فاطمه اقوامی
کسی در اتاق را زد و آرام وارد شد و با قدمهایی بلند خود را به تخت او رساند... مستقیم به چشمان زن خیره شد و نوزادی را در آغوشش گذاشت... خیلی آرام گفت فقط چند دقیقه وقت داری و قبل از آنکه زن فرصت کند سؤالی بپرسد از اتاق بیرون رفت و در را بست... همه جا سکوت بود و هیچ صدایی نمیآمد... محو تماشای چهره معصوم نوزاد شد که در آغوشش آرام گرفته بود... او را کمی به خود فشرد و بوسهای بر گونهاش زد... یک مرتبه حسی ناب و وصف نشدنی در وجودش جریان پیدا کرد... حسی شبیه عشق اما بالاتر و شعلهورتر... با سرانگشتانش سر کودک را نوازش کرد... دستانش را در دست گرفت و بویید... بوی زندگی میداد... لبخند زد و زیر لب گفت فرشته کوچولو چقدر تو ناز و خوشگلی... هنوز جملهاش به پایان نرسیده بود که در با شدت باز شد... فردی سفیدپوش داخل آمد و با عصبانیت به او نزدیک و کودک را از آغوشش بیرون کشید... یکدفعه همه جا تیره و تار شد... صدای نوزاد در گوشهایش پیچید: «مامان منو نکش»... وحشتزده و با گریه پرسید او را کجا میبرید؟!... فرد سفیدپوش همراه نوزاد در تاریکی گم شد... دیگر هیچ صدایی نمیآمد... یکدفعه چشمش به دستانش افتاد... پر از خون بود... جیغ کشید... از خواب پرید... عرق کرده بود... دستش را گذاشت روی شکمش... به سختی از جایش بلند شد و به سمت تلفن همراهش رفت... با دستانی لرزان مشغول نوشتن شد... «سلام عزیزم، وقت امروز رو کنسل کن... تو راست میگفتی... با هم منتظر اومدن این فرشته کوچولو میمونیم...»
اما متأسفانه این روزها برخی از پدر و مادرها منتظر آمدن این فرشتههای پاک و معصوم نمیمانند و فاجعهای آرام و بیصدا زیر پوست شهر و دیارمان در حال رخ دادن است... آمار و ارقام از افزایش میزان سقط جنین عمدی خبر میدهند و کارشناسان و مسئولان دلسوز از آینده این جریان بسیار نگرانند و به دنبال راه چارهای میگردند... ما هم برحسب وظیفه رسانهای خود این هفته میخواهیم درباره این موضوع بسیار مهم با شما سخن بگوییم... همراهمان باشید.
زندگی بر مدار فردگرایی
قدیمترها حتی حرف زدن درباره برخی مسائل ناپسند و دور از حیا و عفت عمومی بود چه برسد به آنکه کسی بخواهد به سمت آن کار برود و مرتکب آن شود. سقط جنین یکی از همین مسائل است. در ایران قدیم کسی به صورت علنی از این مسأله حرف نمیزد و اگر هم فردی این کار را انجام میداد مجازات سنگین و سختی در انتظار او بود. این مسأله نه فقط در ایران که تا قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم سقط جنین در اکثر کشورهای دنیا مطرود و غیر قانونی بود.
اما زندگی در عصر جدید با تغییرات و تحولات عمیقی روبرو بوده که تغییرات در خانواده مثل بالا رفتن سن ازدواج، کاهش بعد خانوار، تشکیل خانوادههای تک همسری، سقط جنین و... از آن جمله است. بنا بر استدلال «لشتاگه و سورکین» فناروی پیشرفته ارتباطات و رسانههای گروهی نوعی «فرهنگ جهانی» ایجاد میکنند که استقلال فردی و التذاذ شخصی از مشخصهها و ارکان اصلی آن است. همین ویژگیها باعث شده که نسبت به برخی مسائل مانند سقط جنین نگرشها تغییر پیدا کند.
«ویلیام گود» یکی از نظریهپردازان کلاسیک در حوزه خانواده اعتقاد دارد ریشه اصلی تحولات بنیادین در وضعیت خانواده معاصر را باید بهطور خلاصه در مظاهر نوگرایی (صنعتی شدن، شهرنشینی و دیگر صور نوگرایی مانند نظامهای پیشرفته ارتباطات و حمل و نقل) جستجو کرد.
بر طبق نظریه «دیرک ون دوکا» و «ران لشتاگه» دو اندیشمند معاصر، خانواده و پیوندهای زناشویی در جوامع صنعتی در دوره معاصر دستخوش تحولات بنیادین شدهاند که ریشه آن بیش از هر چیز ناشی از فردگرایی است. یعنی هنجارها و نگرشها بر حقوق و کامیابی افراد تأکید دارند. به زبان ساده یعنی خواستهها و امیال فردی مهم هستند و هر کس براساس خواست خودش تصمیم میگیرد. مانند اتفاقی که اینروزها توسط برخی از زوجین رقم میخورد و آنها براساس میل شخصی مثل اینکه میخواهند زندگی بی دغدغهای داشته باشند، تصمیم به سقط جنین خود میگیرند و هیچ ارزش، هنجار یا مصلحت دیگری را مدنظر قرار نمیدهند.
سوغات شوم فرنگ
ناگفته پیداست که خیلی از این تغییر و تحولات که نتایج آن دامنگیر زندگیهای امروز شده سوغات فرنگ و مکاتب و اندیشههای آنهاست که از طریق رسانهها و برپایه همان ایجاد فرهنگ جهانی پایش به جامعه ما هم باز شده است. برای همین در ابتدای صحبت درباره موضوع مهم سقط جنین بهتر است سری به آن طرف آب بزنیم و ببینیم این قضیه با توجه به هنجارها و ارزشهای موجود در آن جامعه چطور پا گرفته و اکنون چه وضعیتی دارد.
همانطور که گفتیم تا اوایل قرن بیستم حتی در جوامع غربی هم سقط جنین کاری غیر اخلاقی و غیر قانونی محسوب میشد و مسیحیان بهخصوص کاتولیکها با این امر مخالف بودند. تا اینکه در سالهای نخست دهه 1950 کمکم زمزمههای بحث آزادسازی سقط جنین در بسیاری از کشورهای اروپایی شروع شد و در نهایت این آمریکا بود که شکل قانونی به این مسأله داد. در سال 1973 دادگاه عالی آمریکا در پروندهای موسوم به «Roe v. Wade» حکمی صادر کرد که براساس آن زنان بعد از مشورت با پزشک خود و بدون اینکه دولت حق مداخله داشته باشد میتوانند جنین خود را سقط نمایند. و این چنین بود که سقط جنین آزاد و شکل قانونی به خود گرفت.
چنین حکمی ناشی از تفکرات مکتب لیبرالیسم بود که در آن فرد تا جایی که به آزادی دیگران لطمه نزد آزاد است و میتواند هر کاری دلش میخواهد انجام دهد. آمریکا بدون توجه به امنیت خانواده و مسائل جمعیتی مسأله سقط جنین را در دایره آزادیهای فردی در نظر گرفت و دخالت دولت و قانون را در این امر حذف کرد.
با تصویب این قانون جنبشهای مختلفی در این زمینه در آمریکا شکل گرفت برخی مانند «پروچویس» مدافع حق سقط جنین هستند و تا امروز فعالیتهای بسیاری در این زمینه انجام دادهاند و برخی چون جنبش «حامی زندگی» با اعتقاد به اینکه جنین متولد نشده هم حق حیات دارد به تقابل با دسته اول پرداختند.
ترویج تفکرات خطرناک مدافع سقط جنین در آمریکا کار را بدانجا رساند که براساس آمارهای منتشره مؤسسه «گاتمپچر» سقط جنین در آمریکا بدون هر گونه دلیل پزشکی و صرفا به خواست والدین رکوردی معادل 93% را تجربه کرده است! برخی از آمارها هم میگویند تا سال 2012 بیش از پنجاه و دو میلیون سقط جنین در آمریکا انجام شده که این رقم ده میلیون بیشتر از کشتهشدگان جنگ جهانی اول است!
این روند آمریکا را به وضعیت بحران رساند تا آنجا که «دونالد ترامپ» کسی که در سال 1999 در مصاحبهای اعلام کرده بود «از هر لحاظ مدافع انتخاب فردی» است در سال 2011 با یک چرخش موضع خود را «مدافع زندگی» بنامد و مخالفتش با قانونی بودن سقط جنین را اعلام کند و حتی از مواهب مالی «صنعت سقط جنین» چشم بپوشد.
نکته: بد نیست خیلی کوتاه و گذرا اشارهای به صنعت سقط جنین داشته باشیم از این جهت که بدانیم پشت پرده این اتفاق چه صنعت فاجعهباری نهفته است و تبلیغ و تشویق در این باره چه سودی به جیب غولهای تجاری میریزد. «ویکی ایوان» از محققان یکی از مؤسسات پزشکی سانفرانسیسکو میگوید: 1787 مرکز شناخته شده در حمایت از سقط جنین در آمریکا وجود دارد که با توجه به سیاستهای حمایتی دولتها از 1997 تا 2008 آنها توانستهاند عایدات زیادی را از تجارت در صنعت سقط جنین برای خود و حامیان دولتیشان اختصاص دهند.
جواب این سؤال که سقط جنین چطور در زمینه تجارت به چه کار میآید را میتوانیم تا حدودی در افشاگری ژانویه 2012 «رالف شورتی» سناتور آمریکایی پیدا کنیم. او در این سال اعلام کرده بود شرکتهایی از قبیل «پپسی» و «نستله» از سلولهای کبد جنینهای سقط شده به عنوان طعمدهنده نوشیدنیهایشان استفاده میکنند همان محصولاتی که خواهان زیادی در سراسر جهان دارد. علاوه بر این خیلیها مطلع هستیم که از جنینها در تجارت لوازم آرایشی هم استفاده میشود و محصولات خاصی از روغنها یا سلولهای جنین ساخته میشوند.
برخی از تحلیلگران معتقدند یکی از دلایل تغییر موضع ترامپ به تذکرات نهادهای علمی و حتی امنیتی آمریکا برمیگردد که نسبت به تبعات این قانون در حیات سیاسی اجتماعی آن کشور هشدار دادهاند.
پرداختن به موضوع سقط جنین در آمریکا از این جهت مهم است که افزایش سقط جنین و تبعات آن در آمریکا از سبک زندگی برپایه لیبرالیسم و آموزههای آن بنا شده و در آن مبنای جامعه فرد در نظر گرفته میشود و حالا همان سبک زندگی در جامعه ما رسوخ کرده و ترویج میشود و اگر ما فکری به حال این قضیه نکنیم خیلی زود باید با بحرانهایی شبیه جامعه آمریکا دست و پنجه نرم کنیم و البته خیلی هم از بحران دور نیستیم.
روزی هزار قتل!
همه ما میدانیم که برپایه روایات متعدد و قوانین اسلامی اگر کسی جنینی را از بین ببرد مرتکب معصیت شده و بایستی دیه بپردازد. و پر واضح است که بحث ما بر سر سقطهای عمدی و بدون مجوز شرعی و قانونی میباشد نه سقطهای ناخواسته و یا سقطهایی که با صلاحدید پزشک برای حفظ سلامت مادر رخ میدهد.
آماری که امروزه از سقط جنین در کشور داده میشود بسیار عجیب و نگرانکننده است و نکته تأسفبار ماجرا اینجا است سقطهای قانونی تنها بخش کوچکی از رقم کلی سقطهای کشور را شامل میشود. سال 74 وزارت بهداشت اعلام کرد 80 هزار مورد سقط جنین در سال داریم که میشود 220 جنین در روز. از این سال تا سال 92 آماری موجود نیست تا اینکه در این سال رقم سقط جنین در طول یکسال 250 هزار اعلام شد. یعنی روزانه 700 جنین جان خود را از دست میدهند. اما این قصه تلختر از این صحبتهاست. در سال 96، توسط دکتر «محمدباقر لاریجانی» معاون آموزشی وزیر بهداشت رقم سالانه «300 تا 500 هزار» سقط جنین در کشور گزارش داده شده است. یعنی طبق آمار رسمی وزارت بهداشت، هر روز هزار جنین در کشور کشته میشود که تنها حدود ده هزار مورد آن قانونی است! یعنی به غیر از این ده هزار سقط که براساس قانون مصوب و تأیید پزشک و به خاطر مسائلی چون بیماری مادر و تهدید جانی وی در صورت زایمان، یا عقبافتادگی و ناقص الخلقه بودن جنین و ... رخ میدهد، تعداد زیادی جنین به خواست والدین و با بهانههای واهی به قتل میرسند. البته این فاجعه بزرگتر از این اعداد و ارقام است زیرا اولا دوسال از اعلام آخرین آمار میگذرد و مطمئنا در این مدت با افزایش روبرو بوده است. دوما این ارقام خیلی دقیق نیست چرا که اکثریت این سقطها در مراکز غیرقانونی و مخفیانه انجام میشود و آمار آن ثبت و ضبط دقیق ندارد. در طول این سالها بارها از شنیدن آمار کشتهشدگان جادهای در ایران خیلی ناراحت شدهایم و بابت آن تأسف خوردهایم اما شاید باور نکنید براساس برخی آمارها سقط جنین در طول سال 20 برابر کشتهشدگان جادهای است! تازه در حوادث جادهای عدهای بر اثر حادثه و اتفاق و سهلانگاری جان خود را از دست میدهند، اینجا جنینهای کوچک و بیگناه با تصمیم والدین به قتل میرسند!
غربالگری؛ طرحی برای حفظ سلامت مادر و جنین یا کمک به سقط جنین!
افزایش وحشتناک آمار سقط جنین، مسأله مهم و جدی این روزهاست که خیلی از افراد دلسوز و دغدغهمند جامعه را نگران کرده و رسانهها را به واکنش واداشته است. البته این مسأله مربوط به امروز و دیروز نیست و از چند سال پیش افرادی که آگاه به موضوع بودند، نسبت به آن تذکر دادهاند. در آبان سال 95، 120 پزشک به وزیر بهداشت وقت نامهای نوشتند و با اشاره به آمار بالای سقط جنین نسبت به آسیبهای بیشمار این مسأله هشدار دادند و خواستار اقدام وزارتخانه برای کاهش آمار سقط جنین شدند و برای کاهش این آمار ۱۰ پیشنهاد مطرح کردند.
در این نامه آمده است: متأسفانه وزارت بهداشت برنامه مدونی برای مقابله با این معضل بزرگ ندارد. اقلام سقط جنین در سیستم پزشکی به راحتی و بدون هیچ توجیه علمی و قانونی در اختیار متقاضیات انجام این جنایت قرار میگیرد و وزارت بهداشت هم نظارت لازم در این زمینه را ندارد. توزیعکنندگان این اقلام و عاملین سقط غیرقانونی اعم از پزشک، ماما و پرستار، بدون هرگونه نگرانی از توبیخ یا برخورد جدی، به اقدام ضداخلاق و ضد انسانیت خود ادامه میدهند. متأسفانه برخی از مسئولین مربوطه، نهایت سعی خویش را به کار میگیرند تا از برخورد محکم قضایی با افراد غیرمتعهدی که دست به جنایتی چون سقط جنین میزنند، جلوگیری کنند. این عمل نیز معمولا به این بهانه صورت میگیرد که قداست حرفه پزشکی حفظ شود و جایگاه این حرفه مقدس مخدوش نگردد.
در ادامه پزشکان برای کاستن از آمار نگرانکننده و شرمآور سقط جنین 10 پیشنهاد مطرح کردهاند که یکی از آنها به طرح غربالگری اشاره دارد که این روزها بسیار بحثبرانگیز شده است. طرح پیشنهادی آنها «قاعدهمند کردن آزمایشها و بررسیهای دوران بارداری و جلوگیری از غربالگریهای گسترده و بدون اندیکاسیون و به حداقل رساندن درصد خطای این آزمایشهاست (چنان که مستحضرید طبق محتوای کتب مرجع و مستندات علمی، تنها زنان بارداری که بیش از ۳۵ سال سن داشته و یا سابقه بیماری ژنتیکی خاصی در خود یا خانواده داشته باشند، نیاز به غربالگری دوران بارداری دارند. این در حالی است که در کشور ما این غربالگریها، بی هیچ دلیل علمی، برای تمام زنان باردار تجویز میشود و هزینه جانی و مالی بسیاری را بر مردم میهنمان تحمیل میکند.)»
متأسفانه این پیشنهاد پزشکان محترم تا امروز مورد توجه واقع نشده و هنوز هم تمام خانمهای باردار ملزم به شرکت در طرح غربالگری هستند. طرحی که به نظر برخی از متخصصان و کارشناسان برخی اوقات بدون دلیل محکمی حکم سقط جنین صادر میکند. به نظر این افراد طرح غربالگری باعث افزایش آمار سقط جنین در کشورمان شده و به مجوزهای غیرشرعی سقط جنین رسمیت میبخشد. یکی از مستندات مخالفان طرح غربالگری عمومی پرسشنامهها و اظهارات مادرانی است که در طرح غربالگری شرکت کرده و دستور سقط جنین برای آنها صادر شده ولی آنها به دلایل مختلف از انجام آن سرباز زدند و نوزادشان را در صحت و سلامت کامل به دنیا آوردهاند و تشخیص غلط غربالگری و حکم به سقط جنین را به اثبات رساندهاند.
درباره این مسأله مهم نظرات مختلفی وجود دارد که با توجه به حساسیتهای به وجود آمده درباره نتایج اشتباه این طرح و تأثیر احتمالی آن بر افزایش آمار سقط جنین نیازمند مطالعه و بحث دقیقی است و باید نظرات کارشناسان مختلف در این رابطه مورد بررسی قرار بگیرد تا بتوان به یک نتیجه علمی و قطعی در این زمینه دسترسی پیدا کرد.
انگیزههای قتل
درست است که گاهی اوقات از مشکلات اقتصادی به عنوان یک دلیل عامهپسند برای توجیه سقط جنین نام برده میشود اما قضیه فراتر از این حرفاست و از همان سبک زندگی وارداتی ناشی میشود. همان سبک زندگی که ازدواجها را هم به تأخیر انداخته و همباشیهای غیر شرعی را تجویز میکند. برخی از جوانان امروز سطح انتظاراتشان بالا رفته و اولویتها و اهداف زندگیشان تغییر پیدا کرده است. اینها میخواهند خیلی زود و سریع به همه چی برسند. تحصیل، اشتغال، درآمد بالا، زندگی همراه با رفاه، تنوعطلبی و... برای آنها در اولویت است و در صورتی تن به زندگی مشترک میدهند که تضادی با این اولویتها نداشته باشد و آنها را به آرزوهای طول و درازشان برساند. جوان امروز ما با مدلی از سبک زندگی روبروست که در آن مباحثی چون فردگرایی، آزادی با مدل لیبرالیسم، دوری از مذهب، تجملگرایی و... ارجحیت دارد. با این اوصاف معلوم است که داشتن فرزند یک مانع برای سر راه چنین پیشرفت حساب شود و بخواهد او را از سر راه بردارند. از آنجا که متأسفانه اصول اخلاقی و اعتقادات مذهبی هم در این سبک زندگی به فراموشی سپرده میشوند نمیتوانند بازدارندگی لازم را داشته و جلوی این اقدام غیر اخلاقی و غیر شرعی را بگیرند. بشر امروز در پیروی از آزادی به سبک لیبرالیسم تا جایی پیش رفته که به خود اجازه میدهد با دلیلی چون جنسیت نوزاد، دست به قتل بزند. شاید برایتان باورپذیر نباشد ولی بر طبق مستندات برخی پدر و مادرها وقتی جنسیت نوزاد موردپسندشان نیست به تأسی از دوران جاهلیت قبل از به دنیا آمدن نوزاد خود زندهبه گور میکنند!
همه اینها و هزاران مسبب دیگر دست در دست هم میدهند و چون طناب داری به دور گردن جنینهای بیگناه میافتد و حق حیات را از آنها سلب میکند.
یافتههای یک تحقیق:
به خاطر حساسیت دینی ـ اجتماعی و از آنجا که سقط جنین در کشورمان غیر قانونی است افراد مایل نیستند در این زمینه با کسی صحبت کنند و به همین خاطر انجام تحقیقات در این زمینه کم است. یافتههای یکی از معدود تحقیقات در این زمینه دارای نکات جالبی است که خوب است با هم نگاهی به آن داشته باشیم. این مطالعه از طریق مصاحبه چهره به چهره با جمعیت زنان 15 تا 49 سال ساکن تهران انجام شده و یافتههای آن با تحقیقات مشابهی که در سال 1388 انجام شده مقایسه شده و روند تغییرات آن مورد بررسی قرار گرفته است.
براساس یافتههای این تحقیق میزان شیوع سقط جنین در میان این دسته از زنان از سن 20 سال شروع شده و در 34ـ 30 به بالاترین میزان خود میرسد. میزان عمومی سقط با تعداد فرزندان رابطه معکوس دارد یعنی میزان عمومی آن از 6 سقط در میان بدون فرزندها به کمتر از 1 سقط در میان دارندگان 3 فرزند و بیشتر کاهش پیدا میکند.
براساس باور عموم اولین دلیلی که والدین را به سمت سقط جنین سوق میدهد مشکلات اقتصادی است اما یافتههای این تحقیق میگوید توزیع درصدی سقط برحسب درآمد حکایت از این میکند که از هر 5 سقط، بیش از سه مورد آن در بین زنانی رخ میدهد که در چارک سوم و چهارم درآمد قرار دارند و بیشترین درصد سقط هم متعلق به زنانی است که در مناطق بالای شهر ساکن هستند.
از طرفی براساس نتایج این تحقیق میزان تحصیلات و شغل هم با سقط جنین رابطه معنادار دارد و هر چه میزان تحصیلات زن و شوهر بالا میرود احتمال وقوع سقط نیز افزایش پیدا میکند و سقط در میان زنان شاغل دو برابر میزان سقط در غیر شاغلین است.
در یک جمعبندی کلی این تحقیق نشان میدهد تحدید موالید و تمایل به توقف یا به تأخیر انداختن تولد فرزند و یا فاصهگذاری بین بارداری مهمترین دلیل سقط جنین در این چند سال اخیر است و برخلاف باور عموم مشکلات اقتصادی که موجب عدم استطاعت نگهداری از فرزند میشود سهم کمتری را به خود اختصاص میدهد.
و همه اینها حکایت از آن دارد که رواج سبک زندگی جدید غربی و تبلیغات منفی درباره فرزندآوری در طول این سالها اثر خودش را گذاشته و افراد با تحصیل بالاتر و دارای شغل فرزند بیشتر را مانعی بر سر راه خود میبینند و سراغ آن نمیروند و اگر ناخواسته هم سر از زندگیشان دربیاورد او را از سر راه خود حذف خواهند کرد.
یک خلأ قانونی
سقط جنین در شرع مقدس اسلام حرام اعلام شده و برای فردی که مرتکب این عمل شود یا معاونت در این عمل داشته مجازاتی در نظر گرفته است. البته این حکم استثنائاتی دارد و در زمانی که مثلا بارداری حیات مادر را تهدید کند قبل از چهارماهگی جنین با در نظر گرفتن شرایطی اجازه سقط جنین داده شده است. بر اساس همین احکام قانون سقط درمانی در سال 1384 در کشور ما به تصویب رسید. بر طبق این قانون سقط درمانی جنین با رضایت زن، با تشخیص سه پزشک و تأیید پزشکی قانونی، قبل از چهارماهگی(19 هفتگی) قابل انجام است. به مواردی که بر اساس این قانون، اجازه سقط جنین قانونی داده میشود، اندیکاسیون میگویند. اندیکاسیونهایی که در زمان تصویب این قانون مبنا قرار گرفت عبارت بودند از بیماری مادر که تهدید جانی برای او محسوب شود، بیماری جنین و عقبماندگی و ناقصالخلقه بودن جنین.
«دکتر محمدمهدی آخوندی»، رئیس انجمن علمی جنینشناسی در گفتگویی با خبرگزاری فارس به یک خلأ قانونی اشاره کرده و معقتد است قانون سقط چنین یک اشکال اساسی دارد: «هر قانون یک آییننامه اجرایی دارد که چارچوب اجرای آن را مشخص میکند و توسط دولت به دستگاههای اجرایی ابلاغ میشود. یک اشکال اساسی این قانون این بود که پیشبینی نشد که آییننامه اجرایی برای این قانون تهیه شود و در نتیجه مرجع اجرای قانون به صراحت مشخص نشده است. طبق این قانون دو مرجع برای تأیید سقط جنین مشخص شده است؛ تشخیص سه پزشک و تأیید پزشکی قانونی. یعنی تشخیص لزوم سقط با وزارت بهداشت و تأیید آن با پزشکی قانونی است. اما وزارت بهداشت با وجود تلاشهای مکرر ما تا کنون زیربار قبول مسئولیت اجرایی نرفته است. پزشکی قانونی این مسئولیت را برعهده گرفت و قانون را برای اجرا به سازمانهای پزشکی قانونی ابلاغ کرد. این شانه خالی کردنِ وزارت بهداشت، باعث بروز چندین مشکل میشود...»
افزایش نگرانکننده آمار سقط جنین در سالهای اخیر نیازمند این است که همه دستگاهها و نهادهای مربوطه پای کار بیایند و با یک عزم جدی برای حل این معضل مهم دست به کار شوند. در روزهای گذشته رئیس قوه قضا در اقدامی قابل تقدیر در حیطه وظایف خود به این مقوله مهم ورود کرده و دستور برخورد دادستانها با سقط جنین در مراکز زیرزمینی را صادر کردند. به گزارش خبرگزاری میزان آیتالله رئیسی با اشاره به آمار ارائه شده از سوی رئیس سازمان پزشکی قانونی و همچنین گزارش یکی از پژوهشگران اجتماعی در نشست با فعالان حوزه مطالعات آسیبهای اجتماعی تأکید کرد: سقط جنین مادامی که با مجوز پزشک و در چارچوب رویکرد درمانی باشد، مانعی ندارد اما موارد غیرمجاز آن باید به عنوان حرام شرعی مسلم، قتل نفس محترمه و خلاف نظامات اجتماعی مورد توجه قرار گیرد و بر همین اساس دادستانها باید به شدت با افرادی که برای سودجویی در مراکز زیرزمینی اقدام به این کار میکنند، برخورد کنند. در این زمینه لازم است نشستهای مشترک با وزارت بهداشت و مسئولان حوزه سلامت نیز داشته باشیم تا به یک راهکار صحیح در این خصوص دست یابیم.»
امیدواریم هم این دستور به سرمنطل مقصود برسد و هم بقیه سازمانها وارد عمل شده و فکری به حال این قتل عام گسترده کنند.
جنایت و مکافات
والدینی که دست به سقط جنین میزنند به خیال خودشان خود را از شر یک مهمان ناخوانده خلاص کرده و با آرامش به زندگی خود ادامه میدهند اما باید بدانند براساس مطالعات سقط جنین عمدی عوارض پنهان بسیاری به دنبال دارد که اکثریت آنها مادران مورد تهدید قرار میدهد. زنانی که سقط عمدی انجام میدهند، امراض جسمانی و اختلالات روانی بسیاری در انتظار آنهاست.
بیش از یکصد عارضه جزئی و عمده در ارتباط با سقط جنین ارادی مشخص شدهاند. عوارض جزئی این اقدام عبارتند از: عفونتهای جزئی، خونریزی، تب، درد مزمن شکمی، اختلالات گوارشی، استفراغ و حساسیت از نوع «اِر هاش». شایعترین عوارض عمدة آن نیز عبارتند از: عفونت و خونریزی شدید، انسداد جریان خون، سـوراخ شدن یـا ایجـاد شـکاف در رحـم، عـوارض بیهوشی، تشنج و... . عوارض آنی سقط جنین قابل علاج هستند اما عوارض عمده، غالبا به خطرات تولیدمثلی درازمدت و با ماهیتی جدیتر نیز منجر میشوند. برای مثال، یکی از عواقب ممکن سقط جنین در درازمدت و در ارتباط با عفونتهای ناشی از آن، عقیم شدن است. تحقیقات نشان دادهاند که 3 تا 5 درصد از زنانی که سقط جنین کردهاند، به خاطر بیملاحظگی عقیم میشوند. در خصوص ارتباط بین سقط جنین و سرطان سینه نیز شواهدی ذکر شده است. بر اساس تحقیقی در مجلة انستیتوی ملی سرطان در سال 1994 مشخص میشود که خطر ابتلا به سرطان سینه در میان زنانی که حداقل یکبار سقط داشتهاند، 50 درصد بیشتر از سایر زنان است.
درخصوص
ارتباط سقط جنین و مرگ نیز شواهدی وجود دارد. مطالعات انجام گرفته در فنلاند و
کالیفرنیا نشان میدهند که احتمال مرگ زنان بعد از سقط جنین، چند برابر بیشتر از
احتمال مرگ آنان بعد از نوزاد اولشان میباشد. در مطالعه مربوط به فنلاند گزارش
شده است که احتمال مرگ زنان سقط کرده، 102 درصد بیشتر از زنانی است که سقط جنین در
آنها غیرارادی بوده است و این احتمال برای زنان سقط کرده (ارادی) در مقایسه با
زنانی که نوزادشان را به دنیا میآورند، 252 درصد بیشتر است. تحقیق دیگری که در
کالیفرنیا و از مقایسه 173279 زنان سقط کرده و فارغ شده انجام گرفته، نشان میدهد
که احتمال مرگ زنان سقط کرده، 62 درصد بیشتر است. مؤلفین این مطالعه نتیجه میگیرند
که نرخهای بالاتر مرگ در میان زنان سقط کرده را میتوان به فشار روانی رفتار
مخاطرهآمیز آنان ارتباط داد.
اما سقط جنین فقط با امراض جسمانی همراه نیست بلکه گاهی اختلالات روانی جبرانناپذیری را برای مادران به وجود میآورد.
مطالعاتی
که در چند هفتة اول بعد از سقط جنین انجام گرفته نشان میدهد که در بین 40 تا 60
درصد از زنان مورد سؤال، واکنشهایی منفی گزارش شده است. 55 درصد
از آنها در هشت هفته بعد از سقط جنین، احساس گناه کردهاند، 44 درصد از اختلالات
عصبی شکایت کردهاند، 36 درصد از اختلالات مرتبط با خواب رنج بردهاند، 31 درصد در
تصمیمگیری دچار مشکل شدهاند، به طوری که 11 درصد به رواندرمانی تجویز شدهاند.
تحقیق دیگری که از 500 زن سقط کرده صورت پذیرفته، نشان میدهد که 50
درصد از آنها احساسات منفی از خود گزارش کردهاند و بیش از 10 درصد از «عوارض
روانی جدی» رنج بردهاند.
برحسب پژوهشی که از مشاورههای بعد از سقط جنین صورت پذیرفته، صدگونه واکنشهای عمدة منفی گزارش شده است. شایعترین این واکنشها عبارتند از: افسردگی، عدم اعتماد به نفس، رفتار مخرب خود، اختلالات خواب، از دست رفتن حافظه، اختلالات جنسی، مسائل مزمن در ارتباط با روابط اجتماعی، اضطراب، گناه و پشیمانی، اندوه، تمایل فزاینده به خشونت، گریه و زاری مزمن، مشکل عدم تمرکز، عدم علاقه به افراد و فعالیتهای جذاب قبلی و ایجاد مشکل در ارتباط با بچههای بعدی.
مقاله «تجربیات سقط» میگوید که «اختلال خواب» از مهمترین مشکلات زنان پس از سقط خودخواسته است. زنی 22ساله گزارش کرده است که روح کودکم را هرشب حس میکنم که به سمت من میآید. در بعضی خوابهایم کودک را در بزرگسالی میبینم. در این مقاله، پژوهشی هست که میگوید طی یک مطالعه 23درصد زنان رویاهای تکراری و اضطرابآور گزارش دادهاند. 45 درصد زنان گفتهاند که در خواب انگار روند سقط را دوباره تجربه میکنند. 29درصد از تکرار خاطرات سقط گفتهاند و 35درصد هم گفتهاند که تا مدتها از هر چیزی که آنها را یاد سقط بیاندازد دوری کردهاند.
تحقیق «ژورنال پزشکی خانوادگی کانادا» میگوید که زنان بعد از
سقط خودخواسته، اغلب دچار مشکلات رفتاری با فرزندان فعلی و یا بعدی خود میشوند.
در واقع در این دسته از مادران، ریسک ابتلاء به سوءرفتار با فرزند، بالاتر است.
از دیگر
مشکلات روانی که ممکن است بعد از سقط دامنگیر زنان شود احتمال خودکشی یا تفکر در
مورد آن است. براساس مطالعهای که در مجلة پزشکی جنوب در سال 2002 منتشر شده است،
احتمال خودکشی زنانی که سقط کردهاند، 154 درصد بیشتر است. مطالعه مشابهی در
فنلاند نشان میدهد که احتمال خودکشی در میان زنان سقط کرده، ششبار بیشتر از زنان
معمولی است.
این موارد تنها گوشهای از عوارض منفی سقط جنین است و اثرات زیانبار این مسأله بسیار بیشتر از اینهاست. دکتر «ترزا بورک»، متخصص رواندرمانی در کتاب خودش تحت عنوان «اندوه ممنوع» مینویسد: «سقط جنین با سه مسأله مهم در ارتباط با خودپنداره یک زن مواجه است. مسائل جنسی، مسائل اخلاقی و هویت مادرانه وی.» زنی که سقط جنین میکند، هم در مسائل زناشوئی دچار آسیبهای جدی میشود و هم با این عمل خویش اخلاق را زیر پا له میکند، زیرا موجب قطع حیات از شخص دیگری شده است؛ علاوه بر آن هویت مادرانة خویش را هم زیر سؤال میبرد، زیرا هم موجب مرگ فرزند خویش شده است و هم بر اثر اختلالات روانی ناشی از سقط جنین، بر فرزندان دیگرش نیز آسیب میرساند.
یک تهدید بزرگ
دامنه اثرات مخرب سقط جنین بسیار بزرگتر از این عوارض و مشکلات فردی و شخصی است. شاید برخی از افراد به ذهنشان هم خطور نکند که سقط جنین حتی میتواند در آینده یک جامعه هم نقش داشته باشد. سقط جنین عمدی کشتن انسانی است که میتواند در آینده یک جامعه نقش داشته و نیروی مفید و فعالی به حساب آید. روند رو به رشد این مسأله در کنار کاهش نرخ باروری و عدم فرزندآوری میتواند آینده جامعهای مثل ما که در شیب کاهش جمعیت قرار دارد را به مخاطره بیاندازد.
مسأله جمعیت که در مباحث استراتژیک از آن با نام منابع انسانی یاد میشود یکی از مؤلفهها و شاخصههای «قدرت ملی» است. حالا وقتی جامعهای به دلایل مختلف چون کاهش نرخ باروری و افزایش سقط جنین، با کاهش جمعیت روبرو میشود و کمکم هرم سنی آن از جوانی به سوی سالخوردگی پیش میرود یعنی نیروی محرک اصلی و کلیدی رشد و توسعه خود که همان منابع انسانی را از دست میدهد و قدرت ملی آن به مخاطره میافتد. و این دقیقا چیزی است که در دستور کار غربیها قرار دارد. اسناد زیادی که بسیاری از آنها متعلق به سازمان ملل متحد است ثابت میکند از سالها پیش یک طرح جامعه بینالمللی برای کاهش جمعیت جهان توسط برخی از قدرتهای غربی پیگیری میشود. شواهد نشان میدهد این نقشه هنوز هم ادامه دارد. برخی اظهارات مقامات غربی این مسأله را بهتر مشخص میکند. «ژاک کوستو» افسر نیروی دریایی، بومشناس، و محقق فرانسوی درباره لزوم کاهش جمعیت میگوید: «خیلی بد است که مجبوریم این را بگوییم، اما جمعیت دنیا باید تثبیت شود و به این منظور، باید روزی 350 هزار نفر را حذف کنیم.»
«برتراند راسل» فیلسوف، تاریخدان و فعال سیاسی و اجتماعی انگلیسی در کتاب «تأثیر علم در جامعه» (1953) مشخص میکند کاهش جمعیت انجام میشود تا یک اقلیت قدرتمند راحت و آزادانه در این جهان زندگی کنند: «من وانمود نمیکنم که کنترل بارداری تنها راه جلوگیری از افزایش جمعیت است. جنگ تا کنون در این رابطه ناامیدکننده ظاهر شده است، اما شاید جنگ باکتریایی مؤثرتر باشد. اگر بتوان در هر نسل، یک بار «مرگ سیاه» (اشاره به اپیدمی طاعون در قرن 14 که منجر به مرگ 75 تا 200 میلیون انسان شد) را در سراسر جهان گسترش داد، بازماندگان میتوانند آزادانه و بدون اینکه جهان، بیش از حد، پر شود، تولید مثل کنند. سه راه برای ثبات جمعیت یک جامعه هست: کنترل بارداری، کشتن نوزادان یا جنگهای بسیار مخرب، و یا بدبخت کردن عموم مردم، به استثنای یک اقلیت قدرتمند.»
«هنری کیسینجر» وزیر خارجه اسبق آمریکا، مراد از این اقلیت قدرتمند را برای ما روشن میکند: «سیاست آمریکا در قبال کشورهای جهان سوم، باید سیاست جمعیتزدایی باشد.»
شیوههای مختلفی برای هدف قرار دادن نیروی انسانی وجود دارد. در برخی موارد این کار با ترور و ایجاد وحشت انجام میشود دقیقا مشابه کاری که در سوریه، افغانستان و عراق انجام شده است. گاهی هم سازمان بهداشت جهانی، صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی وارد میدان شده و با طرحهایی چون تنظیم خانواده، سیاست کاهش و کنترل جمعیت را دنبال میکنند.
سیاستهای تنظیم خانواده که زمانی با جدیت در کشور عزیزمان دنبال میشد امروز دارد اثرات سوء خود را نشان میدهد. شعارهایی «چون فرزند کمتر، زندگی بهتر» از نظر فرهنگی تأثیرات خود گذاشته و ما امروز شاهد کاهش نرخ باروری یا جلوگیری از تولد فرزند بیشتر از طریق سقط جنین هستیم. سناریوی غربی کاهش جمعیت در ایران توسط برخی از عوامل داخلی موبه مو انجام میشود و آینده جمعیتی را با تهدیدی بزرگ مواجه کرده است. مدتهاست دلسوزان نظام و در رأس آنها رهبر معظم انقلاب درباره آینده جمعیتی ایران هشدار داده و میدهند. کارشناسان معتقدند اگر با همین روند جلو برویم در آیندهای نه چندان دور، نرخ پایین باروری و افزایش آمار سقط جنین جامعه را خالی از نیروی جوان فعال خواهد کرد و با پدیده سالخوردگی جمعیت روبرو میشویم. یعنی باید منتظر همان آینده تاریک جمعیتی باشیم که خیلی از کارشناسان از آن صحبت میکنند.
پای صحبت کارشناس
به عنوان حسن ختام مباحث پیرامون سقط جنین به سراغ دکتر «.... حسینی» متخصص ..... رفتیم تا ایشان از منظر یک پزشک متخصص در حوزه زنان و زایمان به مسأله مهم سقط جنین نگاهی داشته باشند و آنچه لازم است از این منظر بیان فرمایند.
چه میزان از این سقطها درمانی و بر اساس تشخیص پزشک انجام میشود؟
در ارتباط با سقط جنین ما ابتدا باید میان دو مسأله تمایز قائل شویم. یک مسأله سقطهای غیرقانونی است که افراد به دلیل بارداری ناخواسته که به هر علتی برای آنها اتفاق افتاده تصمیم به سقط جنین میگیرند. و مسأله دوم سقطهای درمانی است که به آنها سقط قانونی گفته میشود. باید توجه داشت این سقطها با نظر پزشک و با توجه به بررسیهای انجام شده برای جنین یا شرایطی که مادر دارد و بارداری برای او خطرناک و تهدیدکننده به حساب میآید، انجام میشود. در سقطهای غیرقانونی مسائل فرهنگی، روانی، اقتصادی، بهداشتی و... دخیل هستند و افراد خود تصمیم به سقط جنین میگیرند. اما در رابطه با سقطهای درمانی با بررسیهای پزشکی و تستهای غربالگری و فقط براساس مواردی که قانون اجازه داده و توسط سازمان پزشکی قانونی کاملا مشخص شده، این کار را انجام میشود.
برخی افراد نسبت به طرح غربالگری نظر منفی دارند و معتقدند ممکن است با تشخیص غلط به افزایش آمار سقط جنین کمک کند، نظر شما به عنوان یک افراد آشنا با این امر چیست؟
نمیشود گفت که تستهای غربالگری اشتباه است. هر تست غربالگری یک حساسیت و اختصاصیت خاص خودش را دارد. یعنی موارد مثبت کاذب یا منفی کاذب هم میتواند برای هر تست غربالگری وجود داشته باشد. طرح غربالگری طرحی است که در همه جا انجام میشود و براساس تستهای آن اگر لازم باشد خانم باردار به مرحله بعدی که بررسی ژنتیک جنین و سونوگرافیهای تخصصی است، ارجاع داده میشود. یعنی بر پایه و استناد یک تست غربالگری یک خانم باردار اجازه سقط قانونی ندارد و باید یک بررسی ژنتیکی کامل صورت گیرد، تا دستور سقط صادر شود.
آیا امکان دارد سقطهای غیر قانونی بانویی را برای همیشه از تجربه حس شیرین مادری محروم کند؟
بله این مسأله وجود دارد. سقطی که غیرقانونی انجام میشود چه با روشهای دارویی و چه با روش جراحی که در مکانهای نامناسب انجام میشود، میتواند عوارضی را ایجاد کند. یکی از این عوارض ایجاد عفونت رحم است که این عفونت میتواند در بافت رحم اثر منفی بگذارد. حتی در مواردی این عفونت باعث به وجود آمدن شرایطی میشود که حیات یک خانم را به خطر میاندازد و کادر پزشکی مجبور به خارجسازی رحم میشوند و آن فرد شانس بارداری را برای همیشه از دست میدهد. قسط جنین غیر قانونی مخصوصا با روش جراحی به خاطر اینکه معمولا در شرایط کاملا غیر استریل انجام و از وسایل نامناسب استفاه شده و به علت اینکه شرایط سقط استریل در آن رعایت نشده، مستعدکننده عفونت بوده میتواند روی این روند اثرات منفی و عوارض تأثیر گذار باشد.
با توجه به فعالیت شما در زمینه درمان نازایی، آیا تا به حال با پدر و مادرهایی مواجه شدهاید که به دلیل سقط جنین قبلی، بارداریهای بعدی آنها دچار مشکل شده است ؟
بله، در رشته ما و در زمینه درمان نازایی ما مواردی داشتیم که در سابقه قبلی آنها گزارشی از سقطهای غیرقانونی وجود دارد که حالا پروسه بارداریشان با مشکل مواجه شده است. یعنی آنها در سالهای گذشته بنا به دلایلی این کار را انجام دادند و حالا بعد از چند سال برای بچهدار شدن اقدام کردند بارداریشان به مشکل برخورده و برای درمان به ما مراجعه کردهاند.
شما به عنوان یک متخصص برای والدینی که تصمیم به سقط جنین خود دارند چه صحبتی یا توصیهای دارید؟
ما به عنوان کسی که در سیستم بهداشتی و درمانی کار میکنیم وظیفهمان این است که خطراتی که سقط جنین به دنبال دارد را برای این مادران توضیح بدهیم. عوارض این کار را بگوییم و تأکید کنیم که انجام این کار میتواند شانس مادر شدن را به صورت کامل از این افراد بگیرد. ممکن است برخی از مسائل روانی پشت سر این تصمیم باشد که ما در این زمینه بیمار را به گروههای روانپزشکی را ارجاع میدهیم تا از آن طریق هم درمان پیگیری شود. خلاصه تا جایی که امکانش داشته باشد تلاش میکنیم فرد را از این تصمیم منصرف کنیم. چون به هر حال این کار از لحاظ مسائل مذهبی، بهداشتی و روانی عوارض و تبعاتی برای این افراد به دنبال دارد.
به عنوان آخرین سؤال با توجه به بالارفتن سن ازدواج و بارداری و عقب انداختن زمان بچهدار شدن توسط زوجهای جوان با بهانههای اقتصادی یا عدم آمادگی برای بچهداری و محدود نکردن خود در سالهای ابتدایی ازدواج، آیا افزایش سن بارداری میتواند خطر ابتلا به سقطهای ناخواسته را افزایش دهد؟ و این را هم بفرمایید برای بارداری ایمن چه توصیهای برای خانمها دارید.
وقتی درباره فاکتورهای خطر سقط صحبت میکنیم یکی از مسائلی که مطرح میشود افزایش سن خانم هست. به خصوص از سن 35 و به ویژه از سن 40 سال به علت تغییرات ژنتیکی که در تخمک اتفاق میافتد جنینی که تشکیل میشود، حتی اگر منجر به بارداری هم شده باشد شانس مسائل سقط بالا میرود. بنابراین ما توصیهمان این است حتی اگر زوجی در سنین بالا ازدواج میکنند ترجیحا از همان ابتدای ازدواج اقدام برای بارداری داشته باشند تا با افزایش سن به عنوان یک فاکتور خطر جهت تسریع سقط روبرو نشوند.
تحت نظر متخصص بودن، ویزیتهای قبل از اقدام جهت باردارشدن، انجام آزمایشات، انجام واکسیناسیون، مصرف مکملهایی که قبل از بارداری و... همگی میتوانندبه یک بارداری ایمن کمک کنند. اگر خانمی که میخواهد باردار شود بیماری خاصی دارد باید تحت نظر متخصص زنان و تحت نظر متخصص مربوطه باشد تا شرایط بدنی او برای بارداری آماده شود. مثلا ما به کسانی که اختلال قند خون دارند توصیه میکنیم حتما قبل از اقدام به بارداری قند خون کنترل شده داشته باشند چون همین قند کنترل نشده میتواند شانس سقط را بالا ببرد. یا به کسانی که اختلالات تیروئید دارند توصیه ما این است که آزمایشات تیروئیدشان قبل از بچهدار شدن نرمال شده باشد چون این مسأله هم میتواند باعث پروسه سقط شود. فاکتورهای خطر دیگری هم ممکن است وجود داشته باشد که باید به صورت ریز به ریز مورد بررسی قرار گیرد و درباره آن صحبت شود.