کد خبر: ۳۹۶۰
تاریخ انتشار: ۱۰ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۷:۲۲
پپ
به بهانه پویش #پویا_ بدون_ تبلیغات
صفحه نخست » گزارش



فاطمه اقوامی

دوربین ابتدا دخترکی که پشت دیوار پنهان شده است را نشان می‌دهد و بلافاصله چهار پسر کوچک به تصویر اضافه می‌شوند... از تعریف دخترک مشخص می‌شود که یکی از آن پسرها برادر اوست که به همراه دوستان خوب و خلاقش همیشه در خانه درختی‌شان جمع می‌شوند و وسیله‌ای هیجان‌انگیز می‌سازند... اما در ادامه می‌بینیم که همیشه هم بخت با آن‌ها یار نیست و یکی از اختراعاتشان که یک دوربین عکاسی دست‌ساز است روی زمین می‌افتد و می‌شکند... مادر که نظاره‌گر این ماجراست لبخندی می‌زند! و سریع دست به کار می‌شود تبلتی به قیمت یک میلیون و سیصد و نود هزارتومان! برای پسر و دختر خود سفارش می‌دهد... حالا دیگر از بازی‌های خلاقانه خبری نیست و پسرک به همراه دوستانش سرگرم تبلت تازه خریداری شده هستند... تبلتی که برخلاف کاردستی پسر و دوستانش حتی اگر بر روی زمین بیفتد نمی‌شکند!... در آخر هم گوینده با هیجان اعلام می‌کند «نارتب، زندگی رویایی»

حتما متوجه شده‌اید که آنچه در بالا بیان کردیم یکی از آگهی‌های تبلیغاتی است که از چندی پیش به صورت مکرر از شبکه پویا پخش می‌شود... آگهی که در آن استفاده از تبلت جایگزین بازی‌های خلاقانه کودکان می‌شود... آن هم در دوره‌ای که بسیاری از کارشناسان و روانشناسان از مضرات بد گوشی‌های موبایل و تلبت‌ها سخن می‌گویند و نگران آینده کودکانی هستند که از بازی‌های کودکانه و خلاقیت دور افتاده‌اند و به جای زندگی در دنیای حقیقی در دنیای مجازی سیر می‌کنند.... این تبلت زندگی رویایی نام می‌گیرد و البته در این بخش پر بیراه نمی‌گوید چرا که در این اوضاع و احوال اقتصادی خانواده‌ای که می‌تواند برای هر کدام از فرزندانش تبلت یک میلیون و سیصد و نود هزارتومانی بخرد حتما زندگی‌اش رویایی است!

پخش این آگهی با این مشخصات و معایب آن هم از شبکه‌ای که مختص کودکان است و طبیعتا نباید از احساسات پاک آن‌ها در جهت خرید یک محصول استفاده کند، موجی از اعتراضات را به دنبال داشت... اعتراضاتی که از مدتی پیش شروع شده بود و بعد از این آگهی اوج گرفت و پویشی به نام #پویا_ بدون_تبلیغات را به راه انداخت... از آن رو که مسأله تبلیغات برای کودکان از مسائل بسیار مهم و قابل اعتناست این هفته به بهانه شکل‌گیری این پویش می‌خواهیم کمی در این ارتباط با هم سخن بگوییم. با ما همراه باشید.

دغدغه‌مندان وارد میدان می‌شوند...

وقتی بچه بودیم در رویاهایمان روزی را تصور می‌کردیم که از صبح تا شب تلویزیون برای ما کارتون پخش کند. ما از تماشای آن لذت ببریم. حالا چند سالی است این رویای شیرین برای بچه‎ها تحقق پیدا کرده و آن می‌توانند در هر ساعت از شبانه‌روز پای شبکه نهال یا پویا بنشینند و از دیدن کارتون‌های مختلف کیف کنند. حالا این دو کانال که پای ثابت تلویزیون بسیاری از خانه‌های ایرانی است که کودکی در منزل دارند. از آنجایی که مسئولین این شبکه از افراد دغدغه‌مند تربیت کودک هستند و بارها با ساخت برنامه‌های موفقی چون «سر سفره خدا» و «دورت بگردم ایران» این مسأله به اثبات رسانده‌اند، خانواده‌ها با خیال راحت‌تری روح و ذهن پاک کودکانشان را به دست این شبکه و تولیداتش سپرده‌اند اما متأسفانه چند وقتی است پخش بیش از حد آگهی‌های بازرگانی از این شبکه به خصوص پخش آگهی تبلیغاتی تبلتی که توصیفش را کردیم، باعث کاهش اعتماد خانواده به این شبکه شده و اعتراض آن‌ها را در پی داشته است. والدین و فعالیت رسانه‌ای دغدغه‌مند وارد میدان شده و در فضای مجازی پویش #پویا_ بدون_تبلیغات را کلید زدند و با بیان‌های مختلف به مخالفت با این قضیه پرداختند. «نفیسه سادات موسوی» شاعر خوب کشورمان که مادر دو فرزند است از جمله افرادی است که به این پویش پیوسته است. او در صفحه شخصی خود در اینستاگرام نوشت: «سلام آقای صداوسیما؛ ما، از دست شما ناراحتیم. ما، یعنی جمعی از پدر و مادرهایی که برای پر کردن بخشی از زمان آزاد فرزندان دلبندمان به شما و شبکه‌های که اختصاص به کودکان داده‌اید اعتماد کرده‌ایم. شبکه‌ای که چون مخاطب خاص دارد اصلا توقع کار نسنجیده و غیرمنصفانه از آن نداریم. البته مبادا خدای نکرده گمان کنید به صفر تا صد شبکه ایراد داریم که ابدا این طور نیست. اتفاقا بارها برنامه‌های شما صدای ما را به تحسین بلند کرده است؛ مثل پویانمایی‌های «پهلوانان» ، «مهارت‌های زندگی»، «داستان ضرب‌المثل‌ها»، «خانه‌ما» و نماهنگ‌های کارتونی و غیر کارتونی مناسبتی ملی و مذهبی و غیره، همه و همه باعث شده تا ما با خاطر آسوده وقتی مشغول کارهای روزمره‌ایم، بچه‌ها را جلوی تلویزیون تنها بگذاریم.
اما آقای صداوسیما! کم‌لطفی می‌کنید به این اعتماد ما!
ما بچه را به امید سرگرمی و آموزش با شما رو در رو میکنیم و شما لابلای این‌ها خوراک فکری مسموم به خورد آن‌ها می‌دهید! کجای دنیا مرسوم است تبلیغاتی این‌چنین فریبنده و القائاتی چنین نادرست را اینقدر مستقیم و علنی به خورد بچه‌ها بدهند؟! بچه، اسمش رویش است!#بچه است! هنوز قدرت تشخیص خوب و بد از هم را ندارد. هنوز ضمیر ناخودآگاهش طوطی‌وار آنچه می‌بیند و می‌شنود را به حافظه می‌سپارد.
انیمیشن های کوتاه «سیاساکتی» را یادتان هست؟ فرهنگ‌سازی‌ای که در حوزه راهنمایی و رانندگی در ذهن دهه هفتادی‌ها رخ داد را به وضوح می‌توانید امروز در جامعه ببینید. حالا تصور کنید ۲۰ سالِ آینده نسلی را که راه موفقیت تحصیلی را استفاده از فلان بسته آموزشی می‌داند و راز قهرمانی ورزشی را در داشتن فلان برند کفش و گمان می‌کنند. اگر فلان شماره سرگرمی را بگیرند، بی‌زحمت و اذیت، فرت و فرت جایزه‌های رنگارنگ دریافت می‌کنند.
آقای صداوسیما! ما می‌دانیم هر شبکه‌ای برای بقا نیازهای مالی هم دارد ولی توقع‌مان از شما این است که تا دیر نشده تمهیدی بیندیشید که هزینه تأمین مالی شبکه مخصوص کودکانتان را کودکان معصوم ما نپردازند.»

