کد خبر: ۴۲۵
تاریخ انتشار: ۰۳ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۹:۳۸
پپ
صفحه نخست » برگزیده ها

حسنی احمدی

حبیبم عرق از پیشانی پاک می‌کند و به سپاهش نگاهی می‌اندازد. می‌داند که بسیاری از این جمع دوست داشتند در مدینه بمانند و از هوای خوب و میوه‌ها آن استفاده کنند. اما حالا این‌جا در این هوای گرم...

محمد زیر لب ذکر می‌گوید که یکی از اصحاب نزدیک می‌شود و می‌گوید: ای رسول خدا کعب بن مالک به مدینه برگشت. رسولم همانطور آرام پاسخ می‌دهد: ولش کنید اگر در او خیری باشد خداوند به زودی او را به شما باز خواهد گرداند و اگر نیست خداوند شما را از شر او آسوده کرده. لحظاتی نمی‌گذرد که باز یاران به سمت محمد می‌آیند و می‌گویند: ای رسول‌الله، مراره بن ربیع نیز برگشت.

...

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: