یاسمین رضوی
از صبح تا شب تمام تلاشاش را میکند تا ثابت کند آدم دوستی داشتنیای است. از انواع جراحیهای زیبایی گرفته تا لبخندهای مصنوعی و پوشیدن لباسهای ناراحتی که مطابق سلیقه خودش نیست و حضور در مکانهایی که نه دوست دارد و نه برایش ارزشی دارد. او در واقع از خودش یک ویترین ساخته تا نظر دیگران را جذب کند و کسی او را قضاوت منفی نکند. ترس از قضاوت شدن و فکر کردن مداوم به اینکه «دیگران در موردم چی فکر میکنند» باعث شده که همیشه نقابی به صورت داشته باشد و نتواند آنگونه که باب طبعاش است زندگی کند و رشد دلپذیری را تجربه کند.
برخی از ما ممکن است تا این اندازه نظرات دیگران برایمان مهم و حیاتی باشد. اما اغلب ما، اثر قضاوت دیگران در زندگیمان به خیلی چیزها بستگی دارد. مثل اینکه طرف مقابل چه رابطه و وابستگی با من دارد، چقدر در زمینهای که قضاوت شدهام اعتمادبهنفس دارد و چیزهای دیگری از این دست...
بعضیهایمان هم معتقدیم نظر دیگران برایمان خالی از ارزش است و اثری روی ما ندارد.
این وضعیت را تصور کنید: در یک جمع خانوادگی نشستهاید و مشغول گفتگو هستید، ناگهان فردی که چندان هم رابطه نزدیکی به شما ندارد، خطاب بهتان میگوید که چقدر چاق شدهاید و صورتتان دیگر مثل قبل شاداب نیست. چه حالی به شما دست میدهد؟ غمگین و ناامید میشوید؟ به خودتان بد و بیراه میگویید که چرا مراقب خورد و خوراکتان نبودهاید؟ خجالتزده و شرمگین میشوید و دستاهایتان عرق میکند و گونههایتان گل میاندازد؟ شروع میکنید به مقابله کردن و میگویید: با همینی که هستم خیلی راحتم. یا اینکه تلافی میکنید و در جایی دیگر حال طرف مقابل را میگیرید؟ تمام این کارها یعنی افتاده در چرخه آسیبرسان و آسیبدیده. یعنی کسی سعی کرده با قضاوتی به شما آسیب برساند و شما آسیب دیدهاید و البته ممکن است در بدترین حالت آسیب را به طرف مقابل برگردانید یا حتی بدتر اینکه فردی دیگر را قربانی کنید که ربطی به ماجرا ندارد، مثلا آنقدر ناراحت شدهاید که همان روز به فرد دیگری که در مهمانی حضور دارد بگویید: «به نظرم بچهات خیلی لاغر مردنی و شبیه مریضهاست، مگه بهش نمیرسی؟ یه دکتر ببرش.»
پس چه کنیم که نظر دیگران روی ما اثری نداشته باشد و مدام نگران قضاوت دیگران نباشید و اگر هم مورد قضاوت واقع شدیم بتوانیم آن را مدیریت کنیم تا احساسات، اهداف و زندگیمان را تحت شعاع قرار ندهد؟ با ما همراه باشید.
چه تصویری از خودم دارم؟
چیزی وجود دارد به اسم «خودپنداره» یعنی آن چیزی که شما درباره خودتان فکر میکنید. چقدر خودپندارهتان به نظر دیگران و تصویری که آنها از شما به شما دادهاند بستگی دارد؟ به طور مثال شما در کودکی، شخصیتی گوشهگیر و منزوی داشتید و زیاد اهل معاشرت با بچههای همسن و سالتان نبودید، با همکلاسیهایتان وارد گفتگو نمیشدید و بازی کردن توی حیاط مدرسه را نمیپسندید، بابت این رفتارها مدام از اطرافیانتان هم تأیید میگرفتید که: «عجب دختر خانمی، ساکت و مؤدب» شما گمان میکردید که این رفتار درست است چون نظر دیگران به شما القا کرده بود که کارتان درست است، همچنین تصویری که از خودتان داشتید فردی است که باید گوشهگیر باشد و منزوی و زیاد با کسی وارد رابطه نشود. این تصویری که دیگران به شما دادهاند معمولا باعث میشود به درونتان رجوع نکنید که چقدر دلتان میخواسته با همکلاسیهایتان رابطه داشته باشید، یا تا چه اندازه مشتاق بودید همراه با بچهها بدو بدو و بازی کنید، اما توانایی و مهارت آن را نداشتید یا ترسهایی در زندگیتان وجود داشته که رهایتان نمیکرده است.
چنین فردی ممکن است تا بزرگسالی تصویری که از خودش دارد وابستگی زیادی به نظرات دیگران داشته باشد، چون خواستههای درونیاش را خاموش کرده و ارزش درونیاش را درک نکرده است.
تمرین: وقت بگذارید، قلم و کاغذ آماده کنید و تصویری که از خودتان را دارید را به خاطر بیاورید؛ مثلا بنویسید که به نظرتان فردی چاق، اخمو و غیرقابل معاشرت هستید. یا تصویری که دارید فردی خوش مشرب، اهل بذلهگویی و مجلسگردانی است. حال باید ببینید واقعا از درون همان چیزی هستید که تصویر کردهاید؟ یا این تصویرها چیزی است که دیگران به شما القا کردهاند. شاید برای گرفتن تأیید است که مدام در حال بگو بخند و جوک تعریف کرده هستید و در واقع دلتان میخواهد ساکتترین فرد جمع باشید. شاید شما اخمو و بداخلاق و غیرقابل معاشرت نیستید، بلکه این تصویری است که دیگران به شما گفتهاند و باور کردهاید.
وابستگی به نظر دیگران
وابستگی ما به نظری که دیگران در مورد ما میدهند، باعث میشود که نه بتوانیم خود واقعیمان را بشناسیم و نه از این وضعیت رهایی پیدا کنیم. این وابستگی سبب میشود که اگر کسی راجع به ما نظری داد که شخصیت یا ظاهرمان را زیر سؤال میبرد، به شدت آسیب ببینیم. که این آسیبدیدگی را به سه شکل ممکن است بروز دهیم:
1. سکوت میکنیم و دچار خودسرزنشگری میشویم و تصور و نگاهمان نسبت به خودمان تغییر میکند.
2. متقابلا به طرف مقابل آسیب میرسانیم.
3. آسیب را دست به دست کرده و به کسی دیگری منتقل میکنیم.
چرا آسیب میبیینم؟
چرا از نظر دیگران آسیب میبینم؟ چرا اگر کسی به من بگوید آدم بیلیاقت و ناموفقی هستم، خیلی حالم گرفته میشود و مدام در کمین نشستهام که من هم بیلیاقت بودن او را توی چشمش بزنم، یا اگر کسی به من گفت چاق و پیر به نظر میرسم، غمگین و شرمزده میشوم؟
علت این آسیب دیدن این است که ما گمان میکنیم دیگران دارند حقیقت وجودی ما را میبینند و حرفشان کاملا درست است. اگر پیر به نظر میرسم، حتما خیلی پیر و شکسته شدهام. اگر از نظر دیگران آدم موفقی نیستم، پس لابد موفقیتهایم چندان به چشم نمیآید و دیگران آنها را نمیبینند و مهم نیستند.
چه کنیم؟
1. این بار که مورد قضاوت واقع شدید به خودتان بگویید: او چقدر از من میداند؟ چقدر از درونیات من خبر دارد؟ آیا حرفش دروغ نیست؟
2. هیچ آدمی از تمام ما خبر ندارد و به اندازه خودمان از درونیاتمان آگاه نیست. ارزش ما وابسته به نظر دیگران نیست بلکه وابسته به ارزشهای درونی و تواناییهایمان است.
3. هر فردی میتواند هر نظر و قضاوتی که میخواهد درباره ما داشته باشد که هیچ ربطی به ما ندارد بلکه وابسته به تجربیات و شخصیت خودش است. البته که آن فرد هم حق ندارد هر قضاوتی را به زبان بیاورد. اما ما فعلا به او کاری نداریم.
4. دست از اثبات برداریم. قرار نیست هر کسی هر نظری راجع به ما داد و هر قضاوتی که داشت ما به او ثابت کنیم که کاملا در اشتباه است. ثابت کردن اشتباه دیگران، آنقدر انرژی و وقت میخواهد که از اهداف واقعی و ارزشمندمان دورمان میکند. پس نیازی نیست به کسی چیزی را ثابت کنیم.
5. قبول کنیم که ما انرژی محدودی داریم و این انرژی تمام دارایی ما در دنیاست که باید آن را روی اهداف اصلی و ارزشمندتان متمرکز کنیم. مثل خانواده، تحصیل و... و قبول کنیم که درگیر قضاوت دیگران بودن درصد بالایی از انرژی ما را میگیرد، پس بهتر است انرژیمان را صرف اهداف اصلیمان کنیم نه قضاوت دیگران.
6. نکته بسیار مهم این است که همه ما آدمهای معمولی هستیم که آنقدرها هم مهم نیستیم که مدام بخواهیم نگران قضاوت دیگران باشیم، باور کنید که همان دیگران هم، خودشان گرفتاریهایی دارند که ممکن است حرفی را بزنند و رد شوند و چندان هم اهمیتی برایشان نداشته باشد، نباید اجازه دهیم یک حرف بیاهمیت زندگیمان را تحتالشعاع قرار دهد.
7. لباسی را بپوشید که با آن راحت هستید و نه آن چیزی که گمان میکنید بیشتر مورد توجه قرار میگیرد و نگاه مثبت بقیه را جلب میکند.
8. فقط به نظرات کسانی بها بدهید که یا از شما عاقلترند یا در جایی هستند که قرار است شما به آنجا برسید. این نظرات میتوانند تخصصی و قابل اعتنا باشند. بقیه اما افرادی هستند مثل خودمان.
9. تلاش نکنید همه را راضی نگه دارید، هر کسی و در هر مقامی که باشید ممکن است کسانی شما را دوست نداشته باشند یا حتی از شما متنفر باشند. تلاش برای راضی نگه داشتن همه و دوست داشتنی بودن برای تمامی آدمها، تلاشی بیفایده و باطل است.