افراد بسیاری با درج مطلبی تحلیلی در صفحات شخصی خود در شبکه اجتماعی اینستاگرام یا با بیان جمله‌ای کوتاه در توئیتر به این پویش مهم پیوسته‌اند و سعی دارند مسئولان مربوطه را متقاعد کنند خیلی زود در این زمینه گامی بردارند. مطالبی که مشاهده می‌کنید گوشه کوچکی از تلاش دغدغه‌مندان این عرصه است.

آقای مدیر خودش شاکی است!

نکته جالب اینجاست که «محمد سرشار» مدیر شبکه کودک خودش از منتقدان پخش آگهی‌های تبلیغاتی به ویژه آگهی تبلت از این شبکه است. او در گفتگوی با روزنامه جام‌جم می‌گوید: به طور کلی نه انتخاب و نه پخش هیچ یک از آگهی‌های بازرگانی در حوزه اختیار شبکه‌های تلویزیونی نیست؛ از جمله همین تبلیغ تبلت یا حتی آگهی‌هایی چون تبلیغ قابلمه، ماسک صورت، کرم دور چشم و... که این روزها متأسفانه از شبکه کودک شاهد هستیم. این آگهی‌ها از طرف اداره کل بازرگانی سازمان انتخاب شده و به پخش می‌رسند. لذا ما حتی در خصوص یک فریم از این آگهی‌ها هم نمی‌توانیم اعمال‌نظر داشته باشیم.

مدیر شبکه کودک که خودش پدر فرزندانی خردسال است، می‌افزاید: ما از همان روز نخستی که شبکه کودک را تأسیس کردیم، اعلام کردیم که این شبکه تلویزیونی قرار است همراه رسانه‌ای خانواده‌ها در امر تربیت کودکان باشد و بر اساس همین نگاه، اجزای مختلف شبکه را بررسی کرده و ساختیم.

او در ارتباط با اینکه آیا اصولا پخش آگهی‌های بازرگانی برای مخاطبان کودک و خردسال یک رسانه اخلاقی و قانونی است یا خیر، بیان می‌دارد: اصلی که در بسیاری از شبکه‌های تلویزیونی دنیا رعایت می‌شود این است که پخش آگهی‌های بازرگانی برای خردسالان ممنوع است؛ زیرا خردسالان نمی‌توانند تفاوت میان آگهی و برنامه تلویزیونی را درک کنند و فکر می‌کنند که آگهی مورد نظر هم مثل برنامه‌های دیگر است و باید حرفشان را پذیرفت. در حوزه کودکان هم گفته می‌شود که اگر قرار است آگهی بازرگانی‌ای پخش شود، حتما باید کنترل شده و با رعایت ضوابطی خاص باشد. با این حال متأسفانه ما در پخش آگهی‌های بازرگانی در شبکه کودک، هیچ کدام از این ملاحظات را نداریم و هم در کانال پویا و هم نهال آگهی‌های بازرگانی را بدون پیوست‌های تربیتی و مخاطب‌شناسانه شاهدیم.

سرشار ادامه می‌دهد: برای مثال اصلا چرا باید در شبکه‌ای که مخاطب آن کودکان ۶ تا ۱۲ ساله است، کرم ضدچروک دور چشم تبلیغ شود؟! و یا برای مثال ماسک سیاه صورت که در موارد متعددی در کودکان ایجاد ترس کرده است. یکی دیگر از این آگهی‌ها تبلیغ فرشی است که در یک خانه خیلی لوکس و گران قیمت تصویربرداری شده و بین کودکان احساس عقب ماندن، فقر و نارضایتی از زندگی ایجاد می‌کند. متأسفانه هیچ یک از این آگهی‌ها بر اساس ملاحظات تربیتی انتخاب نشده‌اند و با این حال از شبکه پخش می‌شوند.

