گردآوری و تنظیم: مریم سیادت
معمولا آواز دهل شنيدن از دور خوش است. خيلي از ما مشتاق زندگي در آنسوي مرزهاي جغرافيايي سرزمين مادري هستيم بدون اينکه از ريز و درشتهاي قوانين آنجا اطلاع داشته باشيم و تصورمان بر اين است که تمام آرزوها و آمال ما در آنجا به سر منزل مقصود ميرسد. غافل از آنکه آنها هم براي خودشان قوانين سختگيرانهتري نسبت به مملکت ما دارند و همين پايبنديهاي سختگيرانه سبب شده نظام آنجا کاملا منظم و مرتب به نظر ما برسد. در اين مجال به خوب و بدهاي ينگه دنيا ميپردازيم که حاصل تجربيات دوستاني است که روزگاري در غرب زندگي کردهاند.
در قلب یک خانواده مسلمان
فیلم مستندی دیدم از خانمی که در منچستر زندگی میکند و تصمیم میگیرد یک هفته با یک خانواده مسلمان زندگی کند و ببیند این مسلمانان چه کسانی هستند!
در بدو ورود به منزل آنها میپرسد که آیا قانون خاصی در خانه دارید؟
میگویند: نه. ما فقط مشروب و گوشت خوک نمیخوریم.
خانم میگوید: من ولی وقتی خیلی خستهام یا استرس دارم مینوشم... و صاحبخانه میگوید: ما خب خستگیمان را با چیزهای دیگر برطرف میکنیم. مثل صحبت با دوستان، دعا کردن و… کارهای زیادی جایگزین مشروب داریم که انجام دهیم.
در صحنهای مادر خانه کلمه سلام را توضیح میدهد: السلام علیکم، به معنی طلب سلامتی و صلح برای مخاطب است.
در صحنهای دیگر مهمان از دخترها میپرسد: شما دوست پسر ندارید؟ میگویند: نه!
خانم میگوید: من تا این سن شاید بیش از بیست دوست پسر داشتم! دلتان نمیخواهد؟ دلتان تنگش نمیشود؟!
میگویند: ما اینطور زندگی کردیم و برایمان عادی است. احساس نیاز نمیکنیم و نداشتهایم که حالا دلمان تنگش شود. هر زمان هم بخواهیم یک نفر را انتخاب میکنیم و با او ازدواج میکنیم و تا آخر عمر در کنار همین یک نفر زندگی میکنیم.
این خانم تصور میکرده که زنان مسلمان در خانه هم حجاب دارند! اما وقتی شب به خانه میرود و همه را بدون حجاب میبیند ذوقزده میشود و تعجب میکند. آنها میگویند ما در مقابل خانواده خود و دوستان دخترمان حجاب نداریم. البته دوربین فقط چهره زن مهمان را نشان میدهد.
هنگام نماز میشود و پسر کوچک خانواده اذان میگوید تا نماز بخوانند. زن مهمان میگوید: من همیشه این صحنه را در فیلمها دیدهام که بعدش میخواهند جایی را منفجر کنند. اما مادر خانواده میگوید: نه! ما پنج بار برای عبادت خدا این کار را انجام میدهیم و اصلا آنچه در فیلمها میبینید زندگی حقیقی ما مسلمانان نیست.
این خانم تصمیم میگیرد صورتش را گریم کند و با صاحبخانه به جمع مسلمانان برود که مسلمانان را با رفتار واقعیشان مشاهده کند. داستانهای بسیار جالبی اتفاق میافتد.که شرحش طولانی میشود.
در نهایت تصمیم میگیرد با حجاب به محله زندگی خود برود و عکسالعمل مردم محلهشان را ببیند. متأسفانه خیلیها به او حرفهای زشت میزنند و این خانم گریهاش میگیرد و احساس ناراحتی میکند. اما در این میان یک خانم غیر مسلمان به او نزدیک میشود و با بغض عذرخواهی میکند و میگوید که از رفتار همشهریهایش شرمنده است.
به مرور این خانم با تجاربی که به دست میآورد میگوید: مسلمانان هم مثل همه ما هستند، ما با هم هیچ فرقی نداریم. ما تصورات غلطی از آنان داریم و...
هم مردم غرب را مرعوب کردند هم مردم شرق. یک فرانسوی مسلمان به من گفت: نگاه نکن با تو خوب برخورد میکنند. در دلشان از شما خوششان نمیآید. پوشش شما برایشان بسیار عجیب است و فکر میکنند پدر یا شوهرتان مجبورتان میکند. میگفت: به خاطر حوادث تروریستی هم که تصور میکنند شما تهدید هستید و زیر پوششتان مواد منفجره ممکن است داشته باشید.
برای القای این موضوع هم کلی زمینهسازی کردند. اول سالهای متمادی فیلمهایی ساختند و مسلمانان را این گونه به تصویر کشیدند که، فردی در حال نماز است و بعد خود را مهیای عملیات انتحاری میکند. بعد هم در دنیای حقیقی، شیطان صفتهایی را در پوشش اسلام به جان مردم انداختند و این فضا را برای مردم جهان از ما ایجاد کردند.
در این رابطه دو نکته قابل توجه است:
1ـ رشد اسلام و نفوذ آن در این کشورها بیش از آن چیزی است که ما مطلع هستیم؛ لذا به مذبوحانهترین کارها دست میزنند تا مردم را از اتحاد با مسلمانان و گرایش به عقایدشان بازدارند.
2ـ مردم غرب و شرق هم قربانی نقشههای شیطانی گروههایی هستند که این کشورها را دست گرفتهاند. اما حقیقت تا همیشه پنهان نمیماند. آنها نمیتوانند با دهانهایشان نوری که با اراده الهی همه جا را دارد در بر میگیرد خاموش کنند.