمیمات بسیار جدی می‌گیرید، فرزندتان روی آن حسابی باز نمی‌کند و می‌داند که می‌تواند نظرتان را عوض کند. در مورد قوانین هم باید بگوییم که از آن والدینی نباشید که خانه بدون قانون دارید؛ هر کسی هر زمان که دلش بخواهد می‌تواند از تلفن همراه استفاه کند، استفاده از اینترنت آزاد است، ساعت خواب و خوراک مشخص نیست و ... قوانینی در هر زمینه که لازم می‌دانید وضع کنید و آن را روشن و صحیح به کودک بگویید، همان‌طور که انتظار دارید اجرا شود؛ «چیزی که من از امشب ازت انتظار دارم اینه که ساعت 9 شب توی تخت باشی و تلاش کنی بخوابی، چون فردا صبح باید مدرسه برسی و نیاز به استراحت کافی داری»

حال که قانون را وضع کرده‌اید، زود ناامید نشوید و کوتاه نیاید، عجیب نیست که فرزند شما در هر سن و سالی که باشد تلاش می‌کند که قوانین را بشکند و آن‌طور که دلش می‌خواهد رفتار کند. شرایط خانه را هم آن‌طور که لازم است آماده کنید و خودتان هم به قوانین پایبند باشید.

3. منِ دیگر ما

جمله معروفی هست که می‌گوید کودک ما آن‌طور می‌شود که ما هستیم، نه آن‌طور که دلمان می‌خواهد. روشن و واضح است که اگر صبح تا شب دروغگویی را تقبیح کنید و از مضراتش برای کودک بگویید و حتی او را بابت دروغگویی تنبیه کنید، اما خودتان جلوی چشم‌های او دروغ بگویید، فایده‌ای ندارد و کودکتان اهمیت صداقت را متوجه نخواهد شد. بنابراین در هر زمینه‌ای بهترین الگو برای فرزندتان باشید. امر کردن کاری که خودتان به آن پایبند نیستید مثل آب در هاون کوبیدن بی فایده و نتیجه است.

4. مثبت‌اندیش باشید

مثبت‌اندیش بودن در هر زمینه‌ای به کمکتان خواهد آمد، چه در زندگی زناشویی و چه در تربیت کودک. مصادقی اگر بخواهیم برایتان بگوییم، باید به تمرکز کردن بر نکات مثبت شخصیت اعضای خانواده‌تان اشاره کنیم. اگر فرزند مهربانی دارید، اگر فرزندتان درسش خیلی خوب است و باهوش است، اگر پشتکار خوبی دارد، اگر کودکی است که به مسائل فنی علاقه نشان می‌دهد، اهل کتاب خواندن است، با همسالانش خوب کنار می‌آید، اهل بهانه‌گیری نیست و قانع است یا هر رفتار خوب دیگری که در او می‌بینید، بابتش تشویقش کنید. حتی در جمع خانوادگی، سر میز شام و ناهار یا هر زمانی که موقعیت مناسب است، عنوانش کنید: «علی خیلی این هفته تلاش کرد و تونست نمره ریاضی‌اش رو بالا ببره، من واقعا بهش افتخار می‌کنم» گفتن این جمله در مسیر تربیت بیشتر به کارتان می‌آید تا اینکه بر تمیز نشدن اتاق علی در بازه زمانی‌ای که تعیین کرده‌اید، تمرکز کنید.

5. عشق بی قید و شرط

قاطعانه می‌توانیم بگوییم که تنها عشق بی قیدو شرطی که وجود دارد، عشق والدین به فرزاندانشان است. مگر در موارد نادر، والدین عاشق فرزندانشان هستند، اما یا این را عنوان نمی‌کنند یا عشق‌شان را مشروط می‌کنند. البته این شرط را گمان می‌کنند که برای تربیت کودک گذاشته‌اند، اما کودک آن را باور می‌کند؛ «اگر اتاقت رو تمیز نکنی بدون که دیگه دوستت ندارم» کدام مادری است که بخاطر تمیز نشدن اتاق کودک، از دوست داشتن فرزندش دست بکشد؟ اما کودک این را باور می‌کند. پس لازم است که جملاتمان را طوری تنظیم کنیم که کودک بداند او بدون هیچ قید و شرطی دوست داشتنی است و ما عاشقش هستیم اما این کار خاصش را نمی‌پسنیدیم؛

«اینکه هنوز اتاقت رو تمیز نکردی خیلی ناراحتم می‌کنه»

هم‌چنین عشق‌تان را به کودک عنوان کنید با زبان و با در آغوش کشیدن و بوسیدن. والدین در زمان ما گمان می‌کردند که اگر کودک زیاد ابراز علاقه کنند لوس می‌شود، البته این نظریه منسوخی است و همه‌مان می‌دانیم که محبت به کودک از سمت پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله هم بارها توصیه شده است.

6. کنترل احساس

منظورمان این است که خشم‌تان را به شکل پرخاشگری جلوی کودک بروز ندهید. این خشم می‌تواند علت مختلفی داشته باشد، یک بگو مگوی پیچیده با همسر، کلافه شدن از دست کودک، خشم نسبت به همکاران و معضلات اقتصادی و ...

به هر حال هر علتی که دارد نباید به شکل پرخاشگری مقابل چشمان کودک بروز کند. با بگو مگو داد و فریاد و گریه، خرد کردن و شکستن، ضربه زدن به خود، ضربه زدن به کودک و کتک کاری و ... تمام این رفتارهای باعث بروز احساس ناامنی و اضطراب در کودک می‌شود و او هم یاد می‌گیرد که تنها راه ابراز خشم، پرخاشگری است.

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: