کتاب «برای زِیناَب» روایت زندگی شهید مدافع حرم «محمد بلباسی»، از کودکی تا شهادت است که توسط «انتشارات شهید کاظمی» منتشر شد.
محمد بلباسی یکی از شهدای مدافع حرم است که در منطقه «خان طومان» سوریه حین مبارزه با تروریستهای تکفیری به همراه دیگر همرزمانش به درجه رفیع شهادت نائل شد و پیکر مطهرش نیز هنوز به وطن بازنگشته است.
او متولد 1357 است. تولد و بزرگ شدن سه فرزند خود را دید اما زینب او بعد از شهادتش در دفاع از حریم اهلبیتعلیهمالسلام در عملیات مستشاری در خان طومان سوریه، دیده به جهان گشود؛ زمانیکه پدر، چشم از این جهان فروبست ولی دیدگان پدر نظارهگر این طفل از آسمانها است.
شخصیت چند بعدی محمد بلباسی، کتاب را خواندنی و قابل توجه کرده است. خواننده پس از خواندن این اثر، با مفهوم صحیح «آتش به اختیار» بودن و البته روحیه جهادی شهید در مقاطع مختلف از عمر کوتاه، اما پربرکتش آشنا می شود و میفهمد که اگر انسان از زمان خود بهدرستی استفاده کند و به هر اتفاقی در وقت و جایگاه خودش رسیدگی نماید، دیگر هیچچیز در زندگی، قضا نمیشود.
قطعا مخاطبین این کتاب پس از مطالعه آن با محمد بلباسی در زندگی شخصیاش، اردوهای جهادی، خادمی شهدا، جهاد با نفس، سرزندگی و نشاط در امور مختلف، سفرهای راهیان نور، مدیریت جهادی در ابعاد مختلف سیاسی،فرهنگی و...، سفر به سوریه، و مواردی دیگر همراه خواهند شد.
بخشی از کتاب
«بعضی شبها در حیاط روبروی حرم مینشستیم و با هم درسهای کلاس اخلاق را مباحثه میکردیم. به من میگفت: «از امام چیزهای دنیایی نخواه! کم هم نخواه! بگو آقاجان، معرفت خودت رو به من بده!»
آنقدر دوستش داشتم که هر چه میگفت، برایم حجت بود. چشمانم را بستم و همینها را تکرار کردم. یکدفعه یاد چیزی افتادم و گفتم: «راستی محمد! همه از اینجا برای خودشون کفن خریدن. ما هم بگیریم و بیاریم حرم برای طواف!»
طفره رفت و گفت: «ای بابا! بالأخره وقتی مردیم، یه کفن پیدا میشه ما رو بذارن توش.»
اصرار کردم که اینکار را بکنیم. غمی روی صورتش نشست. چشمانش را از من گرفت و به حرم دوخت. گفت: «دو تا کفن ببریم، پیش یه بیکفن؟!»
مشخصات
«برای زِین اَب» با حمایت «لشکر 25 کربلا» و به قلم «سمیه اسلامی» و «فاطمه قنبری»، در قطع رقعی و در 392 صفحه توسط «انتشارات شهید کاظمی» منتشر شد.