سرشار در «سلام صبح بخیر» شبکه سه هم با توجه به سؤال مجری برنامه به این موضوع پرداخته و می‌گوید: «باید از نمایندگاه مجلس شورای اسلامی بخواهیم بودجه کافی برای برنامه‌سازی صدا‌و‌سیما را تعیین کنند و بار تأمین آن را بر دوش تبلیغات نیندازند.»

فروش کالا به همراه سبک زندگی

آنچه از ظاهر تبلیغات بازرگانی برمی‌آید این است که آن‌ها فقط کالایی را تبلیغ کرده و مردم را به خرید آن ترغیب می‌کنند و تمام اما حقیقت چیز دیگری است. امروز تبلیغات علاوه بر اطلاع‌رسانی و بیان خصوصیات کالاها و خدمات به عرصه‌ای برای ارائه سبک‌های زندگی، ارزش‌ها و باورهای یک جامعه تبدیل شده است. یعنی علاوه بر معرفی کالاها رویاها و شیوه‌های آرمانی زندگی را در برمی‌گیرد. انگار که قرار است در کنار فروش آن کالا یا خدمات نوع خاصی از سبک زندگی را هم به فروش برساند. دقیقا به همین خاطر است که بحث تبلیغات برای بچه‌ها اهمیت پیدا می‌کند چرا که مهم‌ترین بخش فراگیری و شناخت از جهان در دوران کودکی اتفاق می‌افتد. کودکان کنجکاو و آماده فراگیری هستند و اساسا در برابر تلویزیون نقشی پذیرا دارند. آن را به منزله فردی می‌دانند که تمام حرف‌هایش صحیح است و آن‌ها باید به توصیه‌هایش عمل کنند. ذهن خردسالان تفاوتی بین آگهی‌ها و دیگر برنامه‌های دیگر تلویزیون درک نمی‌کند و به همین خاطر تصور می‌کند آنچه آگهی‌های بازرگانی می‌گویند درست است. از طرفی چون پیام‌های تبلیغاتی به‌گونه‌ای ارائه می‌شوند که نیاز به تحلیل و ارزیابی ندارد و در آن از جذابیت‌های نور، رنگ، موسیقی استفاده می‌شود کودکان را به راحتی به سمت خود جلب می‌کنند و آن وقت است که سبک زندگی مستتر در پیام‌های بازرگانی را به روح و ذهن کودک انتقال می‌یابد.

پژوهشگران با انجام مطالعات بسیاری به این نتیجه رسیده‌اند که تماشای آگهی‌های تلویزیونی بر نگرش‌ها، سبک زندگی و الگوی رفتار مصرف مخاطبان از جمله کودکان تأثیر می‌گذارند. یونیک رشینان و باج‌پایی در پژوهشی گسترده، تأثیر برنامه‌های تلویزیونی کشور هند، به ویژه آگهی‌های تلویزیونی را بر الگوهای رفتاری، نگرش‌ها و سبک زندگی کودکان هندی بررسی کردند. براساس یافته‌های این مطالعه 75 درصد از کودکان 8 تا 15 ساله تمایل دارند، آنچه را که در آگهی‌ها تبلیغ می‌شود، داشته باشند. کودکان هند به مرور به این باور رسیده‌اند که یادگیری از هند و هندی‌هایی ارزش دارد که در آگهی‌های تلویزیونی نمایش داده می‌شوند و فقط باید با آن‌ها رقابت کرد و همه هندی‌ها و سبک‌های هندی دیگر مربوط به گذشته است.

البته بر اساس یافته‌های این پژوهش و پژوهش‌های دیگر این اثرگذاری بر الگوهای نگرشی و رفتاری کودکان به عواملی چون سن کودک، طبقه اجتماعی ـ اقتصادی، نحوه ارائه پیام، ساخت خانواده و روابط حاکم بر آن و مدت زمان تماشای تلویزیون بستگی دارد. مثلا کودکانی که در طبقات اجتماعی ـ اقتصادی بالا قرار دارند و به اتواع امکانات تفریحی و سرگرمی‌های مختلف دسترسی دارند، کمتر تحت تأثیر تلویزیون قرار می‌گیرند.

طعمه‌های کوچک و لذیذ

نظام سرمایه‌داری پیوند محکمی با تبلیغات به معنای امروزی آن دارد چرا که تبلیغات به سمت مصرف‌گرایی سوق می‌دهد و بدین وسیله رونق نظام سرمایه‌داری حفظ می‌شود. برای نیل به این هدف روح پاک و لطیف کودکان طعمه‌های لذیذی برای سازندگان تبلیغات به شمار می‌آید. چرا که به قول پیتر مید «چیزی که درباره کودکان فوق‌العاده است این است که ذهن آنان تقریبا خالی است و لذا هر پیامی به ذهن آن‌ها فرستاده شود. کلگریو نیز حرف او را تأیید می‌کند و می‌گوید:«کودکان بسیار راحت تحت تأثیر تبلیغات قرار می‌گیرند. آن‌ها به سرعت تبلیغات را جذب می‌کنند و ما اغلب می‌توانیم از رابطه آن‌ها با والدینشان استفاده کرده و کاری کنیم که بچه‌ها با تکرار مکرر تبلیغات والدین خود را تحت تأثیر قرار دهند.»

در سال 1999 مستندسازان بی‌.بی.سی گزارشی تهیه کردند که در آن مسأله طعمه قرار دادن کودکان از طریق تبلیغات مورد توجه واقع شده بود. در این گزارش مستندسازان تعدادی از دست‌اندرکاران تبلیغات تجاری را متقاعد کردند که در مقابل دوربین حاضر شده و گزارشی صادقانه از اینکه چگونه کودکان را با استفاده از تبلیغات تجاری فریب می‌دهند ارائه می‌دهند.

آگهی‌هایی که نباید باشد

کارشناسان و اندیشمندان بسیاری در جهان هستند که معتقدند آگهی‌های تبلیغاتی برای کودکان اثرات مخربی بر ذهن و روح پاک کودکان می‌گذارند به همین خاطر پخش آگهی‌های تبلیغاتی تقریبا در همه جای دنیا تقبیح شده است و کشورهای مختلف سعی می‌کنند با وضع قوانین محکم جلوی سوءاستفاده تبلیغاتی‌ها از کودکان را بگیرند. شروع قانون‌گذاری برای تبلیغات بازرگانی مربوط به کودکان را باید در سال 1974 در آمریکا جستجو کرد. در چنین سالی، شورای ملی بررسی تبلیغات بازرگانی قسمت بررسی تبلیغات بازرگانی مربوط به کودکان را به‌عنوان برنامه‌ای خودگردان به منظور افزایش مسئولیت در تبلیغات بازرگانی کودکان تأسیس کرد. برنامه‌های خودگردان بخش بررسی تبلیغات بازرگانی مربوط به کودکان استانداردهای بالایی را برای این صنعت به‌وجود آورد تا اطمینان حاصل شود که تبلیغات بازرگانی مربوط به کودکان برای مخاطبان هدف نادرست، فریبنده یا نامناسب نیستند. این استانداردها آسیب‌پذیری خاص کودکان مانند بی‌تجربگی، عدم بلوغ و کمبود مهارت‌های شناختی لازم برای ارزیابی اعتبار آگهی‌های بازرگانی در نظر گرفت.

مخالفان تبلیغات برای کودکان سه پایه اصلی را برای محدود کردن تبلیغات برای کودکان در نظر می‌گیرند.

اول: اعتقاد بر این است که تبلیغات ارزش تصنعی کالاها و میزان مصرف را افزایش می‌دهد.

دوم: کودکان به‌عنوان مشتریان بی‌تجربه هستند که خیلی راحت توسط مبلغان تبلیغات دروغین و مصنوعی شکار می‌شوند.

سوم: تبلیغات روی همه خواسته‌های کودکان از اسباب‌بازی گرفته تا غذاها تأثیر می‌گذارد.

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های دوران کودکی خیال‌پردازی است که سازندگان آگهی‌های بازرگانی از این سوء استفاده از این ویژگی به‌ گونه‌ای کالای خود را معرفی می‌کنند که انگار کودک با مصرف آن کالا به رویای خود می‌رسد. این مسأله او را از دنیای واقعی دور می‌کند و کودک را به این سمت سوق می‌دهد که به والدین خود اصرار کند آن کالا را برای او خریداری کنند تا او بتواند به آن رویای نمایش داده شده در تبلیغات برسد.

و درست همین جاست که وجه منفی دیگری از آثار تبلیغات روی کودکان رخ می‌نماید و آن این است که تبلیغات بازرگانی می‌توانند الگوهای رفتاری کودکان را تغییر دهند و روابط او و والدینش یا حتی برداشت از خودش را دگرگون سازد. براساس پژوهش‌های انجام گرفته تماشای تبلیغات بازرگانی سبب کاهش میل و رغبت کودکان به بازی با گروه سنی همالان می‌شود.

کودکان معمولا بعد از دیدن تبلیغات بازرگانی مشتاقند که آن کالا را داشته باشند و برای به دست آوردنش به والدین خود اصرار می‌کنند. در اینجا دو جه رخ پیدا می‌کند یا والدین هر مرتبه در برابر خواست کودک تسلیم شده و کالا را برای او خریداری می‌کنند که این امر باعث می‌شود در طولانی‌مدت فرهنگ فرزندسالاری در خانواده‌ها و ذهن کودکان جا بیفتد و در آنیده اثرات سوء در جامعه انتشار یابد.

یا اینکه والدین به دلیل ناتوانی مالی یا غیر ضروری تشخیص دادن کالا و یا به علت مضر بودن آن از خریدش سرباز زنند که در اینجا تعرض و کشمکش بین خانواده و کودک را به دنبال خواهد داشت.

متأسفانه این روزها با وجود توصیه و تأکید دلسوزان و مسئولان نظام به ساده‌زیستی و دوری از تجمل، شاهد رشد روزافزون آگهی‌های تبلیغاتی هستیم که در محیط‌هایی با انواع و اقسام کالاهای تجملی و لوکس فیلم‌برداری می‌شود و زندگی رویایی که با زندگی قشر متوسط جامعه فرسنگ‌ها فاصله دارد. حالا شما تصور کنید کودکی که خانواده‌اش از نظر اقتصادی در سطح پایینی قرار دارند با دیدن خوراکی‌های رنگارنگ، تماشای زندگی کودکانی که در رفاه و آسایش کامل به تفریح می‌پردازند و انواع امکانات برای آن‌ها فراهم است و خانواده تبلت یک میلیون و سیصد و نود هزارتومانی برایش می‌خرد! چقدر دچار سرخوردگی و خودکم‌بینی می‌شود و حتی ممکن است این مسأله به تنفر از خانواده منجر شود.

یکی دیگر از اثرات سوء تبلیغات بازرگانی میل به مصرف‌گرایی است. در آگهی‌های بازرگانی تحقق رویاها از طریق مصرف کالا امکان‌پذیر است و آن کس که کالایی را مصرف می‌کند از لحاظ شأن و رتبه اجتماعی در مرتبه بالاتری نمایش داده می‌شود و با دیگران تمایز دارد و کودک با چنین افکار غلطی رشد خواهد کرد و آینده جامعه را با مصرف‌گرایی بیش از اندازه به نابودی می‌کشاند.

تحقیقات هم‌چنین نشان داده که تبلیغات باعث افزایش خشونت، چاقی، بدخلقی و نیز افزایش استرس و منفی‌گرایی در کودکان می‌شود.

سخن آخر:

صحبت درباره اثرات سوء آگهی‌های تبلیغاتی زیاد است و این روزها بازار انتقاد از آن بسیار داغ است و امیدواریم بزودی صدای پویش شکل گرفته در این ارتباط به گوش مسئولان مربوطه برسد و برای آن چاره‌ای بیندیشند و غول‌های تجاری را از سرزمین پاک کودکان بیرون کنند. در این زمینه چند سؤالی هم از «مریم کمالی‌نژاد» مشاور خوب مجله‌مان پرسیده‌ایم تا نظرات کارشناسی ایشان را هم در باب این مسأله مهم جویا شویم. به عنوان حسن ختام این گزارش توجه شما را به این گفتگوی کوتاه جلب می‌کنم:

1. آیا کودکان نسبت به تبلیغات تلویزیونی آگاه هستند و درکی از آن دارند تا علت مخالفت با پخش تبلیغات برای کودکان باشد؟

طبعا کودکان نسبت به ورودی‌های چشم و ذهن‌شان آگاهند. شاید حتی بتوان گفت بیش از بزرگترها به محتوای چیزی که به عنوان تبلیغات از تلوزیون می‌بینند دقت کنند. به هر حال، برای ما همه‌چیز عادی شده و شاید به سادگی از کنارش عبور کنیم، اما کودکان آنقدر همه چیز برایشان جذاب و هیجان‌انگیز است که دقت زیادی صرفشان کنند. حتما دیده‌اید بچه‌هایی که جملات و کلماتی که در کارتون‌ها می‌شنوند را با دقت تکرار می‌کنند یا می‌توانند خط روایت یک فیلم یا قصه را برایتان کامل تعریف کنند. پس نمی‌توانیم بگوییم کودکان نسبت به تبلیغات ناآگاه یا بی‌تفاوت‌اند.

2. به نظر شما مهم‌ترین اثرات سو تبلیغات تلویزیونی برای کودکان چیست؟

تبلیغات از چند وجه می‌تواند اثر نامطلوبی بر کودکان داشته باشد. اول آن دسته از تبلیغاتی که هیچ سنخیتی با نیازها و زندگی کودک ندارند. فرض کنید تبلیغ فرش دستباف یا کرم دور چشم، درست جایی که کودک مشغول تماشای کارتن مورد علاقه‌اش است. این نوع تبلیغات، حساس کردن کودک به بخشی از کالاهای مصرفی است که نه به دردشان می‌خورد نه برایشان فایده ای دارد. کودک قدرت تحلیل چیزی که می بیند را ندارد. تفاوت میان برنامه کودک و آگهی تبلیغاتی را متوجه نمی‌شود. هر آنچه ببیند را دربست قبول می‌کند. تصور دختربچه‌ای که آگهی کرم دور چشم را می‌بیند این است که این کالای ضروری است و باید در هر سنی از آن استفاده کرد.

دوم بحث مصرف‌گرایی کودکان است که البته بحث مفصلی است. مختصرا می‌گویم کودکی که با آگهی‌های تبلیغاتی محاصره شده است، دچار مصرف‌گرایی می‌شود، چون اساس این آگهی‌های ایجاد نیاز کاذب در مخاطب و اغراق است. کودک هم که قدرت تصمیم‌گیری، تحلیل و خودکنترلی چندانی ندارد، پس به فردی مصرف‌گرا تبدیل می‌شود.

3. با توجه به وضعیت امروز تبلیغات تلویزیونی برای اینکه کودکان آسیب کمتری ببینند چه راهکاری پیشنهاد می‌دهید؟

راهکاری که به ذهن می‌رسد نظارت بر تبلیغات است. کالا یا خدمتی که قرار است برای کودک تبلیغ شود، می‌بایست کاملا توسط کارشناس این مسأله و روانشناسان بررسی شود. تبلیغ کالاهایی که با نیازهای کودک بی‌ربط یا در تضاد است و کالاهای بی‌کیفیت و آسیب‌رسان نباید برای کودکان تبلیغ شود. اما آن چیزی که به آموزش و یادگیری و مهارتهای زندگی ربط دارند و کیفیت و استاندارد لازم را هم دارا هستند، می‌توانند برای کودکان تبلیغ شوند.

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: