کد خبر: ۴۰۱۶
تاریخ انتشار: ۱۱ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۷:۵۱
پپ
اهمیت پرداختن به سلامت روان و راه‌های دستیابی به آن
صفحه نخست » مشاوره

یاسمین رضوی

اعتراف می‌کنیم همه ما، آن‌قدری که حواسمان به سلامت جسم‌مان است، به سلامت روان‌مان اهمیتی نمی‌دهیم، یا حداقل نشانه‌های ناخوشی روح را جدی نمی‌گیریم. اگر جایی از دستمان کبود شود، نگران می‌شویم چون دردش اذیت‌مان می‌کند. برای سردرد و معده درد و پادردمان مرخصی می‌گیریم و به خودمان استراحت می‌دهیم، اما با استرس فزاینده، اضطراب کنترل‌ نشدنی، خشم، افسردگی و هزاران مشکل روحی دیگر، زندگی و کار را ادامه می‌دهیم و گمان هم نمی‌کنیم باید کار ویژه‌ای برای سلامت روح‌مان انجام دهیم.

«خودمراقبی» واژه‌ای است که احتمالا شما هم این روزها زیاد می‌شنوید. بشر کم‌کم دارد در رویارویی با بیماری‌های ناشناخته و عجیب که منشأ و علتش نامعلوم است، با استفاده از تکنولوژی و رفاهی که در دست دارد، به خودمراقبتی روی می‌آورد. می‌داند که باید از خودش مراقبت کند، مسواک و نخ دندان کشیدن را خوب و به‌موقع انجام می‌دهد، از ضد‌آفتاب زدن غافل نمی‌شود، چکاپ سالیانه‌اش را مرتب انجام می‌دهد و به تغذیه سالم رو می‌آورد. چون می‌داند که باید از جسمش مراقبت کند و وضعیت غفلت‌بردار نیست. اما برای سلامت روحش کار خاصی انجام نمی‌دهد که چند علت دارد، یا به‌طور‌کلی نشانه‌های بیمار شدن روح را نمی‌شناسد و می‌گذارد به حساب ناخوشی معمولی که با گذشت زمان خوب می‌شود، یا نشانه‌ها را می‌شناسد و آگاه است اما نمی‌داند باید برای این علائم بیماری چه کند و چطور از خودش مراقبت کند و یا سخن گفتن از آن‌ها را شرم می‌داند و از زیر بار منفی «بیماری روحی» با فرافکنی و نادیده گرفتن، خودش را بیرون می‌کشد.

در این یادداشت می‌خواهیم به اهمیت خودمراقبتی روانی بپردازیم و نشانه‌های بیمار شدن روح را برشماریم و بگوییم کدام‌ها را جدی بگیریم و کدام را نه!

سلامت جسم

همان‌طور‌که گفتیم مراقبت از جسم، بیش از مراقبت از روان برای افراد اهمیت دارد و به آن می‌پردازند. خودمراقبتی جسمی باید تبدیل به یک سبک زندگی شود. یعنی آن‌قدر تکرارش کرده باشیم که بخشی از زندگی‌مان باشد. خوردن غذای سالم، مراجعه به پزشک و نادیده نگرفتن علائم بیماری و خوددرمانی نکردن، نکاتی است که باید جدی بگیریم. «عقل سالم در بدن سالم است.» بارها شنیده ایم این جمله را که صد‌در‌صد صحیح است. پس اگر سلامت روان می‌خواهیم، باید حواسمان به سلامت جسم‌مان هم باشد. اما فقط این نیست...

سلامت روح

همان‌طور‌که عنوان شد سلامت جسم، اثر مستقیم بر سلامت روان دارد و البته عکس این هم صادق است. یعنی سلامت یا ناراحتی روانی شما، مستقیما جسم‌تان را هم درگیر می‌کند. این چیزی است که باورش نمی‌کنیم. وقتی پزشکان در توضیح بیماری جسمی‌مان می‌گویند: «عصبی است» گمان می‌کنیم در تشخیص دچار ضعف است و برای این‌که بیمار را از سرش باز کند به یک جمله پرتکرار متوسل شده است که بیماری‌ات بیشتر عصبی است. اما در واقع همین است. بیماری‌های جسمی، گاهی نشانی از روح بیمار دارند. به عقیده‌ انجمن «روانشناسی آمریکا، چنانچه از نظر روحی بیمار باشید، سلامت جسمی شما نیز علائمی از پریشانی را نشان خواهد داد. به‌همین‌نحو، چنانچه به لحاظ جسمانی احساس ضعف و سستی کنید، سلامت روانی شما نیز تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. بنابراین، ارتباطی قوی بین ذهن و بدنتان وجود دارد که بر سلامت کلی شما تأثیر می‌گذارد.»

طبق پژوهش‌های انجام شده، اگر شما روح و روان پریشانی داشته باشید که نشانه‌های سلامت روان را نداشته باشد، سیستم ایمنی بدن‌تان هم ضعیف می‌شود و در مقابل بیماری‌های جسمی خیلی زود سپر را رها می‌کند.

نشانه‌هایی که می‌گویند حال روان‌مان خوب نیست:

استرس مهار نشدنی

شما فردی هستید که تا پیش از این استرس را در حد نرمال تجربه می‌کردید. برای هر نکته‌ای دچار استرس نمی‌شدید و وقتی هم درگیرش می‌شدید، می‌توانستید با راهکارهایی کنترلش کنید، اما چند وقتی است که احساس می‌کنید، بی علت دچار استرس می‌شوید، استرس‌هایی که کنترل کردن‌شان از توانتان خارج است. یعنی هر کاری می‌کنید و هرچقدر تلاش می‌کنید خودتان را آرام کنید، نمی‌توانید و این بیش از چند بار در هفته برایتان رخ می‌دهد. این نشانه را جدی بگیرید.

هیچ چیز مرا خوشحال نمی‌کند

چیزهایی هست که آدم‌ها را خوشحال می‌کند. از چیزهایی لذت می‌برند و فعالیت‌هایی هست که دوست دارند انجام دهند. اگر چنین هستید که وضعیت‌تان طبیعی است اما اگر ناگهان احساس می‌کنید هیچ چیز خوشحال‌تان نمی‌کند و نسبت به هیچ فعالیتی علاقه سابق را ندارید، در این مواقع معمولا نسبت به خودتان هم حس خوبی ندارید. از خودتان بدتان می‌آید. این نشانه‌ها را هم نباید نادیده بگیرید.

الگوی خوابتان تغییر کرده است

بدون هیچ دلیل روشنی، الگوی خوابتان تغییر کرده است؟ با این‌که خسته‌اید، دچار بی‌خوابی و اختلال خواب شده‌اید و یا خواب راحت و آرام ندارید و مدام از خواب می‌پرید. تغییر در وضعیت خواب هم می‌تواند نشانه پریشانی روحی باشد.

تغییر در اشتها

اشتهایتان ناگهانی و گسترده تغییر کرده است؟ البته این می‌تواند طیف گسترده‌ای از دلایل را داشته باشد اما یک دلیل آن هم می‌تواند بیمار شدن روح باشد، افسردگی و اضطراب کنترل نشده می‌تواند الگوی تغذیه شما را تغییر بدهد.

نیاز و علاقه به انزوا

گوشه‌گیر و منزوی شدید، در حالی که تا پیش از این آدمی ‌اجتماعی و معاشرتی محسوب می‌شدید. این هم می‌تواند برایتان نشانه باشد. نیاز به تنهایی، یک نیاز همه‌گیر و طبیعی است اما اگر مدام باشد و شما را به کناره‌گیری دائمی ‌از خانواده و دوستان‌تان ترغیب کند، باید جدی‌اش بگیرید.

حساس نشو

آدم‌هایی که روح سالمی دارند، آدم‌های حساسی نیستند. نه این‌که از هیچ چیز ناراحت نمی‌شوند، بلکه هرچیزی را در ارتباط با خودشان تفسیر نمی‌کنند. اگر می‌بینید که به‌تازگی حساس و زودرنج شده‌اید و دائم دارید از دست همه ناراحت و دلگیر می‌شوید یا زیادی گریه‌تان می‌گیرد و خشم و ناراحتی زیادی را تحمل می‌کنید، چیزی از درون دارد شما را آزار می‌دهد و تحت فشارتان قرار داده که به حساسیت غیرطبیعی انجامیده است.

چگونه از روح‌مان مراقبت کنیم؟

حالا می‌رسیم به این‌که وقتی نشانه‌ها را شناختیم و از پریشانی روح‌مان آگاه شدیم، باید با این شناخت و آگاهی چه کنیم؟

ـ اول این‌که از مراجعه به روانشناس و روانکاو ابا نداشته باشید، به آن‌ها مراجعه کنید و درمان را جدی بگیرید.

ـ تغذیه‌تان را جدی بگیرید. استفاده بیش از حد فست‌فودها و غذاهای پرکالری و چرب و شیرین، بر روی افسردگی اثر مستقیم دارد و در مقابل میوه و سبزیجات می‌توانند نشاط روحی‌تان را حفظ کنند.

ـ بیکار نمایند و کار و سرگرمی برای خودتان دست و پا کنید. آدم بیکار بیشتر درگیر فکر و اوهام می‌شود و احساس مفید نبودن به سراغش می‌آید و همین او را در دام افسردگی و اضطراب می‌اندازد.

ـ برای خودتان و سلامت روح‌تان وقت بگذارید. گمان نکنید که سفر رفتن، فیلم دیدن، تفریح کردن و یا حتی زمانی را تنها بودن، نیازهایی است که مخصوص پول‌دارها و بیکارها است و برای شما چندان مهم نیست.

ـ رابطه‌تان را با خدا حفظ کنید. داشتن یک پشتوانه توانا عاطفی که همه‌چیز در دست اوست، به سلامت روان شما حسابی کمک می‌کند. ضمن این‌که ایمان و اعتقاد باعث می‌شود ما آدم‌های بهتری باشیم و نسبت به خوبی‌ها و بدی‌ها حساس باشیم و همین سلامت روان‌مان را تأمین می‌کند.

ـ اگر به روانپزشک مراجعه کردید و برایتان دارویی تجویز شد به جمله «این داروها اعتیاد آوره، من که دیوونه نیستم» از مصرف آن‌ها خودداری نکنید و به‌موقع و منظم آن‌ها را مصرف کنید.

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: